شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


هویت ملی و کارویژه های آن


هویت ملی و کارویژه های آن
پرسش از کیستی و هویت افراد و ملتها، از دغدغه های فکری بشر در طول تاریخ بوده است.
اهمیت مفهوم هویت ملی نسبت به سایر انواع هویت جمعی، در تأثیر بسیار آن بر حوزه های متفاوت زیست - اجتماعی است. مباحث مربوط به هویت ملی از نظر روش شناسی در رشته های مختلف علمی مورد توجه قرار می گیرد و از این جهت بحث بین رشته ای است.
به دلیل فراگیر بودن و تعیین کنندگی مفهوم هویت ملی در حوزه های فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد، مردم شناسان، جامعه شناسان و علمای عام سیاست و اقتصاد به مطالعه درباره آن همت گمارده اند. در این میان آنچه مورد تأکید بیشتر واقع شده است، خواستگاه سیاسی هویت ملی و نقش نظام های سیاسی معاصر در هویت سازی است؛ اگرچه از سایر اجزای فرهنگی و تاریخی آن غفلت نشده است.
برای تمام ملت‌های جهان، هویت ملی از اهمیت خاصی برخوردار است. در واقع، هویت ملی برای یک ملت، به منزله‌ی روح برای بدن است که فقدان آن به منزله‌ی مرگ خواهد بود. هویت ملی، هم عامل همبستگی و شکل‌گیری روح جمعی در یک ملت و هم وجه مشخصه و معرفه آن در میان ملل دیگر است. در واقع، قوام و دوام زندگی توأم با عزت و آزادی یک ملت، به هویت ملی آن در معنای عام و گسترده بستگی دارد.
باید توجه داشت که هویت ملی مسأله‌ای انفرادی، ‌شخصیتی و روانی نیست، بلکه پدیده‌ای جمعی است که به بنیادهای فرهنگی، تاریخی و اعتقادی یک ملت مربوط می‌شود، لذا تفسیرهایی که امروزه از هویت و یا بحران هویت می‌شود و منظور از آن تعارضات ناشی از مدرنیته و شکاف میان نسل‌ جدید و قدیم و یا به طور کلی مشکلات نسل جوان است، بدرستی با بحث هویت ملی قابل انطباق نیست، بلکه بیش تر مقوله‌ای روان‌شناسانه یا جامعه‌شناسانه است.
وقتی به مسأله هویت ملی توجه می کنیم، در حقیقت به تشخص و شخصیت واقعی یک قوم و یا یک ملت نظر می افکنیم، شخصیت و تشخصی که از خصوصیات و ویژگیها و امتیازات مردم یک سرزمین حکایت دارد.
معمولاً بارزترین و عمیق ترین انگاره های هویتی یک کشور در فرهنگ آن قوم تجسم می یابد. در بررسی نقش فرهنگ، جلوه ها و بازنمایه های آن در هویت ملی، صرف نظر از روشهای نهفته در خود آن فرهنگ، نقش و تأثیر و تأثر آن از نظر اجتماعی و سیاسی و تاریخی نیز بررسی و تجزیه و تحلیل می شود.
هویت ملی ریشه در اعماق تاریخ و فرهنگ یک ملت دارد و با سرشت تک ‌تک افراد یک جامعه درآمیخته است. آنچنان که اگر جان برود، آن نمی‌رود.
این کیفیت خاص یک ملت نیست، بلکه همه‌ی ملت‌های بزرگ و صاحب تمدن چنین هستند. حتی در مواردی هم که ملتی سرزمین خود را از دست داده و ‌آواره شده است، همچنان هویت جمعی و ملی خود را حفظ کرده و بعدها بر مدار و محور آن خود را بازیافته است، مثل فلسطینی‌ها، افغان‌ها و...
سخن راندن در وادی پر رمز و راز هویت در واقع تلاشی است برای کشف و شناسایی گروههای متعدد و متنوع انسانی، که هر کدام بر اساس ویژگیهایی نه چندان پایدار از هم قابل تفکیک اند. برآیند این ویژگیها، هویت یا روح ملی یا قومی این گروههای انسانی را نشان می دهد .
در پاسخ به این پرسش که "هویت چیست؟"، گفته اند:
هویت در اصل لفظی عربی بوده و از ضمیر "هو" که بمعنی "او" می باشد، اشتقاق یافته است. عربها که در دوره های شکوفایی تمدن اسلامی منطق و فلسفه را از یونان ترجمه می کردند، از کلمه "هو"، "هویت" را اشتقاق نمودند و از "ماهو"، "ماهیت" را. خلاصه سخن اینکه منظور از هویت، شناسه هایی است که انسان و یا جامعه او را معرفی می نماید.
بی گمان پیشینه ی مسأله ی هویت (Identity) به آغاز تاریخ انسان باز می گردد. از دیرباز، انسانها به دنبال تعریف و شناسایی خویش، قبیله، قوم و ملیت و نیز کشف تمایزات خود از دیگران بوده اند، مفهوم هویت در حقیقت پاسخی به سؤال "چه کسی بودن" و "چگونه شناسایی شدن" است. پاسخ به این سؤالات است که یک فرد انسانی را از همنوع خود متمایز می کند؛ ارزشهای او را از ارزشهای دیگری ممتاز مینماید؛ تعلق فرد را به گروه خاصی نشان می دهد و بالاخره هویت جمعی او را تعریف کرده، نشان می دهد که او کیست و به چه جامعه ای و به چه ارزشهایی تعلق دارد. سؤالات پیش گفته در درون چارچوب های سیاسی و اجتماعی مختلف، پاسخ های متفاوتی را دریافت می کند و بر این اساس هویت فردی و جمعی انسانها تا حد بسیاری محصول شرایط اجتماعی و سیاسی آنان است و این زیست اجتماعی- سیاسی انسانها است که پرسشها و نیز پاسخهای آنان را درباره خودشان شکل می دهد.
"احمد اشرف" می نویسد:
«هویت به معنی هستی و وجود است؛ چیزی که وسیله شناسایی فرد باشد؛ یعنی مجموعه خصایل فردی و خصوصیات رفتاری که از روی آن فرد به عنوان یک گروه اجتماعی شناخته شود و از دیگران متمایز گردد. هویت ملی و قومی از انواع هویت جمعی است و به معنای احساس همبستگی بزرگ ملی و قومی، آگاهی از آن، احساس وفاداری به آن و فداکاری در راه آن است. هویت ملی و قومی مانند هویت فردی جمعی در کشاکش تصور ما از دیگران شکل می گیرد، بنابراین خودآگاهی از "هستی ما" با آگاهی از "هستی دیگران" همراه است. "ما" و " بیگانگان" دو روی یک سکه اند و یکی بدون دیگری بی معنا است. »
مفهوم هویت و تفسیری که از آن شده است، همواره در معرض تغییری هماهنگ با تحولات سیاسی _ اجتماعی جوامع بشری بوده است. انسان ها در کنارهویت فردی خویش، دارای هویت جمعی نیزبوده اند که آنها را به جمع بزرگتری پیوند می داده است. این هویت جمعی با شکل سیاسی زندگی انسان همساز بوده است. زمانی که انسانها در قالب قبیله ای زندگی می کردند، هویت جمعی خویش را در پیوند با قبیله و ارزشهای آن می دیدند. تحول زندگی قبیله ای به واحد های سیاسی جدید، مفهوم هویت جمعی انسان را نیز متحول کرد. شکل گیری امپراتوریها، مفهوم جدیدی از هویت جمعی را به میان آورد که هویت های فردی و قبیله ای تا حد بسیاری در درون آن مستحیل شدند.
بدیهی است هویت به مثابه یک پدیده ی سیال و چند وجهی، حاصل فرایند مستمر تاریخی است که تحت تأثیر شرایط محیطی، همواره در حال تغییر است و پدیده ای ثابت و تغییر ناپذیر نیست؛ بلکه از آنجا که جوامع انسانی از یکسو در برخورد و تعامل دائم با شرایط و تغییرات محیط طبیعی و از سوی دیگر در برخورد و ارتباط مستمر با جوامع دیگرند، هر گونه تغییر هویت ممکن مینماید.
هویت، فرایند پاسخگویی آگاهانه ی هر فرد یا قوم یا ملت به پرسشهایی از خود است؛ از گذشته خود و اینکه چه بوده و چه هست. به عبارت دیگر متعلق به کدام قوم، ملت و نژاد است؟ خاستگاه اصلی و دائمی اش کجا است؟ دارای چه فرهنگ و تمدنی بوده و چه نقشی در توسعه تمدن جهانی داشته و امروزه صاحب چه جایگاه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در نظام جهانی است؟ و بالاخره، ارزشهای ملهم ازهویت تاریخی او تا چه حد در تحقق اهداف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه مورد بحث کارساز خواهد بود. بنابراین هویت ملی، زمانی به عنوان یک مفهوم برجسته خودنمایی کرد که احساسات نهفته در جوامع ملی، بر اساس یک اراده معطوف به قصد و آگاهی، پایه ای برای یک طرح سیاسی، فرهنگی و یا اقتصادی قرار گرفت. اسباب این آگاهی و ظهور شعور ملی را تمدن جدید فراهم کرد .
بدین ترتیب، آگاهی نسبت به عنصر ذهنی هویت، یعنی "احساس ملی" که از آن به "روح جمعی" و یا "وجدان جمعی" نیز یاد می کنند، به خلق هویتها یاری رساند.
بحث راجع به هویت ملی محصول تحولات سیاسی - اجتماعی عمیقی در درون اروپا بود. این تحولات را می توان از دو بعد اصلی در نظر گرفت: از سویی، با وقوع حوادثی در اروپا - نظیر انقلاب علمی، رنسانس و اصلاح مذهبی _ هویت های قبلی انسان اروپایی به طورکامل فرو ریخت و آنان را دچار حیرت و سرگشتگی کرد و از سویی دیگر، پیدایی واحدهای سیاسی جدید، تحت عنوان "دولتهای ملی"، ساختهای سیاسی قبلی و هویت های جمعی ناشی از آن را با بحران روبرو کرد و موجب شکل گیری مفهوم جدیدی از هویت جمعی، تحت عنوان هویت ملی شد. در این دوران عنصر اصلی هویت، "خود آگاهی" بود که منشأ بحرانهای عمیقی در هویت پیشین گشت. بنابراین طرح جدی هویت ملی را باید به دوران شکل گیری سیاسی نظام بین الملل در یکی دو قرن گذشته محدود کرد؛ آن زمان که دولتها برای برقراری انسجام و اتحاد داخلی و فرو نشاندن بحرانهای داخلی، از طریق مطالعات جامعه شناختی به ملت سازی همت گماردند و یا به تعبیر برخی صاحب نظران، در چارچوب تئوری توازن قدرت، نیاز به تضعیف دول رقیب یا متخاصم را احساس کرده و به تحریک ملت ها و اقوام ساکن در کشور مورد نظر پرداختند.
تکوین هویت ملی، فرایندی طولانی و پیچیده دارد. عوامل جغرافیایی، قومی، زبانی، اعتقادی، معیشتی، سرگذشت تاریخی، اعیاد و رسوم و ... همه و همه طی اعصار و قرون دست به دست هم می‌دهند و هویت یک ملت را می‌سازند. سپس در قالب تعلیم و تربیت و به طور کلی فرهنگ در معنای عام و گسترده‌ی آن، از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند، مثل شیر که از مادر به فرزند داده می‌شود. از این رو است که کسانی ایرانی، کسانی آلمانی، فرانسوی، چینی، هندی، انگلیسی، عرب و ... دانسته می‌شوند. هر چند که همه‌ی آنها در مفهوم انسانیت یکسان هستند، اما به اتکای هویت خویش از دیگران بازشناخته می‌شوند، این عامل شناسایی و تشخیص معطوف به سجایای ملی آن‌ها است که همان هویت ملی، است.
در شکل‌گیری هویت ملی، عوامل گوناگونی به صورت هماهنگ و ممزوج در یکدیگر مؤثرند، حتی رنگ‌ها، نمادها و به طور کلی هنر و معماری نیز سهم بسیار مهمی دارند، ثبات سیاسی و امنیت ملی کشورها نیز با مقوله‌ی هویت ملی پیوند دارد. به همین نحو برای ما ایرانیان نیز هویت ملی اهمیت خاصی دارد و باید نسبت به تقویت و تحکیم آن، تلاشی مضاعف داشته باشیم. در همه حال این امر ضروری است، بخصوص در مواقعی که جهان پیرامونی ما با مشکلات و بحران‌هایی مواجه می‌شود و دامنه‌ی این بحران‌ها به ما نیز می‌رسد‌، از جمله وقتی که معضلات اقتصادی و اجتماعی چهره می‌نماید، ‌تلاش برای حفظ هویت ملی و صیانت از آن به عنوان سرمایه‌ای که بقای یک ملت را تضمین می‌کند، باید بیش‌تر باشد. هنر ایرانی، زبان فارسی، عرفان و اعتقادات اسلامی، آداب و رسوم و اعیاد همه و همه اجزای اساسی هویت ملی ما ایرانیان است که طی قرون و اعصار شکل گرفته و به ما رسیده و به صورت مشاهیر و مفاخر، اخلاق و ادبیات، معنویت و وحدت، همدلی و همزبانی و... تجلی یافته است. این سرمایه‌ی پرارزش و میراث گران‌سنگ متعلق و مربوط به همه است و همگان نیز باید در صیانت از آن کوشا باشند.
تاریخ نیز به صور خاص نقش حساسی در هویت ملی یک ملت دارد. ریشه‌های هویت یک ملت درتاریخ ‌آن است و هویت ملی به مانند ساقه‌ای است که همه اجزای فرهنگی یک ملت براساس آن وحدت می‌یابند. تاریخ نشان می‌دهد که چگونه سرگذشتی مشترک برای همه ما وجود داشته و چرا سرنوشتی واحد برای همه ما در پیش است. اشتراک درمنش و سرشت به ما متذکر می‌شود که تنوع صوری و تعدد و مظاهر زندگی این مردم بر بنیاد یک وحدت قرار دارد و درک و فهم آن نیز منوط به شناخت آن مبانی مشترک و مبادی واحد است.
اگر میراث تاریخی مشترک، یعنی داستانها، افسانه ها، اساطیر، حماسه ها، سنن، خاطرات خوش و ناخوش، احساسات و علائق عاطفی مشترک و توجه مستمر نفس به آن میراث ها موضوعیت داشته باشد، هویت ملی برتر از هویتهای قومی چند گانه خواهد بود و وحدت ملی به سبب وجود چند قومیت سست نخواهد شد، البته به شرطی که فرهنگ و قوم، فرقه های مذهبی و سیاسی و قشر و طبقه ی اجتماعی خاصی منحصراً قدرت را قبضه نکند و با خودکامگی و برتری خواهی، آزادی و احساس همبستگی و همزیستی را از بین نبرد.
بی تردید پرداختن به مسأله هویت ملی با توجه به ساختار گوناگون از نظر قومی، نژادی، مذهبی و فرهنگی جامعه ایرانی و در شرایط بین المللی و منطقه ای بحران زده کنونی، پراهمیت و بسیار حساس است.
در عصر جهانی شدن و ارتباطات، و در شرایطی که تحولات جهانی و منطقه‌ای در عرصه‌های سیاست، اقتصاد و فرهنگ پرشتاب است، تأکید بر هویت ملی و توجه خاص به تاریخ در این زمینه اهمیت ویژه‌ای دارد.
در روند توسعه سیاسی (که می بایست پیام آور جامعه ای قانونمند، و اعتراف و احترام به حقوق افراد و گروه ها باشد) ایجاد حس وفاداری و تعهد یکسان و هماهنگ میان تمام افراد و گروه ها نسبت به اصول و ارزش های مشترک جامعه به محوریت "هویت ملی" ضروری است. منظور از اصول و ارزش های مشترک به طور خلاصه؛ جان، مال، حیثیت مردم، حفظ تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت کشور است. حال که اقتدار و توانایی کشوری در حفظ این اصول و ارزش ها در برابر تهدیدها، به عنوان "امنیت ملی" تعریف می شود، این "هویت ملی" است که حس وفاداری را همواره جان تازه می بخشد و آن را یکسان در جهت منافع مشترک جامعه بسیج می کند. اما پرسش مهم و بنیادین این است که کدام "هویت ملی" می تواند چنین کارکردی داشته باشد؟ بدیهی است در جامعه ای متنوع و گوناگون (از نظر قومی، مذهبی و فرهنگی) مثل ایران، هویتی موفق و کارساز است که صفت "ملی" آن در برگیرنده تمام هویت های قومی، مذهبی و فرهنگی این سرزمین باشد و نه نافی آنها. لذا از این رو است که چنانچه فرایند هویت سازی در ایران بر پایه بنیادگرایی صورت گیرد، به بن بست خواهد رسید. یعنی هیچگاه نباید تصور کرد که هویت های گوناگون نمی توانند هویت ملی واحدی را تشکیل دهند یا نباید تصور کرد وجود هویت های مختلف جامعه در تضاد با مفهوم هویت ملی و منافی با آن هستند، چرا که سیر تحول و ضرورت هویت ملی جامعه ایران بیانگر این واقعیت است که همه گروه های فرهنگی و دینی برای شکل دهی و سامان بخشیدن به هویت ملی مشارکت داشته اند. بنابراین از بایسته های تحکیم و همین طور پویایی هویت ملی، بازنگری و تعریف عناصر ثابت و متغیر آن و بازسازی آنها مطابق با نیازها، واقعیت ها و شرایط جامعه است و این هویت ملی جامع و پویا است که می تواند ضامن "وحدت ملی" باشد.
ایجاد و تحکیم وحدت ملی، بدون استناد به هویت ملی و تعریفش میسر نیست. این تعریف نیز مشتمل بر خصائص فرهنگی ای است که به اقتضای وقت، از کلیت فرهنگی قوم دست چین می شود و اقتضای زمانه و چرخ فتنه انگیز را نیز سیاست رقم می زند. هویت ملی حتی هنگامی که در قالب مذهبی تعریف می شود، رنگ و بوی ملی به خود می گیرد. در نگاه حضرت آیت ا... خامنه ای نیز هویت ملی در مقابل هویت دینی نیست، بلکه مجموعه باورها، خواست‌ها و رفتارهای یک ملت می باشد و طبیعی است که اعتقادات و باورهای یک ملت مؤمن و مؤحد نیز جزء عناصر تشکیل دهنده هویت ملی او قرار می‌گیرد.
ناسیونالیزم، نوعی ایدئولوژی است که اصطلاح "هویت ملی" را پدید آورد؛ اصطلاحی که در حقیقت از منظر جامعه شناسی، تعریفی از ماهیت جمعی را به ذهن متبادر می کند و از نظر روان شناسی، نوعی دعوت از افراد برای ایجاد وحدت با "ما" است که در آن بخشی از هویت و شخصیت فردی خود را نیز در می یابند. بدین سان ملت باوری مفهومی است که محصول دوره ی گذار از قرون وسطی به عصر جدید بوده و در ذیل آن، وجدان تازه ی بشر، خود را تعریف می کند. این وجدان تازه، یک وجدان سیاسی است که هویت انسانی را در رابطه با ملت و دولت ملی تعریف می کند؛ چرا که پیش از این، اگرچه انسان، دولت را می شناخت، اما آن را محور جامعه قرار نمی داد و هویت انسانی و اجتماعی خود را نسبت به آن تعریف نمی کرد و نمی شناخت. از این به بعد، ساخت دولت ملی با تاکید بر پیوند ملت و دولت، بنیان فلسفی جدیدی برای دولت ترسیم کرد.
برای تعریف هویت ملی لازم است بر عناصری تکیه و تأکید داشت که از جامعیت و شمول بیشتری نسبت به دیگر عناصر در جامعه برخوردار باشند تا بتوانند تمامی گروه ها را در خود بگنجانند. در هر صورت اگر چه در تعریف هویت ملی (ایرانی) اجماع نظری وجود ندارد، اما در حقیقت نمی توان در شناسایی و تعریف آن از عناصر و مؤلفه های اسلامی در ترکیب با عناصر ایرانی دوری جست.
در مباحث مربوط به هویت ملی و پژوهش های نوین و بررسی ها و مطالعات انجام گرفته می بینیم که هویت ملی امر ثابتی نیست یا به عبارتی، این مفهوم دال بر مدلول یا پدیده ایستایی نیست و همواره از نو ساخته و سامان دهی می شود. چنانچه به دور از گرایش های ایدئولوژیک به این مقوله بپردازیم، شاهد فرایند تحول هویت ملی در طول تاریخ این مرز و بوم خواهیم بود. چه بسا در این میان پرسشی مطرح شود که اگر هویت ملی امری متغیر و متحول است، در جامعه ای با این ویژگی (تنوع و گوناگونی) و نیز با در نظر داشتن شرایط جهانی (و روند جهانی شدن و آثار و نتایج فرهنگی آن) چه چیزی یا چه عناصری باعث شناسایی ما به عنوان یک ایرانی خواهند بود؟! طبیعی است که می بایست در هر دوره زمانی و مرحله تاریخی، بررسی و ارزیابی کنیم که چه نوع باورهای فرهنگی عناصر هویت ملی ما را تشکیل می دهند. چنانچه بخواهیم به عنوان یک ایرانی که دارای هویتی واحد و نه ثابت باشیم، باید عناصر مختلف تشکیل دهنده هویت را براساس تاریخ، فرهنگ، واقعیت های جامعه و منافع و نیازهای روز بازسازی و باز ترکیب کنیم. واقعیت جامعه ما همانگونه که اشاره شد، واقعیتی متنوع و متکثر است و اگر هدف ما انسجام و یکپارچگی و وحدت ملی است باید با توجه به این نوع ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه، سیاستی روشن و آگاهانه برای نیل به این هدف و به بار نشستن نتایج مثبت و ارزنده آن اتخاذ کرد.
● عناصر تشکیل دهنده ی هویت ملی
داشتن زبان مشترک، بستگیهای جغرافیایی و بستگیهای مشترک اقتصادی، عواملی هستند که مردمی را که زمانی طولانی با هم زندگی کرده اند دارای تجربیاتی یکسان، جهان بینی و آرمانهای - تقریباً - مشترک می کند. به طور معمول، این مردم با هم زندگی کرده اند، با هم احساس خوشبختی و شادمانی داشته اند و با هم رنج برده اند. این همان چیزی است که می توان آن را "ترکیب روان شناختی مشترک" یا شخصیت و هویت ملی نامید. این شخصیت برای مردم ثابت است. اشاره به شخصیت ملی، که ثابت و ایستا است، تغییر پذیری فرد را نادیده نمی گیرد بلکه حاکی از گرایش و تمایلی در میان مردم همبسته برای اعتلای هویت جمعی است.
در برخی پژوهشها از چهار دسته ارزشهای ملی، دینی، جامعه ای و انسانی به عنوان عناصر تشکیل دهنده ی هویت ملی، سخن به میان آمده است.
ارزشهای ملی، تمامی مشترکات فرهنگی اعم از سرزمین، زبان، نمادهای ملی، سنتها و ادبیات ملی را شامل می شود. مراد از ارزشهای دینی، تمامی مشترکات فرهنگ دینی است که در جامعه ی ایران، اسلام بویژه با قرائت شیعی مد نظر است.
ارزشهای جامعه ای به اصول و قواعد اجتماعی که جهت استحکام جامعه باید رعایت گردد، توجه دارد و ارزشهای انسانی نیز عبارت است از کلیه ی اصول و قواعد انسانی که فارغ از هرگونه محدودیت اجتماعی و جغرافیایی، جهت بقای بشریت باید رعایت گردد.
نکته حائز اهمیت در ترکیب این ارزشهای چهارگانه مقدار سهمی است که در این ترکیب دارند. گاه یک امتزاج همطراز میان آنان برقرار است و گاه سهم برخی از ارزشها بیش از سایرین است.
شماری از اندیشمندان سنتی در علوم سیاسی، اجتماعی و جغرافیا، هر کدام عنصر ویژه ای از عناصر تشکیل دهنده ی هویت ملی را اصل دانسته اند. جغرافیا، "سرزمین مشترک" و "تاریخ مشترک" را در این مورد اصل تلقی می نماید و علوم اجتماعی، "زبان مشترک" و "دین مشترک" را. ولی علوم سیاسی بر "ساختار سیاسی مشترک"، "ملیت و ملت" و " جامعه مدنی" تکیه می زند. مسلم اینکه، هویت پدیده ای مرکب از همه این عناصر، به اضافه دیگر عناصر فرهنگی مشترک – همانند هنرها، آداب و سنن- است.
برخی از صاحب نظران بر عنصر "اراده ی با هم زیستن در طول تاریخ" تکیه کرده اند. یعنی آنچه مردم را در طول تاریخ در رنج و شادی و جنگ و صلح با هم شریک کرده و در کنار هم قرار داده و از طریق یک سرنوشت مشترک تاریخی به آنان هویت خاصی بخشیده است "اراده ی با هم زیستن " آنان بوده است. در این دیدگاه، عناصر مشترک زبانی، قومی ، مذهبی و... انکار نمی شوند، اما به تنهایی نیز قابل اعتنا نیستند؛ بلکه احساس تعلق مردم یک سرزمین به یک گروه بزرگتر مانند ملت و احساس وفاداری به عضویت در آن گروه بزرگتر است که باعث دوام ملیت ها می شود.
عناصر هویت در واقع آنهایی هستند که فرد را به یک مجموعه وسیع تر به نام ملت و یا ملیت پیوند می دهد و ملیت "شکلی از احساسات مشترک برآمده از شور و شوق، صمیمیت و شکوه خاص مربوط به میهن" است.پس می توان گفت که اولین عنصر هویت، آگاهی است و دومین آن، علاقه مندی به مجموعه ای که او به آن تعلق دارد. بنابراین چون هویت، جنبه ذهنی پیدا میکند، لاجرم از مقوله فرهنگی نیز جدا نیست.
پس می توان گفت که اولین عنصر هویت، آگاهی است و دومین آن، علاقه مندی به مجموعه ای که او به آن تعلق دارد. بنابراین چون هویت، جنبه ذهنی پیدا میکند، لاجرم از مقوله فرهنگی نیز جدا نیست.
پس در مجموع می توان هویت ملی را بر دو عنصر ذهنی و عینی استوار کرد. عنصر ذهنی، بر وجود "باورها" تاکید می کند و هویت را محصول باور یک جامعه انسانی به داشتن تعلقات و ویژگی های مشترک می داند. با این دید، وجود باور ذهنی فارغ از واقعیت های عینی، مبنای شکل گیری هویت های ملی و قومی واحد می گردد. حال آنکه عنصر عینی بر نقش واقعیت های عینی در شکل گیری این هویت ها تاکید می کند. عنصر ذهنی تمایل افراد یک جامعه برای زیستن در کنار یکدیگر است و به تعبیر امیل بوترو "عرق یا حس ملی از میل و علاقه مردم به زندگی با یکدیگر، به تجلیل و ستایش خاطرات مشترک و به تلاش در راه هدف های مشترک سرچشمه می گیرد". اما عنصر عینی از دو نگرش فرهنگی(فرهنگ محور) و سیاسی(دولت محور) سرچشمه می گیرد. نگرش فرهنگ محور، ناظر برمتغیر های فرهنگی مثل زبان، دین، فرهنگ، ادبیات، هنر، آداب و رسوم و اعتقادات یک ملت است که زاییده ی دوران طولانی(تاریخ) است. این نگرش با تکیه بر عناصر ذهنی هویت، وجود ارزش های فرهنگی مشترک و باور عمومی به آنها را موجب شکل گیری هویت می داند. در چارچوب فرهنگی، مردمی که دارای زبان، دین و فرهنگ مشترکی هستند، بر اثر اشتراک در این عناصر، دارای هویتی مشترک نیز می باشند. به تعبیر دیگر، این عناصر و علائم، نمادهایی هستند که می توانند به درک عنصر ذهنی هویت، یاری رسانند. از نظر "منتسکیو"، روح کلی یک ملت(هویت ملی آن) عبارت است از: «شیوه ی بودن، عمل کردن، اندیشیدن و حس کردن اجتماع خاص به شکلی که جغرافیا و تاریخ به وجود آورده است. این روح کلی یک ملت، علتی جزیی مانند دیگر علتها نیست؛ بلکه برآیندی از مجموع علت های جسمانی، اجتماعی و اخلاقی است.»
چنان که اهمیت عوامل سازنده ی فرهنگ معنوی در ساختار هویت ملی را انکار نمی توان کرد، نقش عوامل سازنده ی فرهنگ مادی(روابط اقتصادی) را نیز باید با همان اهمیت پذیرفت. آگاهی معنوی، تعلق و تعهد معنوی با آگاهی اقتصادی و تعلق اقتصادی در رابطه اند و با هم احساس تعلق و تعهد و لذا هویت را می سازند. نام آگاهی و تعلق اقتصادی در ادبیات سیاسی ، آگاهی و تعلق طبقاتی است. نقش و اهمیت فرهنگ مادی ‍)روابط اقتصادی- تعلق طبقاتی و آگاهی طبقاتی) در ترکیب هویت ملی قدر و میزان ثابتی نیست و بر اثر تغییر شرایط اقتصادی تغییر می کند. حتی در مواردی ممکن است بر قدرت و اثر عناصر سازنده ی فرهنگ معنوی غلبه کند؛ در چنین وضعی نوعی آشفتگی و تزلزل و بحران در هویت ملی ظهور می کند. در این رابطه می توان گفت که عدالت اجتماعی از مهمترین مبانی و عوامل تحکیم هویت ملی و مظالم طبقاتی مخرب هویت ملی است. در جوامعی که رفاه مادی عامه مردم تأمین باشد هویت ملی نیز انسجام و ثبات دارد.
مفهوم هویت فرهنگی که هویت ملی را گاه با استناد و رجوع بدان تعریف می کنند، واقعیتی است که در ژرفای روح و جان ملت و قوم ریشه دوانده و از چنان ثباتی برخوردار است که گویی خلق و خوی مردم یا طبیعت ثانوی شان شده است. به بیان دیگر، صورت ایدئولوژیک هویت ملی، پوست است و هویت فرهنگی، مغز. اولی، مفهومی غالباً مرامی و سیاسی است و دومی ذات و جوهر که در قبال مفهوم نخست، حکم باطن به ظاهر را دارد. اگر تعریف هویت ملی اکثراً چون ابزاری برای تحکیم وحدت سیاسی بکار می رود، هویت فرهنگی رکن رکین و مایه ی قوام و دوام قوم و ملت است و ناگفته پیداست که ثبات و استحکام شایانی دارد.
● کارویژه های هویت ملی
۱) انسجام و همبستگی ملی
هویت ها فقط در جوامع وجود دارند و زمانی که افراد از جایگاه خود در جامعه می پرسند، در واقع از هویت خود سؤال کرده اند.
هویت ملی با بهره گیری از توانایی های نمادین، مانند زبان، دین، گذشته تاریخی و منافع مشترک، می تواند به وفاق اجتماعی و همبستگی ملی یاری رساند. مراد از همبستگی، به هم پیوستن و مجتمع ساختن اجزای یک جامعه و واحدهای کوچک آن به یک کل همبسته تر است؛ به گونه ای که توان و نیروی آن اجزا و واحدهای کوچک و پراکنده و مختلف، انباشته و متمرکز شود و از طریق همیاری و همکاری آحاد جامعه و حمایت آنان از نظام سیاسی، بحران های حاصل از دوران گذار را حل کند. بدین ترتیب هویت ملی به دلیل نقش تعیین کننده ای که در حوزه ی فرهنگ، اجتماع، سیاست و حتی اقتصاد دارد، از مفاهیم بسیار فراگیر و در عین حال مشروعیت دهنده به نظم سیاسی - اجتماعی است و پیوستگی و انسجام درونی یک واحد سیاسی را در پی دارد.
ملت گرایی نیز که پیوند وثیقی با هویت ملی دارد، برای حفظ پیوستگی یک ملت و ابقای نیروی حیات بخش نمادهایش، به رغم اینکه این نمادها ریشه در گذشته دارد، می بایست افزون بر خلق مجدد نمادهای قدیمی، نمادهای جدیدی نیز پدید آورد تا این پیوستگی، حفظ و تداوم یابد.
۲) ایجاد آگاهی ملی و جهت دهی به زندگی اجتماعی
هویت ملی علاوه برایجاد همبستگی میان افراد جامعه، مسیر و هدف جمعی آنان را نیز مشخص می کند. دولتها با تکیه بر "هویت ملی"، نظام ارزشی مورد نظرخود را از طریق آموزش، تبلیغات و سایر ابزارهای جامعه پذیری به افراد جامعه القا می کنند. در این میان، هویت ملی، متغیری محوری در تعریف ارزشها و هنجارهای جمعی افراد یک جامعه است. در واقع هدف اولیه ی هویت ملی نیز که همبستگی و انسجام ملی است، بدون کار ویژه جهت دهی هویت ملی ممکن نیست، چرا که انسجام و همبستگی ملی لزوماً باید بر محور "هدف مشترک" باشد و بدون هدف و جهت مشترک نمی توان همبستگی اعضای یک گروه و بطور کلی جوامع قومی و ملی را حفظ کرد.
۳) تعیین ساز و کارهای فرهنگ سیاسی
فرهنگ سیاسی، جنبه هایی خاص از فرهنگ عمومی جامعه است که به بیان نوع رابطه ی جامعه با نظام سیاسی می پردازد. زمانی که از فرهنگ سیاسی یک جامعه سخن می گوییم، به نظام سیاسی خاصی اشاره می کنیم که بر اساس نگرش ها و ارزش های مردم آن جامعه، درونی شده است. محیط نظام سیاسی را مجموعه ای از ارزش ها، هنجارها و نمادهایی فراگرفته است و آگاهی درباره ی نظام سیاسی تا اندازه ی بسیاری به میزان شناخت ارزشهای حاکم بر آن محیط بستگی دارد. بر این اساس، درک صحیح کنش های سیاسی در جوامع مختلف بشری، نیازمند کوشش هایی است که در فهم بسترهای فرهنگی این جوامع صورت می گیرد. در این میان، هویت ملی که در بر گیرنده ی عناصر فرهنگ ملی جوامع است، می تواند میان ارزش های فرهنگی محیط اجتماعی و اقدامات سیاسی دولتها، رابطه برقرار کند .
نرگس فلاحی / کارشناسی ارشد ادیان و عرفان
منابع :
زمینه های اجتماعی هویت ملی - شاپور رواسانی
هویت ملی و هویت فرهنگی - جلال ستاری
ساحت معنوی هویت ملی ایرانیان - موسی نجفی
انقلاب اسلامی و هویت ملی - علیرضا زهیری
اینترنت
منبع : کانون اندیشه جوان