پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


حاشیه ای بر فعالیت های سال مولانا


حاشیه ای بر فعالیت های سال مولانا
امسال ( سال ۲۰۰۷) سال مولوی است. آگاهی های ما نشان می دهد که این سال از سوی یونسکو نام گذاری شده است.
اگرچه نماینده سابق ایران در یونسکو (دکترجلالی) چنین انتخابی را تایید نکرده است و گفته که اصولا یونسکو یک سال را به نام یک تن خاص نامگذاری نمی کند، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم از مدت ها قبل این سال به سال مولانا شهره شده است و البته پیشنهادش را هم ترک ها (کشور ترکیه) داده است و برای این کار هم حسابی برنامه ریزی کرده اند و سعی دارند در تمامی شئون مولانا کار و تحقیق کرده و نشان دهند مولانایی که در بلخ متولد شد و زبان تمامی اشعارش فارسی است و در نهایت به قونیه کوچید، متعلق به خود آنهاست.
البته آنها یک برگ برنده دارند و آن هم مزار مولانا در قونیه است که فضایی را به لحاظ فیزیکی فراهم می آورد که افراد و گردشگران در آن غور و تفحص کنند و از جاذبه های آن لذت ببرند و مزار مولوی را هم زیارت کنند.
اگر چه به قول حافظ، مولوی در قلب افرادی جای دارد که وی را می شناسند.
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی
در سینه های مردم عارف مزار ماست
از این منظر تعالیم مولوی و آثارش، همانند دیوان شمس و مثنوی معنوی را باید در دل عاشقان آن محتشم جست وجو کرد و با توجه به این که اشعار مولانا به زبان فارسی است، لذا همچنان بیشترین لذت را از صورت و محتوای آثار مولانا ما فارسی زبانان و ایرانیان می بریم. چرا که زبان فارسی، به خصوص هنگامی که بخواهی شعر آن را به زبان دیگری ترجمه کنی، چنان پیچیدگی ها و راز و رمزهایی دارد که کمتر زبانی می تواند آن را به شکل اولیه آن برگردان کند.
اما همچنان که آوردیم، دولت ترکیه از این بهانه سال مولانا استفاده کرده و به شکلی جدی سرمایه گذاری عظیم و مناسبی را برای مال خودکردن مولانا صورت بندی کرده است.
انتشار مثنوی مولوی به ۱۶ زبان زنده دنیا، برگزاری مراسم های ماهانه و هفتگی و سالانه در مزار مولانا و تبلیغ فراوان از جمله برنامه های این دولت درباره بزرگداشت این شاعر نامی و جهانی است که محتوا و مضمون آثارش اینک دنیایی را فرا گرفته است و می رود که قلب های فراوانی را تسخیر کند.
داستان دولت ترکیه درباره مولوی دقیقا ما را به یاد داستانی در مثنوی مولوی می اندازد که فردی که شتری نداشت، به همراه فردی می شود که شتری را گم کرده بود. پس از مدت ها آن کس که شتر را گم کرده بود، شترش را پیدا می کند و این دومی تازه در می یابد که واقعا شتری گم کرده است و به دنبال آن می رود.
وانکه اشتر گم نکرد او از مری / همچو آن گم کرده جوید اشتری
که بلی من هم شتر گم کرده ام/هر که یابد اجرتش آورده ام
تا در اشتر با تو انبازی کند/ بهر طمع اشتر این بازی کند
او نشان کژبنشناسد زراست/ لیک گفتت آن مقلد راعصاست
هر چه را گویی خطا بود آن نشان/ او به تقلید تو می گوید همان
اما اگر اندکی دخل و تصرف در این داستان روا بداریم و بخواهیم آن را با میزان توجه دولت به سال مولانا مقایسه کنیم، باید بگوییم که ما (در اینجا دولت و مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی و... کسانی که برنامه ریزی فرهنگی کشور دستشان است) اندک اندک به سمتی حرکت می کنیم که دریابیم که شتر خودمان هم مال خودمان نبوده است و اگر روزی هم از آن ما بود، امر اشتباهی صورت گرفته و شتر در اصل متعلق به کس دیگری است.
این نکته را از میان برنامه هایی که از سوی دولت برای این سال تدارک دیده شده، می توان دریافت. به رغم آنکه مجلس شورای اسلامی و برخی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس چند مدتی (آن هم با پیگیری ها و پرس و جوهای چند روزنامه نگار سمج)به این نکته توجه کردند و مدام می گفتند که دولت باید در این زمینه بودجه بگذارد، اما هنگامی که آب ها از آسیاب افتاد و بحث تورم و گرانی گوجه و مسائل هسته ای و بسته ای پیش آمد، تو گویی که این نمایندگان محترم هم در این مسائل حل شدند و پا را از جاده پیگیری به کناری نهادند.
این نکته را از این بابت می گویم که دولت ترکیه برای سالگرد مولانا از هر کسی که نام و عنوانی در این زمینه داشت دعوت کرد به قونیه برود. برای نمونه در قونیه هم شهرام ناظری که در زمینه استفاده از اشعار مولوی در آوازها و تصانیفش شهرتی جهانی دارد، به دعوت دولت ترکیه به این شهر رفت و اجرای اختتامیه خود را در سالن بزرگی برای حاضران به صحنه برد و هم اینکه چهره ای همانند دکتر عبدالکریم سروش که از جمله مولوی پژوهان در تراز جهانی است نیز به این کشور دعوت شد وهم این که با این کار رونقی جدی و قابل اعتنا به صنعت توریسم خود داد.
وقتی از این دو بزرگوار (ناظری و سروش) سخن می گوییم به این دلیل است که این دو گرامی از این سرزمین هستند و این دولت ایران است که باید آنها را قدر بداند و برایشان برنامه به این مناسبت ترتیب دهد. نقش سروش در آشنایی جوانان با مولوی انکارناپذیر است. سلسله درس هایی که وی در شرح و تفسیر مثنوی مولوی داد و بیش از ۱۵۰ ساعت را شامل می شود، هنوز هم مورد استفاده است .
اما نه از کانال های رسمی، بلکه در همان شبکه توزیع سنتی که طبیعی است به صدا و سیما نمی رسد. این درحالی است که تمامی این درس ها ضبط ویدئویی شده اند و نکته سیاسی هم ندارند و به راحتی قابل پخش از صدا و سیما هستند.
این نکته راهم داخل پرانتز بگویم که آقای سروش هم اینک در حال تصحیح و ویرایش تازه ای از نسخه ترجمه انگلیسی نیکلسون فقید بر مثنوی به سفارش ناشر اصلی این اثر است. همین خبر به این معنی است ناشری که آن همه ادیب به زبان انگلیسی دارد، در ویرایش تازه کتاب نیکلسون هم به یک فارسی زبان تکیه می کند تا یک انگلیسی زبان.
ناظری هم چنین وضعیتی دارد. یادم نمی رودکه خانم کلارا خانس که از جمله علاقه مندان به فرهنگ ایران است ، در سفر خود به ایران می گفت که با مولوی و شعر ایران از طریق کنسرت ناظری در اسپانیا آشنا شده است.
ناظری هم در کشور ما آنچنان قدرش را (حداقل در زمینه سال مولوی) ندانستند. البته بخش دولتی و همان سه گانه ای که اشاره شد، وگرنه دانشگاه تهران و برخی از دانشجویان علاقه مند به مولوی سمیناری یک روزه برای آن بزرگ ترتیب دادند و از آقای ناظری هم خواستند که در این سمینار برنامه ای اجراکند که ناظری هم دست رد به سینه آنها نزد.
● شهر کتاب و حرکتی جدی
به جای نهادهای دولتی، نهادی کوچک که تازه شکل گرفته است، کاری کارستان کرد. شهر کتاب که به مدد سخت کوشی علی اصغر محمد خانی، برنامه های متنوعی در شناخت و معرفی کتاب و ادبیات تدارک دیده است، با برگزاری کلاس های مولوی شناسی از تمامی بزرگان این عرصه دعوت کرد که با حضور خود در این سلسله برنامه ها رونقی به این سال بدهند.
با نگاهی به فهرست دعوت شدگان می توان دریافت که تقریبا چهره های نامی مولوی پژوهی در ایران در این نشست ها حضور پیدا کرده و هر کدام از زاویه ای به بررسی آراء و افکار این بزرگ مرد عرصه ادب و فرهنگ و عرفان پرداختند. وجود نام هایی چون، دکتر محمد علی موحد، کریم زمانی، توفیق سبحانی، سیروس شمیسا، تقی پور نامداریان، و... نشان می دهد که شهر کتاب این بار را برداشته و در حد بضاعت و توان خود آن را بلند کرده است.
امید که درس گفتارهای این سلسله نشست ها که انعکاس مطبوعاتی مطلوبی هم داشت و شبکه چهار سیما هم بخش هایی از آن را پخش کرد، به صورت کتابی شکیل انتشار عمومی یابد تا افراد بیشتری بتوانند از خرمن دانش این بزرگان درباره مولوی خوشه های لازم را بر چینند.
علاقه به مولوی در ایران اندازه ندارد. نگاهی به فروش شرح و تفاسیر و نیز کتاب های خود مولوی موید این نکته است. همین که کتاب هفت جلدی و هفت هزار صفحه ای شرح مثنوی استاد کریم زمانی اینک به چاپ نوزدهم رسیده خود مصداقی روشن است براین ادعا.
می ماند اندکی جهش از سوی متولیان امور سازمان صدا و سیما که این ظرفیت ها را گسترش داده و برای کتاب های مولوی، آراء و افکارش زمینه سازی کنند.
سام پور مهدی
منبع : روزنامه کارگزاران