جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اعتمادسازی در روابط افغانستان و پاکستان


اعتمادسازی در روابط افغانستان و پاکستان
مطالعه نظری روابط امنیتی افغانستان و پاکستان با ابتنا به ساختارهای قومی و قبیله یی موجود در سرحدات دو کشور، با تفوق رویکردی «سازه انگار» به عنوان یکی از تئوری های مطرح روابط بین الملل که به ابعاد اجتماعی و فرهنگی مناسبات سیاسی و امنیتی رجحان «هستی شناختی» داده است همراه است. متفکران این نظریه در مطالعات امنیتی خویش ضمن اشاره به بافتارهای اجتماعی به عنوان منشاء پردازش ساختارهای اساسی سیاست بین الملل، به شرح این رابطه علی می پردازند که تغییر تفکر کنشگران در خصوص روابط فیمابین می تواند منجر به تغییر وضعیت امنیتی و بهبود آن شود. توجه به ساختارها، کنشگران، هویت ها، منافع و اندیشه ها در عرصه بازی، از این دیدگاه تغییرات ایجاد شده در الگوهای رفتاری دولتمردان دو کشور افغانستان و پاکستان و تبلور آن در جرگه امن منطقه یی را تبیین می کند.
«جرگه امن منطقه یی» یا گردهمایی مشترک برای صلح، با اشتراک حدود هفتصد نفر از نمایندگان پارلمان، وزرا، سران قبایل، بازرگانان، متنفذین اقوام و نخبگان اجرایی دو کشور افغانستان و پاکستان در حالی از هجدهم مردادماه در کابل تدویر یافت که اوضاع داخلی پاکستان در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری این کشور به طور فزاینده یی بحرانی شده است.
طرح جرگه امن منطقه یی که از جانب رئیس جمهوری ایالات متحده در سفر مشترکی که آقای حامد کرزی و ژنرال پرویز مشرف در سال گذشته به امریکا داشتند،با هدف ارتقای روابط این دو کشور همسایه و متحد استراتژیک واشنگتن پیشنهاد شده بود در روزهای اخیر اجرا شد. طرفین در این جرگه با تبادل افکار، راهکارهای بهبود امنیت و تحکیم مناسبات دوجانبه از طریق مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر در مرزهای دو کشور را بررسی کرده اند.
هرچند آقای مشرف به دلیل آنچه وی در مذاکره تلفنی با همتای افغانش «مشکلات داخلی پاکستان» عنوان کرد، نتوانست در مراسم افتتاحیه شرکت کند، اما حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان و شوکت عزیز نخست وزیر پاکستان افتتاح جرگه را به دست گرفتند و با تشکیل پنج کمیته کاری پیرامون بهبود روابط دوجانبه، ارتقای احترام متقابل، مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر، تقویت روابط بازرگانی و اقتصادی و گسترش همکاری های امنیتی در مرزهای دو کشور، ادامه جلسه را به دکتر عبدالله عبدالله وزیر امورخارجه پیشین افغانستان و آفتاب احمد شیرپاو وزیر کشور پاکستان واگذاشتند. حضور ژنرال مشرف در روز اختتامیه و تصویب قطعنامه یی ۶ ماده یی توسط نخبگان هر دو کشور و تاکید هر دو رئیس جمهور بر تقویت همکاری های دوجانبه و مبارزه با تروریسم، چشم انداز گسترش روابط مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل بین افغانستان و پاکستان را روشن تر خواهد ساخت.
عزم دولتمردان هر دو کشور برای تدویر جرگه امن منطقه یی، قبل از آنکه هرگونه نتیجه عملی را به ذهن متبادر سازد، در سطح ملی و منطقه یی قابل ارزیابی است، از این رو فهم ریشه های پیدایش تروریسم در سرحدات دو کشور موجب پرورش بحث حاضر خواهد شد. این امر استنباط دقیق ما از کارایی چنین جرگه های مشترک را ارتقا می بخشد و بر چگونگی پیش بینی ما از چشم انداز آینده روابط افغانستان و پاکستان تاثیرگذار خواهد بود.
یکی از عمده ترین مسائل مورد بحث در این جرگه که دغدغه مطالعاتی را برمی انگیزد، تلاش هر دو جانب برای صحه گذاردن بر خطر طالبان به عنوان برهم زننده نظم منطقه یی بود. باید توجه داشت که از بدو پیدایش دولت مستقلی به نام جمهوری اسلامی پاکستان از پیکر هند در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ ش) تاکنون که شصت سال از عمر آن می گذرد، غیر از دوران به ظاهر مطلوب اسلامگرایان در دوره حکومت ژنرال ضیاءالحق در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ خورشیدی، هیچ گاه حکومت دلخواه اسلامگرایان که مطابق با فلسفه وجودی این کشور اسلامی باشد تحقق نیافته است.
رقابت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک پاکستان و هند و عدم بهره مندی پاکستان از عمق استراتژیک در مقابله با این رقیب قدرتمند، در برهه های مختلفی از عمر کوتاه روابط خارجی این دو کشور موجب بروز بحران های درخور توجهی در منطقه شده است. حمایت پاکستان از مجاهدین افغان در دوران اشغال افغانستان توسط نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و همچنین تلاش همیشگی پاکستان برای نفوذ بر دولت کابل و ایفای نقش موثر در تعیین معادلات سیاسی این کشور، در چارچوب همین رقابت منطقه یی قابل تبیین است.
علاوه بر آن موضوع کشمیر و بنگلادش (در زمان استقلال در ۱۹۷۱م) در کنار مشکلات حاد ایدئولوژیک و تاریخی بین مسلمانان و هندوها، موجب تشدید اختلاف بین پاکستان و هند شده و با بروز چند جنگ گرم و سپس بعد از هسته یی شدن پاکستان در اواخر دهه ۹۰ میلادی نظم جدید امنیتی مبتنی بر بازدارندگی هسته یی را در منطقه جنوب آسیا پدید آورده است.
برای کشور کوچکی مثل پاکستان، رقابت با یک رقیب منطقه یی قدرتمند مثل هند بسیار دشوار بود. این در حالی بود که پاکستان در سطح داخلی نیز نمی توانست خواست اسلامگرایان تندرو مبنی بر سهم گیری بیشتر در قدرت را جامه عمل بپوشاند و از جانب دیگر به مصلحت این کشور هم نبود که دائماً در اثر چانه زنی های بی فایده با جناح های اسلامگرا در داخل، توان خود را از دفع تهدیدات خارجی، به داخل کشور معطوف کند. از این رو سیاست پاکستان به ویژه سازمان اطلاعات ارتش این کشور (ISI) در شش دهه گذشته بر این امر استوار بوده که به هر نحو ممکن، توانمندی این گروه های مخالف که مانع عمده یی در روند سیاستگذاری های دولت بودند، به خارج از مرزهای پاکستان هدایت شود.
حضور بیشتر این گروه های بنیادگرا در مناطق هم مرز با افغانستان در ایالت های سرحد و شمال غربی و بلوچستان و نزدیکی هویتی آنان به پشتون های افغانستان، در زمان حضور نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق توانست تا حدود یک دهه گروه های اسلامگرا را مشغول نگه دارد. اما پایان جنگ سرد و خروج روس ها از افغانستان، دوباره می توانست برای اسلام آباد مشکل آفرین باشد. از این رو لازم بود تا هم به جهت ناتوانی مجاهدین طرفدار اسلام آباد در تشکیل یک دولت فراگیر در کابل و هم با هدف مشغول نگه داشتن مجدد بنیادگرایان در خارج از پاکستان، نیرویی تازه پا به میدان گذارد، از این رو «طالبان» به وجود آمد تا آرزوهای پاکستان را تحقق بخشد.
رشد غیرمنتظره طالبان در افغانستان و نفوذ فزاینده تفکر بنیادگرایی و طالبانیسم در میان قبیله نشینان مرزی دو کشور، بعد از حادثه یازدهم سپتامبر و فروپاشی طالبان به عنوان یکی از بزرگ ترین چالش های فراروی پاکستان اکنون دولت پرویز مشرف را نیز مورد حمله قرار داده است. نا امنی شدید در مناطقی که توسط خط تحمیلی مرزی به نام «دیورند» در سال ۱۸۹۳ میلادی توسط بریتانیا بین افغانستان و پاکستان کشیده شده است، موجب شده تا اسلام آباد بیش از گذشته متوجه این اقوام پشتون استقلال طلب باشد. نگاه این گروه های بنیادگرا و نوع رابطه آنها با دولت مرکزی پاکستان، اینک یکی از مهمترین مولفه های تاثیرگذار بر نتایج جرگه امن منطقه یی است.
پاکستان اکنون در مسائل امنیتی خویش با ژانوسی دوچهره مواجه است؛ از یک سو فعالیت نیروهای گروه های بنیادگرا می بایست به شکلی نظام یافته، به خارج از مرزهای پاکستان هدایت شود تا بار تخریبی آن از دولت رد شود و از سوی دیگر تصویر بین المللی پاکستان به عنوان کشوری حامی تروریسم و بنیادگرایی، موجب خدشه دار شدن وجهه آن و در نتیجه نزدیکی استراتژیک ایالات متحده به کشور رقیب یعنی هند شده است. همکاری های اتمی نیز بین این دو کشور در همین راستا قابل ارزیابی است.
حوادث تروریستی اخیر در پاکستان و واقعه مسجد سرخ (لعل) در کنار مشکلات سیاسی ایجاد شده ناشی از برکناری رئیس دادگاه عالی این کشور توسط ژنرال مشرف به میزان قابل توجهی برای دولت چالش آفرین شد. هرچند بازگشت مجدد آقای چودری به سمت ریاست دادگاه عالی توانست مقداری از تنش ها را بکاهد، اما حضور تفکر طالبانیسم در مسجدی در مرکز پاکستان و به چالش کشیده شدن اقتدار سیاسی مشرف، موجب شد تا چرخشی اساسی را در تعامل پاکستان و طالبان قابل پیش بینی کند.
کشوری که طالبان را (اگر مسامحتاً نگوییم دوست و متحد) تهدیدی برای خود نمی دید، اینک در اسلام آباد مجبور به مبارزه با آنان بود. این امر به نزدیکی دیدگاه های کابل - اسلام آباد در قبال طالبان منجر شد. حضور پرویز مشرف در جلسه اختتامیه جرگه امن منطقه یی و اعترافش به حمایت از گروه های مخالف دولت افغانستان در خاک پاکستان، ناشی از دستیابی سران هر دو دولت به ادراکی مشترک از منابع تهدید است.
قبل از بحران مسجد سرخ و عملیات تروریستی اخیر در پاکستان، دو کشور برداشتی متفاوت از ماهیت و سرچشمه های تهدید داشتند و این مساله موجب بروز شکاف در روابط دوجانبه و ایجاد سوء ظن های مختلفی شده بود.با نگاهی خوش بینانه به جرگه امن منطقه یی، این امید برای هر دو کشور همسایه وجود دارد که با صدور این قطعنامه ۶ ماده یی و پیگیری آن توسط یک جرگه پیشنهادی ۲۵ نفره مشترک در آینده، صلح و امنیت بیشتری در مرزهای دو کشور فراهم شود. اگرچه مولانا فضل الرحمن به عنوان یکی از رهبران برجسته بنیادگرای هواخواه طالبان و همچنین نمایندگان منطقه وزیرستان جنوبی پاکستان، این جرگه را تحریم کرده و در آن اشتراک نکردند و آقای پرویز مشرف هم با بیانی استراتژیک از طالبان میانه رو به عنوان بخشی از مردم افغانستان نام برد، اما این نتیجه را نمی توان از تصور دور داشت که درک مشترک بیناذهنی سران دو کشور از مبانی و سرچشمه های تهدید، موجب تغییر رفتار سیاسی پاکستان در قبال افغانستان و افزایش فضای اعتماد بین دو کشور خواهد شد و نقطه عطفی در معاملات امنیتی نوین در منطقه جنوب آسیا به حساب خواهد آمد.
فرامرز تمنا
دانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشگاه تهران
منبع : روزنامه اعتماد