دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

رهبری و عنصر زمان و مکان


رهبری و عنصر زمان و مکان
اصولا وجوب و لزوم بودن امام عصر و زمان بر مساله تاثیر زمان و مكان در كنش و واكنش انسانی و رهبران جوامع بشری بنا نهاده شده است. به این معنا كه اگر ما به عنوان انسان وبشر نیازمند به راهنما و حجت و خلیفه در هر عصر و زمانی هستیم از آن رو است كه زمان ومكان تاثیرگذار است. این كه امام خمینی (ره) از نقش زمان و مكان سخن می گوید ویا علامه طباطبایی (ره) و شهید مطهری (ره) از مقتضیات عصر.
می گویند از آن روست كه نقش این دو عنصر تا آن اندازه تاثیرگذار است كه كسی نمی تواند انكار كند. البته اثبات این مطلب به معنای انكار بقای اصول ثابت نیست. به این معنا كه ما با دو دسته از تقاضاها رو به رو هستیم. انسان و بشر به عنوان این كه یك موجود دارای یك دسته خصوصیاتی است كه ماهیت او را تشكیل می دهد.
این دسته از امور كه ذاتی و ذاتیات اوست هیچ گاه از بشر دور نمی شود و اگر این طور شود انقلاب ماهیت پیش می آید كه این مساله از نظر دانشمندان و اهل فن باطل است. یعنی نمی شود كه انقلاب ماهیت انجام شود و انسان مثلا اسب شود. انسان این ذاتیات را دارا می باشد. یكی از مهم ترین ذاتیات انسان نطق و عقل اوست.
اگر این را بردارید انسان حیوان دیگری می شود. رشد و نمو و حساس بودن نیز از ذاتیات دیگر بشر است. البته در نگاه انسان شناختی اسلام انسان از ذاتی دیگری برخوردار است كه قرآن از آن به گرایش یاد می كند. انسان تنها موجودی است كه دارای گرایش است. یعنی به جهت قابلیت نفس است كه می تواند به دو سوی پستی و اوج گرایش پیدا كند. خوب این ذاتیات بشر هر یك اقتضائاتی دارد كه این اقتضائات هم ذاتی انسان خواهد بود. به این معنا تا این در بشر این دسته از ذاتیات وجود دارد این ها خود اقتضائاتی دارند كه بشر نمی تواند از آن برهد. مثلا گرایش به غذا و زن و آب و هوا و مانند این امور جزو اقتضائات ذات و ذاتیات آدمی است. این امور را ما در اصطلاح ثابتات می گوییم.
برای این دسته از اقتضائات می توان قانون و تشریع ثابت و خاص داشته باشیم كه تا زمانی كه این ماهیت و این ذاتیات وجود دارد این قانون و تشریعات باشد. این ها همان چیزی است كه در اسلام به حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه الی یوم القیامه یادشده است؛ زیرا تا آدم است این مسایل است و قانون وحكمش ثابت است.
مثل احكام عقل محض می ماند. وقتی عقل محض حكم كرد كه ظلم قبیح است و عقل عملی هم به عنوان یك باید حكم كرد كه ظلم بد است و یك حكم ارزشی بر آن بار كرد این حكم عقل نظری و عملی این گونه نیست كه با توجه به تغییر زمان تغییر كند و روزی بشود كه ستم قبیح نباشد و چیز خوبی نیز باشد. این ها اموری است كه می تواند به عنوان ثابتات در همه زمان ها باشد. دسته دیگر این گونه نیست. اموری است كه عرضی است و تحت تاثیر زمان و مكان است. اگر می بینیم كه یك حالت بقا و تداومی دارد از آن روست كه این امور به جهت عدم تغییرات تغییر نكرده است و به شكل ثابتی خودنمایی می كند.
این دسته از مسایل تغییرپذیر است. آن چه آدمی همواره با آن رو به رو است همین دسته دوم است. ما به جهت آن كه در دنیای تضاد زندگی می كنیم و ماده نمی تواند همه حق راچنان كه باید و شاید پذیرا باشد و حق همه را ادا كند با نوعی درگیری مواجه و رو به رو می شویم كه از آن به تغییرات و درباره برخی به شر تعبیر می كنیم.
این ها رخداد هستند یعنی وابسته به زمان و مكان است. از این رو آن را رخداد می خوانند كه دایمی نیست و وابسته به ذات و ذاتیات نیست. در این مسایل است كه انسان نیازمند راهنما و رهبری است تا به او كمك كند و حكم مساله را به او نشان دهد. اصولا این كه در فقه شیعه تقلید از میت و مرده را روا نمی دانند و شناخت امام زمان را بر هر فرد واجب دانسته اند این است كه امام برای شرایط خاص می خواهیم. به كسی نیاز داریم تا در حوادث و رخدادها به او مراجعه كنیم وحكم مساله را از او بخواهیم.
در دستور صریح و نص معصوم (ع) آمده است: اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا، در رخدادها به كسانی كه احادیث ما را نقل می كنند رجوع كنید. این روات كسانی هستند كه می فهمند و می توانند با توجه به اصول كلی و ثابتات و محكمات دینی ماثور حكم این رخداد جزیی را به دست آورند و راهنمایی كنند. بنابر این در رخدادها باید به امام و نایب او رجوع كرد. این به معنای آن است كه امام و مرجع زنده را برای این می خواهیم كه در رخداد به او مراجعه كرده و حكم مساله را از او بخواهیم.
منبع : روزنامه کیهان