یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

آموزه های قرآنی و تخلفات اقتصادی پرهیز از اسراف و رباخواری


آموزه های قرآنی و تخلفات اقتصادی پرهیز از اسراف و رباخواری
ظلم که به معنای قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اختصاصی و مناسب خود است به اشکال مختلفی چون کم کردن یا زیاد کردن و یا تغییر زمان و مکان در امور و مسایل گوناگونی می تواند ظهور و بروز کند. از این رو حوزه مصداقی آن، دایره وسیعی را دربرمی گیرد.
اگر ظلم را به معنای تجاوز از حقی بدانیم که به منزله نقطه مرکزی دایره است، می توان برای آن سه نوع مصداق کلی «ظلم بین انسان و خدا»؛ «ظلم بین خود و مردم» و «ظلم به خود» (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۵۳۷) شناسایی و ده ها مصداق جزیی برای آن پیدا کرد.
یکی از مصادیق مهم و اساسی آن، ظلمی است که در حوزه اقتصادی اعمال می شود. البته ناگفته نماند که هرگونه ظلم و ستمی در حق خدا و یا مردم، به نحوی به ظلم به خود باز می گردد؛ زیرا آثار و نتایج ظلم و ستم پیش از آن که گریبانگیر دیگری شود، گریبان ستمگر را می گیرد. بنابراین دود ستمی که در حوزه اقتصادی نسبت به جامعه و مردم روا داشته می شود پیش از دیگران، به چشم خود ستمگر می رود.
نویسنده مطلب با بررسی آموزه های قرآنی کوشیده است تا این بعد از ستمگری را تبیین و آثار فردی و اجتماعی آن را مورد بررسی قرار دهد.
● عدالت ستیزی
ستمگران انسان های حق ستیز می باشند و نسبت به عدالت ستیزه جو هستند و به همین دلیل اجازه نمی دهند تا شرایطی برای تحقق عدالت در جامعه فراهم آید. اصولا ستمگری ضدمفهوم و مصداق عدالت گری است؛ زیرا عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه اختصاصی و مناسب آن می باشد. بنابراین، ستمگر با هرگونه اموری که عدالت و دادگری را در جامعه نهادینه می کند، سر ستیز و جنگ دارد و اجازه نمی دهد تا شرایطی برای اجرای عدالت در جامعه فراهم آید.
هر انسانی به سبب تضاد قوای شر و خیر و الهامات تقوایی و فجوری در نهاد و ذات خویش، گرفتار تمایل به بی عدالتی است. از این رو با کوچک ترین عاملی ممکن است در مسیر فجور و خروج از عدالت قرار گیرد. به همین دلیل است که خداوند بر لزوم پناه بردن به خداوند و دور ماندن از ظلم را در همه زمان ها و برای همه انسان ها سفارش می کند.(یوسف آیه ۷۹)
بسیاری از مردم، ناخواسته از حق و عدالت به سوی ظلم و ستم گرایش می یابند و وسوسه های درونی و بیرونی، آنان را به سوی ستم می کشاند. از این رو از انسان خواسته شده تا همواره نسبت به ظلم و ستم، استغفار و توبه کند تا به سوی حق و عدالت بازگردد. (ابراهیم آیات ۱۳۵ و ۱۳۶ و نساءآیات ۶۴ و ۱۱۰ و قصص آیه۱۶)
اگر انسان بتواند از ظلم و ستم در همه اشکال و مصادیق آن پرهیز کند، می تواند امید داشته باشد که به امنیت و آرامشی دست یابد که بسیاری حسرت آن را دارند(انعام آیه ۸۱ و ۸۲) هم چنین به هدایتی خاص دست یافته (نساء آیه ۱۶۸ و انعام آیه۸۲) و در سایه مغفرت و آمرزش الهی به سوی کمال و حق و عدالت رهنمون شود. (همان) زیرا تعدی و ظلم به هر شکل و مصداقی از نظر خداوند و عقل و قرآن، عملی ناشایست، حرام و گناهی نابخشودنی است. (بقره آیات ۶۱ و ۶۵ و ۱۷۸ و ۱۹۰ و بسیاری از آیات دیگر) بنابراین کسی که از ظلم و ستم اجتناب می کند در حقیقت در مسیر حق و عدالت گام برمی دارد و همین خود عاملی مهم در جهت جلب رحمت و مغفرت الهی می باشد.
● ارتباط رفاه زدگی
آیات قرآنی تبیین می کند که ریشه حق ستیزی و ستمگری را می بایست در اموری چند جست. از جمله علل و عواملی که موجب می شود تا شخص، گرایش به ظلم و ستم یابد، رفاه زدگی(اتراف)است. ثروت و سرمایه در تحلیل قرآنی، همچنانکه عامل قوام جامعه و شکوفایی اقتصادی و تمدنی و دست یابی انسان به کمال و انجام ماموریت آبادانی زمین در نقش خلافت الهی است، می تواند عامل بسیاری از مسایل نابهنجار و ضد اخلاقی و دینی در جامعه شود؛ زیرا قرار گرفتن سرمایه و ثروت در دست برخی از انسان ها موجب می شود تا گرفتار رفاه زدگی شده و خلق و خوی انسانی خویش را از دست دهند.
بدین ترتیب خداوند در آیات قرآنی، گاه ثروت و سرمایه را عامل طغیان بشر می شمارد که با توهم آسایش و آرامش و دست یابی به خوشبختی در دنیا، بینش و نگرش منفی نسبت به خدا و باورهای دینی پیدا کرده و همه هستی را بازیچه ای بر می شمارد که بیهوده و بی هدف آفریده شده و هیچ حکمت و علت غایی در آفرینش هستی در کار نیست.(انبیاء آیات۱۱ و ۱۶)
به وجود آمدن چنین بینش و نگرشی در مرفهان بی درد، موجب می شود تا رفتارهای خویش را بیرون از دایره حق و عدالت انجام دهند و نسبت به هر اصل اخلاقی و هنجاری، واکنش منفی نشان دهند، زیرا کسی که بر این باور است که هستی، بیهوده آفریده شده و بازیچه است، نسبت به هرگونه اصل عقلانی همچون اصول اخلاقی و هنجاری بی تفاوت خواهد بود چون اصالت را به خود می بخشد و بر این باور است که انسان باید آن هم انسان مرفه و اشرافی جامعه باشد که حق قانونگذاری دارد و اصول اخلاقی و قانونی، چیزی جز ابزارهای مدیریت مردم و جامعه و حفظ امتیازات اشرافی آنان نیست.
در حقیقت چنین نگاهی، ستمگری و ظلم را توجیه فلسفی و عقلانی می کند و رفتارهای نابهنجار و ضدعقلایی و عقلانی را مشروعیت فلسفی می بخشد؛ زیرا کسی که دنیا و هستی را بازیچه می داند و هدفی برای آفرینش قایل نیست، خود را در جایگاهی می یابد که جامعه و مردم را مدیریت کند و در مسیر خواسته های خویش حرکت دهد. باور به فناناپذیری و عدم زوال قدرت خویش موجب می شود تا ستمگری خود را افزایش دهند و بر آن پافشاری کنند.(ابراهیم آیه۴۴)
این گونه است که بخشی از جامعه با بهره مندی از رفاه و اشرافیت خویش، بر انبوهی از نعمت ها و روزی های الهی مسلط می شوند و با خوشگذرانی و غوطه وری در زندگی دنیا و ستمگری در حق مردم، جامعه انسانی را دچار بحران اخلاقی و سیاسی می کنند و آن را تا مرز فروپاشی و نیستی می کشانند.(انبیاء آیات۱۱ تا ۱۴)
رفتار ربوی در حوزه اقتصادی را ستمگرانه برمی شمارد و به شدت از آن نهی می کند و حتی آن را به عنوان اعلان جنگ رسمی با خداوند معرفی می نماید. (بقره آیات ۲۷۸ تا ۲۷۹)
● زیاده روی در مصرف
از جمله تخلفات اقتصادی می توان به شیوه نادرست مصرف اشاره کرد. عدم بهره مندی بهینه و درست از نعمت و روزی های خدادادی موجب می شود تا شخص و جامعه به عنوان مصداقی از مصادیق ستمگران، مورد خشم و غضب الهی قرار گیرد.
به سخن دیگر، ستمگری و ظلم تنها نسبت به شخص و یا جامعه نیست بلکه گاه نسبت به نعمت ها و روزی های خداوندی است که در حقیقت همان ظلم به خدا نیز می تواند باشد. کسی که با مصرف بی رویه و زیاده روی در مصرف، نعمت های الهی را از میان می برد و اجازه مصرف درست و بهینه آن را به دیگری نمی دهد، در حقیقت نسبت به خود و دیگری ظلم روا داشته است.
خداوند در آیات بسیاری چون ۲۴۶ سوره بقره و ۱۰۳ سوره اعراف و ۸۳ و ۸۵ سوره یونس و ۹۷ تا ۱۰۱ سوره هود و ۳۳ و ۴۴ سوره مومنون، با اشاره به رفتار ظالمانه و خوشگذرانی های اشراف و از میان بردن ثروت و نعمت های الهی، آنان را مردمانی ستم پیشه و ظالم معرفی می کند و به آنها هشدار می دهد که این گونه رفتار، سبب گمراهی خود و از میان رفتن و هلاکت جامعه می شود.
کنز اندوزی و جلوگیری از گردش سالم سرمایه و ثروت، از دیگر تخلفات اقتصادی است که خداوند آن را مصداقی از مصادیق ظلم و ستم برمی شمارد؛ زیرا نعمت های الهی برای ذخیره سازی، تکاثر و کنز نیست بلکه خداوند این نعمت ها را در اختیار بشر قرار داده تا همگان از آن بهره گیرند و اگر در دست کسی ثروتی انباشته شده، باید با به گردش درآوردن صحیح آن از راه مجاری معتبر و سالم، اجازه بهره مندی گروه های بیش تر مردمی را فراهم آورد. بخشی را انفاق و صدقه نماید و حقوق مالی بینوایان و سائلان را به آنان پرداخت نماید و در حق مردم احسان و ایثار نماید.
اما برخلاف این قانون و حق، شماری از انسان ها چون قارون، در اندیشه کنز و تکاثر اموال و ثروت جامعه هستند و با رفتارهای تجاوزکارانه و ظالمانه خویش، سد راه بهره گیری مردم از نعمت های خداوندی می شوند. این گونه است که خشم الهی را به جان خویش می خرند و گرفتار عذاب الهی می شوند. (قصص آیه ۷۶ و عنکبوت آیات ۳۹ و ۴۰ و سوره تکاثر و آیات دیگر)
ناسپاسی و کفران نعمت به اشکال مختلف چون اسراف و تبذیر، از تخلفات اقتصادی ظالمانه است که آیات قرآنی بدان اشاره کرده است. خداوند در آیاتی چون ۳۴ سوره ابراهیم و ۱۵ و ۱۷ و ۱۹ سوره سبا از ناسپاسی مردم و کفران نعمت ایشان گلایه می کند و گزارش می کند که چگونه مردم سبا با ناسپاسی و کفران نعمت های الهی، خود را گرفتار خشم کرده و جامعه تمدنی و شکوفای خویش را به نیستی و نابودی سوق دادند.
آیات ۱۱۶ سوره هود و ۱۱ تا ۱۳ سوره انبیا و ۳۳ و ۳۸ و ۴۱ سوره مومنون و ۴۹ و ۵۱ سوره زمر و ۲۷ سوره شوری، به وضعیت مرفهان بی درد و برخورداران سرمست جامعه اشاره می کند که با رفتارهای ضداقتصادی و تخلفات اقتصادی در حوزه های مختلف از جمله مصرف، موجبات تباهی خود و جامعه را فراهم می آورند و بر خود و جامعه ظلم می کنند.
● مصادیق متخلفان اقتصادی
در تحلیل قرآنی، مسرفان (انبیا آیات ۹ و ۱۱) و مترفان (هود آیه ۱۱۶ و آیات دیگر) از مصادیق بارز و آشکار متخلفان اقتصادی و مصداق بارز ظالمان می باشند و هرگونه خوشگذرانی (انبیا آیات ۱۳ و ۱۴) و رفتارهایی از این دست می تواند مردم و جامعه را با خطر نیستی مواجه سازد.
بی گمان نقش دولت را در این زمینه نمی بایست نادیده گرفت. بسیاری از رفتارهای ظالمانه در حوزه تخلفات اقتصادی، ریشه در قدرت دارد. بنابراین با توجه به این که ریخت و پاش در رفتار قدرتمندان، بیش از حد تصور است، می بایست به این امر توجه داشت که مرفهان بی درد و مسرفان تنها در افراد و رفتارهای آنان بروز نمی کند بلکه بروز و ظهور آن در قدرتمندان بیش از دیگر جاهاست.
اگر بخواهیم جلوی بسیاری از تخلفات اقتصادی و رفتارهای ظالمانه را بگیریم می بایست به بازسازی و اصلاح قوانین و مهار و کنترل دقیق مجریان توجه شود.
شاید بسیاری از اسراف ها در بخش های دولتی از آن رو انجام می شود که به عنوان نمونه در ساخت وساز ها دقت کافی مبذول نشده است. ساختمان ها به گونه ای ساخته می شود که به جای نور طبیعی خورشید، به نیروی برق و برای تامین گرما و سرما به هزینه های هنگفت نیازمند است. در حالی که می توان با بهینه سازی سازه، در مصرف بسیاری از این موارد صرفه جویی و از ریخت وپاش ها جلوگیری کرد.
این گونه تخلفات هرچند که به طور مستقیم صورت نمی گیرد ولی آن را باید رفتار ظالمانه تلقی کرد؛ زیرا شرایط را به گونه ای فراهم می آورد که نیاز دایمی به روشنایی و یا ابزارها و وسایل گرمایشی و سرمایشی باشد.
علیرضا صدرالدینی
منبع : روزنامه کیهان