سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


توسعه شهری و محیط زیست


توسعه شهری و محیط زیست
شهرها محل تجمع یا کانون ساختمانها، تولید، مصرف و رفت و آمدند و برای تداوم روند فعالیت و حیات خود به نهاده هایی شامل کار، سرمایه، فناوری، منابع طبیعی و فضا نیاز شدید دارند .
فهرست عوامل گوناگون دخیل در فرآیند عمران و توسعه شهری بخوبی نشان می دهد که برقراری توازن و تعادل در راستای نیل به توسعه پایدار شهری تا چه اندازه مهم و در عین حال دشوار است.برای مثال ارتقای سطح رفاه شهروندان از طریق افزایش میزان درآمد و تولید، در صورت تساوی سایر شرایط، به معنای نیاز به فرصت های شغلی بیشتر، خودروی شخصی بیشتر و مسکن بیشتر است که به نوبه خود، فضای بیشتر و منابع طبیعی بیشتری را طلب می کنند.از این رو ارتقای سطح رفاه از طریق افزایش میزان درآمد، تقلیل و تضعیف محیط طبیعی را به دنبال دارد و چون موجودات انسانی، بخشی از بدنه طبیعت اند و درست همانند خورد و خوراک و پوشاک و سرپناه نیازمند ارتباط با آن هستند، این امر به نوبه خود سطح رفاه را کاهش می دهد.
با نگاهی دقیق نقش سه جانبه و در هم تنیده بنیانهای جغرافیایی در فرآیند توسعه شهری از این قرار خواهد بود:
۱) منبع تولید نهاده.
۲) فضایی برای استقرار جمعیت و فعالیت.
۳) محل تأمین نیازهای عاطفی و جسمی (فیزیکی ) انسان، یعنی به عنوان یک کالای مصرفی.
این نقش سه گانه، با سوق دادن هر خط مشی و رفتار مرتبط با طبیعت به سمت موضعی محوری در فرآیند توسعه شهری، نیازی برای ارائه راهکارها و راه حل های ابتکار آمیز به وجود می آورد که قادر باشند «بده بستان» های بعضاً پر مشقت بین نیازها و اولویت های مختلف را که بسیاری از آنها ضروری و اضطراری و در عین حال، مغایر همدیگرند، کاهش دهند. این نیازها و اولویت های مغایر و متضاد به دلایلی که در پی می آیند، در شهرهای در حال توسعه، بیشترین فشار را بر مردم وارد می آورند:
▪ به دلیل ضعف و کمبود فناوری و سرمایه، استفاده از منابع غالباً با اسراف و اتلاف شدید همراه است.
▪ فقر و تنازع روزمره برای بقا، محل چندانی برای توجه به نیازهای نسل های آتی باقی نمی گذارد. فناوری قادر است بر پاره ای محدودیت های تحمیلی از سوی طبیعت چیره شود، اما فناوری غالباً پر هزینه و خارج از حد توان افراد فقیر و محروم است و لذا چون از عهده تأمین مخارج مثلاً بولدوزر برای شخم پلکانی تپه ها بر نمی آیند، خانه های خود را غالباً در مسیر بستر های سیلابی پر خطر بنا می کنند.
● شهرها و بنیان های زیستی
این رابطه سه جانبه بین طبیعت و شهرها منشأ شکل گیری و پیدایش شهرها در گذشته بوده و در آینده نیز خواهد بود.
شهرها سازه های فیزیکی اند که به دست انسان در دل طبیعت برپا شده اند.شهرهایی خوش طرح و خوش ساخت به لحاظ زیبایی شناسی با طبیعت هماهنگی دارند، اما در خلال سده بیستم رابطه بین شکل ظاهری شهر (یا محیط ساخته شده ) و طبیعت باعث شده است عوامل تنش آفرین پایان ناپذیری به وجود آیند و بحث ها بر سر طراحی شهری بالا گیرد.
از این رو در شهرهای پر تراکمی مانند برلین و نیویورک که اغلب ساختمانهایشان دارای شکل هندسی مشابهی هستند، اگرچه دسترسی به فضای باز به راحتی امکان پذیر بود اما در داخل ساختمانها فضای چندانی برای طبیعت وجود نداشت. نظریه باغ شهر که به عنوان یک راهکار از سوی «ابنزر هاوارد» در واپسین سالهای سده نوزدهم مطرح گردید در واقع پاسخی به مشکل شهرهای بیش از حد متراکم و در هم فشرده بود.پیشنهاد یا نظریه تأسیس «شهر برجها» در یک عرصه باز پارک مانند یکی دیگر از این راه حل ها بود. پیشنهاد نخست در پی بازگرداندن مردم به دامان طبیعت از طریق ایجاد سکونت گاهی با شکل و شمایل جدید در قالب «شهر - روستا» بود.هدف از طرح پیشنهاد دوم، جبران خسارت وارده بر مردم بر اثر عدم تماس روزمره مردم با طبیعت از رهگذر ایجاد فضای خصوصی و نیمه خصوصی در بالکن ها و در اراضی پارکهای حول و حوش آسمان خراشها یا برجهای آپارتمانی بود .
اصولاً شهرها به عنوان عمده بهره برداران اقتصادی زمین، مدام منابع بیشتری را طلب می کنند و پیوسته از مراکز شهری به سمت حومه های شهری و از حومه ها به سمت مناطق برون حومه ای (خارج از محدوده حومه ها) در حال گسترش هستند و مردم را روز به روز از مواهب و از عرصه های طبیعی دورتر و دورتر می کنند.بنابراین در فرآیند برنامه ریزی شهری باید بازارهای ملک و املاک را در نظر داشت تا تعادل لازم بین فضای ساختمانهای شهری و چشم اندازها یا عرصه های باز طبیعی برقرار گردد.تنش و کشمکش بین رشد فضایی شهر، لزوماً محترم شمردن بوم سازه ها و تقلیل روز افزون منابع، یکی از جدی ترین تضادها را فراروی بشر قرن حاضر قرار داده است.تنها خبر خوشایند در این بین آن است که توسعه پایدار می تواند بر چالش های مبتلا به روندهای فقر زدایی (کاهش فقر ) و مبارزه با تخریب محیط زیست فائق آید و شهرهای غنی تر را در تولید نیروهای جدید و شرایط جدیدی که در راستای پشتیبانی از سیاستهای زیست محیطی پایدار قرار داشته باشند یاری رساند زیرا از این رهگذر :
۱) نیاز به متوازن ساختن عوامل بوم شناختی و شرایط ناظر بر اسکان و محل اسکان انسان، جدی تر و شدید تر می شود.
۲) احتیاج مستقیم و فوری به طبیعت شدت می گیرد.
۳) فناوری پیشرفته، روند کاهش آلودگی را تسهیل و در مصرف انرژی و منابع صرفه جویی می کند.
۴) شناخت بیشتر و بهتری از دغدغه ها و نگرانی هایی که ممکن است در دراز مدت روی دهند به دست می آید.
الزامات زیست محیطی، تصمیم سازان شهری را وادار به ورود در عرصه رقابت بر سر توسعه پایدار می سازد تا شهر، نظام حمل و نقل و شرایط و شیوه های تولید را به گونه ای سازماندهی کنند که روز به روز بیشتر به سمت پایداری در حوزه محیط زیست سوق یابند.
● چالش های فراروی محیط زیست شهری
هیچ شهری از آمادگی کامل برای تضمین پایداری خود در آینده برخوردار نیست.تمام شهرها به واسطه رشد روز افزون مصرف کالا، شرایط اقلیمی را تغییر می دهند، مواد شیمیایی سمی تولید می کنند، در انقراض گونه های مختلف حیات و در تخریب جنگلها و منابع جنگلی نقش فعالی دارند. از آنجایی که بسیاری از شهرهای شمالی و شمال غرب ایران در کنار دریاها قرار دارند، بخش عظیمی از آلودگی آبها و تخریب منابع دریایی حاصل فضولات شهری است.تعداد شهرهایی که کاهش مشکلات زیست محیطی در آنها گزارش شده بسیار اندک است.مشکلات مربوط به محیط زیست شهری، از جمله آلودگی هوا، استفاده بی رویه از منابع آب، تغییرات اقلیمی و تخریب و انهدام منابع، با در هم نوردیدن محدوده های شهری، سلامت، سعادت، رفاه و مشاغل شهروندان را به مخاطره می اندازند.شهرها از بعد زیست محیطی هم تهدید به شمار می آیند و هم فرصت.تهدید از آن جهت که تمرکز بالای جمعیت، تولید، مصرف انرژی، آب، کالا و خدمات در یک مکان، فشار بسیار شدیدی را بر محیط زیست محلی و منطقه ای و جهانی وارد می آورند. از این رو شهرها نقش محوری در تخریب محیط زیست ایفا می کنند.پدیده صنعت گرایی به دلیل رشد شدید و استثمارگرانه تولید از همان بدو شکل گیری، منابع و حوزه های طبیعی را آماج تخریب و ویرانی قرار داد.این پدیده اگرچه ساخت شهرها وابنیه بسیار دیدنی و جذاب را ممکن ساخت، ولی درعین حال به اعتقاد بسیاری از ناظران ناباورانه در دیگر مکان ها، طبیعت را به مسلخ نابودی سپرد و چشم اندازها و مناظر فراوانی را به ویرانی کشید.
در شهرهای امروزی، انواع جدید تری از فضا سازی ها و چشم اندازهای ویرانگر شکل گرفته است.
شبکه های وسیع و گسترده از بزرگراه ها، مراکز خرید، کارخانه ها و مناطق تولید، مسکن های واقع در حومه های شهری، مراکز تفریح و سرگرمی، مراکز و تأسیسات ورزشی، انبارهای بزرگ و مناطق اداری را به هم متصل می سازند.از بین این بزرگراه ها، خطوط راه آهن و شبکه های دیگری عبور می کنند که فضای باز اطرافشان به درد هیچ کاری نمی خورد.گسترش بی رویه مناطق شهری، سال به سال، بوم سازه های شکننده و یا طبیعی را که تاکنون به هر دلیلی بکر و دست نخورده باقی مانده است بیشتر مورد هجوم قرار می دهند.اینک شهرها به نقاط درهم گره خورده مصرف آب و انرژی و به مراکز تولید آلودگی های شدید تبدیل گردیده اند.رشد روز افزون نیاز به آب، فاصله هایی که آب باید تا رسیدن به دست مصرف کننده طی کند، مدام افزایش می دهد و همین امر و فعالیت های زراعی و بوم سازه ها تأثیر شدیدی از خود برجای می گذارند. شهرها در قالب مجموعه هایی متشکل از ساختمان های غالباً مرتفع، بخشی از خاک را به خود اختصاص می دهند یا مناطق وسیعی را مسدود می سازند و یا به محل انباشت زباله و مواد سمی تبدیل می کنند. بازیافت مواد آلی اگرچه به لحاظ فنی، معمولاً امکان پذیر به نظر می رسد، اما کاری غالباً پر هزینه و دشوار است.قسمت هایی از شهرها به تدریج غیر قابل سکونت و به لحاظ بهداشتی، غیر قابل زیست می شوند.در پاره ای موارد مناطق وسیعی از شهرها پس از گذشت مدتی از کاربرد به عنوان مناطق ممنوعه دارای خطر شناخته شده و ورود به آنها ممنوع می شود.در برخی موارد نیز نادیده گرفتن طبیعت ونیازهای آن در غالب توسعه و عمران شهری و یا روی آوری به توسعه در مکان های خطرناک، پدیده هایی چون رانش زمین یا بروز سیلاب های ویرانگر را به دنبال دارد.برنامه ریزی های کند و حساب نشده و ضوابط غیر واقعی بدون توجه به استانداردهای لازم، در بسیاری از موارد سبب می شود مردم فقیر ناچار به سکونت در مناطق پرخطری که مدام در معرض انواع تهدیدهای جدی طبیعی و غیر طبیعی قرار دارند؛ بشوند.
به رغم وسعت تخریب در حوزه محیط زیست شهری، شهرها به نوبه خود راه حل بالقوه نیز به شمار می آیند و یا حداقل مزایایی برای مردم به همراه دارد.تمرکز مردم، فعالیت های تولیدی و ساختمان ها در یک نقطه، فرصتی است که موجب صرفه جویی در کاربرد منابع یا کالاهای زیست محیطی نادر و کمیاب می شود.بخش عظیمی از کل انرژی مصرفی در شهرها صرف گرمایش و سرمایش، تولید و جابه جایی و حمل و نقل می گردد. صرفه جویی در انرژی، یک اصل یا هدف اقتصادی و سیاسی عمومی است که شهرها می توانند در این زمینه توفیق زیادی حاصل نمایند.زیرا فناوری های انرژی اندوز، در سریعتر و راحتتر از مناطق دورافتاده و پراکنده شده اشاعه و منتشر می شوند.گرمای حاصل از فرایند تولید انرژی را می توان به جای رها کردن در آب یا هوا صرف گرمایش مورد نیاز ساختمان ها کرد.زندگی به شکل متراکم و انبوه، بازدهی و بهره وری انرژی را بالا می برد و آنها را به لحاظ اقتصادی، کار آمد تر و پایدار تر می سازد.
● آگاهی زیست محیطی ؛ پیش شرطی برای اقدام به عمل
بیشتر شهر نشینان کاری به فرایندهای تولید کالاهایی که مصرف می کنند ندارند و اطلاعاتشان هم درباره عواقب و پیامد های بوم شناختی حاصل از این فرایندها بسیار محدود و اندک است.برآورد فضای بوم شناختی مورد نیاز، به عنوان اقدامی در راستای پر کردن خلأ اطلاعاتی بوم شناختی می تواند جای فقدان تجربه شخصی در این زمینه را بگیرد.این اقدام در واقع روشی برای ارزیابی کردن مقدار و مساحت زمین حاصلخیزی است که برای تولید انرژی و مواد مورد نیاز به آن احتیاج داریم تا بتوانیم خود را از دست مواد زائدی که بر اثر شیوه های زندگی امروزی در شهرها تولید می شوند، خلاص سازیم.شاخصی که برای این کار استفاده می شود، معیار ساده ای است که مقدار فضای بوم شناختی مورد نیاز برای حیات روزمره را حتی در مورد شهرهای پر تراکم، مشخص می سازد.این معیار به سادگی نشان می دهد که بیشتر شهرها هنوز هم تا چه حد از توسعه پایدار فاصله دارند و دیدگاههای ناظر بر پایداری هنوز هم تاچه اندازه از فرهنگ حاکم بر زندگی شهری و از مباحث و مجادلات سیاسی شهری دور هستند.
مقولاتی که در تقلیل این خلأ مؤثر واقع می شود به شرح ذیل می باشد :
ـ سازماندهی کارآیی انرژی
ـ مسئولیت پذیری تولید کننده
ـ زنجیره ها یا چرخه های تولید و مصرف
ـ حفاظت منابع
ـ استفاده مجدد و بازیافت مواد زائد
ـ مدیریت مصرف بهینه آب
ـ محیط زیست و توسعه شهری
مسائل زیست محیطی شهری، بستگی به مراحل توسعه هر شهر دارد. پائین بودن یا فقر کیفیت کالاهای مصرفی اولیه در شهرهای رو به توسعه معضل موازی دیگری را در قالب ضعف یا فقر کالاهای زیست محیطی به دنبال دارد که به دشمن محیط زیست تبدیل می شود.لذا فقر، بزرگترین دشمن مردم است.فقر، فناوری های آلوده کننده و کثیف وزندگی ناسالم و غیر بهداشتی دست در دست هم و به موازات همدیگر حرکت می کنند.این بحران مستقیم و بلاواسطه و نگرانی های جهانی را نمی توان از هم مجزا دانست زیرا این دو به رغم متمایز بودن از هم، به یکدیگر گره خورده اند.منابعی را که صرف مبارزه برای جلوگیری از گرم شدن کره زمین می شود نمی توان برای ممانعت از آلودگی آبها و یا کاهش نرخ مرگ ومیر به کار گرفت.بده- بستان بین اهداف مختلف، گزینه ها و راهکارهای دشواری را فرا روی حاکمان شهری و ملی و نیز تک تک افراد جامعه قرار می دهد.این بده - بستان ها را می توان درپاره ای موارد شدیداً کاهش داد. برخی ابتکارات و نو آوری ها می توانند فقر در آمد و فقر زیست محیطی را توأماً هدف قرار دهند.اما تا زمانی که انواع کمبودها و نارسایی ها در زندگی ما حاکم است این فقرها از بین نخواهند رفت.همه شهرها در کوتاه مدت ناچارند گزینه های دشواری را انتخاب کنند.در دراز مدت و میان مدت، اما، پیشرفت های فنی و ساختاری می توانند با کاهش میزان بده- بستان ها و اختلافات، راه را برای تحقق همزمان افزایش سطح بهره وری نیروی کار و صرفه جویی در انرژی مورد نیاز فعالیت های تولیدی، هموار سازد.در عین حال می توان بده - بستان بین کالاهای بازار مصرفی و کالاهای زیست محیطی را به میزان بیشتری کاهش داد.البته نیل به این مهم، عواملی چون سرمایه گذاری و پژوهش، تعدیل رفتار و توسل به شیوه های بهینه در مدیریت دولتی را طلب می کند.مواردی که لازم است در خصوص تمام مسائل و مشکلات و راه حل های ناظر بر آنها موردتوجه قرار گیرد بدین شرح است :
▪ تلاش بی وقفه و مستمر برای اصلاحات در راستای نیل به پیشرفت های فنی مورد نیاز
▪ استقبال تک تک افراد جامعه از روند اصلاح و تعدیل رفتار و نیز خواست و تمایل سیاستمداران به خلق انگیزه های شایسته و استقرار چارچوب های اصلاحی مناسب توسعه و عمران، ساختار اقتصاد محلی و به تبع آن، شکل و ماهیت مسائل زیست محیطی را عوض می کند.کاهش مصرف انرژی مورد نیاز فعالیت های اقتصادی شهرها باعث می شود که در روندتوسعه اقتصادی، از شدت آلودگی ناشی از مصرف بالای انرژی کاسته شود و این امر به نوبه خود به معنای آن است که در چنین شرایطی می توان مسائل مربوط به محیط زیست محلی را حل کرد.از سوی دیگر، توسعه اقتصاد شهری، افزایش سطح در آمدها را به دنبال دارد که این امر نیز به افزایش میزان عبور و مرور، افزایش تقاضا برای فضای بیشتر و نیز افزایش انرژی سرمایشی و گرمایشی منجر می گردد.در نتیجه مشکلات و معضلات جهان شمولی همچون تغییرات اقلیمی شدت می گیرد. پیشرفت های به عمل آمده در زمینه غلبه بر فقر زیست محیطی، تابع روند خطی نیست .مثلاً شهرهای غنی ممکن است به رغم بهره مندی از شرایط مناسب، دارای فقر زیست محیطی باشند، زیرا آلودگی به خودی خود بر طرف نمی شود.افزون بر این خطرات شدیدی اینگونه شهرها را تهدید می کند، چراکه انتشار گاز کربنیک در حد گسترده، شرایط اقلیمی و پایه و اساس رونق شهری را به مخاطره می افکند.در بسیاری از شهرهایی که مراحل اولیه تکامل جمعیتی را طی می کنند رشد درآمد می تواند افزایش آلودگی را به دنبال داشته باشد، زیرا افزایش سطح در آمد موجب شکل گیری الگوهای مصرف جدیدی می شود که به منابع بیشتری نیاز دارند و این در حالی است که به دلایل مشخص، فناوری هایی که آلودگی های کمتری نسبت به قبل تولید کنند در این گونه شهرها به کار گرفته نمی شود.در مراحل بعدی، دسترسی به اطلاعات پیشرفته تر و اولویت بخشی به محیط سبز، هوای تمیز وزندگی سالم، روندحمایت سیاسی از راهبردهای زیست محیطی را تقویت می کند.
ترجمه و تلخیص: دکتر رحیم سرور
دانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید