چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


بی مهری به عقاب مشرق و تمدن ۷۰۰۰ ساله ایران


بی مهری به عقاب مشرق و تمدن ۷۰۰۰ ساله ایران
در یكی از روزنامه های صبح كشورمان دوستی دارم كه پیارسال ، آن هنگام كه كارتونهایی در اهانت به رسول اكرم(ص) در یكی از نشریات دانماركی چاپ گردیده بود از من خواست تا در مورد این اسائه ادب و بی احترامی به پیامبر یك میلیارد و دویست میلیون مسلمان ، یادداشتی بعنوان سرمقاله جهت چاپ در آن روزنامه ارائه دهم . در پاسخ این دوست عزیز تاكید نمودم تا زمانی كه تمام ۱۲ كاریكاتور آن روزنامه را نبینم هرگز نمی توانم مطلبی در نقد و محكومیت آن بنویسم و صرف نقل قول دیگران نمی تواند حجتی تمام شده جهت قضاوت نهایی باشد لذا پس از رؤیت كارتون ها یادداشتی تهیه كردم و اینك برغم گذشت چند ماه از تولید و اكران فیلم ضد ایرانی ۳۰۰ یا۳۰۰ سرباز ، فیلمی که از روی کتاب مصوری نوشته فرانک میلر به همین نام توسط شرکت "برادران وارنر" و به کارگردانی زاک اسنایدر (Zack Snyder) به موضوع نبرد ترموپیل بین سپاه ایران در زمان خشایارشاه هخامنشی فرزند كورش كبیر با سپاه یونان در زمان لئونیداس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد پرداخته وبه ادعای داستان و فیلم نبرد فوق در تنگهٔ ترموپیل در نزدیکی آتن رخ داده و وانمود شده‌است که در آن ۳۰۰ نفر از رزم آوران اسپارت در برابر سپاه یک میلیونی خشایار شاه مقاومت كرده و در این نبرد که حدود سه روز به طول انجامیده ، ارتش امپراتوری هخامنشی در برابر ۳۰۰ رزم آور اسپارتی در تنگهٔ ترموپیل متوقف می شود و تنها زمانی می تواند آنها را شکست بدهد که در اثر خیانت یک یونانی راه دیگری برای دور زدن آنها و محاصره اسپارتی ها می یابد.لذا از آنجایی كه تاكنون موفق به دیدن فیلم نگشته بودم بر خود اجازه هرگونه قضاوت و پیشداوری در مورد این فیلم را نمی دادم لذا با عنایت به آن لازم می دانم نكاتی را در حاشیه ساخت و نمایش این فیلم متذكر گردم:
۱) در اینكه در این فیلم ، هویت ملی و چندین هزار ساله كشورمان مورد هجمه و تاخت و تاز رسانه ای هالیوود قرار گرفته شكی وجود ندارد ولی خدا وكیلی كلاهمان را قاضی كنیم و به این سؤال پاسخ دهیم كه تابحال چه قدمی در عرصه شناسایی و شناساندن تاریخ تمدن ۷۰۰۰ ساله كشورمان برداشته ایم كه اینك با پخش فیلمی مجعول و غیر واقعی به یكباره همچون اسب لگام گسیخته ای شاكی زمین و زمان شده و به جای پاسخی معقول از جنس سینمایی در فكر ایجاد هیاهویی رسانه ای گردیده ایم. جای بسی تاثر و تاسف است هنوز هم كه هنوز است مرجع و رفرنس تاریخ تمدن كشورمان كتاب ویل دورانت می باشد كه به جهت تعصباتی گاه كوركورانه سعی در تحریف تمدن درخشان ایران آریائی نموده است.ایرانیان فاتح، هیچ‌گاه همچون اسكندر مقدونی به اقوام مغلوب، خدایان و عقاید آنان بی‌احترامی روا نداشتند، شهرها را غارت نكردند و به آتش نكشیدند ، مردم آن سرزمین‌ها را به اسارت و بردگی نبردند، بلكه برعكس به آبادانی هرچه بیش‌تر سرزمین‌های مفتوح پرداختند و همواره ایران‌زمین پناهگاه اقوام ستمدیده و پیامبران آنان بوده است چنانچه در ابتدای فیلم و در سكانسی از این فیلم به عمد یا غیر عمد آن سان كه لیئونیداس ، پیک ایران را به چاه پرت می‌کند، پیک ایرانی می‌گوید :« در هیچ جای دنیا رسم نیست ، پیک را بکشند»، لئوندایس می‌گوید :« اینجا اسپارتا است و نه جهان»! این امر هویدا می گردد . وطبق اسناد موجود داریوش کبیر در بخشی از وصیت خویش به فرزندش خشایارشاه دلیل اصلی حمله به یونان را مجازات خاطیان و ظالمان بیان می کند چنانچه می نویسد:« با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند ». و هیچ نوع سند و مدركی به‌طور مطلق وجود ندارد كه نشان دهد، در ایران نظام برده‌داری اقتصادی وجود داشته است و برده داری لایق همان كسانی است كه سعی در متهم كردن ایرانیان دارند. متاسفانه در فیلم ۳۰۰، ایران ، نمادی از دیکتاتوری و بی خردی و توحش است و یونان( غرب) سمبل دموکراسی و مبازره با آدم کشی و تجاوز و به عبارت دیگر ، ۳۰۰، فیلمی است هدفمند که در آن تقابل تاریخی هیولا و فرشته ( شر و خیر ) ، به نمایش در می آید و در این میان ، نقش هیولا متوجه ایرانیان است . این درحالی است که به روایت تاریخ ، در آن مقطع زمانی ، ایرانیان به آزادی های فردی و حقوق اقلیت ها و زنان و ... رسمیت داده بودند ولی در یونان و کل اروپا ، برده داری و بدوی گرایی ، مشخصه ای بارز به شمار می رفت .
۲) اگر این فیلم بر اساس استنادات تاریخی ساخته شده است پس چگونه دراین فیلم در تحریف واقعیت ها به حدی ناشیانه عمل شده که در صحنه ای از آن برای نشان دادن سنن ایرانی ، عده ای برای خشایارشاه "قلیان" چاق می کنند در حالی که در آن زمان چیزی به نام قلیان در دنیا وجود نداشته است . با این حال از آنجا که در میان مردم امروز ایران ، قلیان رواج دارد ، سازنده فیلم ناشیانه از آن استفاده کرده است!
۳) سرزمین ایران قبل از ورود آریائیها هم دارای تمدن بوده است.حتی بعضی از تاریخ نگاران مانند دکتر سیاوش اوستا تاریخ تمدن ایران را بیش از ۷۰۰۰ سال دانسته اند.که از جمله این تمدنها میتوان به تمدنهای آشور، بابل و ایلام اشاره کرد که بقایای تمدن ایلامی را اکنون نیز میتوان در شوش و شوشتر مشاهده نمود.و باید اذعان نمود كه نزدیک به ۳۰۰۰ سال قبل كه قوم آریایی از استپ های روسیه مهاجرت كرده بود اولین انتخابات تاریخ بشر را در ایران اجرا کرد و اولین پادشاهان ایرانی منتخب مردم بودند و اجداد ایرانی در مدتی به درازای نصف تاریخ بر نصف بیشتر دنیا حكومت كرده اند اما هیچ وقت جنایات غربی های به ظاهر متمدن در ۱۰۰ سال اخیر در جنگ جهانی دوم، بمباران هسته ای ژاپن، نسل كشی در یوگسلاوی در دهه۹۰ ،عراق ، فلسطین ، افغانستان و ... را مرتكب نشدند. تاریخ به صلح طلبی، هوشمندی، نجابت،انسان دوستی، پاكی و جوانمردی ایرانیان گواهی می دهد، كه منشور حقوق بشر كوروش كبیر و وصیت نامه داریوش كبیر به پسرش خشایارشاه گواه این ادعاست. كورش بنیانگذار چیزی است كه امروز به آن حقوق بشر می گوییم.وی در منشور خود، علاوه بر اعلام تبارنامهٔ شاهی و ذكر اعمال و فتوحات خود، آن چنان كه در میان كشورگشایان رسم است، سیاست های خود در برخورد با اهالی شهر مغلوب را به روشنی بیان كرده است . مطالبی كه او در این قسمت از منشور خود آورده، قدیمی ترین سند حقوق بشر است: « ... بی شمار سپاهیانم به صلح در بابل گام برداشتند. روا نداشتم كسی وحشت را بر سرزمین سومر و اكد فرو آرد. من برای صلح كوشیدم در بابل و در همهٔ شهرها. نیازمندی های بابل و تمامی پرستشگاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان كوشیدم. همه یوغ های بردگی را از مردمان بابل برداشتم. خانه های ویرانشان را آباد كردم و به تیره بختی هایشان پایان دادم. هر كس آزاد است هر دینی را كه میل دارد، بپرستد و هر جا كه میل دارد، سكونت كند. من تا روزی كه خدا زنده ام بدارد، نخواهم گذاشت مردان و زنان را به اسیری بفروشند. دین و آیین همه را محترم خواهم داشت و نخواهم گذاشت زیردستان من آیین و رسوم ملت هایی را كه من پادشاهشان هستم، تحقیر نمایند. خدا مرا یاری كند و پسرم را ... ».
۴) متاسفانه عادت كرده ایم تا زمانی كه بیماریی مبتلا نشده ایم به دنبال تهیه و كشف داروی آن بیماری نگردیم و تا موقعی كه ارزشی از باورهای ملی و دینی مان مورد تخریب بدخواهان واقع نشده است نسبت به معرفی و شناسایی آن اقدامی درخور صورت نداده ایم و باید بگویم كه اینبار نیز مشمول این بند گردیده ایم.
۵) در كمپانی های سینمائی كشورها كمتر مشاهده شده است كه فیلمی ساخته شود و در آن هویت و باورهای تاریخی آن كشور زیر سؤال رود و حتی كارگردانان كشورهای متجاوزی كه اقدام به ساخت فیلم جنگی می نمایند هرگز در آن فیلم ، حكومت كشورهایشان به عنوان متجاوز شناخته نشده و معمولاٌ سعی می شود ضمن تطهیر ، از حاكمان مستبد و خونریز آن كشور رفع اتهام گردیده واز آنها به عنوان الگوهایی از شجاعت و پایمردی سربازان در دفاع از خاك وطن به بینندگان معرفی شود و در مقابل از دشمن ، چهره ای كریه و زشت و خشونت طلبی به نمایش گذاشته شود كه در فیلم ۳۰۰ نیز این بینش حكمفرما بوده است.از مشخصه های بارز این فیلم اغراق در توانایی افراد و بزرگنمایی كاراكترها و مؤلفه های اصلی داستان بوده چنانچه افراد و نیروهای خودی را دارای افكاری پاك و منزه و آشنا به حقوق كامل خانواده قلمداد نموده و در هیبتی زیبا و موزون و در مقابل افراد دشمن را همچون ددان و دیوهایی خون آشام و خارج از هیبت انسانی و با روحیاتی خشن و خون آشام و بدون رعایت مرزبندی های اخلاقی و خانوادگی و هوس آلودو كثیف معرفی شده است ، چنانچه اینگونه اغراق در اوایل به سینمای دفاع مقدس نیز رسوخ كرده بود.۶) جریان رسانه ای غرب خواسته یا ناخواسته به دنبال ارائه تصویری منفی از ایرانیان در دنیاست. پس از ساخت و نمایش فیلم های سینمایی همچون اسکندر (ساخته الیور استون)، اینک فیلمی به مراتب موهن تر با عنوان ۳۰۰ یا ۳۰۰ سرباز ساخته شده است که ایرانیان را مردمانی وحشی ، غارت‌گر، بدوی، خون‌ریز و با ظاهری مانند سیاهان آفریقایی، طالبان و القاعده نشان داده كه رفتارشان نیز همانند حیوانات وحشی است. و غرب در پی اینست چهره‌ای نادرست و مخدوش از مردم ایران زمین برای جهانیان ارائه دهد. و به گفته یكی از كارشناسان سینمایی غربی ، دولت آمریكا به هالیوود برای ساخت فیلم‌هایی در تضاد با اسلام و ایران ماموریت داده است و این آغاز حركت جدیدی‌ست كه قطعا یونسكو باید برای صیانت و پاسداری از فرهنگ، تاریخ و تمدن ملت‌ها در برابر این گونه حركت‌های تخریبی واكنش نشان دهد .
۷ ) از علما و اندیشمندان حوزوی كشورمان می پرسم چرا تابحال تحقیقات جامعی در مورد كورش كبیر این پادشاه مقتدر هخامنشی كه در فصل ۴۶ كتاب اشعیا و به تعبیر تورات به «عقاب مشرق »و « شبان خدا » معروف بوده و روایت زندگی و اعمال او در عهد عتیق (كتاب های اشعیا، ارمیا، عذرا و دانیال) آمده و در فصل هشتم كتاب دانیال و نیز در آیات ۸۳ تا ۹۷ سورهٔ كهف تحت نام« ذوالقرنین » شناخته شده و مفسران بزرگی همچون علامه طباطبایی در المیزان ، حوادث مذكور را منطبق با سرگذشت كورش می دانند انجام نپذیرفته است. طبق آیات قرآن، ذوالقرنین(كورش)، شاهی مقتدر، مردی موحد ، مؤمن ، مهربان و پادشاه دادگری كه از طریق عدل و داد منحرف نمی شد كه اقتدارش از جانب خداوند و با تأیید اوست. پادشاهی كه به روز جزا ایمان داشته و در میان مردان روزگار خود در دلیری و هوشمندی و فضائل دیگر، ممتاز و سرآمد بوده است. كورش نه تنها مردی دلیر در نبرد بود، بلكه در رفتار با اتباعش با ملاحظه و مهربان بود، و از این رو پارس‌ها او را پدر می‌خواندند (دیودروس سیكولوس، كتابخانه‌ی تاریخی ۹/۲۲/۱؛ ۹/۲۴/۱). تا به امروز نیز خارجیان در داستان‌‌ها و نغمه‌های خود نقل می‌كنند كه كورش نفساً بسیار سخاوتمند و خیرخواه و معرفت‌دوست و نام‌جوی بود، به طوری كه در برابر هر گونه سختی و رنجی بردباری می‌كرد و با هر گونه خطری رویارو می‌شد (گزنفون، پرورش كوروش ۱/۲/۱)
نخستین اعلامیه‌ی حقوق بشر، گل پخته‌شده‌ای است كه كوروش به‌عنوان بنیان‌گذار دولت هخامنشی در آن، رعایت حقوق همه‌ی ملت را مكتوب كرده است. پادشاهی كه در عمل،قرن‌ها پیش از شكل‌گیری گفت‌وگوی تمدن‌ها در قلمرو حكومتی خود با گرد آوردن ملت‌های مختلف، نوعی همزیستی فرهنگ‌های متفاوت را سبب شد و توانست یهودیان را از چنگال بابلیان رها ساخته و اجازه بازگشت مجدد آنها را به فلسطین داد.بعضی ها كورش را زرتشتی می دانند و برخی هم ظهور زرتشت را سال ها بعد از هخامنشیان می دانند. آیین كورش هرچه بود، به پیروان سایر ادیان و مقدسات آن ها احترام كامل می گذاشت.
هرودوت مورخ یونانی در مورد كورش می نویسد:« هنگام پادشاهی كورش و كمبوجیه، قانونی راجع به باج و مالیات نبود، بلكه مردمان هدایا می آوردند. مالیات در زمان داریوش معمول شد. پارسی ها می گفتند داریوش، تاجر؛ كمبوجیه، آقا؛ و كورش، پدر بود. اولی را به آن جهت كه منفعت طلب بود، تاجر می خواندند. دومی را چون سختگیر و با نخوت بود، آقا می گفتند. و سومی (یعنی كورش) را به واسطه این كه ملایم و مهربان بود و همیشه از حال رعیت آگاهی داشت، پدر می خواندند. ...كورش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نكشند و هر سرباز دشمن كه نیزه خود را خم كند او را نكشند ، و لشكر كورش فرمان او را اطاعت كردند بطوریكه توده ملت ، مصائب جنگ را احساس نكردند....كورش پادشاهی كریم و سخی و بسیار ملایم و مهربان بود. مانند دیگر پادشاهان به اندوختن مال حرص نداشت بلكه نسبت به كرم و عطا حریص بود ، ستم زدگان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هرچه را متضمن خیر بیشتر بود دوست می داشت».
ذی نوفن مورخ دیگر در وصف حال او می نویسد:« كورش پادشاه عاقل و مهربان بود و بزرگی ملوك با فضائل حكما در او جمع بود ، همتی فائق ، وجودی غالب داشت ، شعارش خدمت انسانیت و خوی او بذل عدالت بود و تواضع و سماحت در وجود او جای كبر و عجب را گرفته بود».
كورش را همه ملل دنیای باستان دوست داشتند. پارسی ها كه وی آن ها را از گمنامی به افتخار رسانده بود، او را پدر خود می خواندند. و یهودیان كه كورش آزادشان كرد، تا مدت ها فكر می كردند كه او مسیح است. یونانی ها با این كه در سواحل آسیای صغیر از او شكست خورده بودند، تا زمان اسكندر، او را بزرگ ترین جنگجو می دانستند.و از آنجایی كه در فتح لیدیا به دست كورش ، شكست بزرگی را متحمل شده بودند به نظر دوستی به هخامنشیان نمی نگریستند و به گواه تاریخ و قرآن كریم ، لشگركشی های سه گانه وی عمدتاً به سبب طغیان برخی از قبائل و حاكمان ظالم بخصوص در یونان صورت پذیرفته بود.
گزنفون، مورخ یونانی و از شاگردان سقراط، رساله ای نوشته است با عنوان كوروپایدیا یعنی تربیت كورش كه چنین شروعی دارد:« ما با اعتقاد به این كه این مرد، سزاوار هر گونه ستایشی است، تحقیق كرده ایم تا بدانیم او از چه نوع آموزش و تربیتی برخوردار بوده است تا آن را در پیش بگیریم». در یونان باستان، این كتاب، بهترین رساله در فنون جنگ به حساب می آمد.شخصیت كیخسرو، شاه آرمانی شاهنامه ، شباهت زیادی با سرگذشت كورش دارد. بی شك، فردوسی، داستان كیخسرو را از روی افسانه های موجود درباره كورش ساخته است.
شنیده ها حاكی از آنست كه در حال حاضر، یك گروه انگلیسی به كارگردانی آلكس جاوی، مشغول تهیهٔ مقدمات ساخت فیلم زندگی كورش هستند. هزینه ساخت این فیلم، ۹۰ میلیون دلار پیش بینی شده است. بازیگران فیلم هنوز به طور قطعی مشخص نشده اند، ولی از شون كانری برای بازی در نقش پدر كورش و آنجلینا جولی برای نقش ملكه كورش دعوت شده است. فیلم برداری این فیلم قرار است در تونس انجام شود.به راستی چرا كورش كبیر كه برخی از مفسرین وی را یكی از انبیای الهی دانسته اند در سرزمین مادریش اینگونه مظلوم واقع گردیده است ؟ چرا تابحال فیلمی توسط وزارت ارشاد و صدا و سیما از زندگی این اسطوره دادگر ساخته نشده است تا بیش از این شاهد به تاراج رفتن سرمایه های ملی مان نباشیم. آیا برای كورش كبیر بایستی كارگردانی از انگلیس هزینه نماید؟ و بالاخره نمی توانم تاسف خویش را از اینكه دلیل عدم پرداختن به كورش ، تنها به سبب كمك وی به قوم یهود و رهائی آنان از بند حاكمان مستبد بابل بوده پنهان سازم .
وحید كاظم زاده قاضی جهانی