شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


کدام شعر؟ کدام دفاع مقدس؟


کدام شعر؟ کدام دفاع مقدس؟
اما پاسخ:
۱ - همان طور كه در آغاز گفتیم، آنچه را شعر دفاع می خوانیم، عمدتاً همان گونه نخست است و شاهد مثال ما نیز همین كتاب هایی است كه هر ساله كنگره های دفاع مقدس منتشر می كنند. درباره ویژگی های شعر دفاع مقدس بسیار گفته اند و شنیده ایم. به اجمال می توان گفت شعر دفاع مقدس فراز و فرودهای زیادی داشته است. دوره آغازین این شعر با زبانی صریح و حماسی آغاز می شود. در این دوره شعرها بیشتر رجز و شعار است.
در سال های پایانی دهه شصت همان زبان صریح و حماسی كم كم رنگ شاعرانه به خود می گیرد. دهه هفتاد دهه شعرهای اعتراضی است و در این سال هاست كه جریانی نوپا در شعر دفاع مقدس را می توان نظاره كرد. در همه این دوره ها بهر ه گیری از واژگانی آشنا موضوع شعر را كاملاً اختصاصی كرده است. اگر در شعر دهه شصت كلماتی چون لاله، شهید، خون و خطر نشانه های آشنای شعر دفاع مقدس بود، در این سال ها استخوان، پلاك و چفیه نشانه های رایج این نوع شعر است و این كلمات در اغلب شعرها به چشم می خورد.
مواجهه شاعر با كلمات دو حالت بیشتر ندارد؛ یا شاعر آن قدر قدرتمند شعر می گوید كه كلمات انتخابی خود را از عرصه جغرافیا و زمان فراتر می برد و به عنصری عمومی تبدیل می كند. چنان كه كلماتی چون محتسب، صوفی و رند در دیوان حافظ از محدوده زمانی و مكانی فراتر می روند و این عناصر بومی چنان با قدرت به كار گرفته می شوند كه تا زمانه ما و در جغرافیای دیگر ملل قابل درك و فهم است. به عبارت دیگر حافظ این عناصر را از معانی اولیه آن تهی نكرده، بلكه مفاهیم دیگری را به آن افزوده است.
آنچه مسلم است شاعران زمانه ما نه ادعای حافظ شدن دارند و نه در عمل توانسته اند به كلمات و نشانه های شعرشان تشخصی بدهند. از سوی دیگر هر چه شعر به عناصر و نشانه های بسته و محدودتری بسنده كند، از مجال پرواز خود كاسته و آینه واری خود را نیز كاهش داده است. دقیق تر اینكه چنین شعری از رسالت خود بازمی ماند. آنچه مسلم است هنوز كه هنوز است، واژگانی چون چفیه، خاكریز، پلاك و... نتوانسته در شعر این دوره بیش از آنچه كه هستند، نمودی داشته باشند. در واقع این واژگان برای نمادشدن طبع های هنرمندانه تری را طلب می كنند. البته گویا در سینمای دفاع مقدس چنین اتفاقی رخ داده است. به ویژه برای پلاك در فیلم های ابراهیم حاتمی كیا، پلاك در سینمای حاتمی كیا به نماد هویت تبدیل شده است، لذا این نماد باید حفظ شود.
البته هنگامی كه از تاویل پذیری كه همان خاصیت آینگی است، سخن می گوییم، باید توجه داشت كه هر شعری بنابه قدرت و استحكام آن می تواند یك یا چند حوزه را درنوردد. بازهم حافظ مثال خوبی در این زمینه است. در شعرهای حافظ نمونه هایی وجود دارد كه قابلیت تاویل در چند حوزه مثلاً عرفانی و اجتماعی را دارند. مثال بارز در این مورد می تواند غزل مشهور حافظ با مطلع زیر باشد:
یاری اندر كس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی كی آخر آمد دوستداران را چه شد
در شعر شاعران دهه شصت نمونه هایی از شعرهای تاویل پذیر را می توان یافت. شعر زیر از قیصر امین پور به اشارت خود شاعر برای شهدای فاتح لانه جاسوسی سروده شده است، اما می توان آن را نمونه ای از شعر دفاع مقدس (یعنی شعر جنگ) به حساب آورد:
ناگه رجز هجوم خواندند
برگرده ی گردباد راندند
شستند به خون شب زمین را
شمشیر به آسمان رساندند
لرزید زمین چنان كه گفتی
چندین رمه را ز جا رماندند
تنفس صبح ص ۱۱۹
این شعر اگر هم درباره جنگ تاویل شود، باز در همان حوزه اجتماعی باقی مانده است و قطعاً نمی توان از آن قرائتی عاشقانه ارائه كرد.
شعر مقاومت از آنجا كه ذاتاً شعری اجتماعی است، طبیعتاً از عناصر بومی نیز بهره می برد و این در شعر مقاومت دیگر ملل نیز دیده می شود. آنچه مسلم است نمی توان بدون نشانه های اجتماعی شعر اجتماعی گفت، اما اینكه شاعر بتواند كلمات و عبارات شعر خود را از بند زمان و مكان رها كند، بحث دیگری است و این امر جز از شاعران و نویسندگان بزرگ برنمی آید.
در شعر زیر بهره گیری از عناصر بومی كاملاً روشن است:
سیاه مثل من، بی نام و نشان این جا
مرگ من در الیزابت ویل مرگ تو بود
خون ریخته بر شارپ ویل
پیش از این بر زمین بر ریخته بود
دریولوندی
آلاباما و ممفیس
فرد هامپتون در بستر شیكاگو
خون و شلیك تفنگ در تاریكی
چنین پیش بینی كرده بودند آیا
كه پلنگ باید بی هیچ جست و خیزی
در بسترش بمیرد؟
طبل های غران ص ۱۳۳
شاعر هر چقدر هم كه مضامین و مفاهیم بكری را در ذهن خود خلق كند، باز هم ابزاری جز واژه برای بیان آن ندارد. اگر شاعر به هر دلیلی خود را در چنبره چند واژه محدود كند، قطعاً خود ابزارهای خود را محدود كرده است. در عین حال شاعر هر چقدر هم كه قدرتمند باشد، به سختی می تواند كلماتی كه دارای شناسنامه ای شناخته شده هستند، به خدمت بگیرد ولی هویتی دیگر به آن ببخشد. كدام شاعر قدرتمندی قادر است كلمات می، ساغر، خال لب و... را با تعریفی جدید ارایه دهد؟ با این توضیح شاعر دفاع مقدس مجبور است برای توفیق از واژگان تكراری و كلیشه ای عبور كند.
۲ - چرا نباید شعرهای تأویل پذیر را جزئی از شعر دفاع مقدس بدانیم؟
آینگی مهم ترین خاصیت شعر است و اگر شعر حافظ و سعدی تا این زمان زنده و پویا مانده است، به همین دلیل است.
در شعر دهه هفتاد نمونه هایی یافت می شود كه به شهادت خود شاعر درباره دفاع مقدس سروده شده است. چند بیت از غزل آن روزهای سبز محمدرضا روزبه را در این جا می آوریم:
با موجی از ترنم آن روزهای سبز
می رویم از تلاطم آن روزهای سبز
گل می كند دوباره در آیینه خیال
سوسو زنان تبسم آن روزهای سبز
در قاب چشم شعله ورم نقش می زند
تصویر پرتلاطم آن روزهای سبز
یك شب به میهمانی چشمان من بیا
ای از تبار مردم آن روزهای سبز
نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس ص ۶۰
این شعر یادی است از روزهای دفاع مقدس و خاطرات خوشی كه شاعر از آن دوران دارد اما روشن است كه در آن كمتر نشانه های رایج شعر دفاع دیده می شود. در واقع شاعر نخواسته با چند واژه تكراری فضای شعر خود را محدود كند. در عین حال این شعر در فضاهای دیگر نیز قابل تأویل است. دوبیتی زیر از سیدعبدالله حسینی كه اتفاقاً با غزل بالا فضایی مشترك دارند، نیز از همین دست است:
دلا چون صبحدم صادق نبودی
برای پر زدن لایق نبودی
بیا تا فاش گویم جرمت این است
كه در آن روزها عاشق نبودی
نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس ص۱۶۶
بعضی از كلمات و تركیبات در گذر زمان حامل مفاهیم مختلفی شده اند. بهره گیری از این كلمات شعر را در یك حوزه متوقف نمی سازد. به كلمات گل و لاله در بیت زیر توجه كنید:
اگر كه در كف دیوارها گل و لاله است
عجیب نیست كه دیدار یار نزدیك است
سهیل محمودی
گل و لاله می تواند نشانی از آذین بندی باشد اما توجه داشته باشیم كه گل و لاله را می توان تصاویر شهدا در نظر گرفت.
معمولاً حالت تأویل پذیری (از این نوع كه مثال زدیم) در شعر سنتی بیشتر در غزل، دوبیتی و رباعی اتفاق می افتد؛ چرا كه در این قالب ها مجال تفصیل نیست و فقط عرصه هایی برای بیان لحظه های ناب شاعرانه اند اما در قصیده و مثنوی شاعر اگر هم نخواهد كمابیش موضوع واحدی را در شعر پیگیری می كند و این از تأویل پذیری شعر می كاهد.
با توجه به آنچه گفتیم نمی توان این گونه شعرها را از حوزه دفاع مقدس حذف كرد چرا كه این شعرها جزء موفق ترین محسوب می شوند.
سید اكبر میرجعفری
منبع : روزنامه همشهری