چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

اسد: چترثبات سوریه نباید آسیب ببیند


اسد: چترثبات سوریه نباید آسیب ببیند
«بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه درگفت وگو با نشریه آلمانی «اشپیگل» از روند دموكراسی در كشورش، صلح خاورمیانه و مسائل روز صحبت می كند و می گوید: ابوغریب، گوانتانامو و عراق، الگوهای مناسبی برای دموكراسی نیستند. متن این گفت وگو در پی می آید:
آقای رئیس جمهور! جنبش های دموكراسی در جهان عرب دیده می شوند، اما شواهد اندكی دال بر وجود آن در سوریه وجود دارد چرا؟
كشورهای عربی با سرعت های متفاوت و در تحت شرایط تاریخی متفاوت به این سمت می روند. به عنوان مثال ، مصر مانند سوریه شاهد این همه كودتا نبوده است. به علاوه مصر با اسرائیل پیمان صلح امضا كرده است ، اما ما در حالت نه صلح و نه جنگ با اسرائیل قرار داریم. ضمناً توسعه و پیشرفت ما از چندسال پیش آغاز شده كه به همین نسبت انتظارات نیز زیاد شده است. امامسأله اصلی این است كه ما در سوریه، حداقل گفت وگو دراین باره را شروع كرده ایم.اما این بیشتر از آنچه خیلی ها می خواهند ، طول می كشد.
سرعت توسعه ما به چالش هایی بستگی دارد كه ما با آن مواجه می شویم كه البته نمی توانیم برآنها همیشه اثرگذار باشیم. به عنوان مثال، ما باید با قدرت های خارجی كه درصدد دخالت در مسائل داخلی ما هستند، بپردازیم.
منظور شما، درخواست های آمریكا برای دموكراسی بیشتر و پایان دادن به حمایت از تروریست ها است؟
هرقدر این دخالتها بیشتر باشد ، سرعت توسعه ما كم خواهد شد. البته روند دموكراتیك باید در سراسر كشور فراگیر شود. بحران حل نشده خاورمیانه هم سرعت توسعه را كم می كند و البته این سؤال هم وجود داردكه اولویت اصلی ما چه باید باشد ؛ توسعه سیاسی یا رشد اقتصادی.
نمی شود آنها را با هم داشت؟
شكاف بزرگی میان این دو هدف وجود دارند. برای رشد بیشتر، ما نیاز به كمك فوری اتحادیه اروپا داریم. برای اكثر سوری هایی كه من با آنها تماس دارم، فقر بسیار مهم تر از چشم انداز یك قانون اساسی دموكراتیك است. به علاوه ، مسأله تروریسم هم وجود دارد كه بر سر راه توسعه دموكراتیك قرار می گیرد. ما برای پیش بردن این مسائل باید سریع حركت كنیم.
اما شما كارها را برای هموطنان تان راحت نكرده اید. احزاب سیاسی اجازه فعالیت دارند، اما به محض شكل گرفتن ممنوع می شوند و اعضای آنها بازداشت می شوند.
اما شما با رهبران مخالفان دركشور صحبت كرده اید. اگر قرار بود ما همه آنها را دستگیر كنیم ، جایی كافی در زندان هایمان برای آنها نخواهیم داشت.
اكثر اعضای اپوزیسیون كه ما با آنها صحبت كردیم، سالها در زندان
بوده اند.
اما الآن در زندان نیستند. شما به همین راحتی نمی توانید شرایط غرب و شرایط كشور ما را یكی بدانید. این را در نظر بگیرید . اگردر انگلیس یك نویسنده كتابی منتشر و ادعا كند كه حضرت مسیح (ع) فرزندانی داشت ، چنین كتابی منجر به ناآرامی های مدنی و خونریزی در اروپا نمی شود ، اما اگر موارد مشابهی در سوریه وجود داشته باشد، شما احتمالاً شاهد قیام های خونینی در كشور خواهید بود.
اما این چه ارتباطی با مخالفان واقعی در سوریه دارد؟
وقتی ما كسی را محاكمه می كنیم، او را به عنوان یك فرد محاكمه نمی كنیم. درعوض، چیزی كه مورد توجه ما است، این كه این فرد به ساختارهای قومی و مذهبی جامعه حمله نكند. چتر ثبات در كشور نباید آسیب ببیند. ما از چندماه پیش، اجازه تشكیل احزاب را دادیم و در حال حاضر به دقت آنها را زیرنظر داریم. من دراین مورد بحث نمی كنم كه كشور ما در حال حاضر از سیستم توسعه یافته احزاب سیاسی برخوردار نیست. تنها می خواهم این نكته را خاطرنشان كنم كه ما در كجا تاچه حد باید مراقب باشیم.
شما دقیقاً ازچه چیزی هراس دارید؟
از آنچه در سال ۱۹۹۱ در الجزایر اتفاق افتاد و الجزایری ها هنوز هم در حال پرداختن هزینه های آن حوادث هستند.
نمونه ریاض سیف (Riad Seif)وجود دارد. یك تاجر خودساخته و عضو مجمع ملی سوریه . او از انحصار قدرت انتقاد كردو به ۵ سال زندان محكوم شد.
او وحدت ملت را زیر سؤال برد و ما قوانینی داریم كه خواهان مجازات كسی است كه به ساختار و تركیب گروههای قومی و مذهبی حمله می كند.
شما گفتید كه مبارزه با فقر مهم تر از دموكراسی است. آیا این به معنای آن است كه شما می خواهید الگوی چینی را در پیش بگیرید؟ آزادسازی های اقتصادی بدون اصلاحات سیاسی؟
وقتی من می گویم اقتصاد در اولویت است قطعاً به این معنا نیست كه ما اصلاحات سیاسی را كنار می گذاریم. اقتصاد شاید در پنج سال گذشته در اولویت بود چون بهبود شرایط زندگانی در سوریه مهم بود . این كه فردی صبح از خواب بیدار شود و چیزی برای خوردن نداشته باشد ، خطرناك است. اگر من به این فرد بگویم كه می خواهم به تو اجازه داشتن احزاب سیاسی را بدهم ، او چه پاسخی به من خواهد داد؟ اهمیتی ندارد كه این الگوی چینی است یا چیز دیگر. اعمال ما منعكس كننده نیازهای كشور است.
چه زمانی ، سوریه دارای سیستم چندحزبی دموكراتیك خواهد بود؟
پنج سال طول كشید تا در كشور ، گفت و شنود اجتماعی داشته باشیم. ما هم اینك در مرحله دوم قرار داریم كه در آن ، موضوع احزاب را بررسی می كنیم. در كوتاه مدت، چیزی به سرعت اتفاق نمی افتد. به عنوان مثال، همین روند در مراكش سه سال طول كشید.آیا این اتفاق تا پیش از انتخابات سراسری ۲۰۰۷ رخ می دهد؟
به احتمال زیاد، اما در این منطقه از جهان نمی توان پیش بینی های درازمدت كرد. من نمی توانم اشتباه كنم. به عوض، جهش های بلند و شتاب زده كه منجر به سقوط می شود، ما ترجیح می دهیم در گام های كوچك تر، كارهایمان را انجام دهیم.
چگونه می خواهید از الگوی الجزایر دوری كنید؟
یك بار دیگر باید بگویم كه نمی توانم استانداردهای غربی را در امر توسعه در شرق به كار ببندم. در آلمان، می توان حزب مذهبی داشت مانند دموكرات مسیحی ها، اما آنها خودشان را در ساختار كشور حل كرده اند. در آلمان، برای منع تشكیل احزاب ملی گرا نیز راهكارهایی وجود دارد. تجربیات ما نشان می دهد كه وضعیت در سوریه به علت سكولار بودن كل جامعه باثبات است و ما باید این رویه را حفظ كنیم.
جورج بوش رئیس جمهوری آمریكا در بسیاری از سخنرانی های خود می گوید آزادی ها به علت ثبات به كنار زده می شوند. فكر می كنید مخاطب این سخنان شما هستید؟
آزادی و دموكراسی تنها ابزاری برای ثبات هستند و هدف، رشد و توسعه است. هركس كه آزادی را مقدم بر ثبات بداند، به رشد آسیب می رساند. به علاوه، ابوغریب، گوانتانامو و عراق الگوهایی برای آزادی نیستند.
واشنگتن شما را به نوعی صدام می داند.
خصومت های واقعی میان رژیم صدام حسین و پدر من وجود داشت. ۱۵ هزار سرباز سوری جان خود را در این بحران ها از دست دادند. در حالی كه افرادی خارج از حزب در سیاستگذاری ها در سوریه مشاركت می كنند، صدام تنها خودش همه كاره بود. اگر كاری را كه صدام در عراق كرد، من در اینجا انجام می دادم، هیچگاه برای قدم زدن با همسر و فرزندانم به خیابان ها نمی رفتم، چون خودم را امن احساس نمی كردم. صدام همیشه خود را پنهان می كرد. اگر افرادی هستند كه از من انتقاد می كنند، به معنای آن نیست كه آنها از من متنفرند.
پدر شما از بوش پدر در جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ حمایت كرد. اما شما منتقد جنگ علیه عراق در سال ۲۰۰۳ بودید.
جنگ اول برای رهایی اعراب از رنج اشغالگری بود اما جنگ اخیر به اشغال یك كشور عربی منجر شد. تفاوت بس بزرگی بین این دو هست.
شما با شورشیانی كه علیه نیروهای اشغالگر و دولت می جنگند، احساس همدردی می كنید؟
عملیات تروریستی در عراق در جریان است كه جان مردم بی گناه را می گیرد كه ما آنها را قویاً رد می كنیم، اما جنبش مقاومتی در عراق در جریان است كه این با آن متفاوت است.
آیا حملات انتحاری، سلاحی مشروع علیه نیروهای اشغالگر است؟
مراجع مذهبی با این مسأله مخالفند، اما احساس من این است كه این عملیات موافقانی هم دارد. اما این یك بحث فرضی است. كسی كه تصمیمش را برای منفجر كردن خود گرفته است، از من و شما نظر نمی خواهد. این بحث بی حاصل است.
دولت آمریكا شما را متهم كرده است كه به شورشیان اجازه دسترسی به عراق از طریق مرزهایتان می دهید.
دولت آمریكا صدام را هم متهم می كرد كه سلاح های كشتار جمعی در اختیار دارد. اگر شما از آمریكایی ها بپرسید كه آیا آنها در مسدود كردن مرز با مكزیك موفق بوده اند، آنها خواهند گفت كه این كار بسیار سختی است. ما برای آمریكایی ها روشن كرده ایم كه برای ما غیرممكن است كه مرزمان را با عراق به صورت كامل كنترل كنیم. ما به آنها گفته ایم كه جنگ سبب آشوب و هرج و مرج است. عادلانه نیست كه اشتباه كرد و آن را به گردن دیگری انداخت.
دولت آمریكا، سوریه را كشوری خودسر معرفی كرده است. آیا نگران این هستید كه واشنگتن برنامه هایی برای بركناری شما از قدرت به اجرا بگذارد؟
به نتایج تغییر رژیم در عراق نگاه كنید. نمی توان ادعا كرد كه آمریكا در آن موفق بوده است.
در آخرین مصاحبه با اشپیگل در سال ۲۰۰۱ پیش بینی كردید كه «آریل شارون» نخست وزیر اسرائیل تمام منطقه را درگیر جنگ می كند، اما او هم اكنون از غزه خارج شده است. آیا فرصت جدیدی برای صلح وجود دارد؟
خروج شهرك نشین ها و نیروها از غزه قطعاً یك اقدام منفی نیست، اما این به تنهایی نمی تواند صلح به بار آورد. صلح، زمانی امكانپذیر است كه تمام قطعنامه های سازمان ملل متحد به اجرا گذاشته شود كه شامل بازگرداندن كرانه غربی و بیت المقدس شرقی ، مسأله پناهندگان، برگرداندن بلندی های جولان و استقلال فلسطین است.
چنین تقاضاهای زیادی، غیرواقع بینانه است.
سؤال در مورد كمی و زیادی تقاضاها نیست. مسأله در مورد خواست جامعه بین الملل و قطعنامه های آن است.
اسرائیل همیشه مورد تهدید بوده و از این رو است كه باور دارد پاسخ به برخی از این تقاضاها مطابق با منافع این رژیم نیست.
ما نیز همیشه در خطر جنگ و تروریسم هستیم، اما بهترین راه برای مبارزه با تروریسم، برقراری صلح است.
دفاتر گروههای حماس و جهاد اسلامی در دمشق به طور رسمی بسته شده اند، اما رهبران آنها آزادانه در سوریه زندگی می كنند. این یك عملكرددوگانه نیست؟
این افراد در شرایط عادی در مناطق فلسطینی زندگی می كردند. ما از آنها دعوت نكردیم كه به سوریه بیایند. اسرائیل آنها را از فلسطین بیرون كرد.
بسیاری از سیاستمداران لبنان، دولت شما را به سبب ترور رفیق حریری نخست وزیر پیشین لبنان سرزنش و محكوم می كنند. برخی نیز می گویند كه شما در آخرین دیدار او از دمشق با او مشاجره ای داشته اید.
و برخی هم می گویند كه من او را تهدید كرده ام. برخی نیز ادعا می كنند كه یك مأمور امنیتی، تفنگش را به سمت سر حریری گرفته بود. اینها واقعاً مضحك است. در آن مكالمه، ما درباره تمدید دوره ریاست جمهوری «امیل لحود» صحبت كردیم. حریری با این ایده من مخالف بود و من به او گفتم كه ما نمی خواهیم بر شما فشاری وارد كنیم، به لبنان برگرد و ما را از تصمیم خود مطلع كن. چند روز بعد او به ما گفت كه با این برنامه موافق است. پس چرا سوریه باید كسی را بكشد كه با او تفاوتی در دیدگاه ها ندارد؟ این اصلاً معنا ندارد. در حقیقت، ما سوری ها بیشترین ضربه را از این مسأله متحمل شدیم.
شما ۱۴ هزار نیروی خود را از لبنان خارج كردید، اما در تشییع جنازه حریری شركت نكردید.
البته كه شركت نكردم. با این همه اتهامات، این یك مسأله مربوط به عزت نفس بود.

ترجمه : فرهاد نیك
منبع : روزنامه ایران