چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


داستان یا خاطره؟


داستان یا خاطره؟
پیش از بررسی تفاوت های داستان و خاطره بهتر است تعریف روشن و درستی از هر دو قالب ارایه دهیم. در واقع، با تعریف هر دو قالب، محدوده و چارچوب هر یك معلوم شده و راحت تر می توان تفاوت های آن ها را بررسی كرد.
● تعریف داستان:
برای داستان تعریف های زیادی ارایه شده است. در واقع همه تعریف ها از یك نظر قابل توجه و تأمل اند، چرا كه هر كدام را می توان بر گروهی از داستان ها اطلاق كرد. البته لازم است از داستان تعریف روشن تر و كامل تری ارایه دهیم كه برای همه داستان ها صدق كرده و درست باشد. از مجموعه تعریف های داستان كوتاه مبنی بر این كه: «برشی از زندگی است»، «كوتاه است»، «در یك نشست خوانده می شود»، «حادثه مركزی یا اصلی آن مركز ثقل داستان است»، «تأثیر واحدی را القا می كند»، «با واقعیت های موجود پیوستگی و ارتباط دارد» و بسیاری تعریف های دیگر، شاید بتوان چنین نتیجه گرفت كه «داستان كوتاه، روایت خلاقه ای است كه نوعاً سروكارش با گروهی محدود از شخصیت هاست كه در عمل منفردی شركت دارند و غالباً با مدد گرفتن از وحدت تأثیر، بیشتر بر آفرینش حال و هوا تمركز می یابد.»
در داستان كوتاه، برآنیم تا واقعه یا حادثه ای را از دیدگاه خودمان روایت كنیم و یكی- دو شخصیت را درگیر آن كنیم تا طی مراحل داستانی مثل گره افكنی، بحران، انتظار، كشمكش، گره گشایی، نقطه اوج و... عمل داستانی را بیفزایند و تأثیر واحدی از لحاظ وضعیت و موقعیت خود و فضای داستان بر خواننده بگذارند.
● تعریف خاطره:
كلمه خاطره در لغت نامه دهخدا به «اموری كه بر شخص گذشته باشد و آثاری از آن در ذهن شخص مانده باشد، گذشته های آدمی و وقایع گذشته كه شخص آن را دیده یا شنیده است، دیده های گذشته یا شنیده های گذشته» معنا و تعریف شده است.
خاطره نویسی را می توان به نگارش حالات و حوادث و ماجراهایی كه در نتیجه تداعی خاطر و ضمن بیان چگونگی اطلاع صاحب خاطره از آن (دیدن، شنیدن و حضور داشتن) چگونگی و زمان و مكان وقوع آن ها بازیابی می شود، اطلاق كرد.
براساس این تعریف، برای خاطره نویسی لازم است كه در جریان كامل حادثه یا واقعه ای قرار گیریم. این آگاهی می تواند شامل حضور راوی در حادثه، دیدن آن و یا شنیدن وقایع باشد.
▪ در داستان با روایتی خلاقه روبه رو هستیم، ولی در خاطره اگر چه روایت وجود دارد، ولی خلاقیت و نوآوری در روایت جایی ندارد، چرا كه حادثه را همان گونه كه اتفاق افتاده می گوییم و مثل داستان آن را زیر و رو نمی كنیم تا جذابیت اش بیشتر شود.
▪ جاذبه خاطره در خودش مستتر (پنهان) است و جاذبه داستان محصول ذهن نویسنده در چارچوب اصول داستانی است.
▪ در داستان، با انتخاب حوادث روبه رو هستیم، ولی در خاطره نمی توانیم حوادث را گلچین كنیم بلكه اساس به وجود آمدن خاطره، خاص بودن حادثه ای است كه روی داده. اگر انتخاب به معنای حذف و اضافه باشد، جایی در خاطره ندارد. در خاطره می توان بخشی از حوادث را حذف كرد، ولی افزودن بخشی دیگر به آن درست نیست.
▪ در داستان، مستند بودن حوادث ضروری نیست. بلكه تخیل به كار می آید و آن را زیباتر می كند، ولی در خاطره تخیل راهی ندارد، چرا كه خاطره روایت واقعیت است. البته در خاطره هم با بیان احساس و عواطف خاطره نویس نسبت به ماجرایی كه روایت می كند مواجهیم.
▪ در داستان، برخی صحنه ها را بزرگ و برجسته نشان می دهیم، ولی در خاطره این كار ضرورتی ندارد. در واقع حادثه ای كه موجب به وجود آمدن خاطره شده، برجسته و شنیدنی است.
▪ ساختمان داستان پیچیده و معماوار است، یعنی گرهی در ابتدای داستان افكنده می شود و طی مراحل بعدی و با بهره گیری از شگردها و اصول و فنون داستانی گشوده می شود. در این روند، به وجود آوردن انتظار، هول و ولا و كشمكش بین شخصیت ها داستان را به بحران و نقطه اوج و گره گشایی می رساند. در حالی كه خاطره لازم نیست پیچیده و معماگونه باشد و خاطره نویس حرفی یا نكته ای را نگفته بگذارد و در آخر نوشته رو كند تا خواننده را دچار شگفتی سازد و یا به او نشاط ببخشد.
▪ در داستان، برای ایجاد جذابیت بیشتر، حوادث پس و پیش می شوند تا خواننده لذت بیشتری ببرد، ولی در خاطره معمولاً حادثه یا حوادث به همان شكل و با همان ترتیبی كه واقع شده است، بیان می شود.
▪ پیام یكی از عناصر داستان است كه هدف از آن ارایه مطلبی به خواننده است، ولی در خاطره وجود این عنصر ضروری نیست و لازم نیست حتماً مطلبی به دیگران انتقال داده یا اثبات شود.
▪ داستان، جنبه شخصی ندارد، چرا كه در دیگران حس و خیالی را برمی انگیزد و تأثیری را القا می كند، ولی خاطره چنین نیست. در واقع خاطره جنبه شخصی دارد. نقل بیشتر خاطره هایی كه نوشته شده و می شوند، با وجود همه شباهت هایش به داستان، لطفی برای دیگران ندارد و حس و خیالی را در آن ها بیدار نكرده و یا به آن ها منتقل نمی سازد. در واقع شخصی بودن خاطره ویژگی منحصر به فرد آن است. البته در این میان برخی خاطره های برجسته و مشهور و قابل انتشار هم وجود دارد كه می تواند درباره زندگی بعضی آدم های مشهور و بنام باشد.
▪ در داستان، به خلاقیت و ابتكاری نیاز داریم كه در زمان معینی بروز می كند. چنین نیست كه هر گاه بخواهیم دست به قلم ببریم و داستان بنویسیم، بلكه دست یافتن به یك موضوع و نحوه پرورش و حوادث و شخصیت های آن، نیازمند زمان و دانش بسیار است. در این میان، زمان به وجود آمدن فكری داستانی یا جرقه فكر اولیه برای نوشتن داستان را می توان نوعی الهام شمرد، چرا كه زمان این جرقه، چگونگی آن و بسیاری نكات دیگر، قابل پیش بینی نیست و تنها با ایجاد زمینه هایی خاص می توان وقوع آن را ممكن كرد (تسریع كرد). در خاطره هرگاه زمانی را در نظر بگیریم و درباره وقایع و صحنه هایی كه برای خودمان پیش آمده بنویسیم، اقدام به خاطره نویسی كرده ایم. در نوشتن خاطره، تداعی وقایع پیش آمده كه در گذشته اتفاق افتاده و به پایان رسیده است، نقش مهمی دارد و نمی توان با ایجاد شرایط مطلوب زمینه را برای بروز و وقوع حوادث برجسته یا همان خاطره پیش بینی كرد.
▪ داستان نمی تواند به خاطره تبدیل شود، ولی پس از نوشتن خاطره های مناسب، با یك بازنویسی، جابه جایی صحنه ها، حذف زواید، بزرگنمایی موارد مهم تر و رعایت دیگر شرایط داستانی، می توان خاطره را به داستان تبدیل كرد.
▪ لحن داستان، مخصوص به خود و در خدمت پیشبرد آن است. گاهی لازم است از لحنی سنگین و خاص استفاده شود و گاهی از لحنی عامیانه. شخصیت های انتخاب شده و فضا و مكان و زمان داستان شیوه بیان آن را معلوم می كند، ولی شیوه بیان خاطره، راحت و صمیمی است.
منبع : روزنامه جوان