چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

آنچه را خود داشت و همگان داشتند!


آنچه را خود داشت و همگان داشتند!
● رابرت کخ
رابرت کخ در هانوور متولد شد. وی در خانواده ای که دوازده فرزند داشتند، چشم به جهان گشود.او یکی از سیزده فرزند خانواده محسوب می شد. رابرت تحصیلات خود را گوتینگن به پایان رسانید. در سال ۱۸۶۶ درجه دکتری خود را از دانشگاه گوتینگن دریافت نمود. او در حال حاضر یکی از بزرگترین میکروب شناسان جهان است. در ابتدایِ کار رابرت کخ مثل دیگر دانشمندان بزرگ، نبوغی در وی دیده نمی شد و هیچ کسی فکر نمی کرد یا شاید به نظر نمی رسید که بتواند روزی همراه با پاستور علم جدید باکتری شناسی را بر پایه و اساس محکم بنا نهد. او پیوسته مایل به تحقیق بود و دوست داشت که مکتشف شود، ولی همسرش با این فکر و ایده او مخالفت می کرد. در سالهای جنگ بعنوان جراح در ارتش مشغول به کار شد. رابرت کخ در ابتدای مطالعات و آزمایشات خود، خون حیوان مبتلا به یک بیماری خاصی را مورد آزمایش قرار داد و متوجه شد که باسیلهایی در آن خون وجود دارند. به کمک باسیلها سرم سیاه زخم را کشف کرد. سپس یک باکتری ار به بدن موشی انتقال داد و مرتبا از موشی به موش دیگر منتقل کرد. در این انتقال ها پیوسته با سیل و افزایش تعداد روبه رو شد. او توانست میکروب را خارج از بدن موجود زنده کشف کند.این نخستین با بود که میکروب را در خارج از بدن موجود زنده تولید میکردند. او نتیجه مطالعات خود را در مجله ای منتشر کرده و نشان داد که به چه طریق می توان با رنگ کردن میکروب ها آنها را زیر میکروسکوپ مشاهده نمود. او به واسطه کشف خود، پزشک مشهوری شده بود و دیگر گمنام نبود و همه او را می شناختند. کخ اصول و قواعدی را بنیان نهاد و مشخص کرد که ابتدا باید میکروب را در بدن بیمار تشخیص داد و سپس آن را کشت داده و وارد بدن دیگری کرد، اگر بیماری اصلی دوباره بروز کرد در این صورت می توان میکروب اولیه را عامل بیماری زا دانست. وی در سال ۱۸۸۲ میکروب سل را کشف کرد و یک سال بعد اظهار کرد تلقیح سرم می توان از مبتلا شدن جانداران دیگر جلوگیری کرد. با تکنیکهای خاص خود موفق به شناخت بساری از بیماری های عفونی گشت.در سال ۱۸۹۱(؟) ریاست انستیتوی امراض عفونی را بدست آورد.کخ در سال ۱۸۹۳ برای تشخیص و مطالعه، طاعون و وبا به آسیا سفر کرد. کخ در زمینه بیماری خواب مطالعاتی را انجام داد و متوجه شد که علت بیماری خواب مگس تسه تسه می باشد. او در سال ۱۹۰۵ به اخذ جایزه نوبل نائل آمد. کخ در سالهای اواخر زندگی پربارش، به بیماری که خود میکروب آن را کشف کرده بود، مبتلا شد. این دانشمند بزرگ جهان در ۲۷ مه سال ۱۹۱۰ در اثر بیماری سل در سن شصت و پنج سالگی دیده از جهان فروبست.
● برادران رایت
ماشین پرواز به بادبادک بزرگی با سکانهای محافظ افقی و عمدی شباهت داشت. موتور در یک سمت صندلی خلبان قرار داشت به صورتی که اگر هواپیما با تکان شدید مواجه می شد، بر روی او سقوط نمی کرد.در قسمت جلویی دو تیرک حایل تعبیه شده بود که از وازگون شدن هواپیما جلوگیری بکند.اوریل مردی با سیبلهای پرپشت و قدی کوتاه با ظاهری مرتب در قسمت زیرین هواپیما قرار داشت. ویلبر رایت در سال ۱۸۶۷ در خانواده ای مذهبی در یکی از ایالات آمریکا به دنیا آمد. چهار سال بعد صاحب برادری شد به نام اورویل که تا پایان عمر همراه و همدوش هم بودند. هر دو پش از تحصیلات مقدماتی و گرفتن دیپلم اشتیاقی برای رفتن به دانشگاه نداشتند. چون اورویل قهرمان دوچرخه سواری بود، تصمیم گرفتند تا با هم مرکزی برای تعمیر دوچرخه راه اندازی کنند. در اوقات فراغت به یاری استعداد خود در مکانیک و صنعت یه طراحی هواپیمای بی موتور می پرداختند.در آن سالها پرواز با هواپیمای بی موتور بصورت ورزش و تفریح درآمده بود.پس از مرگ اوتو لیلیئنتال، هوانورد پیشگام،از سال ۱۸۹۶ برادران رایت تمام تلاش خود را معطوف به تکمیل هواپیما نمودند. نخستین تلاش آنها با تعبیه بالهایی برای یک دوچرخه شکل گرفت. با استفاده از یک موتور با اختراع داخلی برای برگرداندن ملخ سعی کردند، هواپیما را از زمین بلند کنند. پس به طراحی و تهیه موتورهای جدید و پیشرفته اهتمام ورزیدند. موتور ۱۲h.p با صدای سرفه ماندنی شروع به کارکردن و تق تق کنان روشن شد. آنها در طی سه روز این پرواز را انجام دادند.طولانی ترین پرواز موفقیت آمیز آنها در سال ۱۹۰۳ شکل گرفت که توانستند هواپیمایی را برای مدت ۵۹ ثانیه به پرواز درآورند و ۲۶۰ متر(۸۵۲ پا) را بپیمایند.اما باد ماشین پرواز را در هم شکست. تنها ۵ نفر شاهد این پرواز بودند. دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۰۵ پرواز موفقیت آمیز دیگری را انجام دادند و این بار مسافت ۳۹ کیلومتر را در طی ۳۰ دقیقه طی کردند. آن دو در همین سال پروازی یک ساعته با هواپیمای فلایر ۳ به ثبت رسانیدند.در سال ۱۹۰۹ ارتش آمریکا یک نمونه از هواپیماها را خریداری نمود. پس از مدالها و تمجیدهای فراوان برسر آنها بارید. مردم نیز پس از سپری شدن زکانی طولانی کاربرد عملی آن را دریافتند. پس این دو برادر تصمیم به تاسیس یک کارخانه کردند. به دلیل بی توجهی دولت وقت آمریکا، کار خود را به فرانسه انتقال دادند.روزی در فرانسه در یک ضیافت شام، ویلبر پس از تحمل پرحرفیهای گوینده از جای خود برخاست و چنین گفت:«طوطی یکی از پرحرف ترین پرندگان است ولی از قدرت پرواز چندانی برخوردار نیست». متاسفانه ویلبر رایت در سال ۱۹۱۲ در سن ۴۵ سالگی یه علت مبتلا شدن به تب تیفوئید درگذشت. اوریل به دلیل غم از دست دادن برادر تمامی سهام و امتیاز کارخانه را به سرمایه گذاران شرقی فروخت.اما هیچ فکر نمی کرد که هواپیما به وسیله جنگی برای کشتن انسانها تبدیل شود.او در سال ۱۹۴۸، یعنی سه سال پس از آنکه انولاگای، شهر هیروشیما را هدف بمب اتمی آمریکایی قرار داد، به دلیل سکته قلبی درگذشت.
● ایزاک نیوتن
این عالم و ریاضی دان انگلیسی و متفکر بزرگ در بیست و پنج دسامبر۱۶۴۲ در لینلکن در شب میلاد مسیح به دنیا آمد. وی در بدو تولد از نظر جسمانی ضعیف و کم بنیه و نیز غیر عادی و از نظر جسمی ناتوان بود.پدرش قبل از تولد وی چشم از جهان فرو بست.سه ساله بود که مادرش ازدواج مجدد کرد. با ازدواج مادر کودک را به مادربزرگ سپردند.دوران کودکی نیوتن در مزرعه ای دور سپری شد.او خواهر یا برادری نداشت که با آنها بازی کند و دوران کودکی خود را با آنها سپری کند، بنابراین تنهایی غم انگیز نیوتن باعث شد که در دوران بزرگسالی دارای شخصیتی گوشه گیر و انزواطلب باشد.بیشتر اوغات در فکر ساختن وسایل مکانیکی بود و در دوره مقدماتی تحصیل خود شاگردی منظم و ساعی نبود، حتی تا زمان بلوغ از نظر تحصیلی فردی کند ذهن به شمار می رفت و نشانه ای از بلوغ در او دیده نمی شد.
عموی نیوتن او را تشویق کرد تا به کمبریج برود، وی در سال ۱۶۶۰ وارد کمبریج شد و ۵ سال بعد فارغ التحصیل شد.با شروع طاعون که اروپا را بیرحمانه در کام خود گشیده بود، ناچار شد به مزرعه مادربزرگش نقل مکان کند.با شروع طاعون دانشگاهها و مجامع عمومی بسته شده بود. نیوتن به مدت ۱۸ ماه به تحقیق درباره مسائل علمی مختلف پرداخت. در سن ۲۲ سالگی با دختری به نام مارگریتا که از تبار اشراف ایتالیا بود،آشنا شد و این آشنایی به عشق شورانگیزی مبدل شد اما این عشق او را از تفکرات علمی باز نداشت و شاید مشوقی برای کارهای علمی او بود. در یک شب مهتابی که در کنار درخت سیبی به تفکر می پرداخت، با افتادن سیب سوالات زیادی در ذهنش مطرح شد و به دنبال آن سبب کشف قانون جاذبه عمومی(زمین) شد.وی در سالهای ۱۶۶۵-۱۶۶۶به آزمایشهای زیادی در زمینه نور پرداخت که سبب شهرت وی گشت. وی نامه ای به انجمن سلطنتی نوشت که در آن نظریاتش را در مورد نور و رنگ مطرح کرده بود،اما پس از مدتی با مخالفت رابرت هوک مواجه شد،چرا که وی نیز آزمایشاتی در مورد نور انجام داده بود، اما به نتایج صحیح و روشنی دست نیافته بود.
نیوتن علی رخم یک ماجرای عاشقانه هیچگاه ازدواج نکرد، وی مردی بسیار کم حافظه و فراموشکار بود، چنانچه در کمبریج بعنوان یکی از استادان گیج به شمار می رفت.او بسیار کم غذا می خورد و از نظر ظاهری بیشتر اوقات نامرتب بود و گاه تا نیمه شب کار می کرد. نیوتن در سال ۱۶۶۸ اولین تلسکوپ انعکاسی را ساخت.نیوتن سی ساله بود که بزرگترین اثر علمی خود یعنی کتاب اصول را نوشت. مسائل هندسی نیز وی را متوجه خویش ساخت، او کوشید دستورالعمل هایی برای تهیه طلا بدست آورد. وی پس از چاپ کتاب اصول بر اثر خستگی و کار مداوم دچار بیماری شد و تعادل روانی خود را از دست داد و پس از مدتی بهبود یافت اما آن توانایهای قبل را نداشت تا اینکه در ۲۲ مارس ۱۷۲۷ در لندن درگذشت!
● لوئی پاستور
لوئی پاستور یکی از بزرگترین دانشمندان جهان است که با کشف خود مبنی براینکه باکتریها عامل بیماریهاست، جان بیشماری را از مرگ نجات داد. او در ۲۷دسامبر سال ۱۸۲۲در شاتوویل نوولتان(ایالت ژور) در خانواده یک گروهبان مستعفی از ارتش شکست خورده ناپلئون بنام ژان ژوزف پاستور به دنیا آمد. پدر پدربزرگش هنگامی که به سالَن لبن مهاجرت کرد به شغل دباغی پرداخت. لوئی پاستور پس از گذراندن دو سال تحصیل در دبستان بعنوان شاگرد روزانه وارد کولژآربوا شد. در این دوران نبوغ خاصی در وی مشاهده نمی شد.شاگردی بود که از حد متوسط کمی بهتر بود. چیزی که شاید دراین دوران شاید چشم گیر بود استعداد هنری اش بود. در سال ۱۸۴۳برای دومین سال پیاپی در امتحانات ورودی دانش سرای عالی فرانسه شرکت کرد و پس از تلاش و کوشش فراوان وارد این دانش سرا شد.در ۲۶ سالگی(۱۸۴۸) سمت استاد شیمی در دانشگاه استراسبورگ را به دست آورد. او با تهیه و نوشتن رساله هایی درباره فیزیک و شیمی درجه دکتری خود را گرفت. وی در این زمان با نوشتن نامه ای به رئیس دانشگاه استراسبورگ تقاضای ازدواج با دخترش را می کند. لوئی پاستور۲۶ ساله و ماری لوران ۲۲ ساله،در روز ۲۹ مه ۱۸۴۹ با هم ازدواج کردند. پس از ازدواج، همسرش خود را وقف پاستور میکند و علاقه شدید و جذب شدن او به کارش را تحمل میکند و گاهی هم سمت منشیگری و تندنویس او را بر عهده می گیرد. انها دارای سه دختر می شوند که هر سه آنها قبل از بلوغ می میرند، اما دختر چهارم زنده می ماند و آنها صاحب پسری بنام ژان باتیست می شوند که بعدها سیاستمدار می شود(این پسر در کودکی که به دست پاستور از مرگ نجات یافته بود ۵۰ سال بعد یعنی در سال ۱۹۴۰ که آلمانها به فرانسه تاختند و می خواستند در سردابی زا که پاستور در آنجا دفن بود را بگشایند و ژان بایست که نگهبان آنجا بود، مقاومت کرد و کشته شد!). پاستور پس از مدتی به فعالیت نورشناسی علاقمند می شود و در این زمینه تحقیقات فراوانی را انجام می دهد.
عمل تخمیر موردتوجه پاستور قرار می گیرد، او متوجه شد که تخمیر نتیجه عمل بعضی از موجودات ریز می باشد که پاستور وجود میکروبها را پیش کشید و دریافت کرد که تخمیر شیره چغندر قند در اثر فعالیت موجودات ذره بینی است که بصورت کپک می باشد. پاستور بیان کرد که چاننچه شراب در معرض هوا باشد، ترش می گردد و به سرکه تبدیل میگردد و مسئله«خود به خودی»را رد کرد و علت این فعل و انفعالات را موجودات ریزی بنام میکروب دانست و گفت شیر همانند شراب ترش نمی شود مگرآنکه موجودات ریزی داخل آن بشوند.این دانشمند بزرگ فرانسوی با این کشف بزرگ بزرگترین خدمت را به جهانیان کرد. پاستور نتایج مطالعات خود را در سوم اوت ۱۸۵۷به آکادمی علوم(لیل)ارائه کرد و ثابت کرد که مخمر احتیاج به اکسیژن دارد تا بتواند زندگی کند وی بیان کرد که پس از مرگ، موجودات ذره بینی بر روی جسد قرار می گیرند و از کمبود هوا استفاده کرده و به زاد و ولد می پردازند و جسد متعفن می شود و جسد تجزیه می شود و مواد حاصله مورد استفاده دیگر موجودات قرار می گیرد و حیات ادامه پیدا میکند. از جمله دیگر فعالیتهای علمی او در درمان هاری(RAGE) بود.هاری یک نوع بیماری است که بوسیله گاز گرفتن سگ،گربه،روباه و... به آدمی سرایت می کند. که مدت نهفتگی یعنی از گاز گرفتن تا علائم بیماری از ۱۲روز تا ۲ماه است. اکتشافات پاستور در مورد باکتریها و نیز برخی از بیماریها خدمت بزرگی به بشریت بود. در او اشتیاق به پاکی و پاکیزگی در حد وسواس بروز کرده بود. وی در حالی که در مورد کرم ابریشم مطالعه می کرد، ناگهان دچار خونریزی مغری شد و سمت چپ بدنش به کلی فلج گشت. او پس از درمان تا حدی بهبود یافت، اما سکته مغزی دیگری باعث شد تا گفتن و تحرکش مختل شود. او در هنگام مرگ بکلی فلج شده بود. لوئی پاستور در سال۱۸۹۵در پاریس در ۷۳ سالگی در گدشت. جسد او را در زیرزمین انستیتوی پاستور دفن کردند.
منبع : زیست‌نامه