دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


سیاه و سفید


سیاه و سفید
«طرحی به من پیشنهاد شد که راستش چندان چنگی به دل من نزد. اما پس از تماسی با فرهاد توحیدی او مرا با حبیب احمدزاده آشنا کرد و گفت بهتر است با او در این باره صحبت کنی. بعد از یک گفت وگوی کوتاه حبیب احمدزاده یک کتاب کوچک برای من فرستاد که در آن شش قصه به چاپ رسیده بود. از میان این قصه ها یکی از آنها به نظرم بسیار جذاب آمد، قصه کوتاهی بود درباره یک نوجوان که باید از آبادان چند اسیر را به ماهشهر ببرد.
این قصه شالوده اصلی فیلم اتوبوس شب شد با این تفاوت که در قصه نقطه اوج، همان فصل پنچرگیری و درگیری با آن کماندوی عراقی است، که بعدها ما در بازنویسی فیلمنامه آن را بسط و گسترش دادیم.» کیومرث پوراحمد که به همراه الناز شاکردوست، مهرداد صدیقیان و امید روحانی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی حاضر شده بود این پاسخ را در جواب دانشجویی داد که از او درباره چگونگی شکل گیری ساخت اتوبوس شب پرسیده بود.او یک بار هم درباره این فیلم و اصلاً فیلمسازی با موضوع جنگ گفته بود؛ «در اوایل جنگ با یک گروه کوچک از کارمندان کانون پرورش فکری کودکان ۱۰ تا ۱۵ روزی به جبهه رفتیم و فیلم گرفتیم و فیلم هایی را که آورده بودیم قرار شد برای کارمندان آنجا به نمایش بگذاریم. وقتی این فیلم ها را به نمایش گذاشتیم یکی از حاضران جلسه را به هم ریخت و گفت؛ «شما حق ندارید درباره فلاکت ها و آوارگی ها حرف بزنید، باید درباره سلحشوری ها حرف بزنید.» ما هم فکر کردیم بله درست است در دوره جنگ باید در مورد سلحشوری ها حرف زد؛ این بود که دفتر فیلمسازی جنگ را بستم ـ گرچه در آن سال ها فیلم «باران» را ساختم که در حاشیه جنگ می گذشت و به نوعی احترام و تجلیل از رزمندگان بود - تا اینکه سینمای جنگ بچه های خودش را تربیت کرد و فیلمسازان خوبی مثل ابراهیم حاتمی کیا، احمدرضا درویش و رسول ملاقلی پور آمدند و فیلم های خوبی هم ساختند و ما هم از صرافت ساخت فیلم جنگی افتادیم. اما بعد از سال ها قصه حبیب احمدزاده مرا مشتاق کرد و به دنبال خودش کشاند. دغدغه ام را تازه کرد که سرانجام «اتوبوس شب» ساخته شد.» او در ادامه از اینکه «اتوبوس شب» یک فیلم ضدجنگ است، سخن گفت؛ «طبیعتاً ما نمی توانیم طرفدار جنگ باشیم. بچه های جنگ می گویند «اتوبوس شب» در عین حال که فیلمی است که حق بچه های جنگ را ادا می کند به مردم عراق هم احترام می گذارد.
ما حرمت بچه هایی را که جنگیدند و از ایران دفاع کردند داریم و قدرشان را هم می دانیم، ولی به هرحال اعتقاد نداریم که جنگ چیز خوبی است.» پوراحمد در جلسه نقد و بررسی دانشگاه شهید بهشتی نیز باز بر این نکته صحه گذاشت؛ «این فیلم پیش از هر چیز برای روابط انسانی احترام قائل شده، ما این آدم ها را در چارچوبی خارج از موضوع جنگ دیدیم و نشان دادیم، به همین خاطر اتوبوس شب پیش از آنکه به جنگ بپردازد به انسان و حرمت او در بستری به نام جنگ می پردازد. هدف ما ساختن فیلمی بود که نشان دهیم هر دو ملت قربانی خشونت و دیکتاتوری و ایدئولوژی گرایی شدند، بنابراین قصد داشتم فیلمی بسازم که به مردم عراق احترام بگذارد و در تلویزیون عراق هم بتوانیم آن را به نمایش بگذاریم.»
اما پوراحمد پیش از آغاز توضیحات خود درباره فیلم در اشاره یی کوتاه به حضور یک فرمانده آذری و یک فرمانده اصفهانی در فیلمش گفته بود علت انتخاب این دو کاراکتر این بود که به گمان من آذری ها و اصفهانی ها بیشترین سهم را در جنگ داشتند. این، موضوعی بود که چند دقیقه بعد، مورد سوال بسیاری از دانشجویان واقع شد.
آنها از پوراحمد پرسیده بودند چرا و چطور معتقد است آذری ها و اصفهانی ها بیشترین سهم را در جنگ داشته اند؛ «منظور من از گفتن این حرف، این بود که آذری ها و اصفهانی ها بعد از بچه های جنوب بیشترین سهم را داشته اند وگرنه همه ما می دانیم که بچه های جنوب چه سهم بزرگی در این جنگ داشتند.» اینجا بود که مهدی همایونفر تهیه کننده این فیلم نیز وارد میدان شد و گفت؛ «در طول نوشتن فیلمنامه این بحث پیش آمد که کاری کنیم تا گستره اقوام ایرانی را نشان دهیم، وگرنه شما می بینید که نقش اول ما یعنی عیسی بچه آبادان است و نماد بچه هایی است که تمام زندگی شان درگیر جنگ شده. این اتفاقی است که ما روی آن تاکید داشتیم و انتخاب آن فرمانده آذری یا اصفهانی نیز به همین دلیل صورت گرفته است.» نکته دیگری که مورد توجه امید روحانی منتقد سینما قرار گرفت و از پوراحمد خواست درباره اش توضیح دهد ساخته شدن فیلم با دوربین دی وی کم بود. او تجربه ساخته شدن فیلم با این دوربین ها را تجربه جدیدی دانست که از سال ۱۹۷۰ آغاز شده است. پوراحمد در این باره گفت؛ «این در واقع جسارت آقای همایونفر بود که سختی های بسیاری را تحمل کرد تا این فیلم با این دوربین ساخته شود. قرار بود این فیلم با دوربین ۳۵ میلی متری ساخته شود و حتی صحبت هایی در مورد ساخت دکور اتوبوس و... هم شد ولی من دیدم اینطوری کار به دلم نمی چسبد. دیدم که باید یک اتوبوس واقعی داشته باشم تا بتوانم همان چیزی را بسازم که می خواهم ولی مشکل اینجا بود که حتی با دوربین دیجیتال هم نمی شد در یک اتوبوس واقعی فیلمبرداری کرد و فقط و فقط می بایست از یک دوربین کوچک برای ساخت این فیلم استفاده می کردیم.»
چرا سیاه و سفید؟ این سوال دیگری بود که ظاهراً دانشجویان زیادی آن را پرسیده بودند؛ «من از سال ها پیش دوست داشتم فیلم سیاه و سفید بسازم چون ما در آغاز با همین فیلم های سیاه و سفید فیلم دیدن را شروع کردیم و در واقع عاشق سینما شدیم.
به خاطر همین فیلم های سیاه و سفید همیشه برای من با نوعی نوستالژی همراه بوده، ضمن آنکه به نظرم سیاه و سفید بودن فیلم حس اثر را خیلی بهتر منتقل می کرد. به همین خاطر از اول رنگ را بستیم تا اصلاً دیگر راه بازگشت نداشته باشیم هر چند حالا سر این مساله ضررهای زیادی می بینیم چون خیلی از شبکه های تلویزیونی و کانال های خارجی فیلم را به دلیل همین سیاه و سفید بودن نمی خرند. اما با این همه من از این انتخاب خودم پشیمان نیستم.» پوراحمد در گفت وگوی دیگری نیز درباره سیاه و سفید بودن فیلم گفته بود؛ «چون شخصیت عماد ۴۰ دقیقه با صورت خون آلود و آش و لاش در فیلم هست نمی خواستم خون دیده شود.» کلیشه یی بودن بعضی صحنه های فیلم، نکته دیگری بود که دانشجویان به آن اشاره کردند. آنها اگرچه معتقد بودند که موضوع فیلم، داستان نویی است و دیالوگ های خوبی هم در این زمینه نوشته شده اما عقیده داشتند صحنه هایی مثل جا ماندن تکه یی از چادر همسر عماد روی سیم های خاردار صحنه تکراری و کلیشه شده یی است. پوراحمد در پاسخ به این انتقاد فقط چند جمله کوتاه گفت؛ «کلیشه هایی هست که در روند تاریخ سینما شکل گرفته و اتفاقاً دوست داشتنی هم هستند.
ما سعی کردیم کلیشه ها را عوض کنیم اما بعضی وقت ها استفاده از کلیشه ها الزاماً بد نیست.» اینجا بود که امید روحانی هم وارد میدان شد و گفت؛ «درست است که «توبوس شب» در گونه دفاع مقدس ساخته شده است، یعنی تنها گونه یی است که سینمای ما توانسته خلق کند، اما به خاطر نوع روایت «اتوبوس شب» در ژانر سینمایی «جاده یی» قرار می گیرد. فیلم «اتوبوس شب» یک فیلم جاده یی است و فیلم های جاده یی، کلیشه های مخصوصی دارند و خود این ژانر دست پوراحمد را می بندد چرا که شما مجبورید به شکل موزاییکی کار کنید و اصلاً ساختمان فیلم های جاده یی کلیشه است چون جنس چنین ژانری استفاده از کلیشه ها را ایجاب می کند. اتفاقاً به نظر من تمام هنر پوراحمد در این است که در این کلیشه ها نوآوری به خرج می دهد و این اتفاق تازه یی است.» اتوبوس شب نقطه اوج دراماتیک ندارد. دانشجویان این را گفتند تا روحانی باز جواب دهد؛ «به عقیده من این، مهمترین دستاورد و ضدکلیشه فیلم است چون کارگردان اوج ماجرا را در کل فیلم پخش کرده و به سبک دراماتیک از یک نقطه کوبنده استفاده نکرده.»
پوراحمد هم در ادامه گفت؛ «راستش من عاشق فیلم هایی هستم که هیچی نیستند ولی در عین حال همه چیزند. فیلم هایی که در ظاهر حرفی برای گفتن ندارند و اتفاق عمده یی را روایت نمی کنند و وقتی شما می خواهی تعریفش کنی شاید چند جمله کوتاه نتوانی بیشتر درباره اش حرف بزنی ولی با یک نگاه کلی می بینی که این فیلم حرف های زیادی برای گفتن داشته است.» در این جلسه همچنین نوبت به مهرداد صدیقیان بازیگر جوان این فیلم هم رسید تا درباره خودش و نقشش بگوید؛ «من آدم خوش شانسی بودم که توانستم با آقای پوراحمد همکاری داشته باشم و در فیلم او بازی کنم و بابت این واقعاً خدا را شکر می کنم.»
پوراحمد نیز درباره صدیقیان گفت؛ «زمان بازی در این فیلم، مهرداد هجده ساله بود و واقعاً ۶۰ روز کار سخت را مثل یک بازیگر حرفه یی تحمل کرد و حتی خم به ابرو نیاورد. نق نزد، غرولند نکرد و همیشه سر صحنه یا متمرکز نشسته بود یا داشت روی دیالوگ هایش کار می کرد. رفتار و سلوکش بسیار حرفه یی و خردمندانه بود و من خوشحالم که او را انتخاب کردم. خودم علاقه مند بودم با کاراکتر «عیسی» «اتوبوس شب» یک سه گانه بسازم که فیلم دوم می توانست براساس رمان «شطرنج با ماشین قیامت» حبیب احمدزاده باشد. این کتاب در امریکا منتشر شده و متاسفانه کوته بینی سانسور باعث شده که این کتاب در ایران چاپ نشود و همچنین با ساخت فیلم براساس این رمان هم موافقت نشود.»
پوراحمد درباره خسرو شکیبایی هم گفت؛ «در مراحل پیش تولید من به خسرو شکیبایی فکر نمی کردم چون می دانستم که چند عمل جراحی خطرناک را پشت سر گذاشته و احتمالاً نمی تواند سر این کار حاضر شود. هر چند می دانستم که اگر بخواهد، حتماً می آید. به هر حال قرار بود بازیگر دیگری نقش او را بازی کند که بدقولی کرد و البته من حالا از او بسیار ممنون و متشکرم که نیامد این نقش را بازی کند، شکیبایی ۶۰ روز شرایط دشوار را تاب آورد، سر ساعت آمد و دیرتر از همه رفت، با عشق آمد و بازی کرد و حاصل تلاشش چیزی شد که خودش درباره اش می گوید من فکر می کنم مخاطبان بعد از هامون مرا با اتوبوس شب بشناسند و به خاطر بیاورند. ضمن اینکه من شخصاً خسرو شکیبایی را بسیار دوست دارم و همیشه رابطه بسیار خوبی با هم داشته ایم که مطمئناً در شکل گیری این موفقیت تاثیرگذار است.» او همچنین گفت؛ «مهدی همایونفر اصلی مشاور من در نوشتن فیلمنامه بود چون خودش تجربه جنگ داشت و به همین خاطر کمک بسیاری در این زمینه به من کرد.»
مهدی همایونفر نیز پیش از این در گفت وگو با فارس درباره نوشتن فیلمنامه و بخش هایی که با نظر او حذف و اضافه شده گفته بود؛ «بخشی از داستان که عیسی گلوله یی کنار گوش عراقی شلیک می کند، در فیلمنامه حذف شد. پوراحمد دوست داشت که عیسی شخصیت بسیار انسان دوستی داشته باشد و با این روحیه، امکان شلیک کردن گلوله وجود نداشت. در نهایت لطافت شخصیت عیسی برای پوراحمد جالب بود و این بخش را حذف کرد. پس از حذف این بخش از فیلمنامه به پوراحمد گفتم نمی گویند این بسیجی که حتی یک تیر هم شلیک نکرده، چه بسیجی است؟ این طور نیست که ایرانی ها صرفاً جنگیدند و اسیر گرفته اند، وقتی دشمن به ما حمله کرد، آنها را کشته ایم. روحیه لطیف به این برنمی گردد که ما در نبرد کسی را نکشته ایم، در موقع نبرد ما هم آدم کشته ایم. این بود که پوراحمد قانع شد و سکانسی را به فیلم اضافه کرد که در آن عراقی ها در حال پیشروی هستند و آخرین لحظات گرفتن سنگر مقاومت است. همرزمی که با عیسی می آید تا اسرا را سوار اتوبوس کند در موقع برگشت کشته می شود و اسرا که از کانال می آیند، متوجه می شویم که عیسی هم عراقی ها را کشته است. عیسی گریه می کند و می گوید چرا می کشیم؟
همایونفر درباره تغییرات اتفاق افتاده در فیلمنامه نسبت به داستان گفت؛ یکی از تغییراتی که در فیلمنامه رخ داد، اضافه شدن شخصیت عراقی بود که طرفدار ایرانی ها است. در فیلمنامه شخصیت کرد اضافه شد و در آخر نیز شخصیت زن به کار اضافه شد. وی با اشاره به شخصیت زن فیلم گفت؛ با کامل شدن متن، نبود شخصیت زن در فیلمنامه را چند نفری به ما گوشزد کردند. در فیلمنامه زن هیچ جایی نداشت و کاملاً مردانه بود. پوراحمد هم این نقصان را قبول داشت و با اضافه کردن یک زن به داستان موافق بود. در واقع این شد که زنی را به داستان اضافه کرد که باردار است، از شوهرش خبر ندارد و با او بر سر جبهه رفتنش اختلاف دارد.»
او همچنین اضافه کرد ؛ «در این فیلم هم پوراحمد با شخصیت ها سروکار دارد، ضمن اینکه او تجربه کار با نابازیگران و بچه ها را داشت و در واقع کارگردانی است که به خوبی می تواند با یک نوجوان ارتباط برقرار کند. اتوبوس شب هم قصه یک نوجوان است. از طرفی هم خودم خیلی دوست داشتم با کارگردان هایی که تا به حال کار جنگی نکرده اند، همکاری کنم ولی بالاخره آنها هم ایرانی هستند و در جنگ تعلق خاطری داشتند و قطعاً علاقه مند بودند، حالا فیلم جنگی کار کنند، چه اشکالی دارد که آنها هم فیلم جنگی بسازند.»
الهه خسروی
منبع : پرشیا فیلم کانادا


همچنین مشاهده کنید