شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


فعالیت‌های اقتصادی، محور اتحاد ملی


فعالیت‌های اقتصادی، محور اتحاد ملی
امروز بیش از هر زمان دیگر، كشور به فعالیت‌های اقتصادی و تولید ثروت نیازمند است. ایجاد فرصت‌های شغلی و تولید در زمینه‌های مختلف كشاورزی، صنعتی، آموزشی، بهداشتی و رسانه‌ای مثل جهاد در راه خدا ارزشمند است. تولید در زمینه‌های مختلف مثل عبادت خداست. فعالیت‌های اقتصادی می‌تواند مهم‌ترین محور تلاش‌های دو سال آینده كشور باشد و زمینه‌ساز و بهانه اتحاد ملی همه ایرانیان در سراسر جهان قرار گیرد. شاید دو هموطن، در بسیاری از زمینه‌ها نظیر دیدگاه‌های سیاسی و حتی باورهای مذهبی با یكدیگر اختلاف‌نظر داشته باشند؛ اما آنها می‌توانند هدف مشترك اقتصادی را برای خود تعریف كرده و برای رسیدن به آن تشریك مساعی كنند.
مشكل بزرگ در اقتصاد ما، خود (دولت) است! دولت رقیب تجاری بسیاری از بازرگانان است. به عنوان مثال در همین مطبوعات خودمان، ما باید با رقبای دولتی‌مان رقابت كنیم. آیا چنین رقابتی عادلانه است؟ یارانه‌ها و آگهی‌های سازمانهای دولتی از یك جیب دولت در جیب دیگر آن قرار می‌گیرد! اما خوشبختانه با تاكید مصرانه رهبری و اهتمام دولت نهم برای اولین‌بار اقدامات عملیاتی و عینی در جهت واگذاری فعالیت‌های اقتصادی دولت به بخش خصوصی صورت پذیرفته است كه البته جای تقدیر و تشكر دارد. به هر حال باید دانست كه اقتصاد دولتی چند صد ساله، را نمی‌توان یك یا دو ساله به بخش خصوصی واگذار كرد و حداقل ده سال زمان مفید برای یك انتقال علمی و كارآمد نیاز است. اگر محوریت فعالیت‌ها بر اقتصاد متمركز شود؛ باید از این پس شاهد سمت و سوگیری بیشتر سخنرانی‌ها، همایش‌ها، لوایح و طرح‌ها بر تولید ثروت مشروع و ارزش تلقی شدن فعالیت‌های اقتصادی باشیم. ملتی كه نتواند غذا ، لباس و میوه خود را تولید كرده و از زندگی و كار خویش لذت ببرد، نمی‌تواند مدعی استقلال باشد. یكی از مهم‌ترین نمادهای استقلال، استقلال اقتصادی است. استقلال اقتصادی یعنی عدم وابستگی در كلیه زمینه‌ها و افزایش سطح درآمد سرانه و بالا رفتن شاخص‌های رفاهی در جامعه؛ آیا ما چنین هستیم؟
بررسی تاریخ دویست ساله كشورمان در دوره‌های قاجار و پهلوی نشان می‌دهد، درست در زمانی كه اروپا در حال ایجاد ساختارهای عظیم اقتصادی بوده است مردم ما به جهت ضعف حكومت مركزی شاهد به یغما رفتن ثروت‌های ملی خود بوده‌اند. بسیاری از ما، وقتی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های كم‌سواد ویا بی‌سواد خود را می‌بینیم از خود می‌پرسیم به راستی چرا اجداد ما اینقدر از دانش و علم گریزان بوده‌اند؟ اما واقعیت این است كه آنها همه وقت و انرژی خود را صرف رفع نیازهای اولیه‌شان نظیر غذا و پوشاك می‌كردند. ایران امروز نتیجه مدیریت مردان و زنان ۱۵۰ سال گذشته است. اگر امروز در شهرهای بزرگ ما نظیر اصفهان، شیراز، تبریز، مشهد، اهواز و... خبری از مراكز عظیم صنعتی نیست به خاطر آن است كه انقلاب صنعتی را نمی‌توان ده یا بیست ساله به وجود آورد. یك قرن باید بگذرد تا ساختار اقتصادی در یك كشور شكل بگیرد. مهم‌تر و پایه ای تر از این سخت‌افزارهای ظاهری، نرم‌افزار ذهنی ایرانیان است كه از آن می‌توان به عنوان انگیزه درونی و مبنای اندیشه برای نیل به پیشرفت یاد كرد. پدربزرگ‌های ما می‌گفتند كه پول، تكنولوژی، دانش، قدرت و هوش متعلق به مغرب زمین است و ما باید پشت سر آنها از حاصل اندیشه‌های آنها استفاده كنیم. این مفاهیم، باورهای غلط دولت‌های مركزی آن زمان بود كه در ذهن مردم عادی شكل می‌گرفت، ما وظیفه داریم كار كنیم تا (ارباب) بخورد. خدا ما را دسته دوم و ارباب، شاه یا خان را دسته اول خلق كرد؛ حال آن‌كه‌ خود این افراد نوكر قدرت‌های خارجی بودند. به مرور این اندیشه‌ها به باور ملت ما تبدیل شد تا آن‌جا كه یاد گرفتیم نفت بفروشیم و غذا یا لباس بخریم و دو روز دنیا را خوش باشیم.
اما با پیروزی انقلاب، انگیزه‌های تضعیف شده درونی در ما هویت مجدد پیدا كرد. ما خواستیم به خودمان و دیگران ثابت كنیم كه می‌توانیم و حق داریم رشد و پیشرفت كنیم. اگرچه هنوز برای بسیاری از ما به دلیل همان دویست سال تحقیر و عقب نگه داشتن اجدادمان، زندگی عادی و شرایطی كه داریم راضی‌كننده است. از سوی دیگر ما هر سال به دفعات در خیابان‌ها راهپیمایی كرده و شعار مرگ بر علیه دشمنان خارجی سر می‌دهیم یا در بسیاری از سخنرانی‌ها انواع تحلیل‌ها را درباره دشمن خارجی می‌شنویم اما در همه این موارد نسبت به دشمن داخلی كه ازدشمن خارجی خطرناك‌تر است بی‌تفاوتیم! دشمن داخلی در درون ماست، در وجود ما! دشمنی كه ریشه در تاریخ‌مان دارد و توسط استعمارگران در ما درونی شده است. تنبلی، نشاط كار نداشتن، خودخواهی‌های افراطی، نداشتن اعتماد به خود و ناامیدی مثل موریانه‌هایی هستند كه درون ما را می‌خورند. دشمن درونی انگیزه ایده‌آل‌خواهی و آرزوهای بزرگ را از ما گرفته و ما را سازش‌طلب با شرایط موجود بار آورده است. دشمنی كه به جای مطالعه كتاب، ما را ساعت‌ها پای تلویزیون میخكوب می‌كند. نظم و قانون‌مداری را از ما دور كرده است. دشمنی كه به ما آموخته بیشتر حرف بزنیم و كمتر كار كنیم، همیشه پرمدعا و كم اثر باشیم. احساس را به جای عقل، سكان‌دار كشتی رفتارمان قرار دهیم. به راستی این دشمن، خطرناك‌تر از دولت‌های استعمارگر نیست؟ دشمنی كه ما را وا می‌دارد ضعف‌های‌مان را در پشت داد و بیداد، فراكنی و ایراد گرفتن از این و آن پنهان كنیم. دشمنی كه تولید ثروت و نشاط اقتصادی را به بهانه پارسایی ضدارزش جلوه می‌دهد. دشمنی كه از ما می خواهد، در مقام مشاور و نسخه‌‌پیچ، بهترین دكتر برای این و آن باشیم اما حتی لحظه‌ای به دردهای خود فكر نكرده و هیچ تلاشی برای برطرف كردن آنها نداشته باشیم.البته نباید فقط با عینك بدبینی به مسائل نگاه كرد. آنچه ما در طول ربع قرن گذشته به دست آورده‌ایم قابل تقدیر است. یك دلیل واضح آن، همین مطلبی است كه اكنون می‌خوانید. این اتحاد ملی برای رسیدن به اهداف اقتصادی و امنیتی مشترك، در جهت ساختن ایران، یعنی آن‌كه‌ ما می‌خواهیم تولیدكننده باشیم و این یك گام به جلو است. نسل امروز ایران می‌داند همان‌طور كه آنها اكنون گذشتگان خود را نقد می‌كنند پنجاه یا یك‌صد سال آینده ایشان نیز مورد نقد فرزندان خود قرار خواهند گرفت. پس بیایید به دشمن درون خود بیش از دشمن خارجی توجه كنیم. دشمن درون‌مان نفاق ،حرام كاری ، حرام خواری و هوس‌های نفسانی را پرورش داده و تفرقه و بحث‌های بیهوده و هزینه‌بردار را ترویج می‌دهد. دشمن درون‌ یك مسئول، را وادار می‌كندتا میلیاردها تومان هزینه بیت المال و مال مردم را هنرمندانه سرقت كند و دست كم بعد بگوید مگر شما دلیلی دارید؟ یا اینكه مسئولی را وادارد هزینه كند تا هزاران درخت را بكارد و مسئول دیگر را مجبور می‌كند همان درخت‌ها را چندی بعد از كاشت، قطع كند! آیا این دشمن از سربازان اسراییلی و آمریكایی خطرناك‌تر نیست؟
مهدی اسماعیل‌تبار
منبع : مجله خانواده سبز