دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

درس‌های پیروزی اوباما


درس‌های پیروزی اوباما
انتخابات آمریکا سرانجام پس از چند ماه رقابت‌های درون‌حزبی دو قطب بزرگ تحزب آمریکا؛ یعنی احزاب جمهوریخواه و دموکراتیک، و چند ماه رقابت‌های انتخاباتی سنگین بین کاندیداهای این دو حزب پایان پذیرفت. شعارها، راهبردها و راهکارهای انتخاباتی این دو حزب هر چه که بوده است در نوع خود بدیع و در عین حال می‌تواند برای فعالان سیاسی نه‌تنها در آمریکا، بلکه در تمامی دیگر نقاط جهان ارزشمند و عبرت‌آموز باشد.هرچند علی‌الظاهر جریان انتخابات با شکست محافظه‌کاران تندرو و پیروزی دموکرات‌های تحول‌گرا به فرجام خود رسید، لکن پیروز اصلی کسانی هستند که از چنین نتیجه‌ای درس گرفته باشند. این افراد می‌توانند فعالان سیاسی آمریکایی بالاخص جمهوریخواهان و حتی احزاب و فعالان سیاسی سایر کشورها باشند. اما نکات قابل‌توجه و عبرت‌آموز چه می‌تواند باشد؟
۱) دولت محافظه‌کاران تندرو (نئوکانزرواتیست) دولتی بود که ۸ سال قبل در سال ۲۰۰۰ اساسا با تقلب در آرای ایالت کالیفرنیا که تحت فرمانداری برادر جورج بوش قرار داشت و با حمایت لابی آیپک، صنایع نظامی و کارتل‌های نفتی آمریکا به قدرت رسید. حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و پس از آن حمله به افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم القاعده، حمله به عراق به بهانه مبارزه با تروریسم و حمایت از دموکراسی در سال ۲۰۰۳، و ایجاد فضای وحشت در خاورمیانه به علت مسائل ایران هسته‌ای بالاخص از سال ۲۰۰۴ به این سو، و استمرار در تقویت رژیم غاصب اسرائیل و استمرار در نسل‌کشی فلسطینیان که پس از قتل عام جنین در تابستان ۲۰۰۱ وارد دور جدیدی شد، تماما خواسته هدفمند و استراتژیک لابی‌های فوق‌الذکر بوده است. تمامی هزینه‌های این حوادث را مردم آمریکا و مردم کشورهای منطقه خاورمیانه متحمل شدند، لکن منافع آن عاید همان اقلیت شد. این مساله می‌تواند برای مردم آمریکا و مردم سایر کشورها درس‌آموز باشد. مردم باید بدانند دولتی که اساس شکل‌گیری‌اش بر تقلب و دروغ استوار باشد نمی‌تواند دولتی قابل‌اعتماد و نماینده واقعی مردم باشد. چنین دولت‌هایی وام‌دار همان لابی‌ها و باندهای مخوف قدرت هستند که رئیس‌جمهورش خود را مکلف به تأمین منافع آنها می‌داند تا تأمین منافع ملی کشور.
۲) مردم آمریکا در انتخابات دور دوم جورج بوش در سال ۲۰۰۴ مجددا به دام محافظه‌کاران تندرو افتادند که مدعی صیانت و ترویج ارزش‌های مسیحی و آمریکایی و مقابله با هرگونه تهدید از سوی تروریسم بین‌الملل شده بودند. در این دوره هزینه‌های مردم آمریکا شامل هزینه‌های ماجراجویی در منطقه خاورمیانه بالاخص هزینه‌های جانی و مالی اشغال یکجانبه افغانستان و عراق، هزینه‌های افزایش قیمت جهانی نفت و هزینه‌های ناشی از افزایش مالیات‌ها، هزینه‌های ناشی از اظهارات نسنجیده و قلدرمابانه مقامات آمریکایی و بالطبع تخریب فزاینده چهره آمریکا در سطح بین‌الملل، و هزینه‌های مداخله دولت در حریم خصوصی مردم و افزایش شکنجه و خشونت و وحشت در میان مخالفان دولت به طور فزاینده‌ای بالا رفت و به موازات آن منافع همان جمع اقلیت شامل لابی صهیونیستی آیپک، سوداگران نفتی و صنایع نظامی آمریکا نیز بالا رفت. در این دوره غفلت از مسائل و نیازهای داخلی آمریکا و توجه بیش از حد و یکجانبه بر مسائل بین‌المللی و امور داخلی سایر کشورها آستانه تحمل آمریکایی‌ها را به شدت کاهش داده بود. این اتفاقات می‌تواند درس عبرتی برای مردم آمریکا و سایر کشورها باشد تا فرصت‌های بیهوده و بیش از حد به دولت‌های پرمخاطره، ماجراجو، غیرپاسخگو و وابسته به اقلیت‌های صاحب قدرت ندهند و هزینه‌های ملی خود را بیش از پیش بالا نبرند. دولت‌ها نیز باید عبرت بگیرند که خود را ملتزم به تحقق خواسته واقعی مردم نمایند و نه خواسته یک اقلیت محدود بلندپرواز و صاحب زر و زور.
۳) در انتخابات اخیر ۴ نوامبر ۲۰۰۸ باراک اوبامای دموکرات تحول‌خواه با ۳۶۴ رأی الکترال بر مک‌کین جمهوریخواه محافظه‌کار با ۱۶۲ رأی الکترال به پیروزی قاطع رسید. احتمالا اوباما توجه بیشتری به وضعیت امور داخلی کشور و جلب رضایت شهروندان خواهد داشت و در عین‌حال در حوزه بین‌المللی ادامه‌دهنده راه اسلاف دموکراتیک و حتی جمهوریخواه خود خواهد بود. چرا که سیاست خارجی آمریکا بر اساس تأمین منافع ملی آمریکا طراحی شده و وابستگی خیلی زیادی به تغییر دولت‌ها ندارد. حفظ و گسترش هژمونی آمریکا به عنوان یک اصل سیاست خارجی این ابرقدرت است و تغییر در دولت‌ها صرفا تغییر در تاکتیک‌ها و نهایتا تغییر در استراتژی‌ها را در پی خواهد داشت. افزایش تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و تلاش برای براندازی رژیم‌های استکبارستیز همچنان در دستور کار دولت آمریکا خواهد بود و احتمالا اقدامات یکجانبه نظامی و مداخله‌های اشغالگرانه کاهش خواهد یافت. اوباما نه‌تنها از نظام سلطه جهانی آمریکا فاصله نخواهد گرفت، بلکه با آرای زیادی که درو کرده است با اعتماد به نفس بیشتری که برخاسته از حمایت آمریکاییان می‌داند به تقویت این نظام خواهد پرداخت.
۴) انتخابات این دوره در آمریکا اولین انتخاباتی بود که یک کاندیدای ریاست‌جمهوری باتجربه اقدام به انتخاب یک زن به عنوان معاون اول خود کرد و انتظار داشت بدین ترتیب بتواند آرای زنان کشور را به سبد خود بیاورد. با این حال، بی‌تجربگی و ناپختگی سیاسی خانم سارا پیلین برخوردار از سابقه فرمانداری در مقابل چهره سناتوری باتجربه همچون هیلاری کلینتون و رفتارهای سیاسی دو ماه اخیر آنها نشان داد که روزهای سخت، انسان‌های سخت می‌خواهد. قطعا این تجربه می‌تواند در خدمت مردم و دولت‌های دیگر قرار گیرد و فعالان سیاسی به نقش تجربه و ریشه‌های سیاسی افراد حتی در نزد زنان بیش از گذشته توجه کنند و بدانند که عقل عمومی ملت کمتر خطا می‌کند. ‌ نهایتا، می‌توان پذیرفت که در ماجرای انتخابات آمریکا پیروزی نه‌تنها برای حزب دموکرات و مردم آمریکا که می‌تواند برای مردم و دولتمردان و فعالان سیاسی سایر کشورها باشد، البته با این قید که بخواهند برسرنوشت خود مؤثر باشند و بدانند که تا مردم نخواهند دولت‌ها نمی‌توانند تغییر ایجاد کنند. ‌
جعفر سطوتی‌
کارشناس مسائل سیاسی و بین‌المللی و عضو کمیته بین‌الملل حزب اعتماد ملی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید