شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


فیلمی برای یکبار دیدن


فیلمی برای یکبار دیدن
● نگاهی به «اخراجی ها»، ساخته مسعود ده نمكی
مسعود ده نمكی پس از تجربه ساخت دو مستند «فقر و فحشا»و«كدام استقلال، كدام پیروزی؟» كه لحن و نگاهی تند داشت، با تعدیل این وجوه سراغ ساخت اولین فیلم سینمایی خود رفت، آن هم با موضوع تابوشده دفاع مقدس ومردانش. ده نمكی با تكیه بر فرمول آشنا و مطمئنی كه در سینمای ایران جواب خوبی گرفته، شروع به ساخت اولین فیلم بلند خود كرد. در فیلم های «لیلی با من است» و «مارمولك» كمال تبریزی، رفتن سراغ مضامین تابوشده به مدد حضور یك فیلمساز مورد اعتماد كه قابلیت های هنری خود را هم ثابت كرده، امكانپذیر شد.شوخی با مردان دفاع مقدس در «لیلی با من است» با گذر از چنین فیلتری مجوز ساخت، نمایش و اكران گرفت.ده نمكی با اثبات نگاه معتمد خود در دو مستندی كه موضوعات روز اجتماع بودند، قابلیت اولیه را پیدا كرد تا قدم به داخل گود بگذارد.
به همین دلیل از مرحله نگارش فیلمنامه از حضور مشاوران حرفه ای استفاده كرد كه سابقه تجربه های خاص داشتند. یكی از این افراد هم پیمان قاسم خانی، بود كه به نوعی می توان نقاط قوت و تأثیرگذاری فیلم را مدیون حضور او دانست.به گفته دیگر می توان تم اصلی این دو فیلم یعنی پرداختن به خطوط قرمز و تابوهای جامعه كنونی در قالبی كمدی را به گونه ای در امتداد هم قرار داد.
هر دو قصه شخصیت محوری دارند كه با قرار گرفتن در موقعیتی متضاد با ویژگی هایش، به تغییر و تحول می رسد و البته قالب كمدی به كمك تصویری كردن این مسیر در هر دو فیلم می آید.وقتی به نكات و پرداخت های جزیی تر دو فیلم دقت می كنیم بیشتر این نكته پررنگ می شود كه طراحی مسیر، شوخی ها و حتی تغییر و تحول بطئی و گل درشت هر دو شخصیت از یك ذهن واحد منشأ گرفته است. اصل كمدی در این دو فیلم بر مبنای تضادی قرار می گیرد كه فرد با موقعیت تازه پیدا می كند و بخش میانی قصه بر همین تضادها استوار است. تضاد مناسبات و رفتارها تا نوع حرف زدن و تكیه كلام ها و حتی باورها.
«اخراجی ها» علاوه بر تم ذكرشده یك مفهوم زیرساختی مهم را هم یدك می كشد كه در دو اثر قبلی حضور نداشت. رسیدن از یك معشوق مادی به عشقی معنوی كه تحول نهایی را واجد ابعادی خاص می كند. طبعاً در امتداد هم قرار دادن این دو تم و پیوند آنها می توانست منجر به اثری كامل وهمه جانبه تر شود. اما چگونه است كه «اخراجی ها» بیش از هر چیز یك اثر مفرح با نیم نگاهی به واقعیت های جدید از دفاع مقدس تلقی می شود بیش از آنكه بتوان رد پای تغییر و تحول چندجانبه را در آن برجسته نمود؟
در اولین گام «اخراجی ها» به جای محور قرار دادن یك شخصیت به عنوان قهرمان اصلی، یك قشر با خصوصیات تیپیك را محور قصه قرار می دهد. با این انتخاب دست فیلمساز برای پرداختن به وجوه مختلف این قشر به قدر كافی باز بوده تا بتواند به تیپ های آشنای لاتهای محل، نوچه ها، جیب بر، معتاد و... بپردازد و زمینه اصلی را بر همراهی آنها قرار دهد. همراهی كه منجر به تغییر و تحول یك قشر می شود نه فرد.مجید سوزوكی كاراكتری است كه در این قشر محوریت پیدا می كند و می توانست به عنوان نماینده و قهرمان یكه قصه معرفی شود.
ولی از آنجا كه فیلمساز پتانسیل یك كاراكتر را برای پیشبرد فیلم كافی ندانسته، با پررنگ كردن كاراكترهای فرعی به نوعی تكیه خود را بر بازخورد گسترده این تضادها قرار می دهد. به خصوص كه كاراكتر مجید سوزوكی قابلیت های كمدی كمرنگتری دارد و با تكیه بر خشونتی ذاتی حركت می كند. در حالی كه كاراكترهای پیرامون او وجوه كمدی و طنز را برجسته می كنند.به این ترتیب اصل بر همراهی این جمع به گونه ای قرار می گیرد كه كمترین زمان ممكن برای چیدمان این همراهی و رفتن به جبهه صرف می شود. كافی است به سكانس های ابتدایی معرفی مجید و ایجاد انگیزه در او برای رفتن به جبهه دقت كنیم.
مجید به عنوان لاتهای متعصب محل معرفی می شود كه بر اثر درگیر شدن با كسانی كه برای دختر مورد علاقه اش مزاحمت ایجاد كرده اند به زندان می افتد و حبس را بدل می كند به سفر حج. وقتی هم كه دروغش در محل درمی آید و همه از جمله پدر نرگس واقعیت را می فهمند، برای رقابت با خواستگار دیگر نرگس، عازم جبهه می شود.سكانس تصمیم آنی او برای رفتن به جبهه دقیقا پرداخت آنی بودن را در خود دارد. در حالی كه با جمع رفقایش در قهوه خانه نشسته و با دیدن تصاویری مستند از جبهه و جنگ از تلویزیون، تصمیم می گیرد برای گرفتن پاسخ مثبت پدر نرگس و راضی كردن برادر او به جبهه برود و باعث تعجب رفقایش می شود.
در چنین موقعیتی همراهی رفقا و نوچه ها و پیوستن افرادی مانند جیب بر، معتاد و... به گونه ای سهل الوصول طراحی شده كه هر چه زودتر همراهی آنها عملی شود.در این بخش به علت موارد مشابهی كه در فیلم های دیگر وجود دارد گریزی از اشاره كردن به این موارد و نمونه ها نیست. مثلا كافی است شخصیت نوچه مجید (علیرضا اسیوند) را كه در ادامه دچار تحول شده و از خالكوبی كه بر دست دارد دچار شرمندگی می شود با شخصیت ممد ساكت فیلم «مزرعه پدری» رسول ملاقلی پور مقایسه كنیم. شخصیت ماندگاری كه با تأسی به لقب خود كوچكترین دیالوگی ندارد، ولی وقتی تلاش خاموش او را برای از بین بردن خالكوبی روی دستش دنبال می كنیم و نهایتاً آرزوی ناگفته ای كه با قطع شدن دستش عملی می شود... این عمق و تفاوت نمود پیدا می كند.
همه منولوگ های اسیوند و شرمندگی مستقیم او كه هنگام وضو گرفتن به آن اعتراف می كند یك طرف و سكوت ممد ساكت و عمق نگاه بدون كلام او طرف دیگر...حضور هر دو شخصیت به نوعی ورود به حیطه های تجربه نشده و به نوعی خطوط قرمزی است كه می تواند چهره تطهیرشده رزمندگان را خدشه دار كند، اما نوع حضور شخصیت ممد ساكت است كه می تواند نگاه مخاطب را از سطح و حضور فیزیكی كاراكتر به لایه های زیرین دفاع منحصر به فرد كشورمان ببرد و كاراكتر فیلم «اخراجی ها» را در حد یك تیپ كه فقط از تضادش با موقعیت چیده شده استفاده لحظه ای می شود، پائین آورد.
«اخراجی ها» نیاز به پرداختی ظریف و هوشمندانه دارد كه ورای سطح و رویه كاراكترها و اتفاقات حركت كند و كمی به آنها عمق ببخشد. همان چیزی كه تنها با تصویر كردن تأثیرپذیری رقیب مجید سوزوكی از گروه اخراجی ها و نشانه های كوچكی مشابه آن امكانپذیر نمی شود. فیلم نیازمند پرداخت و طراحی هایی همچون سكانس حركت مجید بر میدان مین است كه قرینه ترخیص او از زندان در ابتدای فیلم قرار می گیرد و تغییر موقعیت و جایگاه او را برجسته می كند.
«اخراجی ها» با وجود تم و زیرلایه محكمی كه دارد به علت نگاه یكسویه به بخش میانی قصه بدل به فیلمی زماندار می شود كه در دیدار مكرر چیز چندان دندانگیری برای عرضه به مخاطب ندارد. یعنی همان ویژگی كه فیلم های بزرگ را ماندگار می كند. «اخراجی ها» فیلمی است برای یكبار دیدن.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید