جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


توفان بی اخلاقی


درست پشت چراغ قرمز یكباره همه ماشین ها به هم می زنند، راننده ها چشم هایشان را گرفته اند و از ترس می لرزند. همه دچار كوری سفید شده اند، طوری كه جایی را نمی بینند. اما این كور شدن ناگهانی به رنگ سیاه كور شدن های عادی نیست، اپیدمی كوری تمام شهر را فرا می گیرد، ادارات و كارخانه ها از كار می افتند، چشم چشم را نمی بیند و آدم ها گرسنه و ناتوان تر از هر وقت دیگر، كورمال كورمال، آب و نان می جویند و دست به جنایت می زنند، راوی داستان زنی است بینا كه عمق این فاجعه را می بیند: فرو ریختن اخلاق درست جایی كه باید باشد و نظام از هم گسیخته را وصله ای بزند. این یك سئوال دندان شكن است كه آیا اخلاق برای شرایط عادی است یا كه نه نظم درونی و تقوای نفسی است كه درست باید در بزنگاه های زندگی به گونه ای خودكار دست به كار شود و آدم ها را از آن بدی ها و خوبی ها كه عمری دم زده اند و شعارشان را داده اند، حفظ كند و وادارد.
آنچه در ابتدا خواندید روایتی از رمان كوری نوشته ساراماگوی پرتغالی است كه به سال ۱۹۹۸ جایزه نوبل ادبی را گرفت. جالب است كه هالیوود هنوز از این داستان قلب ماهیت انسان به حیوانی درنده خوی و بی اخلاق فیلمی روانه بازار نكرده است، اما گویا در آمریكا روایات واقعی و داستان های مستندی كه روبه روی چشم شبكه های خبری رخ می دهد بسیار كارسازتر و تكان دهنده تر از صحنه های خیال انگیز فیلم های هالیوودی است. همچنان كه فرو ریختن برج های دوقلو بود و حالا آنچه در ایالت های جنوب شرقی آمریكا می گذرد و شاهدی دیگر. شاید بهتر باشد بحث را از یك كشور به نام آمریكا به ساحت كلی تری به نام انسان بكشانیم و آن سئوال را دوباره بپرسیم. آیا قواعد اخلاقی در شرایط عادی قابل اجراست یا در شرایط بحرانی؟ و اصلاً ما آدم ها را چه می شود كه درست در سرگردنه های زندگی بید اخلاقیات مان لرزان می شود. نمونه توفان مهیب كاترینا مورد خوبی است، توفان مهیبی با قدرت تمام _ معمولاً پیش بینی می شود كه توفان های دریایی تا به ساحل برسند و پا به خشكی گذارند تحلیل رفته و آرام می شوند، فرضیه ای كه درست برعكس اش در مورد توفان كاترینا رخ داد _ از خلیج مكزیك به سمت ایالت های جنوب شرقی ایالات متحده راه افتاد و هرچه بر سر راهش بود را درنوردید و درهم كوفت. تا اینجای قضیه یك بلای طبیعی رخ داده است و دوباره و چندباره ثابت می كند كه طبیعت همچنان غیرقابل پیش بینی و رام شدنی است، حتی در مهد تكنولوژی و دانش دنیا. مقامات ایالتی چند روز پیش از توفان به نام پیش بینی های هواشناسی كه البته توفانی چنین سهمگین را گمان نكرده بود، از شهروندان خواسته بودند كه خانه ها را تخلیه كنند و به نقاط امن بروند، بنابر سابقه های قبلی بسیاری خانه ها را گذاشتند و رفتند به این امید كه پس از گذر توفان بازگردند. متمولین رفتند و بی سرپناهان و آنها كه چیزی برای از دست دادن نداشتند ماندند به انتظار توفان. در وقت مقرر باد و دریا دست به دست هم دادند و آسمان و زمین را برهم دوختند شهر نیواورلئان كه در میانه رود می سی سی پی و دریا واقع بود و با دو بند از تجاوز آب مصون می ماند به كل غرقه شد و حالا ماه ها باید وقت صرف شود تا به مدد پمپاژهای قوی آب شهر تخلیه شود. بیشترین خسارت را در میان سه ایالت توفان زده هم همین ایالت لوئیزیانا دید كه مركزش همان شهر غرق شده است. توفان كه تمام شد، خیل بیچارگانی ماندند كه دور از همه دنیا، تنها و بی هیچ آب و نانی مانده بودند و هر كس سرپناهی می جست و نانی و همین جا آغاز غارت و كشتار بود. آدم ها به یكباره موجودات ناتوان و البته تبهكاری شده اند كه برای جایی كه بتوانند بر زمین خشك بیاسایند همنوعشان را می كشند و بر سر تكه ای نان به هم تیراندازی می كنند. این خشم كه به آن توفان نسب می برد، حتی دامن امدادگران را هم گرفته است. امدادگران هم هدف این تیراندازی هستند به گناه این كه دیر رسیده اند و یا شاید نانی به كسی نداده اند، و حالا گارد ملی آمریكا دستور دارد تا به هر كس كه مغازه ها را خالی می كند و در خانه ها را می شكند تیراندازی كند این ملغمه ای است كه اصلاً نمی توان عدالت را در آشفته بازارش پیدا كرد. حق با كدام طرف است؛ با كسانی كه غارت می كنند _ و نه همه این دزدی ها از سر نیاز است _ یا با پلیس كه شلیك می كند _ و نه همه این تیرانداختن ها بر سر حراست از اموال بی صاحب است _ اخلاق در كدام سو می ایستد. شاید این سئوال آن هم در این برهه نادرست باشد. نباید همه قواعد و اصول اخلاقی را درست در مواقع بحرانی سنجید و ارزیابی كرد. اگر در نظر بگیریم كه آمریكا ثروتمند ترین كشور دنیا است این را هم باید بپذیریم كه به همین میزان كه ثروت تلنبار شده است، دره فراخی از فقر و تبعیض طبقاتی نیز گشوده است. سه ایالت توفان زده از لحاظ درآمد سرانه در رتبه های آخر ثروت هستند یعنی فقیر ترین ایالت های آمریكا به حساب می آیند. ایالت لوئیزیانا كه از قضا بیشترین ضربه را از توفان دیده است در رتبه آخر درآمد سرانه و ثروت قرار دارد در میان ایالت های آمریكا كه برخی رتبه های جاه و مال دنیا را دارند.
حالا توفان آمده است و تهیدستان در سرزمینی كه با نبود جاده های مواصلاتی جزء هیچ كشوری به حساب نمی آیند، خود مختار شده اند، ثروتمندان رفته اند و آوار مكنتشان بر زمین مانده، آیا اگر در میان این غارتگران بی اخلاق بودیم از این سرزمین ویران كامی نمی گرفتیم و اگر جای پلیس آمریكا بودیم، برای حفظ آنچه اموال دیگران است، دست بر ماشه نمی بردیم. آنچه پس از این توفان عبرت انگیز رخ داده گویا نزاع میان دو اخلاق است؛ اخلاق بالا و اخلاق پائین. اخلاقی كه حامی وضع موجود است یعنی همان كه درآمد سرانه را تقلیل داده و ثروت را به گوشه ای كشانده و فقر را به كناری رانده و اخلاق دیگری كه می خواهد عالمی از نو بسازد گرچه در ویرانی. نباید به این سادگی جانب یكی از این دوگونه اخلاق را گرفت. اینجا هم جای تامل بسی هست، اما می توان این نتیجه را گرفت كه نمی توان از آدمیانی كه مقهور یك نظام اخلاقی شده اند توقع داشت تا وقتی همه چیز برهم ریخت بر همان قانون كه به ضرب و زور پلیس و دادگاه پابرجا مانده، پایبند بمانند، اما حالا شاید هر دو طرف حق داشته باشند كه به قانون اخلاقی خود پایبند بمانند. جنگ دو نظام اخلاقی همچنان ادامه دارد و نباید طرف پیروز را هركدام كه باشند همان نظام اخلاقی حقیقی پنداشت. تصویر صامت این جنگ را خبرگزاری ها با عكس یك پلاكارد كه بر سر در مغازه فرش فروشی بود روایت كردند. صاحب فرش فروشی نوشته بود: «من در اینجا با دو تفنگ و یك ساطور و به همراه سگ و زن زشتم منتظر دزدها هستم.»
رمان ساراماگو در همان لحظه كه فكر می كنیم دنیا رو به سوی تباهی می رود، یكباره امیدوارانه می شود. كوری سفید همان طور كه به یكباره آمده بود، یك دفعه رخت برمی بندد و همه مردم شهر بینا می شوند و كاروبار به حال عادی درمی آید. بنا بر رسم روزگار این توفان هم خواهد گذشت و باز دوباره همه چیز مثل همیشه خواهد شد. اما آیا باز هم باید همان اخلاق زمانه معمول را سیره و پیشه كرد تا باز هم در موقعیت های بحرانی بشكند و برهم ریزد؟


محمد رهبر
منبع : روزنامه شرق