پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فرار با دست خالی - Running On Empty


فرار با دست خالی - Running On Empty
سال تولید : ۱۹۸۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ایمی رابینسن و گریفین دان
کارگردان : سیدنی لومت
فیلمنامه‌نویس : نائومی فانر
فیلمبردار : گری فیشر
آهنگساز(موسیقی متن) : تونی موتولا
هنرپیشگان : کریستین لاتی، ریور فینیکس، جاد هرش، جوناس ایبری، مارتا پلیمپتن، ادکرالی، ل. م. کیت کارسن، استیون هیل، آگوستا دابنی، دیوید مارگولیس و جاستین جانستن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۶ دقیقه.


«آرتور» (هرش) و «آنی پاپ» (لاتی) از فعالان سیاسی دوران جنگ ویتنام هستند که در سال 1971 با منفجر کردن یک مرکز تحقیقاتی ناپالم در دانشگاه پی آناناست و آن دو همراه پسران‌شان، «دانیِ» هفده ساله (فینیکس) و «هاری» ده ساله (ایبری) زندگی مخفیانه‌ای را در پیش گرفته‌اند.«دانی» گرچه از وضعیت زندگی‌شان به تنگ آمده (آنان مجبورند هرازگاهی که مأموران FBI به‌آنان نزدیک می‌شوند، خانه‌، هویت و مدرسه‌شان را عوض کنند) سعی می‌کند علایق موسیقائی‌اش رادنبال کند. در آخرین نقل مکان‌شان از فلوریدا به نیو جرزی، «آرتور» خبردار می‌شود که مادرش مرده و حالا به وجودی که «آنی» نیز با «دانی» هم عقیده است که باید پی زندگی خودش برود، اصرارمی‌کند که اعضای خانواده در کنار هم باشند. در آخرین مدرسه، «دانی» مورد توجه «فیلیپس» (کرالی)، معلم موسیقی، قرار می‌گیرد و با دختر او، «لورنا» (پلیمپتن) آشنا می‌شود. در ایجا سر و کله یکی از همفکران قدیمی‌شان، «گاس» (کارسن) در مطب یک دکتر که «آنی» در آن به‌عنوان منشی کار می‌کند، پیدا می‌شود، او «آنی» را ترغیب می‌کند تا همراهش برود و از سرقت بانکی برای ارتش آزادی‌بخش می‌گوید، اما بعدتر «آرتور» که به این میزان توجه او مشکوک شده و ضمناً از او ترسیده، از خانه بیرونش می‌کند. «دانی»، «لورنا» را برای جشن تولد «آنی» به خانه‌شان دعوت می‌کند و بعدتر نیمه‌شب او را از خانه بیرون می‌کشد و تمام داستان خانواده‌اش را برای او می‌گوید. با ترغیب «فیلیپس»، «دانی» در آزمون مدرسه موسیقی جولیارد شرکت می‌کند و بیهوده تلاش می‌کند با مادربزرگ ثروتمندش، «آبی‌گیل پاترسن» (دابنی) که از حامیان مالی مدرسه جولیارد است، تماس بگیرد. در اینجا «آنی» با پدر بسیار پول‌دارش (که مدت‌ها با هم رابطه نداشتند) تماس می‌گید و از او می‌خواهد تا از «دانی» حمایت کند (خود «آنی» زمانی می‌خواسته وارد مدرسه جولیارد شود). حالا «آرتور» اصرار می‌کند که باید از آنجا بروندف به‌خصوص وقتی می‌شنوند که «گاس» به یک بانک دستبرد زده است. خانواده هنگام خروج از شهر می‌فهمند که «گاس» کشته شده و بالاخره «آرتور» قبول می‌کند که «دانی» به‌دنبال زندگی خوش برود.
* یک نسخه دیگر از فیلم دانیل (ساخته خود لومت، 1983) درباره اینکه چرا یک نسل باید تقاص کارها (و حتی «تعهد») نسل قبل از خود را بدهد. در حالی که فرار... از یک نظر ادامه دانیل به شمار می‌آید (در انتهای دانیل، قهرمان جوان با شرکت در تظاهرات ضد جنگ ویتنام ابراز وجود می‌کند و پا جای پای والدینش می‌گذارد) و نه بازسازی آن. اما موفقیت لومت، اینجا، در سطوح دیگر کارش است؛ از جمله در پرداختن به مضمون «خانواده»، «پا به سن گذاشتن» و اصلاً اینکه، به‌طور نمونه‌ای پس از گذشت سال‌ها بر سر آن انقلابی‌های پُر شر و شور دهه 1960 چه آمده است.