شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


هدیه به مدیران


هدیه به مدیران
شاید مدیران با زیرفشار قرارگرفتن ازسوی بالادستان، توقع و سوءتفاهم زیردستان و رقابت با همکاران، از بداقبال‌ترین مردم به لحاظ شغلی باشند، پس آنان باید همچون فنر مقاوم و قابل انعطاف باشند.
مدیران نمی توانند درباره وضع موجود به شکایت بپردازند، وظیفه یک مدیر پذیرفتن آن چیزی است که از وی توقع می رود و نیز اینکه با صبر و حوصله سدهای سر راه مدیریت را از میان بردارد.
درهمین راستا نکاتی چند جهت ارتقای زندگی شغلی مدیران تقدیم می شود.
۱) مدیریت زمان و درستکاری درپیش گیرید.
در مدیریت هیچ اصلی نیست که مانند قانون جاذبه، جهان شمول باشد. لکن دو اصل طلایی وجود دارد که همیشه و همه جا صادق اند.
اصل اول مربوط به استفاده صحیح از وقت است. برای اعمال مدیریت کارآمد، استفاده ثمربخش از وقت حائزاهمیت است و این کار به سرمایه گذاری نیاز ندارد و درواقع مربوط به خود نظمی است.
اصل دوم درستکاری است که هیچ چیز در مدیریت جای آن را نمی گیرد. همانگونه که درختان از بالا می میرند، سازمانها هم وقتی در رأس آنها درستکاری نباشد، تباه می شوند. به یاد داشته باشید هیچ نازبالشی راحت‌تر از وجدان آسوده نیست.
۲) به فردا بیندیشید.
اولین سیاست و شالوده سیاستهای دیگر باید رها کردن «دیروز» باشد. اولین ضرورت، آزاد کردن منابع و امکانات از تعهد به حفظ چیزی است که دیگر تاثیر مثبت در عملکرد ندارد و دیگر نتایجی بر آن مترتب نیست. درواقع ساختن فردا ممکن نیست، مگراینکه ما در ابتدا پوست دیروز را بیندازیم و خود را از آن خلاص کنیم. حفظ دیروز همواره کمیابترین و ارزشمندترین منابع و امکانات سازمانها و ازهمه مهمتر، توانمندترین افراد سازمان را به مسائل بی نتیجه متعهد می سازد.
۳) برای کارمندان خود حساب بانکی عاطفه باز کنید.
اگر در قلب کارکنان خود حساب بانکی عاطفه بگشایید و در آن ادب و مهربانی، صداقت و وفای به عهد بیندوزید، از این حساب اطمینان و اعتماد برداشت خواهید کرد.
اصول شش ماده ای پس انداز در حساب بانکی عاطفه
▪ درک طرف مقابل
▪ توجه به چیزهای جزئی
▪ آشکار کردن توقعات
▪ اثبات تمامیت وجود
▪ وفای به عهد
▪ عذرخواهی خالصانه برای برداشت از حساب.
۴) آمال و هدف داشته باشید.
۵) هنر حل مشکلات را بیاموزید.
درس اول، دست‌یابی به این هنر است که چگونه با مشکلات بدرستی و به شکل منطقی برخورد کنید. نباید از روبرو شدن با مسائلی که در پیش رو دارید، طفره بروید. قبل از آنکه شرایط غیرقابل کنترل شود، باید اقدام کنید.
درس دوم اینکه، همه مشکلات نسبی هستند و بالاخره به پایان می رسند.
به عنوان درس سوم، مشکلات را به عنوان دارو یا تقویت کننده رشد خود قلمداد کنید. وقوع بحران را یک موفقیت طلایی برای آزمودن توانایی و قدرت واقعی خود بدانید. باید به دنبال فرصتی برای آزمودن توانایی‌هایتان باشید، اینکه بتوانید «آنچه را دارید»، در بوته آزمایش، «آنچه می خواهید» قرار دهید.
۶) با خودتان صادق باشید.
هرگز مانند مدیرانی نباشید که پس از تصمیم گیری، تازه به دنبال یافتن دلایلی برای تصمیم خود هستند. هیچگاه عاطفی قضاوت نکنید تا مجبور نشوید قضاوت و داوری خود را توجیه کنید. اگر چنین کردید طبیعتا از تصمیمهایی دفاع خواهیدکرد که آرزو می کنید کاش اصلا آن تصمیم را نگرفته بودید.
۷) جرئت کنید که جرئت داشته باشید.
آرزومند انجام سریع کارها نباشید. به منابع اندک نیندیشید تا قادر به انجام امور بزرگ شوید. به یاد داشته باشید هر سفری هرچند دراز، روزی با گامهای کوچکی آغاز شده است و با گذشت زمان و صبر، برگ درخت توت به جامه ابریشمی تبدیل می شود.
۸) شکست را باید شکست.
بیایید عقیده تان را درباره شکست تغییر دهید و آن را فرصتی بدانید که دگرباره هوشیارتر بیندیشید و به برکت آن مشخص سازید که چه مسیری را برای موفقیت باید درپیش گیرید. تنها راه موفقیت، کارکردن هوشمندانه‌تر است و پیروزی با اولین قدم آغاز می شود.
۹) سکوت را بیاموزید.
یک زمان بسته در ابتدای هر روز به خود اختصاص دهید، زمانی که به ضرورت تمامی ارتباطات شما با دنیای بیرون قطع شود.
فیثاغورث ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می گوید: «سکوت را باید بیاموزید، بگذارید ذهن آرام شما گوش فرا دهد و جذب کند.»
۲۲ قرن بعد، پاسکال می گوید: «تمام بدبختیهای انسان از این است که نمی تواند به آرامی و تنهایی در اتاق بنشیند»، در هر روز به طور متوسط ۶۰ هزار فکر مختلف از ذهن هر انسانی می گذرد که این رقم برای مدیران و افراد پرمشغله بیشتر است.
محمدرضا عرفانی: کارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی
منبع : روزنامه تفاهم