شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


قصه گویی به جای نمایش


قصه گویی به جای نمایش
دنیای نمایش بنا به شاخصه ها و ژانرهایی که به آنها می پردازد، حوزه تحقیق و پژوهش در احوال یک یا چند شخصیت تاریخی و یا حوادث تاریخی نیست و الزامی هم ندارد که صحت یا عدم صحت واقعیتی تاریخی را به اثبات برساند.
این مقوله ها به حوزه پژوهش ارتباط دارد و اساسا چیزی جز یک تحقیق و بررسی به شمار نمی رود. نمایش و نمایشنامه نویسی و کلا تئاتر، موضوعاتی را از نگره همین هنر و نیز از دیدگاه هنرمند بر می گزیند، لذا موضوع، داستان و یا موقعیت و حادثه ای که به آن پرداخته می شود باید قبل از هر چیزی به دنیای نمایش تعلق داشته باشد و جنبه های بصری و نمایشی آن نازل تر از اهمیت خود موضوع متن نباشد.
نمایش بازی سازان اندرونی به نویسندگیعارفه عنایتی و کارگردانی عباس اقسامی که هم اکنون در تالار سنگلج اجرا می شود، از این لحاظ قابل بررسی است. نمایش بازی سازان اندرونی اساسا لحنی رویدادی دارد و باید گفت که تئاتر بر روایت صرف متکی نیست و به بازآفرینی موجز و گزینه ای امور در قالب موقعیت های عینی و شهودی نظر دارد.
در آن، هر دیالوگی با حادثه یا موقعیت مرتبط است و نمایشی موفق به حساب می آید که این شاخصه ها را به طور هم ارز با هم پیش ببرد. درست است که دیالوگ سهم مهم و اساسی دارد، اما این بدان معنا نیست که دکلمه جملات و یا حرف زدن با یک گویش خاص تبدیل به موضوع محوری نمایش بشود و مخاطب را به هیچ اتفاق مهمی ارجاع ندهد یعنی او همواره گرفتار زبان خاص نمایش باشد و وقتش به این بگذرد که این چه معنی داشت و یا دلیل آن عبارت یا واژه چه بود. وقتی متن کاملا اسیر زبان شود گرچه از لحاظ گفتار به غنای زبان کمک می کند، اما سبب می گردد مضمون و مفهوم و غایت مندی نمایش از یاد نویسنده، کارگردان، بازیگر و مخاطب برود و واقعیت خود عنصرزبان همه واقعیت های دیگر نمایش را تحت الشعاع قرار دهد.
این را هم باید افزود که اگر متنی برای دوران خود حرفی نداشته باشد، اجرای آن اشتباه محض است. ضمنا اغلب این متون با مراجعه نویسنده آن به کتب و متون قدیمی و الگوبرداری زبانی از آنها شکل می گیرد و گاهی حتی نویسنده، تعداد زیادی از واژگان را لیست می کند تا آنها را حتما در دیالوگها به کار بگیرد. نوشتن متون نمایشی تاریخی و قدیمی باید توسط نویسندگانی به نگارش درآیند که قبلا توانایی و مهارتشان را در نمایشنامه نویسی و شناخت ژانرها و سبک ها و نیز در نوشتن دیالوگ های نمایشی به اثبات رسانده باشند.
علت آنهم روشن است: این مقوله یک کار تجربی محسوب می شود و به دانایی های زیادی نیاز دارد و اگر در عمل خلاف آن ثابت گردد، در آن صورت باید گفت که بخشی از تاریخ و فرهنگ یک ملت دستخوش ابهام و گمانه پردازی می شود که نهایتا به هویت زدایی تاریخی و فرهنگی می انجامد.
نکته مهمی را هم نباید فراموش کرد: اگر یک نمایشنامه نویس حرفه ای در رابطه با پرداختن به چنین مضامینی همه چیز را فقط از نگره خاص و هنرمندانه خود ببیند، به شرط آنکه بتواند باور هنرمندانه و خاص اش را از لحاظ هنری به اثبات برساند، نه تنها به حقایق تاریخی و فرهنگی آسیبی وارد نمی شود، بلکه همه چیز به خلاقیت های خاص ذهنی او منتسب می گردد و نوع رویکردش از لحاظ زیبایی شناختی و هنری از اعتبار بالایی برخوردار است.
نمایش بازی سازان اندرونی به نویسندگی عارفه عنایتی و کارگردانی عباس اقسامی از لحاظ متن یک تجربه پژوهشی و تحقیقی شخصی به شمار می رود که عمدتا بر موضوع اختیاری خویش متکی است و می کوشد مجموعه ای چندگانه از موضوع های گوناگون مثلا حضار روح آقا محمدخان قاجار، حرام زاده بودن ناصرالدین میرزا و وضعیت زنان اندرونی را مورد بررسی قرار بدهد.
زنان اندرونی ظاهرا بازیگران نمایش هم هستند، اما مخاطب نمایش دادن آنها را به چشم نمی بیند. آن ها اغلب به شکل زنان مطرب نما در صحنه حضور دارند. موضوعاتی فرعی نیز مثل تحکم و اقتدار شازده و دسیسه ها و نیرنگ های اندرونی، گاه در حاشیه و گاه به عنوان موضوعی محوری به موضوعات چندگانه نمایش اضافه شده است.
تماشاگر گاهی هم با اشتباهاتی مثل تنبیه زیردستان توسط خود شازده روبه رو می شود معمولا افراد منتسب به دربار از انجام چنین کاری باید اکراه داشته باشند و آن را به ماموران و فراشان خود بسپارند. دیالوگ های متن نمایش بازی سازان اندرونی اغلب از جملات طولانی تشکیل شده و بیان کردن آن ها برای خود بازیگران هم دشوار است. ضمنا تماشاگر هم از درک اغلب آن ها عاجز می ماند. در یک جمله طولانی اگر حداقل دو کلمه شنیده نشود و یا برای مخاطب قابل فهم نباشد، همین دو کلمه کافی است که معنی تمام جمله در ابهام بماند.
طولانی بودن دیالوگ ها، آن هم در شرایطی که متن به دوره قاجار می پردازد و لحن و واژگان آن هم به همان دوره تعلق دارد، سبب ابهامات ذهنی زیادی می شود. به جملات زیر که از میان عبارات کوتاه نمایش هم انتخاب شده توجه کنید: روزگار پاشنه به کام تو بچرخاند دری نیست که بسته بماند ، تدبیر جان شاه نبود الساعه به گوششان می رساندم ،سکوت مهدعلیا پر بی معنی نیست ،پیداست تدبیر همه چیز کرده ای و مولای درزت نمی رود مادام ژانت و. . . . میزانسن ها سلیقه ای انتخاب شده اند و گاه موضوع خود را نقض می کنند شلوغی صحنه ها و مخصوصا خلوت کردن زنان اندرونی و گفت وگوهای طولانی و خصوصی آن ها اجرای نمایش بازی سازان اندرونی را ملال آور کرده است. عارفه عنایتی به عنوان نویسنده به موضوع های مختلف متن رویکردی روایی و قصه دار دارد.
تماشاگر عملا با حادثه ای مواجهه نمی گردد، فقط در مورد آن ها می شنود. ضمنا چون متن چیزی جز یک قصه طولانی خسته کننده نیست وجوه دراماتیک و نمایشی آن بسیار کم است و پرسوناژهای نمایش کارشان فقط در بیان کردن دیالوگ ها خلاصه می شود. عدم آشنایی نویسنده با ساختار نمایشنامه سبب شده که نمایش ترکیبی نامتجانس از چند ژانر نمایشی باشد یعنی در جاهایی یک کمدی معمولی در بخش هایی یک کمدی موزیکال ، در صحنه هایی یکدرام سیاسی و در جاهایی هم تراژدی به نظر آید.
جالب آن است که وقتی شاکله کمدی دارد، تماشاگر را نمی خنداند و هنگامی هم که جنبه تراژیک پیدا می کند، کسی متاثر نمی شود. موضوع نمایش کلا از جذابیت چندانی برخوردار نیست و دلائلی هم برای طرح شدن و روی صحنه ارایه شدن آن وجود ندارد. از آن جایی که پایان بندی نمایش موقعیت و یا حادثه قانع کننده ای برای رسیدن به یک نتیجه گیری نهایی نیست، نمایش با جمله تقدیرگرایانه کسی نمی داند آینده از آن کیست، که از لحاظ معنی می تواند تا حدی نادرست هم باشد، پایان می پذیرد و ابهام دیگری بر ابهامات نمایش اضافه می شود.
ریتم اجرای نمایش بازی سازان اندرونی تند و شتابزده است و فرصت فکر کردن به تماشاگر نمی دهد. همین شتابزدگی در بازی بازیگران نیز به چشم می خورد. تنها بازیگری که بازی مناسبی ارایه می دهد، بازیگر نقش خواجه دربار است.
موسیقی ضربی و غیر ضربی اجرا همانند موضوع و ساختار نمایش به یک واریته ناهمگون و چندگانه می ماند و در جاهایی هنگام تغییر صحنه کمی آزار دهنده است. طراحی صحنه هیچ اشاره بصری به اینکه محل مورد نظر فضای داخل دربار است، ندارد. اما پرده ای که جلو صحنه در نظر گرفته شده، مضمون بخش اندرونی را تا حدی القاء می کند متاسفانه جنس پرده فاخر نیست که تجمل گرایی شاهان قاجار و محیط دربار را به نمایش بگذارد.
طراحی لباس ها به طور نسبی با موضوع نمایش و پرسوناژهای آن هماهنگی دارد. نمایش بازی سازان اندرونی به نویسندگی عارفه عنایتی و کارگردانی عباس اقسامی در هر دو حوزه متن و اجرا دارای برخی نارسایی ها و ضعف هاست و به دلیل تاکید زیاد متن بر قصه گویی و قصه پردازی، برای تماشاگر گیرایی چندانی ندارد.
حسن پارسایی
منبع : روزنامه جوان