سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

کار تیمی و تعطیلات


کار تیمی و تعطیلات
کار گروهی کردن آداب خاص خود را می خواهد . نتیجه اینکار باید تجمیع توانمندیها باشد و نه اجتماع ناتوانیها !در خیلی از گروههای ما در نهایت همگی اعضا خود را به حد کوچکترین و ناتوانترین فرد گروه میرسانند! و همسان می کنند . گروه متشکل از افراد با راه مشترک ولی روش راهروی متفاوت است پس باید بحث کنند و جدل تا در رفتن به راه مشترک همگام بروند و یار هم باشند پس جدل نکردن و سیاست ورزی و روش آسه برو آسه بیا که همگروهت را ناراحت نکنی نتیجه اش همان شود که گفتم . همه می شوند یک کپی از ضعیفترین فرد گروه.
تجربه نشان می دهد که بدون اعضا و راهبر صاحب صلاحیت و روش های صحیح ، موفقیت یک گروه کاری امری بسیار دشوار و گاه ناممکن است.
امروزه در نظام های شبکه ای کامپیوتری نیز همین مبانی بکار گرفته شده است. شما می توانید کامپیوتر های متعددی با کاربران مجزا داشته باشید، ولی اگر قرار باشد این کامپیوتر ها در کار جمعی یک شبکه با هم همکاری کنند به یک سرور مرکزی نیاز خواهد بود که از سیستم عامل ویژه ای برخوردار است. سرور مرکزی که با کمترین تبادل داده ها بخواهد هنگ کند چگونه می خواهد وظیفه ساماندهی را بعهده بگیرد ؟
داستان تعطیلیهای فراوان در کشور ما داستانی دنباله دار است که هنوز همتی والا برای کاستن از آن پدید نیامده است . بیش از ۲۵ روز در کشور علاوه بر تعطیلات ۱۰۴ روزه پنجشنبه و جمعه تعطیل رسمی است که این روزها به تعطیلات تابستانی و زمستانی ـ که در سال گذشته به بیش از ده روز رسید ـ افزوده می‌شود و عملا روزهای مفید سال را برای دستگاه‌های آموزشی به کمتر از ۱۸۰ روز و برای دیگر دستگاه‌ها به حدود ۲۳۰ روز می‌رساند و ایران را به عنوان یکی از پرتعطیلات‌ترین کشورهای جهان مطرح و بازدهی را کاهش می‌دهد. برای برخی از کارخانجات در کشور هر روز تعطیلی به معنای نیم میلیارد تومان کاهش فروش است . و اگر جمع تمام صنایع را محاسبه کنیم به رقمهای نجومی میرسیم .خیلی از صنایع ما واقعا تعطیل نمی کنند و با هزینه ای بیشتر بابت اضافه کاری به تولید ادامه می دهند که قیمت تمام شده را افزایش می دهد و جنس را گرانتر به مصرف کننده میرسانند و قیمت رقابتی در مقابل اجناس خارجی را از دست می دهند. همتی عالی می خواهد تا یکبار برای همیشه این معضل را حل کنیم.
راز مردن و مرگ چنین است،آنگاه که رخ می نمایاند،شوق زیستن را در دل آدمی بیدار می کند……نیاز راه بر خلق و خوی آدمی می بندد. نان او را در چنبره خود اسیر می کند……داشتن تو را نیازمند می کند ،نیازمند آنکه آنچه را داری برای خود حفظ کنی و تقدیر آدمی از دست دادن است…. از رمان “اهل غرق” منیرو روانی پور
کوچه ها باریکند و جاده ها تنگ و ظرفیت پذیرش اینهمه ماشین را ندارند کوچه های قدیمی تنگ بودند و باریک و محلی برای روبرو شدن باهم برای آشتی کنان و جاده های تنگ بی ظرفیت دلی دارند به کوچکی دلهای مورچه! وقتی بخواهیم با داشته های پنجاه سال پیش داده های پنجاه سال بعد را طلب کنیم همین می شود که هنگ می کنیم.
شش روز یعنی ۲۰% روزهای ماه یعنی بیست در صد در آمد ماه یعنی بیست در صد سود ماه یعنی بخشی از پرداخت بدهی ها . یعنی تلاش یعنی سازندگی یعنی کار و اینگونه است که تعطیلات کار می شود و نمی رویم تا در جاده ها گیر کنیم و تولید پر هیاهو ادامه می یابد .
نانوائیها همچنان شلوغند جای سوزن انداختن نیست در هر ساعتی همین طور است . خیلی هاشان که کم پخت می کنند . نرخ آزاد فرختن آرد صرفش بیشتر است . بیچاره نان که جور برنج را می کشد . چونه های نان هم هر روز کوچکتر می شوند . بچه بودیم می رفتیم نانوایی یک تومان می دادیم به شاطر که وردستش چونه می گرفت به این هوا و شاطر نانی برشته و بزرگ بدستمان می داد که از قد خودم بزرگتر بود و یکبار که چند تای آن را گرفته بودم متوجه افتادن تکه ای از آن نشدم تا رهگذری مرا متوجه کرد و دیدم سگی نیمی از نان به دهان در حال گریختن است !
منبع : خاطرات یک مدیر