چهارشنبه, ۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 29 May, 2024
مجله ویستا


نقش زنان تحصیل‏کرده در تشکیل و تحکیم‏خانواده


نقش زنان تحصیل‏کرده در تشکیل و تحکیم‏خانواده
مراد از «زنان تحصیل‏كرده» بانوان آموزش‏دیده در مراكز آموزشی جدید و یا سنّتی می‏باشند. در این نوشتار، تمركز عمده بر نقش زنان تحصیل‏كرده برای خودشان است و سپس نتیجه بحث به نقش آنان برای دیگران تعمیم داده می‏شود.
نقش زنان تحصیل‏كرده در رابطه با تأسیس و تحكیم خانواده، در فضاهای متفاوت، آثار گوناگونی را به دنبال دارد. در اینجا نقش زنان تحصیل‏كرده در چهار مرحله ذیل مورد بررسی قرار گرفته است:
۱) آغاز آشنایی
۲) عشق‏ورزی
۳) خواستگاری
۴) گذار از خواستگاری تا ازدواج.
سپس نقش زنان تحصیل‏كرده برای دیگران در حیطه‏های پژوهشی، آموزشی، مدیریتی مورد تأمل قرار گرفته است.
در ادامه، نقش ایشان پس از تأسیس خانواده بررسی شده است. در این زمینه، ابتدا نقش فردی آن‏ها در تدوین برنامه خانواده، شیوه مواجهه با مسائل جدید و سپس نقش آن‏ها برای دیگران مورد بحث واقع شده است.
در نهایت، با جمع‏بندی از مباحث سابق، نظام خانواده و نقش زنان تحصیل‏كرده در قالب «تئوری سیستمی» ترسیم و معرفی گردیده است.
لازمه تحصیلات، نوعی ممارست ذهنی در فعالیت‏های فكری و بسط اطلاعات و پویایی اندیشه است و معمولاً قوایی همچون تعمیم ذهنی و استنباط و تحلیل و تركیب و تفكر منطقی در اثر تحصیلات، بالنده و بارور می‏شوند. فایده دیگر تحصیلات این است كه در ساحت شناخت، راه روشنی فراراه اندیشه قرار می‏دهد و بر باورهای غلط، خط بطلان كشیده، باورهای صحیح را مصفّاتر و فزاینده‏تر می‏نماید و اعتقادات افراطی و تفریطی را تعدیل می‏كند. در هر حال، تحصیلات مثبت، صرف‏نظر از اینكه نوع معلومات چیست و یا مربوط به چه رسته‏ای است، به ذهن و فعالیت‏های ذهنی و حتی شخصیت، بسط و توسعه می‏بخشد. ولی با وجود این، رشد همه‏جانبه شخصیت و تعالی مثبت ادراك و انصاف نه تنها منوط به احراز تحصیلات عالی نیست، بلكه تحصیلات عالی نیز همیشه و همه جا تنها عامل رشد شخصیت و حقیقت و فضیلت نمی‏باشند، بلكه عامل تهذیب و تزكیه همیشه باید به عامل تعلیم و آموزش منضم شود تا نتیجه‏های مثبتی به بار آیند. آنچه از مفاهیم دینی مستفاد می‏گردد این است كه تحصیلات عالی بدون عامل تقوا و وجدان اخلاقی، حتی می‏تواند مخرّب و ویرانگر نیز باشد. در آموزه‏ها و هنجارهای ارزشی دینی، علم بدون عمل و تعلیم بدون تزكیه مطرود است و از نظر نصوص قرآنی «... واتّقوااللّهَ ویَعلمكُم اللّه»(بقره: ۲۸۲) و روایی (قال الصادق علیه‏السلام فی حدیث: «... لیسَ العلمُ التعلّم و انّما هُو نورٌ یقذفه اللّهُ فی قلبِ مَن یریداللّه ان یهدیه»)(۲) امكان وجود علمی كه نه از راه تحصیلات، بلكه از راه تقوا و عمل حاصل می‏شود، از مسلّمات است. ولی در هر حال، تحصیل و تأثیرات مثبت آن در زمینه‏های گوناگون شخصیتی و رفتاری قابل انكار نیست.
این مقاله با استدلال‏های منطقی و عقلی سعی كرده است تا پیش‏انگاره نقش مثبت تحصیلات در امر تشكیل و تحكیم خانواده را به اثبات برساند و این مطلب را در قالب پیش‏طرحی برای طرح‏های میدانی و نظری بعدی، به جامعه اسلامی ارائه دهد.
● اهمیت آگاهی
حسن مطلع نوشتار كلامی است از امام صادق علیه‏السلام كه می‏فرماید: «العاملُ علی غیرِ بصیرهٍٔ كالسائِرِ علی غیرالطریقِ و لایزیدُهُ سرعهَٔ السیرِ مِن الطریقِ الاّ بعدا»؛(۳) عمل‏كننده بدون بینش و بصیرت همچون رونده‏ای است كه راه را نمی‏شناسد؛ هر چه سرعتش بیشتر باشد، از مقصد دورتر می‏شود.
اگر تأسیس و تحكیم خانواده را یك كنش و فعل تعبیر كنیم، پیماینده این راه باید بینش و دانش لازم برای طی طریق داشته باشد، وگرنه این كنش نه تنها به انجام نمی‏رسد، بلكه از مقصود و غایت تأسیس خانواده دور می‏افتد. در نظام خانواده، نقش زن كلیدی است و دست‏كم یكی از اركان دوگانه تأسیس این نظام است. تحصیلات زنان در مدیریت خانواده، دست‏رسی به دانش لازم برای زندگی درست را تسهیل می‏كند.
● مراد از «زنان تحصیل‏كرده»
مراد از «تحصیلات» برای زنان، اولاً داشتن آگاهی و داده‏های جدید و عصری است.
ثانیا، با توجه به آنكه آگاهی و دانش نسبی است و مراتبی دارد، اطلاق «تحصیل‏كرده» اعم از این است كه زنان دارای مدرك دیپلم باشند و یا دارای مدرك در هر یك از مقاطع كارشناسی، كارشناسی ارشد و دكتری.
ثالثا، اگر جوهره تحصیلات را دریافت علم و آگاهی در حیطه‏های گوناگون بدانیم، در این صورت، محدوده زنان تحصیل‏كرده از حوزه‏های رسمی آموزش و پرورش و دانشگاهی فراتر رفته و خواهران مشغول تحصیل و تحقیق در حوزه‏های علمیه نیز ذیل پژوهش حاضر قرار می‏گیرند.
رابعا، مفروض این نوشتار آن است كه هر چه سطح تحصیلی افراد و در اینجا زنان بالاتر می‏رود به خاطر انس با محیط علمی و پژوهشی، روحیه علمی و فرهنگ علمی در آن‏ها تقویت می‏گردد و از این‏رو، این گفتمان علمی در تصمیمات فرد و از جمله در تشكیل خانواده مؤثر می‏افتد.
● حیطه‏های تحقیق
درباره نقش و مسئولیت زنان تحصیل‏كرده دست كم با دو مبنا می‏توان به حیطه‏ها و حدود متفاوتی رسید:
۱) بر اساس اینكه این نقش صبغه فردی داشته باشد و تنها برای یك زن تحصیل‏كرده مورد لحاظ قرار گیرد و یا اینكه صبغه جمعی داشته باشد ـ یعنی اینكه زن تحصیل‏كرده برای خانواده‏های دیگر چه می‏تواند بكند ـ به دو حیطه می‏رسیم: نقش زنان تحصیل‏كرده برای خود و یا برای دیگران.
۲) اگر مبنای زمانی نیز جدّی گرفته شود، نقش زنان تحصیل‏كرده در دو مقطع كلی قابل بررسی است: اول. نقش زنان تحصیل‏كرده در خانواده تا هنگام ازدواج؛ دوم. نقش آن‏ها در خانواده پس از تأسیس خانواده. در این نوشتار، مبنای دوم (مبنای زمانی) مورد توجه اساسی قرار گرفته و علاوه بر این، تمركز عمده نیز بر نقش زنان تحصیل‏كرده برای خود است و آن‏گاه نتیجه بحث به نقش آنان برای دیگران نیز تعمیم داده می‏شود.
● نقش زنان تحصیل‏كرده در خانواده تا هنگام ازدواج
▪ اول. برای خود
پرسش اساسی این قسمت از بحث آن است كه زنان تحصیل‏كرده در تأسیس و تحكیم خانواده خود چه نقشی می‏توانند داشته باشند؟
در یك پاسخ، می‏توان گفت: نقش زنان تحصیل‏كرده می‏تواند منفی یا مثبت ارزیابی شود (و این نكته در سایر قسمت‏های پژوهش نیز صادق است.) اگر نقش زنان تحصیل‏كرده در جوامعی با بافت‏های قومی، قبیلگی، مردسالار محض و ضد زن مدّ نظر باشد، كه هیچ نقش و مسئولیتی برای جنس زنان نمی‏شناسند، زنان تحصیل‏كرده می‏توانند در آنجا نقش منفی داشته باشند؛ بدین‏معنا كه به چالش با نظام موجود و فرهنگ حاكم بر آن خانواده‏ها بپردازند. در این صورت، نخبگان و حاكمان آن فرهنگ نیز با آن‏ها به چالش درمی‏آیند یا فرایند تأسیس خانواده دچار تأخیر می‏شود و یا با فرض تأسیس هم به خاطر زیربار نرفتن این زنان و معارضه مداوم، دوام خانواده دچار اشكال شده، تحكیم آن زیر سؤال می‏رود و احتمال شكست این‏گونه خانواده‏ها بسیار است، گرچه این زنان حتی در چنین جوامعی نیز می‏توانند تأثیرات تدریجی و جزئی در جهت اصلاح فرهنگ حاكم داشته باشند.
اما نقش زنان تحصیل‏كرده در تأسیس خانواده در صورتی می‏تواند مثبت باشد كه جامعه مورد بحث فرهنگ نقد و انتقاد و توسعه و پیشرفت را آرمان خود قرار دهد و از هر دیدگاه سازنده، بدیع و خلاّقی استقبال كند. در چنین جوامعی، زنان تحصیل‏كرده در مقایسه با زنان غیر تحصیل‏كرده، حرف بیشتری برای طرح دارند و نقش آن‏ها هم مثبت ارزیابی می‏شود.
در این نوشتار، بر نقش سازنده و مثبت زنان تحصیل‏كرده در تشكیل و تحكیم خانواده تأكید می‏شود. نقش زنان تحصیل‏كرده قبل از ازدواج تا حین تأسیس خانواده، در مراحل ذیل قابل بررسی است:
الف) آغاز آشنایی: آشنایی به بهانه زندگی مشترك، از دو طریق ممكن است:
۱) مستقیم:
در این شیوه، دو فرد بر حسب تصادف، تجربه مشترك كاری، سابقه تحصیلی مشترك و مانند آن با هم آشنا شده، در مسیر ازدواج قرار می‏گیرند.
۲) غیرمستقیم:
در این شیوه، دیگران كه از دختر و یا پسر اطلاعاتی دارند، واسطه گردیده، دو جوان را به قصد زندگی مشترك با هم آشنا می‏كنند.
در هر دو شیوه، تحصیلات این امكان را به زنان می‏دهد كه در ظواهر مخاطب متوقف نشده و به الفاظ و كلمات مطرح شده بسنده نكنند و هر چه سطح تحصیلات بالاتر رود، یك دختر بیشتر این قابلیت را پیدا می‏كند كه از ظواهر عبور كرده، چهره واقعی‏تر مخاطبش را بشناسد و از روی گفته‏های او به ناگفته‏هایش پی ببرد.
دختر تحصیل‏كرده چون برای علم ارزش قایل است و نیز تأثیرات تلاش سنجیده و متّكی به اطلاعات و داده را نسبت به اقدامات جاهلانه می‏داند، از منابع پژوهشی كه در روابط اجتماعی به او توانایی‏های لازم را می‏دهد، بهره می‏برد و بخصوص از دانش روان‏شناسی و علوم مربوط به آن (روان‏شناسی اجتماعی، روان‏شناسی ارتباطات و ...) حداكثر بهره را می‏برد. اینجاست كه تحصیلات نقش سازنده‏ای در معارفه و درك قرابت‏ها و تمایزات دارد و ممكن است دختر در همان آشنایی اولیه، بلافاصله به نكاتی از مخاطب برسد كه او را برای تأسیس و تشكیل خانواده مناسب تشخیص ندهد. حال آنكه زن غیرتحصیل‏كرده چنین توانایی‏ها و امكاناتی ندارد.
ب) عشق‏ورزی:
معمولاً گفته می‏شود كه «عشق» با «علم» نمی‏سازد. عاشق چشمانش درست نمی‏بیند و آگاهی‏های عاشقانه چندان قابل اعتماد نیستند. در این صورت، تحصیل‏كرده بودن یا نبودن در قبل از تأسیس زندگی، چندان نقش مثبتی نخواهد داشت.
اما اگر مسیر تأسیس خانواده از عشق بگذرد (كه مطلوب نیز همین هست) می‏توان نقش تحصیل و دانش را در قبل از تأسیس خانواده توجیه نمود؛ با این مبنا كه جایگاه علم و دانش نسبت به عشق، در دو مقام قابل فرض است:
▪ اول: علم قبل از آن؛
▪ دوم: علم بعد از آن.
در علم قبل از عشق، چون دل آزاد است و احساسات غیرفعّال، و عقل فرصت تجزیه و تحلیل دارد، نظریه‏ها و داده‏های علمی در شناخت مخاطب مفید می‏افتند، و این نكته كه عاشق درست نمی‏بیند، مطلب حقی است، ولی مربوط به علم و شناخت پس از عشق است كه چون دل اسیر است و بر ابعاد وجودی فرد حكومت می‏كند، فرصت شناسایی، بازشناسی و تجزیه و تحلیل درست را نمی‏دهد و اینجاست كه نه تنها علم قابل اعتمادی حاصل نمی‏شود، بلكه به خاطر محبت مفرط، حتی ممكن است نواقص مخاطب را، كه برای زندگی برگزیده است، نبیند و بلكه آن ضعف‏ها را نیز قوّت بپندارد.
حاصل آنكه تحصیلات زنان پیش از عشق، چراغی است كه در گزینش فرد و دیدن ویژگی‏ها و خصوصیات و ادراك درست‏تر او نسبت به فرد غیرتحصیل‏كرده، نقش جدّی و سازنده‏ای دارد.
ج) خواستگاری:
در فرهنگ ایرانی، تعامل رسمی‏تر دو فرد برای ازدواج، با مراسم خواستگاری و پاسخ مثبت بدان آغاز می‏گردد. اما فقدان علم و تحصیل برای دختر، ممكن است مستلزم پیامدهای ذیل باشد:
اول آنكه به خاطر جهل و فقر داده‏ها، اعتماد به نفس لازم برای اظهار نظر، بررسی و تحقیق و تصمیم‏گیری نهایی نداشته باشد و این نقش را به دیگران و از جمله اعضای خانواده واگذارد؛ چنان‏كه در بسیاری از خانواده‏های سنّتی، این تمایل وجود دارد كه سهم جدّی و مركزی برای درخواست و انتخاب دختران قایل نباشند.
دوم آنكه فقدان تحصیلات، روحیه علم‏گرایی و تخصص‏محوری را نفی می‏كند و از این‏رو، یك دختر درك درستی از مشاوره و كارشناسی ندارد و تصمیم او كوركورانه و یا با داده‏هایی اندك و احیانا مخدوش است و گاهی این پیامدها موجبات آسیب‏ها و آفت‏هایی برای بنیان ازدواج می‏شوند.
سوم آنكه بی‏سوادی قدرت استنباط و تجزیه و تحلیل داده‏ها را نیز از فرد می‏گیرد، و حال آنكه زن تحصیل‏كرده، هم از اعمال نظر بی‏جای دیگران در سرنوشتش جلوگیری می‏كند و هم این علاقه را دارد كه داده‏های لازم را از مراجع معتبر بگیرد و هم آن‏ها را در آموزش و پژوهش، تمرین و استنباط و تجزیه و تحلیل اعمال كند و از این‏رو، می‏تواند داده‏های دیگران را جمع‏بندی نموده، به تأسیسی مناسب اقدام كند.
دختر تحصیل‏كرده تا آنجا اطلاعات دارد كه یك پاسخ مثبت او افق و آینده او را رقم می‏زند و باید عمری پای یك اظهارنظر و یك انتخاب بماند. از این‏رو، دقت لازم را در این گزینش به خرج می‏دهد و حتی ممكن است به خواستگاران جدّی‏اش هم «نه» بگوید.
د) گذار از خواستگاری تا ازدواج:
در سنّت متداول، دختران پس از مراسم خواستگاری، تا زمان ازدواج فرصت دارند كه برخی از آنان این ایّام را بدون عقد و برخی كه متشرّعند با عقد سپری می‏كنند. اینكه از این فرصت به دست آمده چه بهره‏ای می‏توان برد و چه توشه‏هایی می‏توان ذخیره كرد، پرسشی است كه علی‏القاعده، هر كس نور علمی بیشتر و تحصیلات عالی‏تری داشته باشد، می‏تواند دستاوردهای مناسب‏تری از آن برگیرد. داده‏های به دست آمده نیز برای زندگی بسیار مغتنم هستند؛ زیرا دو فردی كه از دو خانواده و دو محیط فرهنگی و اجتماعی، قرار است به یك نهاد مشترك به نام «خانواده» تبدیل شوند، به خاطر وجود «تفاوت فردی »و اختلافات جسمی، عقلی و قلبی در این مظان قرار دارند كه همدیگر را درك نكنند و با در كنار هم قرار گرفتن رسمی، تفاوت‏ها به تعارض‏ها تبدیل شوند و این نهاد مقدّس را به جای محیط آرامش و محبت، به محیط پریشانی و دشمنی تبدیل كنند.▪ دوم. برای دیگران
در این قسمت، نكته مورد بحث آن است كه یك دختر یا زن تحصیل‏كرده برای تأسیس خانواده دیگران، چه خدمتی می‏تواند ارائه دهد و چه نقشی می‏تواند ایفا كند؟ نكات قابل ذكر در پاسخ، به صورت بسیار موجز، به سه سطح قابل تقلیل هستند: یكی نقش‏های پژوهشی؛ دیگری نقش‏های آموزشی و در نهایت، نقش‏های مدیریتی و سیاست‏گذاری.
الف) نقش‏های پژوهشی:
در قسمت‏های قبلی دیدیم كه دختر تحصیل‏كرده پیش از تأسیس زندگی، در آغاز آشنایی، عشق‏ورزی، خواستگاری و مرحله گذار از خواستگاری به زندگی مشترك، دقیق‏تر، مستندتر و بامطالعه‏تر عمل می‏كند. در این قسمت، می‏توان به نقش زنان تحصیل‏كرده‏ای اشاره كرد كه مسائل مزبور را مورد اهتمام جدّی پژوهشی قرار داده و در زمینه مسائل زنان، بخصوص در زمینه تشكیل خانواده، به مطالعه و تحقیق می‏پردازند و چون خود از جنس زنان هستند، مسائل زنان را ملموس‏تر و دقیق‏تر می‏توانند مورد بررسی قرار دهند و عمیق‏تر به دغدغه‏های روحی و فكری دختران و زنان بپردازند.
حاصل كار پژوهشی این پژوهشگران زن از راه‏های گوناگون مثل كتاب و مقاله در اختیار سایران قرار می‏گیرد و عصر حاضر، كه رسانه‏های ارتباطی و جمعی نیز به راحتی در اختیار دیگران قرار دارند، مجاری خوبی وجود دارند برای اینكه از طریق رادیو، تلویزیون، نوارهای ویدیویی، لوح‏های فشرده كامپیوتری و بخصوص اینترنت، به پرسش‏های دختران جوان و زنان پرسشگر در بحث تأسیس خانواده از سوی زنان تحصیل‏كرده پاسخ داده شود.
ب) نقش‏های آموزشی:
در این زمینه، زنان تحصیل‏كرده با حضور در مراكز آموزشی و دانشگاهی و دبیرستانی و آموزشگاه‏های مشاوره خانواده، مسائل مربوط به ازدواج را به نسل جوان‏تر و بخصوص دختران آماده ازدواج منتقل می‏نمایند، از منابع مكتوب و پژوهشی بهره می‏برند و با حضور چهره به چهره در جلسات خاص آموزش مسائل خانوادگی، به صورت عینی به مباحث ضروری و پرسش‏های اساسی مخاطبان جواب می‏دهند و دختران را برای انتخاب آگاهانه و شریك زندگی و تأسیس درست نظام خانواده یاری می‏نمایند. در گذشته، این نقش بر عهده زنانی بود كه تنها متّكای آن‏ها تجربیات بود، و حال آنكه با پیچیده‏شدن شرایط عصر و مسائل دختران و پسران، هرگز نمی‏توان به تجربیات مشخص اكتفا نمود و لازم است در كنار تجربه‏ها، از زنان تحصیل‏كرده‏ای بهره برد كه از حیث نظری، داده‏های معتبر، علمی و استاندارد شده‏ای برای هدایت خانواده‏ها در اختیار دارند.
ج) نقش‏های مدیریتی و سیاست‏گذاری:
تأثیرگذاری زنان تحصیل‏كرده بر نظام خانواده از تأسیس و پس از آن، به فعالیت‏های علمی خلاصه نمی‏شود و شایسته است كه زنان تحصیل‏كرده و دارای تخصص‏های لازم درصدد آن باشند كه در نهادهای غیررسمی (مدنی) و رسمی (دولتی به معنای عام)، به مدیریت مباحث و مسائل زنان بپردازند و به تأثیرگذاری در فرایند تقنین (با حضور در مجلس) و اجرا (با حضور در قوّه مجریه) و قضا (حضور در تشكیلات قوّه قضائیه)، مسائل زنان را اولاً طرح نمایند و زنده نگه دارند؛ زیرا هیچ كس بهتر از زنان نمی‏تواند از حقوق زنان دفاع كند و این دفاعیه نیز بخصوص بر عهده زنان تحصیل‏كرده است. ثانیا، تأسیس نهادهای مدنی و طرح سیاست‏ها و برگزاری تجمّعات و صدور قطعنامه‏ها و مطرح كردن آن‏ها برای مسئولان ذی‏ربط از تلاش‏هایی است كه نیاز به مدیریت‏های جدّی و كارشناسی دارد و زنان تحصیل‏كرده در این میدان، ستون فقرات فعالیت‏ها هستند. (البته دامنه این فعالیت‏ها، هم شامل قبل از تأسیس خانواده و هم پس از آن می‏گردد.)
پس از طرح بحث «نقش زنان تحصیل‏كرده برای خود و دیگران در خانواده پیش از ازدواج تا حین تأسیس خانواده»، اكنون به تبیین نقش آن‏ها در مرحله پس از تأسیس خانواده اشاره می‏گردد:
● نقش زنان تحصیل‏كرده پس از تأسیس خانواده
در این قسمت نیز ابتدا به نقش زنان تحصیل‏كرده در زندگی فردی و سپس به نقش آنان در زندگی دیگران اشاره می‏گردد:
▪ نقش فردی
زنان تحصیل‏كرده پس از اینكه وارد نظام خانواده شدند، در جهت تحكیم آن می‏توانند نقش‏های ذیل را داشته باشند:
الف) تدوین برنامه خانواده:
خانواده نیز مانند همه نهادها، بدون اهداف روشن و سیاست‏گذاری‏های مناسب، استراتژی دقیق و راه‏كاری مطلوب، دچار سردرگمی می‏گردد و شایسته است طی یك برنامه‏ریزی، اهداف كوتاه مدت، میان‏مدت و بلندمدت را تدوین كند و استراتژی مناسب برای رسیدن به آن غایات را تعریف نماید، سیاست‏های مناسب را پیش‏بینی كند و برای تحقق آن سیاست‏ها نیز راه‏كارهای جزئی پیش‏بینی نماید. چنین كار دقیقی بدون پشتوانه نظری لازم و تحصیلات آكادمیك امكان‏پذیر نیست و از اینجاست كه زن تحصیل‏كرده به عنوان یكی از اركان خانواده، می‏تواند در پیشنهاد و تدوین برنامه زندگی نقش كلیدی و اساسی داشته باشد. ذهن علمی و محیط فرهنگی مناسب، هم اهمیت و ضرورت برنامه‏ریزی به افراد تحصیل‏كرده را می‏آموزد و هم آن‏ها را با راه‏های رسیدن به این مقصود آشنا می‏كند و از این‏رو، زنان تحصیل‏كرده با دستانی پر می‏توانند برای آینده زندگی و ابعاد و مسائل آن بیندیشند.
به عنوان شاهد، از جمله مسائلی كه زنان در برنامه زندگی باید نسبت به آن بیندیشند و زنان تحصیل‏كرده نقش جدّی‏تری نسبت به مرد خانواده دارند، مسئله «مادری» است. در اینجا، باید اركان خانواده به تأمّل بنشینند كه اگر قرار است دارای فرزند شوند، آیا این اتفاق خوب است در سال‏های آغازین ازدواج باشد یا بعد؟ و تعداد بچه‏ها تا چه حد تعیین‏كننده است؟ برای شیوه تربیت آن‏ها، باید از قبل چه اطلاعاتی داشته باشند؟ شرایط روحی و فكری پرورش فرزند سالم، زیرك و زیبا چیست؟ و این پرسش‏ها در ذهن هر كسی نمی‏جوشند و افراد تحصیل‏كرده نیز بدین پرسش‏ها، پاسخ‏های مناسب‏تری می‏دهند.
در كنار این‏ها، مسائلی همچون اشتغال بانوان پس از تأسیس خانواده (آیا زنان شاغل باشند یا نباشند؟ آیا شغل‏های اجرایی داشته باشند یا آموزشی و تربیتی؟ اشتغال كامل داشته باشند یا پاره‏وقت و نیمه وقت؟) و شیوه مدیریت خانواده (كه آیا مردسالارانه است یا زن‏سالارانه و یا بر الگوی دیگری متّكی است؟ میزان دخالت‏های سایران و بستگان در خانواده تازه تأسیس شده و ...) نیز نیاز به برنامه‏ریزی دارند و ورود بدون تأمّل و نسنجیده، چه بسا آسیب‏های اساسی به نظام خانواده وارد سازد.
ب) شیوه مواجهه با مسائل جدید:
خانواده یا با یك برنامه زندگی آغاز می‏شود و یا بدون برنامه‏ریزی جدّی شكل می‏گیرد و در هر دو شكل، قطعا در ادامه، با مسائلی مواجه می‏شود كه از سابق، آن‏ها را پیش‏بینی نمی‏كرد. مشكلاتی سربرمی‏آورند كه اركان خانواده را در مقابل هم قرار می‏دهند؛ مثلاً، خانواده‏ای تأسیس می‏شود و در ادامه، متوجه می‏شوند كه زن و یا مرد خانواده در بچه‏دارشدن مشكل دارند؛ یا نظام خانواده‏ای شكل می‏گیرد و در ادامه، ممكن است اعتماد لازم بین زن و مرد شكل نگیرد و همدیگر را زیر ذره‏بین بگذارند؛ خانواده‏ای تأسیس شود و مداخلات جدّی پدر و مادر دختر و یا پسر مسئله‏ساز می‏شوند؛ چرخ خانواده‏ای فعّال می‏شود و دختر و یا پسر برخی ابعاد پنهان طرف مقابل را كشف می‏كند و ... در این موارد، تدبیر یك خانواده اصلاً كار آسانی نیست. گرچه حتی اگر خانواده‏ای هیچ مشكل جدیدی هم نداشته باشد، به خاطر تكراری شدن فضا و برخوردها، نیاز به پویایی، خلاّقیت و نوآوری دارد و برای جلوتر رفتن، نیاز به طرح و برنامه جدید و تكان‏های تازه دارد. اما در همه این موارد، فرد تحصیل‏كرده و زن متّكی به دانش، دستان پرتری نسبت به بی‏سواد و یا كم‏سواد دارد و البته هر قدر كمّ و كیف تحصیل بالاتر باشد، در تدبیر مشكلات توفیق بالاتری خواهد داشت و چون خود به راه‏كارها و با مجاری هدایتی و مشاوره‏ای در این زمینه آشناست، از آن‏ها بهره لازم را می‏گیرد.
حادترین مسئله‏ای كه متأسفانه برخی از خانواده‏های تازه تأسیس در سال‏های اخیر نیز با آن مواجهند آن است كه زن و یا مرد و یا هر دو به این نتیجه می‏رسند كه به درد زندگی مشترك نمی‏خورند و باید از یكدیگر جدا شوند و احتمالاً در این بین، فرزند و یا فرزندانی نیز از راه می‏رسند و تصمیم یكی از اركان خانواده می‏تواند بر سرنوشت و آینده این فرزندان تأثیرات جدّی داشته باشد. با توجه به اینكه محیط خانواده جای آسایش و امنیت و آرامش است و با عنایت به این نكته كه در نظام خانواده، اصل بر اتصال و محبت است، نه انفصال و دشمنی، اینجاست كه مدیریت جدّی بحران خانواده از سوی فردی كه دارای داده‏های مناسب روان‏شناختی، روابط اجتماعی و اصول تربیتی است بسیار موفق‏تر از افرادی عمل می‏كند كه نه برای مواجهه با بحران آمادگی دارند و نه در صورت درگیرشدن با آن، راه حل مناسبی دارند. زنان تحصیل‏كرده نیز در حل این‏گونه مشكلات آفت‏زا، می‏توانند نقش مؤثر و به موقعی ایفا كنند و تا حد امكان، بدون وارد كردن اغیار در محیط خانواده، مشكلات را سامان دهند.
▪ برای دیگران
زنان تحصیل‏كرده برای دیگر اركان خانواده و بخصوص زنان، پس از تأسیس خانواده چه می‏توانند بكنند؟ در این میدان نیز همانند قسمت پیش، همه مباحث و مسائل و اقدامات را در سه دسته پژوهشی، آموزشی و مدیریتی می‏توان خلاصه نمود و تنها در ارائه راه‏كارهاست كه باید به نكات بدیع‏تری اندیشید؛ مثلاً، زنان تحصیل‏كرده می‏توانند برای كمك به زنانی كه بی‏سرپناه و بی‏اطلاع از ضوابط و حقوق بانوان هستند، در بستر تشكّل‏های مدنی و یا دولتی، شماره تلفن‏های خاص پیشنهاد كنند كه دیگر زنان بتوانند از زنان استمداد بجویند و مسائل را به راحتی با آن‏ها مطرح نمایند و راه‏كار بگیرند و یا پایگاه‏های اینترنتی خاصی تعریف كنند تا علاقه‏مندان به راحتی بتوانند اطلاعات لازم در زمینه نظام خانواده را به دست آورند و یا با پیش‏بینی پست الكترونیكی به صورت خصوصی‏تر، مسائل درونی‏تر و جدّی‏تر دیگران در سطح خانواده را پاسخگو باشند.
● جمع‏بندی و نتیجه‏گیری
در این نوشتار، نقش تحصیلات زنان در دو سطح برای خود و برای دیگران و در دو مقطع قبل تا حین تأسیس نظام خانواده و پس از تأسیس آن مورد بررسی قرار گرفت. مدعای اصلی این بود كه نقش تحصیلات زنان بر نظام خانواده، قبل و بعد از تأسیس آن می‏تواند تأثیرات مثبت داشته باشد. بر این مدعا، می‏توان دلیل عقلی اقامه نمود.
اما اگر درصدد آن باشیم كه داده‏های جزئی‏تری داشته و بخواهیم ببینیم نقش تحصیلات تا چه حد و در چه دامنه‏ها و چه نوعی است، بررسی این مدعا با یك كار میدانی جدّی میسّر است. در طرح تحقیق این پژوهش، می‏توان جامعه نمونه‏ای وسیع با تعداد وسیعی از زنان تحصیل‏كرده و غیرتحصیل‏كرده پیش‏بینی و آن‏ها را با هم مقایسه نمود و نقش زنان تحصیل‏كرده را در متغیّرهایی همچون اقتصاد خانواده، سطح فرهنگ خانواده، پختگی اجتماعی خانواده، امنیت، ارتباطات، تربیت فرزندان و مانند آن مورد بررسی دقیق قرار داد.
محدوده تأمّل حاضر عبارت است از:
۱) توجه و تأكید بر نقش مثبت زنان تحصیل‏كرده بر نظام خانواده؛ در این میدان، به نقش منفی پرداخته نشده است.
۲) با فرض واجد تحصیلات بودن، نقش زنان در نظام خانواده به صورت فردی مورد تأمّل قرار گرفته است، و حال آنكه می‏توان در فضایی دیگر، این فرضیه را بررسی نمود كه اگر زنی بدون تحصیلات وارد نظام خانواده شود و سپس تحصیلات متوسطه و یا عالی (دانشگاه یا حوزوی) كسب كند، خانواده چه تحوّلاتی را تجربه خواهد كرد؟
۳) میزان تأثیرگذاری زنان تحصیل‏كرده فقط در سطح خانواده مورد عنایت قرار گرفت، و حال آنكه در پژوهش دیگری می‏توان به خدمات زنان تحصیل‏كرده به فراتر از خانواده نیز پرداخت. به عبارت دیگر، پرداختن به همه ابعاد موضوع، نوشتاری حجیم می‏طلبد.
زنان تحصیل‏كرده اگر از ایثارگران باشند، علی‏القاعده باید در كنار تخصص و تبعات یادشده آن، از سایر زنان تحصیل‏كرده در سطح خانواده و غیرخانواده موفق‏تر عمل كنند؛ زیرا در كنار كارآمدی و توان علمی، متّكی به ارزش‏های دینی و انقلابی و متأثر از فضای حماسه و ایثار و شهادت‏اند كه دست‏كم روح این گفتمان، تولید و تقویت و گسترش تعهد و مسئولیت‏پذیری فردی، جمعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حقوقی است. چنین زنانی، هم در مقابل مشكلات پایدارترند؛ چون روحی قوی دارند و هم در خدمت به دیگران كوشاترند؛ زیرا افعال خود را با معنویت ارزیابی می‏كنند. آنان در تدریس و تحقیق و مدیریت نیز با انگیزه‏ترند؛ چون به نظام سیاسی موجود و به تلاش‏هایشان ایمان دارند و افعالشان را در جهت تحقق آمال شهیدان و جانبازان و آزادگان می‏بینند.
نظام خانواده و نقش زنان تحصیل‏كرده در آن را در قالب الگو و «تئوری سیستمی» نیز می‏توان دید كه ورودی‏های این نظام به صورت مستقیم به زن و مرد، و غیرمستقیم به نزدیكان سببی و نسبی آن‏ها بازمی‏گردد:
۱) از آن‏رو كه هر نظامی افراد خاص خود را دربرمی‏گیرد، در رابطه با خانواده، با نظامی واحد مواجه نیستیم و علی‏رغم وجود اشتراكات كلی، هر نظام خانوادگی منحصر به فرد می‏باشد.
۲) و از آن‏رو كه كنش‏های ورودی‏ها نیز تغییر و تحوّل‏پذیرند، نظام یك خانواده نیز ثابت نبوده و بلكه پویاست.
۳) و از آن‏رو كه می‏توان بر اساس خروجی‏های آن، بازخوردها را مورد توجه دقیق قرار داد و نواقص آن را در ورودی‏های بعدی رفع نمود، با تدبیر درست، اگر این نظام با بحران نیز مواجه گردد، این بحران زدودنی است، مگر آنكه مدیریت مناسبی بر ورودی‏ها و خروجی‏ها صورت نگیرد، كه در آن صورت، حتی این نظام می‏تواند در معرض نابودی نیز قرار گیرد.
محمّد منصورنژاد(۱)
۱. دكترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و مسئول گروه ادیان و مذاهب مؤسسه مطالعات ملی.
۲. شهید ثانی، منیهٔ المرید، ص ۱۶۵.
۳. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۰۶، روایت ۱، باب ۵.
منبع : مجله بانوان