پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

اندیشیدن رمز شکوفایی


اندیشیدن رمز شکوفایی
علی(ع) می فرماید:(من اكثر الفكر فیما تعلَّم اتقن علمه وفهم مالم یكن یفهم.)۱
هركه بسیار اندیشد در آنچه آموخته, دانش آن را استوار سازد و بنیوشد, آنچه را ننیوشیده است.
بسیاری, گوناگونی و نوآوری, سه ویژگی است كه نگاشته های ملاّ احمد نراقی را برجستگی و حیات علمی او را زینت بخشیده اند.
وی, در عمر كوتاه خود (۱۱۵۰هـ.ش ـ ۱۲۰۸هـ.ش) چهل اثر علمی نگاشت كه در بین آنها مستند الشیعه, بسیار گسترده است.
او در این نگاشته ها, عرصه ها و میدانهای گوناگونی را در نوردیده و سمند تحقیق را به هو سوی تاخته و از گوناگون دانشها: كلام, فلسفه, عرفان, اخلاق, فقه, اصول, تفسیر, حدیث, ریاضی, طب, نجوم و… قبسهایی برگرفته است.
در زبان نگارش و شكل عرضه, نیوشا و نیوشنده سخن خود را در نظر گرفته كه از چه رده فكری و پایه علمی است و نیاز و پرسش و شبهه او چیست.
او, هم به فارسی نگاشت و هم به عربی, هم به زبان ساده نوشت و هم به زبان علمی, هم از نظم بهره گرفت و هم از نثر.
نیوشندگان سخن او, رده های گوناگون علمی بودند. از آبشخور دانش او, بسیار كسان بهره بردند و بهره می برند.
از پله هایی كه او به سوی آسمان سعادت افراشت, بسیار بالا رفتند و به بام بلند سعادت بار یافتند.
دانشی مرد شگفت بود, همه بسیار نویس بود و هم نوآور, دو پدیده ای كه در یك اقلیم كم گنجند. بسیارند بسیار نویسان به دور از نوآوری و آفرینندگی و بالندگی, امّا كمیابند و كیمیا بسیارنویسان نوآور و آفریننده و بالنده.
ملااحمد نراقی در قلّه این خیزش بزرگ علمی, تندرآسا درخشید, هم بسیار نگاشت و هم ناب. هر آنچه نگاشت, با همه بسیاری ملال نینگیخت, كه سرور انگیخت و بر شادابی علمی فزود; زیرا نو بود و هر نوی سرورانگیز و شادابی فزاست و خیزش آفرین.
او, به هر عرصه ای كه گام گذاشت, سخنی نو در افكند و پایه های نوین استوار ساخت و افقهای جدیدی گشود.
او, هم در فقه بنیانهای جدیدی پی ریخت, اصل بلند و سر به آسمان سوده ولایت فقیه را به زیبایی و درخششی شگفت انگیز, افراخت و همه شبهه ها و علف هرزها را از پیرامون آن زدود و تاراند و هم در نجوم و هیئت, راه های نارفته ای رفت و عرصه های ناپیموده ای را پیمود و هم در جامعه خود و پس از خود شوری اخلاقی انگیخت و سیاست ناب اسلامی را با تلاش سخت توان فرسا در ساحت اندیشه و عمل, برای همیشه از انزوا به در آورد و به پهنه جامعه كشاند و بر اندیشه بنیاد سوز و تباهی آفرین جدایی دین از سیاست, خط بطلان كشید و شیعه را با توان و نیرویی بیش از پیش و با پشتوانه ای سخت سترگ و استوار, كه از دل اسلام ناب برآمده بود و فقیهان با تكیه بر روح اسلام و امامت پاینده و جاودانه آن, و سخنان ائمه اطهار, بر آن مهر تأیید زده بودند, به آوردگاه جدید وارد ساخت و روی در روی ستم پیشگان قرار داد.
پرتوهای دانش و بینش و منش او, هم در دوران خود او, در دل تاریكیها شعله افروختند و هم در دورانهای بعد, ظلمت شكستند و روشنایی آفریدند.
معراج السعاده, عوائد الایام, مستند الشیعه و…. او, چلچراغ شبستانهای سرد و خموس شدند, تاریكی زدودند و گرما بخشیدند.
●رمز توفیق
آنچه برای امروز ما حوزویان می تواند سودمند و مفید باشد, دستیابی به راز و رمز این توفیقها و كامیابیهاست.
باید درنگ كرد و به جست وجو پرداخت و همه سوی را كاوید, تا آنچه مایه بركت و پرباری عمر نراقی ها, شده, دریافت و فهمید.
اینان, چسان راه های سازندگی و دانش اندوزی را پیموده كه این سان, سایه گستراندند و همگان را از نعمت وجود خود بهره مند ساختند.
اینان در زندگی علمی خود, از چه روشی بهره بردند و چه خط مشی را دنبال كردند, كه این گونه, زیبا و رخشان بر تارك حوزه ها درخشیدند و پس از گذشت قرنها, هنوز محفل افروزِ محفلها و انجمنهای علمی اند و نگاشته هایشان همچون كاغذ زر دست به دست می شوند و مورد استناد قرار می گیرند.
این در حالی است كه بسیاری از همدوره ها و همگنان آنان, با همه تلاشها و بهره وریها از محضر استادان بزرگ و نامور, نتوانستند اوج بگیرند و در سیر و دگرگونی اندیشه جامعه خود نقشی بیافرینند و اثری بگذارند و سرچشمه خیزش و حركتی شوند و بنیادی را استوار سازند و مشعلی فرا راه حقیقت جویان برافروزند.
ما بر این باوریم, رمز پرتو افشانی این مردان بزرگ, در انقلابی بوده كه در حركت علمی خویش پدید آورده اند. آنان تمام حركتهای علمی و تلاشهای مدرسی خود را بر مدار اندیشیدن سامان داده و همسنگی و هماهنگی بین آموختن و اندیشیدن برقرار ساخته و از فروافتادن در گرداب فراگیری, گردآوری و انباشت مطالب, به دور از اندیشه و بررسی ژرف در جُستارها و گزاره ها, پرهیخته اند.
افزون بر این, از پرداختن و اندیشیدن در گزاره ها و جُستارها و پُرسمانهای غیرلازم, چه در پژوهش و چه در تحصیل و فراگیری, دوری گزیده اند.
ملاّ احمد نراقی در زمره این دانشی مردان است. كه این از رفتار و سلوك علمی و نگاشته های پربار او به دست می آید.
با نگاهی و درنگی در دوران تحصیل و سپسها در دوران پژوهش او, به خوبی روشن می شود كه نراقی, سنجیده و هدف مند و با برنامه ریزی, راه علمی خود را می پوییده است.
در این حركت و پویش, تلاش می ورزیده از هر چیزی كه او را از رسیدن به قلّه های معنی و دانش و در نوردیدن آنها باز می داشته, دامن بگیرد و با چشم دوختن به افقهای دور كه باید به آنها دست یابد و درنگ روی مجال و وقت, آن قدر زاد و توشه بر می گرفته كه در پیمودن این مسیر, او را لازم بوده و بیش از آن را هدر رفتن وقت و بازماندن از هدف می دانسته است.
این, همان اوجی است كه بزرگان و ناموران دانش و معنی به آن دست یافته و اثرگذار شده و كران تا به كران را روشنایی بخشیده اند.
نراقی, از این زاویه و با این بینش, بر طالب علمان روا نمی دانسته كه بیش از اندازه و نیاز, در دانشهای مقدماتی و دانشهای پیرامونی درنگ ورزند و حوزه را از كارایی لازم و افق گشایی و رسیدن به هدفهای بلند و متعالی بازدارند.
او بر این عقیده بوده و خود نیز به آن سخت پای بندی نشان داده كه طالب علمان نباید وقت و عمر خویش را در فرعهای نادره و شبهه هایی كه جز در ذهن جای ندارند, صرف كنند و تمام تلاش خویش را برای فهم سخنان دیگران به كار بندند كه كاری است ناروا و عمر برباد ده.۲
او, افزون بر این دقیقه شناسی در زندگی علمی, با تلاش و درنگ به رمزی بزرگ دست یافت و آن را در هر تلاش علمی به كار بست و از آن بهره گرفت و آن, اندیشیدن و دقیق, همه سویه, ژرف و درست اندیشیدن بود.
او, به روشنی دریافت كه اندیشیدن, در تكاپو و تلاش علمی بودن, چه جایگاه و نقشی و چه انقلاب و رستاخیزی در انسان جویای كمال و دانش پدید می آورد و چه افقهایی را می گشاید و چه راه های پرسنگلاخی را هموار می سازد و چه سختیهایی را آسان می كند و….
به روشنی دریافت, اندیشیدنِ همه سویه و دقیق, افقهای جدیدی را به روی انسان اندیش مند می گشاید و به ذهن انسانِ ,توان بال گشایی و پرواز در آسمانهای بی كران دانش را می بخشد و انسان را از بسته ذهنی و كوتاه اندیشی می رهاند و چشم اندازی بس دلگشا و روح افزا, فرا روی او قرار می دهد.
از این روی, در تلاش بزرگ علمی خود, به تكاپو برخاست, تا آنچه تفكر را از رشد باز می دارد و جلوی بالندگی آن را می گیرد, بشناسد و از آن بپرهیزد و آنچه مایه رشد, شكوفایی و بالندگی تفكر می شود, بشناسد و به آن در آویزد۳ و زندگی علمی خود را بر این ساختار و سامانه استوار سازد.
این دگرگونی و انقلاب, دگرگونیها و انقلابهایی را در پی داشت. این اندیشه, كه همانا محور و مدار قراردادن اندیشه باشد, در چگونگی فراگیری و پژوهش او اثر ژرف گذاشت, به گونه ای, با این كه بر خلاف روش معمول حوزه ها و مشی طالب علمان , مدت كمی از عمر خود را در راه فراگیری از محضر استادان به كار برد, جزء سرامدان روزگار خویش شد و از بسیاری از همگنان خود پیشی گرفت و به آن پایه و مایه علمی رسید كه شیخ انصاری جویای دانش را بر حلقه درس خود كشاند و چهار سال وی را در این مقام مقیم ساخت.
شیخ انصاری از محضر نراقی بهره بسیار برد, تا جایی كه به باور شماری از صاحب نظران و اهل اندیشه, شخصیت علمی وی پس از دوران چهارساله ای كه در محضر نراقی بود, نمود و بروز یافت و آنچه را كه از دانش در دوران تحصیل اندوخته بود, با اخگری كه او بر جانش انداخت, شعله ور شد.
امّا كسانی كه روی دگرگونی و انقلابی كه اندیشه ورزی در شخص پدید می آورد, درنگ نكرده بودند, به این وهم و پندار گرفتار آمدند كه جایگاه علمی هر فرد بسته به حضور بیش تر او در محضر استادان برجسته است, از این روی, بر نراقی خرده می گرفتند و تلاش می ورزیدند, جایگاه علمی او را كم رنگ بنمایانند و حتی نگاشته های او را كم ارزش انگارند۴, غافل از این كه آنچه را آنان كاستی می انگارند نقطه قوت است و اوج بالندگی و رشد و پویایی.
كم استاد دیدن, بسیار اندیشیدن و این آثار شگرف را آفریدن, در جامعه و پیرامون خویش و حتی فرهیختگان و اهل دانش و صاحبان اندیشه اثرگذاردن و در آنان دگرگونی پدید آوردن هنر است و اوج شكوفایی و كمال.
البته این هنر و اوج, از چشم و دیده تیزنگران و بیداران و صاحبان خرد به دور نمانده و آنان كم استاد دیدن و بسیار اندیشیدن را كمال شخصی دانسته و زبان به ستایش این كسان گشوده و از آنان, به بزرگی یاد كرده اند.۵●جایگاه تفكر در نظام آموزشی
برابر آموزه های دین, نظام آموزشی اسلام, بر سه عنصر اساسی استوار است: تعلّم, تفكر و تزكیه. پیوند و بستگی این سه با هم, پیوند كامل سازی و كمال پذیری است. سامانه و منظومه آموزشی ای موفق و كارآمد خواهد بود كه بتواند, نقش هر یك از عنصرهای سه گانه را شناسایی كند, پیوند و بستگی بین آنها برقرار سازد و برابر آن بر نامه ریزی آموزشی ارائه دهد. در هر برهه ای از تاریخ, در هر كجا, در هر كانون و انجمن كه این سه عنصر مهم و بنیادین, با هم بوده و هماهنگی داشته و بر یك مدار چرخیده و در رشد و بالندگی یكدیگر نقش آفریده اند, دگرگونی و انقلاب پدید آورده و نسلی را بر صراط حق پویانده اند.
و هر شخص نیز كه این سه عنصر دگرگونی آفرین را با هم و در كنار هم در زندگی علمی و معنوی خویش داشته و بر مدار آنها حركت كرده و جهت گیریهای خود را سامان داده است, هم خود را به اوجِ كمال رسانده و از گردابهای جهل و بی اندیشگی و آلودگی رهانده و هم ابر پربركتی شده و برخشكی و دریا باریده و فوج فوج انسانها را از دام جهل و خرافه, بی فكری و ره گم كردكی, ركود و كندیدگی, خشكی و تشنگی, رهایی بخشیده است.
این مهم را می توان از نگاشته ها, نوآوریها, شاگردان برجسته و مطالعه حیات علمی آنان به دست آورد.
بسیاری, چون این سه عنصر را با هم, در زندگی علمی خود پیاده نكرده و به كار نبسته اند, با همه شهرت و آثار فراوان, اوجی نداشته و حركتی نیافریده و ابتكاری بر ابتكارها نیفزوده ومشعلی فرا راه حق جویان نیفروخته اند.
سرامدان اندیشه, كمال یافتگان عرصه های گوناگون دانش, پیمایندگان پله های دانش, معنی و سعادت, همه و همه, بی هیچ گمان و شكی, از دایره این سه عنصر, بیرون نبوده اند. اینان, با تفكر, هم دانشهای اندوخته را استواری و ثبات بخشیده و هم روزنه های جدیدی از فهم و دانش را به روی خود گشوده اند.۶
در اساس, اندیشیدن, از روح پرسش گر انسان سرچشمه می گیرد. برانگیزاننده قوّه اندیشه, هماره, پرسشی است كه فرا روی انسان قرار می گیرد و او, با كرداران و كاركردهای ذهنی خود, به گونه ای آزمون و خطا دست می زند. برای پاسخ به پرسش و حلّ مشكل, راه حلّهای گوناگون را می آزماید و سرانجام, راه حلّ مناسب را بر می گزیند و با این كار, به راه های جدید دست می یابد و دیدگاه های نو را كشف می كند. از این روی, روان شناسان, این را گونه ای یادگیری, بلكه كاركردها و كرداران عالی یادگیری می نامند.
حوزه های علمیه شیعه, از دیرباز تاكنون, در برقراری پیوند و بستگی بین تعلّم و تزكیه, گامهای بلندی برداشته و از كامیابیهایی برخوردار بوده و در این راه, تلاشهای راه گشا انجام داده اند.
در حوزه ها و كانونها و انجمنهایی كه عالم وارسته و خودساخته محور و مدار بوده, فراگیری و خودسازی, تعلیم و تزكیه, دوشادوش هم در حركت بوده, جهل و آلودگی را از سینه ها و دلها می زدوده و انسان نمونه و كامل را می ساخته و از هر بدی و زشتی می پیراسته اند.
ولی, دریغ و درد, كه اندیشیدن و تفكر در كانون توجه ها قرار نگرفته و حوزه های علمیه, به این مهم, سالهای سال است, آن بهای لازم را نداده و آن را در برین جایگاه خود, ننشانده و از نور آن, پرتو نگرفته اند.
آنچه انجام گرفته, كارهای فردی است, نه كوشش در خور و نظام مند و فراگیر. با این كه نیاز حوزه ها و فردافرد حوزویان, در كار نظام مند و فراگیر بر می آید. این كه هر كس به تنهایی این مهم را در دستور كار خود بدهد و بر آن پایه, بنای خویش را استوار سازد, آن گونه كه باید و شاید بار نخواهد داد و افقی را نخواهد گشود و پایندانی وجود نخواهد داشت كه این تلاش, همیشه جاری و ساری باشد و بپاید و بپوید. از این روی, باید كار سامان مند و نظام واره باشد, تا هم امیدی را برانگیزد و هم نیروهای بیش تری به این كاروان بپیوندند و به سوی قلّه های مجد و كمال به حركت درآیند.
برای دست یافتن به حوزه ای كه در پرتو این سه عنصر ره بپوید و تفكر را مدار حركت خود قرار دهد, باید به قرآن بازگشت و این كتاب شریف را مشعل راه و هر تلاش و جست وجویی قرار داد و رهنمودها و راهنمایی آن را به گوش جان نیوشید.
در جای جای قرآن و در گوناگون آیه های شریفه آن, به اندیشیدن ارزش بسیار داده شده و همگان به اندیشیدن فرا خوانده شده اند و از نیندیشیدن و بی توجهی به اندیشیدن, بسیار نكوهش شده است.
قرآن مجید, یا به گونه مستقیم انسانها را به اندیشیدن فرا خوانده, یا به گونه ای پیامها و سخنان خود را آورده و در كنار هم چیده كه باید در آنها اندیشید كه صلاح و سداد حیات بسته به تفكّر و درستی آن است.
خداوند به امر اندیشیدن, با گوناگون راه ها و روشها تذكر داده است. گاه انسان اندیش مند و اهل اندیشه و راه یافته و دارای نور, با انسان غیراندیش مند و فرو رفته در تاریكیها مقایسه شده و برتری اهل اندیشه و علم و نور گوشزد گردیده است. پس اگر بخواهیم درك, دریافت و فهمی بر درك و فهم و دریافت پیشینیان بیفزاییم, به سوی رشد و بالندگی گام برداریم, نوآوری و آفرینندگی داشته باشیم و بتوانیم نیروهای كارامد, نوآور, نواندیش, پاسخ گوی به دشواریها و پیچیدگیهای فكری بپرورانیم و تربیت كنیم, گریزی از رویكرد جدی به تفكّر به عنوان عنصری اساسی در سامانه آموزشی نیست.
برای رسیدن به این هدف و به وجود آوردن هماهنگی و همسنگی منطقی بین تعلّم و تفكّر, باید هر كس و گروه به اندازه توان, گامهایی بردارد و پیشنهادهایی ارائه دهد و راه حلّهایی را جست وجو كند كه ما نیز در همین راستا, چند پیشنهاد ارائه می دهیم, به امید آن كه در نزد ارباب معرفت, پذیرفته آید:
۱ ـ بایسته است تمامی بحثها و جُستارهایی كه در منابع دینی درباره تفكر آمده, در مجموعه ای, بامعیارها و ترازهای دقیق علمی گردآوری شوند و به دقت سامان یابند, بسان كاری كه شهید ثانی در آداب تعلیم و تعلم انجام داده است.
۲ـ همان گونه كه برای بهینه سازی و سامان دهی تحصیل برنامه ریزی می شود, بایسته است كه برای تفكر نیز, راه كارهای علمی و عملی در نظر گرفته شود و برنامه ریزی سنجیده و خردمندانه و هماهنگ با نیازهای روز انجام بگیرد و برنامه های مدون ارائه گردد.
۳ ـ پدید آوردن زمینه های لازم برای اندیشه و اندیشیدن, همانند تحصیل, مرحله هایی دارد و در هر مرحله ای, باید نیازها و بایسته ها آن مرحله ارزیابی شوند و به درستی درباره آنها, جست وجو و مطالعه صورت گیرد. به عنوان مثال, اگر انگیزاندن تفكر را نخستین مرحله بدانیم و رویارویی با پرسش و شبهه را مهم ترین عامل انگیزش تفكر و نظریه پردازی را گام بعدی و گزینش برتر را گام آخرین, برای رسیدن به این هدف, كم ترین كاری كه باید انجام داد, باید تمامی انگیزه ها و عاملهای تفكر برانگیز را شناسایی كرد و به استقبال پرسشها و شبهه های جدید رفت و از همه تواناییها برای رسیدن به این مهم, یاری گرفت.
دیگر آن كه اطلاعات و تواناییهایی كه در توانا سازی اندیشه وران به پاسخ به شبهه ها و پرسشها یاری می رسانند, در اختیار آنان گذاشت.
سه دیگر, محیط را برای ارائه دیدگاه های منطقی, دقیق, سنجیده و برابر معیارها و ترازها آماده ساخت, تا اندیشه وران بتوانند دیدگاه ها و نظریه های خود را آزادانه ارائه دهند كه به فرموده حضرت امام خمینی:
(… طبیعت انقلاب و نظام, همواره اقتضا می كند كه نظرات اجتهادی فقهی, در زمینه های مختلف; ولو مخالف با یكدیگر, آزادانه عرضه شود و كسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد….)۷
و سرانجام, با نشستهای علمی پیاپی و با برنامه و دقیق, امكان گزینش و انتخاب برترینها, فراهم گردد و پیشنهاد مقام معظم رهبری در این باره, كه در جمع نخبگان حوزه علمیه قم, ارائه دادند, جدّی گرفته شود.۸
۴ ـ به تفكر, همانند تعلّم و تحصیل, ارزش و بهای لازم داده شود. اهل فكر و افراد مستعد شناسایی شوند و برای اندیشیدن و سامان دهی و برنامه ریزی برای آن, سرمایه گذاری شود.
به این نكته نیز توجه داشته باشیم, فزونی روز افزون نیازها و انبوهی آنها, گسترش گوناگون دانشها, كوششهای علمی و پژوهشی, كارهای علمی و پژوهشی و پاسخ گویی و روشن گری را به سمت كارها, حركتها, تلاشها و تكاپوهای گروهی و جمعی می كشاند و كار فردی در این آوردگاه بزرگ, كارایی ندارد و نمی تواند تهی گاه ها را پركند و نیازها روزامد را برآورد.
ما, همان گونه كه در حوزه پژوهش, گامهای نخستین را تجربه می كنیم, برای عرصه و میدان داری تفكرها و اندیشیدنهای گروهی نیز چاره ای بیندیشیم و گامهایی برداریم, تا كامیابیهای این حركت, سبب گردد, هر چه بیش تر در این عرصه به تلاش برخیزیم و از این تنگنایی كه خود پدید آورده ایم به درآییم و شاهد رویش و شكوفایی اندیشه های بالنده باشیم. ان شاء اللّه.
محمدحسن نجفی
پی نوشتها:
۱. غررالحكم و دررالكلم, محمد تمیمی آمدی, با مقدمه و تصحیح و تعلیق, میرجلال الدین حسینی ارموی, ج۳۹۷/۵, دانشگاه تهران.
۲. معراج السعاده, ملااحمد نراقی۵۷۹/ ـ ۵۸۰ مؤسسه انتشارات هجرت, قم.
۳. همان۱۴۳/ ـ ۱۶۷.
۴. اعیان الشیعه, محسن امین, ج۱۶۲/۱۰, دارالتعارف للمطبوعات, بیروت.
۵. تعلیم و تربیت در اسلام, شهید مطهری/ ۶,۷, انتشارات الزهراء.
۶ . غررالحكم و دررالكلم, ج۳۹۷/۵.
۷ . صحیفه نور, مجموعه رهنمودهای امام خمینی, ج۴۷/۲۱, سازمان مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی.
۸ . آذر ماه ۱۳۷۴, مدرسه فیضیه.
منبع:فصلنامه فقه ، شماره ۲۹
منبع : خبرگزاری فارس