یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


شکستن سهم من بود


شکستن سهم من بود
پایان یافتن پخش مجموعه اولین شب آرامش فرصتی دست داد تا آن را از منظری دقیق تر مورد تأویل قرار دهیم.
یكی از خصوصیات جامعه مدرن سرعت گرفتن بیش از حد زندگی است. حافظه های عمومی هم دستخوش همین سرعت می شوند و یك اثر هنری در این رهگذار باید از قدرت خارق العاده ای برخوردار باشد تا بتواند به حافظه عمومی جمع بدل شود. اینكه در این میان جایگاه یك مجموعه تلویزیونی می تواند كجا باشد هم بحثی است مفصل.
دلایل مختلفی را برای پاسخ به این سؤال می توان جست و جو كرد. مثلاً آشنایی بیشتر مخاطب با سینمای جهان و آشنایی ناخودآگاه او با فرم های مختلف سینمایی می تواند یكی از این دلایل باشد.
یكی از خصلت های یك اثر درست بصری قصه گو این است كه به طور ناخود آگاه روی ذهن مخاطبش تأثیر بگذارد. حتماً لازم نیست شما شیوه نقد فیلم بدانید تا تحت تأثیر یك اثر بصری خوب قرار بگیرید.
تمام این ها را گفتم تا به اینجا برسم كه گروه مجموعه تلویزیونی اولین شب آرامش تمام تلاش خود را انجام دادند تا به این ماندگاری دست پیدا كنند. این مجموعه در بین تولیدات چند ساله اخیر تلویزیون یكی از به یاد ماندنی ترین مجموعه هایی است كه ساخته شده است. تنها حیف كه در زمان پخش نتوانست به یك توالی صحیح دست یابد و چندین بار در هنگامه پخش به دلایل مختلف متوقف شد.
اولین شب آرامش چهارمین مجموعه تلویزیونی احمد امینی است. امینی علاقه مند به سینمای داستان گوست و این علاقه مندی در شكل غایی اش در مجموعه نخستین شب آرامش به چشم می خورد.
بی شك موفقیت این مجموعه به مسائل مختلفی باز می گردد كه یكی از مهمترین آنها دقت در نگارش فیلمنامه آن است.
فیلمنامه اولین شب آرامش از یك نقطه آغاز و در نهایت به همان نقطه باز می گردد. اما در این میان اتفاقات مختلفی رخ می دهد كه پیكره اصلی داستان را مشخص می سازد. نویسندگان فیلمنامه این مجموعه علاوه بر اینكه می كوشند از اصول صحیح روایت تخطی نكنند، اما خود را چندان درگیر قوانین دست و پا گیر نمی كنند. فیلمنامه علاوه بر اینكه سعی دارد بر یك پیرنگ استوار وفادار بماند و بالا و پایین های یك داستان را رعایت كند، اما دراین بیان از شخصیت پردازی هم دور نمی ماند. حوادث در این مجموعه به گونه ای طراحی شده اند كه این امكان را در اختیار شخصیت ها قرار دهند تا جلوه های درونی شان را بیشتر نماین سازند. این تعادل تا انتها در مجموعه رعایت می شود. از دیگر سو اتفاقات به داستان حقنه نمی شوند. اگر تماشاگر به طور مثال در قسمت یازدهم با حادثه ای رو به رو می شود پس از رجوع به ذهن درمی یابد كه جزئیات این حركت از قسمت ششم آغاز شده است. پس به این ترتیب داستان در ذهنش نهادینه می شود. بد نیست برای تبیین این مطلب پرانتزی را باز كنم. مجموعه های مختلفی از سیما پخش می شوند كه داستان های اینگونه دارند،اما شكل وقوع حوادث در آنها به اندازه ای اتفاقی است كه خیلی زود از حافظه مخاطب پاك می شود. یا اگر هم اتفاقی نباشد آنقدر سانتی مانتال هستند كه تنها برای لحظاتی احساسات رقیقه تماشاگر را به بازی می گیرد. آنچه می توان به عنوان جمعبندی ارائه داد و این پرانتز را بست این نكته است كه بسیاری از مجموعه ها تابع تقدیر و اتفاق هستند.
جدا از پیرنگ درست، شخصیت های مجموعه هم در بخش نگارش جذاب و بدیع هستند. نقطه عطف آنان را هم می توان در وجود شخصیت پیمان سهرابی مورد بررسی قرار داد. این شخصیت سرشار از عقده های فرو خورده ای است كه از جانب خانواده و اجتماع به او تحمیل می شود. بسیار هوشمند و قدرتمند است در حالی كه در مواقعی بسیار رفتاری بلاهت آمیز دارد. او سعی دارد از هر فرصتی برای خود دست آویز بسازد اما چون آسیب پذیر است نمی تواند موفق باشد. برای همین دودوزه بازی می كند اما در نهایت هم بازنده می شود. فیلمنامه نویسان مجموعه به این شخصیت فرصت داده اند تا با جزئیات تمام خصلت هایش را به نمایش بگذارد. با اینكه هنوز وارد بحث ساختاری اثر نشده ام،اما بد نیست اشاره كنم كه حتی كارگردان قادر نیست احساسات خود را در مورد وی كتمان كند و زمانی كه او سرشار از عشق نوشین می خواهد كاری برایش انجام دهد و می فهمد كه نوشین دلبسته علیرضا است،در بین تصاویر یك شكل ناگهان به طرز نامحسوسی از داخل آینه نمای حركت آهسته سر پیمان را می بینیم كه گویا فرو می شكند. در این فصل هیچ حركت و یا دیالوگ گل درشتی وجود ندارد اما همین تصویر در هم شكستن پیمان را نمایان می سازد. اگرچه كارگردان به هر حال مخاطب عام تر مجموعه را نیز فراموش نمی كند و در فصل های بعدی دوباره اورا می بینیم كه در اتاقش تنهاست و...
این فصل را در مقابل فصل پایانی قسمتی از مجموعه قرار دهید كه انبار شركت علیرضا در آتش می سوزد و بانی آن پیمان است. درست كه تماشاگر نمی داند چه كسی مسبب آتش سوزی بوده است، اما كارگردان با حذف موسیقی پایانی و استفاده از صدای آتش تماشاگر را آماده می كند تا در قسمت های بعدی بتواند حس تنفر از پیمان را در دلش پرورش دهد. یكی از اصول صحیح آثار نمایشی كه نمونه اش را بارها در تاریخ ادبیات نمایشی خوانده و دیده ایم توجه به همین جزئیات است. این جمله را هم بارها از چخوف شنیده اید كه یك اسلحه نباید در صحنه قرار بگیرد مگرتا انتها تیری از آن شلیك شود.
فرصت كوتاه است و نمی توان به همه شخصیت ها به شكل جزیی پرداخت. اما نباید از نظر دور داشت كه تمامی شخصیت های مجموعه از پرداختی چنین برخوردارند. نوشین نیز ساختار شخصیتی شبیه پیمان دارد. تمام شخصیت های مجموعه اولین شب آرامش در جست وجوی آرامش و خوشبختی هستند كه در انتها برای به دست آوردنش بهای گزافی را می پردازند.
مجموعه اولین شب آرامش در شكل ارائه طرح و توطئه داستانی هم بازی جالبی را با تماشاگر پی می گیرد. نویسندگان گاهی به تماشاگر اجازه می دهند از آنها پیشی بگیرند و گاهی هم مسائلی را برای او پشت پرده نگاه می دارند. وقتی تماشاگر از داستان جلو می زند ویژگی های شخصیت پردازانه تقویت می شود و زمانی كه تعلیقی به میان می آید پدیدآورندگان می كوشند از جذابیت های داستان كاسته نشود. به طورمثال وقتی ما می دانیم پیمان، نوشین را دوست دارد و زرین با آگاهی از این مقوله از پیمان سوءاستفاده می كند، توجه مخاطب به كنش های رفتاری آنان سوق پیدا می كند. اما وقتی هیچ كس نمی داند انبار چطور آتش گرفته مخاطب به دنبال كردن داستان می پردازد.
این جزئی نگری فیلمنامه در ساختار اثر نیز وجود دارد. اول اینكه امینی تنها در مقام یك تكنسین ساده واقع نمی شود كه وظیفه تصویر كردن فیلمنامه را بر عهده داشته باشد. یكی از نقاط قوت مجموعه نخستین شب آرامش در این نكته نهفته است كه بیننده عنصر كارگردانی را در آن می بیند. همانطور كه پیش تر آمد بیینده این مجموعه اگر بخواهد به رسم معمول تماشای مجموعه های تلویزیونی به جای تماشای مجموعه به آن گوش دهد بسیاری لحظات را از دست می دهد. نمونه اش وصف همان صحنه ای كه در بالا آمد. برای جلوگیری از كلی گویی بحث را با همان فصل ادامه می دهیم. پیمان در آن فصل به گوشه سقف نگاه می كند كه پوسته رنگ آن ریخته است. شیوه تدوین این صحنه چنین است كه گویا پیمان در این شكاف فرو می رود. این فصل ناخودآگاه من را یاد نمایشنامه معروفی می اندازد كه در آن یك عنكبوت پروانه ای را در یك انبار به دام می اندازد. عنكبوت هیچ فكری جز خوشبختی ندارد. اما پیكره و طبیعت او جوری است كه همه از او می گریزند. پس او حالا كه نمی تواند خوشبخت باشد به طبیعت اش روی می آورد و اهالی انبار را نابود می كند. او كه حتی قادر نیست به میان آنها برود از پروانه كمك می خواهد و...
پیمان و تمام آدم های مجموعه اولین شب آرامش از منظر بصری امینی چنین سر نوشتی دارند. مجموعه به لحاظ بصری چند شكل گرافیكی ثابت را در چینش میزانسن ها برای مخاطب تدارك می بیند كه تا انتها بر این چینش میزانسن وفادار می ماند.
۱- بسیاری از پلان ها در نماهایی با عمق میدان زیاد رخ می دهد. منشأ این پلان ها عموماً به منزل رفیع باز می گردد. در این نماها كه معمولاً تاریك هم هستند، تنهایی آدم ها و مخوف بودن منزل رفیع به چشم می آید. آدم های این خانه به دلیل عقده های فرو خورده گویی در یك دالان گرفتار آمده اند. این طراحی البته در فصل های دیگری هم كه دیگر شخصیت ها به سرنوشتی چنین دچار می شوند تكرار می شود.
۲- امینی در مجموعه تلویزیونی قبلی اش، بیگانه ای میان جمع، و فیلم سینمایی این زن حرف نمی زند به رویكردی در استفاده از دوربین روی دست و جامپ كات رسیده بود كه در این مجموعه نیز در فصل هایی همانند كتك خوردن پیمان در خیابان، جست وجوی پلیس در منزل آذر و... كاركردی قابل توجه پیدا می كند .
۳- نماهای دیگر فیلم نیز كه همان نماهای عرف تلویزیونی و استفاده از دوربین ثابت با كادری معمولی است كه بیشتر در منزل علیرضا، جلال و... مورد استفاده قرار می گیرد.
نكته قابل تأمل دیگر كارگردانی امینی جدا از حفظ این انسجام بصری هدایت بازیگران و البته تلاش آنان برای عرضه بصری بهتر شخصیت هاست. در این مجموعه تركیبی از چند نسل بازیگری كنار یكدیگر قرار گرفته اند. این بازیگران به جز شبنم قلی خانی و یكتا ناصر به طور عمده از بازیگران فعال تئاتر هستند. شاید دلیل بازی های خوب مجموعه را هم بتوان در این نكته جست و جو كرد كه این بازیگران به عادت مألوف برای نقش ها شناسنامه در نظر می گیرند و زیرو بم این شخصیت ها را در حركات و گفتار طراحی می كنند. جدا از بازی های به یادماندنی پرویز پورحسینی، مهتاج نجومی و.. نمی توان انكار كرد كه نگین بازیگری این مجموعه امیر آقایی است. او به خوبی شخصیت پر از تناقض پیمان را جلوه بصری می دهد. به یاد بیاورید شیوه سخن گفتن او را با تك تك شخصیت های دیگر. او با هریك از آنها بازی را در كلام و گفتار آغاز می كند كه تنها خود می داند در انتها به كجا ختم می شود.
می توان مجموعه اولین شب آرامش را از مناظر مختلفی مورد بحث قرار داد اما بحث ما در این نوشتار رمز احتمالی مانایی مجموعه در خاطره جمعی جامعه بود. امیدوارم توانسته باشم به این سؤال پاسخ بدهیم.
رامتین شهبازی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید