یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


حضور مداوم مرگ


حضور مداوم مرگ
● درباره فیلم «بازگشت» ساخته «پدرو آلمودوبار»
فیلم «بازگشت» (این فیلم، برنده جایزه بهترین فیلمنامه و گروه بازیگران از جشنواره فیلم كن ۲۰۰۶ شده است) زنانی از سه نسل را به تصویر می كشد كه از باد سوزان و آتش و جنون و خرافات جان به دربرده اند. بازگشت داستان خانواده ای روستایی است كه حضور مداوم مرگ را - البته نه به عنوان عنصری تراژیك- در كنار خود حس می كند.
«كارمن مااورا» مادری است كه پس از مرگ، روحش برای حل برخی مشكلات مرتبط با او احضار می شود. مااورا سعی می كند تنش میان دو دخترش را - كه نقششان را «پنه لوپه كروز» و «لولا دوانیاس» ایفا می كنند- كاهش دهد. «بلانكا پورتیو» نقش همسایه آنها را دارد كه هیچ وقت از دهكده خارج نشده است. «چوس لامپره آبه» نقش خواهر كارمن مااورا و «یوهانا كوبو» نقش دختر بزرگ پنه لوپه كروز را ایفا می كنند.
بازگشت هرچند ممكن است گاهی كمدی سوررئال به نظر آید، اما در واقع چنین نیست. زندگی مرده ها و زنده ها در كنار هم، گاه اوضاعی خنده دار به وجود می آورد و گاه احساسات اصیل انسانی را برمی انگیزاند. آلمودوبار درباره این فیلم، كه درباره فرهنگ مرگ و میر در مانچا (زادگاه كارگردان، دهكده ای معروف به شهر آسیاب های بادی) است، می گوید: «احساسات من به طور شگفت آوری در این فیلم جریان دارد.» مرده ها در زندگی كنونی روش قبلی خود را ادامه می دهند، شكوه و عظمت مراسم مرگشان طوری است كه گویی هرگز نمی میرند. بازگشت، كلیشه های اسپانیای سیاه را می شكند و اسپانیایی روشن، خودجوش و متحد را ارائه می كند.
● عنوان فیلم از نگاه كارگردان
بازگشت عنوانی است كه برای من بیانگر بازگشت های مختلف است: بازگشت به كمدی؛ بازگشت به دنیای زنان؛ بازگشت به مانچا (بی شك این فیلم از نظر زبان، رسوم، خیابان های سنگفرش و نمای ساختمان ها، مانچایی است)؛ بازگشت به كار با پنه لوپه كروز، لولا دوانیاس، چوس لامپره آبه، و نیز همكاری با كارمن مااورا و سرانجام، بازگشت به زادگاهم، كه در حقیقت بازگشتی به سوی مادرم بود.
بازگشت به مانچا همیشه برای من بازگشت به آغوش مادرم است. در طول نوشتن فیلمنامه، و موقع فیلمبرداری، حضور مادرم را نزدیكتر از همیشه احساس می كردم.نمی دانم كه این فیلم، فیلم خوبی هست یا نه؛ ولی من واقعاً از ساختنش احساس خوبی داشتم و امیدوارم احساس برداشتم گذرا نباشد.موضوع اصلی فیلم، بازگشت روح مادری است كه برای دخترهایش احضار می شود، در ده ما این گونه چیزها متداول بود و من قصه های زیادی درباره احضار ارواح شنیده بودم. بی شك من به احضار روح اعتقاد ندارم و فقط آن را در داستان ها باور می كنم، كه یكی از آنها داستان فیلم من است. این داستان آرامشی را كه مدت ها پیش، از زندگی من گریخته بود، دوباره به من بازگرداند؛ آرامشی كه سرانجام برای من تبدیل به یك راز شد.
در طول سال های زندگی ام هیچ گاه آرام نبوده ام و عموماً غریزه طغیان گر و نارضایتی شدید من، محرك كارهایم بوده اند. زندگی من در سال های اخیر - به سبب پیری هراس انگیزی كه، نه برای كار و نه برای زیستن خوب است- رو به نابودی است. برای فیلمسازی، صبور بودن، مهمتر از استعداد است. امور جزیی صبر بیشتری می طلبند، و فكر می كنم با ساختن این فیلم بخشی از صبر گم شده ام را بازیافته ام. این روزها درونم تهی شده است، چیزی در درونم با من وداع می كند (جوانی ام آیا؟ نمی دانم!).
شاید دیگر بار روح مادرم احضار شده باشد - گرچه، همانطور كه قبلاً گفتم، حضور او را در این سال ها، نزدیكتر از همیشه احساس می كردم.بازگشت، بزرگداشت رسوم اجتماعی دهكده ام درباره مرگ و مردگان است. از نظر آنها مردگان هرگز نمی میرند، و من همیشه به اعتقادات مردم دهكده ام درباره مردگان احترام گذاشته ام. همانطور كه در فیلم هم نشان داده شده، مردم دهكده ام، در طول زندگی شان، از قبرهایی كه دیر یا زود در آنها خواهند خفت، مراقبت می كنند. اكنون درونم سرشار از امید است. من هرگز نه مرگ را پذیرفته ام، و نه آن را فهمیده ام؛ ولی برای اولین بار فكر می كنم می توانم بدون هراس به آن نگاه كنم؛ گرچه همچنان نه آن را می فهمم و نه آن را می پذیرم، تنها به حقیقت وجود آن فكر می كنم.به رغم بی اعتقادی ام به احضار روح، در این فیلم سعی كرده ام شخصیت های داستانم را به دركی از آن برسانم، و به همین سبب با آنها درباره آسمان، جهنم، برزخ و فراتر از همه اینها، درباره كسی صحبت كرده ام كه بیشتر اینجاست تا آنجا. البته چنان كه سارتر بهتر از من می گوید، جهنم و آسمان و برزخ ماییم، اینها درون ما هستند.
● ژانر و فضای فیلم
فكر می كنم بازگشت یك كمدی- درام باشد. این فیلم، هم سكانس های درام دارد و هم كمیك. فضای آن، خود زندگی است البته نه زندگی روزمره. بهتر است بگویم این فیلم، یك فیلم سوررئال ناتورالیستی است، البته اگر چنین ژانری وجود داشته باشد. من همیشه ژانرهای مختلف را تركیب می كنم و این كار را در این فیلم هم انجام داده ام.وارد كردن یك روح در یك فیلم، به وضوح عنصری كمیك است، به خصوص كه این كار به شیوه ای واقع نما رخ دهد. البته هنگام تركیب شدن چند ژانر، به وجود آوردن صحنه های طبیعی، فقط از بازیگرانی ماهر برمی آید. خوشبختانه، بازیگران من، تماشایی ترین صحنه های بازگشت را به بهترین شكل آفریده اند.
ترجمه: عطیه الحسینی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید