چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


جزیره‌های آلبالویی


جزیره‌های آلبالویی
مارک هادون نویسنده، تصویرگر و فیلمنامه‌نویس، ۱۵ کتاب برای کودکان کار کرده و جوایز گوناگونی را به این خاطر برده است. اولین رمان نوجوانانش، «حادثه‌یی عجیب برای سگی در شب»، از پرفروش‌های جهان و برنده ۱۷ جایزه ادبی مختلف بود که در ایران توسط نشر کاروان و نشر افق در دو ترجمه مختلف به بازار کتاب آمد. اولین رمان بزرگسال‌اش، «نقطه آزار» در سال ۲۰۰۶ در انگلستان منتشر شد. مجموعه شعر او نیز، با نام «اسب سخنگو و دختر غمگین و دهکده‌یی زیر دریا»، در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است. ●از عمق به سطح
رمان جدید آقای هادون با یک هجوم آغاز می‌شود. هجوم افکار پریشان جورج، مردی میانسال که برای خرید لباس رفته و ناگهان خود را در میان خیابانی ناآشنا می‌یابد، گیج که چه شده است؟‌ زمان را گم کرده و مکان را از دست داده. آدم‌های رمان هادون، در یک گیجی پیش می‌روند، گیج که چه بر سرشان دارد می‌آید؟ کجا هستند؟‌ چه شده است؟ رمان ۱۴۴ فصل کوتاه دارد، هر فصل یک راوی: جورج پدر خانواده. ژان همسرش که دوستی به نام دیوید دارد. کیتی دختر خانواده. رِی نامزد کیتی. جیمی پسر خانواده و دوستش تونی. و جیکوب، پسر کیتی از ازدواج پیشین. آدم‌های «نقطه آزار» ساده‌اند، ساده و معمولی و یک چیز همه را به اوج آشفتگی می‌رساند: کیتی می‌خواهد دوباره ازدواج کند، با مردی به اسم رِی، همه اعضای خانواده از یک چیز مطمئن هستند: این دو تا همدیگر را دوست ندارند. همه مانده‌اند با این ماجرا چه جوری کنار بیایند. همه گیج هستند.
● آقای هادون شگفت‌انگیز
در اولین رمان، مارک هادون ثابت کرده بود که نویسنده‌ای شگفت‌انگیز است: «حادثه‌ای عجیب...» انبوهی بود از تصویر‌های کلیشه که از دید پسری با بیماری مغزی، با تصویرسازی‌ای تازه بیان می‌شد: پسری که عشق و محبت را نمی‌فهمید و همه چیز برایش شکل‌های ریاضی بودند. در رمان جدید آقای هادون، شخصیت اصلی رمان، جورج، بیمار است: توهم داشتن سرطان پوست و نمی‌تواند این موضوع را با بقیه مطرح کند، دکتر هم می‌گوید مشکل او یک مشکل ساده پوستی بیشتر نیست که با پماد در دو هفته حل می‌شود. جیمی در درک دنیای اطرافش انبوهی از مشکلات دارد: باید بزرگ شدن را قبول کند و از خودخواهی دست‌بردارد و عشق را قبول کند. جیکوب، پسر کوچک و جالب‌ترین شخصیت رمان، دارد دنیا را می‌فهمد. در زمانی که مواجه با ازدواج مادر شده و دو تا پدر دارد و این واقعا دارد اذیتش می‌کند: آنها دوستش دارند؟‌ کیتی و رِی دارند همدیگر را می‌فهمند. ژان تنهایی را در دستان دیوید رها می‌کند، پیرمردی که به دنبال آغاز زندگی جدیدی برای خود است. همه در یک نقطه به هم می‌رسند: ازدواج پیش رو. ازدواجی آزاردهنده که شخصیت‌های رمان را به اوجی جنون‌آمیز می‌کشاند: جایی که همه باید با خودشان رو‌به‌رو شوند، با تصویر واقعی خودشان. یک توفان سهمگین و خانمان‌سوز در راه است. توفانی کوبنده. تنها شخصیت‌پردازی رمان و داستان جذاب‌ش نیست که خواننده را محسور اثر نگه می‌دارد، نثر کتاب خیره‌کننده است:‌ جمله‌هایی کوتاه، خیلی کوتاه. پاراگراف‌های کوتاه، اغلب خیلی خیلی کوتاه. کلمات ساده، واقعا ساده. فصل‌هایی کوتاه. اثر انبوهی است از تصویرهای کوتاه که در کنار هم یک پازل را پر می‌کنند: پازلی از تصویر هولناک یک توفان. یک گردباد. یک هجوم: قرار است دو نفر با هم ازداوج کنند، و بقیه... سوال همین است: و بقیه؟
● نقاشی با فراغ‌بال
۵۰۳ صفحه رمان نوشتن کار ساده‌ای نیست. تبدیل آن به یک اثر پرفروش و تحسین شده هم کار ساده‌ای نیست. مارک هادون در این زمینه تبحر کافی دارد، انگار دست‌های او ساخته شده‌اند تا شاهکار خلق کنند. شاهکارهایی که هر کدام لبریز از تابلوهای نفس‌بُر نقاشی هستند. «نقطه آزار» با آرامش تمام نویسنده شروع می‌شود. قدم به قدم و با خونسردی تمام شخصیت‌ها برای ما ساخته می‌شوند، پرداخته می‌شوند، با گوشه و کنار زند‌گی آنها آشنا می‌شویم و بعد همه به سمت اوج داستان کشیده می‌شویم: جیمی از دوست‌اش جدا می‌شود، سر این ازدواج لعنتی. کیتی و رِی دعوا می‌کنند و رِی می‌گذارد می‌رود. جیکوب فکر می‌کند هیچکس دوستش ندارد. ژان دارد از نگرانی می‌میرد و دیوید تنها امید است. جورج هر لحظه بیشتر درون تنهایی و مرگ خودخواسته‌اش فرو می‌رود: سرطان توهمی دارد پوستش را می‌بلعد و دکترها نمی‌فهمند و ناگهان خودش را پیدا می‌کند با انبوهی از لکه‌های روی پوست، دکترها همه چیز را ساده می‌گیرند، تلاش‌ می‌کند با قیچی پوست بیمار را بکند، تلاشش ختم به نوعی خودکشی می‌شود. همسرش او را نجات می‌دهد. همه تنها هستند. همه درون جزیره‌های خود تنها هستند. ازدواج می‌خواهد همه را به هم برساند: توفان نابود می‌کند و توفان می‌سازد؛ زند‌گی قدم‌های خودش را پیدا می‌کند، به سوی آینده، به سوی خوشبختی. شاید به سوی خوشبختی.
● روزنه‌های نور و امید
هادون با خونسردی غریب‌اش رمان را پیش می‌برد. ابرهای تیره را بر فراز اثر برهم می‌تند و آسمان تیره می‌شود و تیره‌تر. ناگهان رعد می‌زند و باران می‌بارد. جیکوب همه چیز را قبول می‌کند. جورج به سطح واقعیت نزدیک می‌شود. دیوید و ژان از هم دست خواهند شست. جیمی خودش را پیدا می‌کند،‌ دوباره همراه تونی می‌شود. کیتی و رِی می‌فهند که واقعا عشق را دارند، عشق هم را دارند. همه به سطحی از آرامش نزدیک می‌شوند و ازدواج رخ می‌دهد، در اوج رمان، وقتی پدر هنوز آشفته، مفصل در باب مرگ سخنرانی می‌کند و هنگام خروج از میان جمع مهمان‌ها، روی دیوید می‌پرد و سعی می‌کند خِرخِره‌اش را با دندان بجود. رمان در حالی تمام می‌شود که همه به سمت روزنه‌های امید می‌نگرند، شاید آینده چیزهای تازه‌ای برای نشان دادن داشته باشد.
● غیرممکن
مارک هادون یک نویسنده واقعی است، که ماندگار می‌نویسد. تنها اثر منتشر شده‌اش در زبان فارسی نشان داد که در ایران نیز کم علاقه‌مند ندارد. اثری که دو ترجمه از آن ارائه شد موفقیت کار هادون را نشان می‌دهد. حال «نقطه آزار» نمی‌تواند به زبان فارسی منتشر شود:‌ بخش عمده‌ای از آن اجازه چاپ در ایران را به دست نخواهد آورد. و این یک افسوس است.
Spot of Bother. Mark Haddon. Vintage, ۲۰۰۶ UK
سید مصطفی رضیئی
منبع : روزنامه کارگزاران