پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
زندگانی فاطمه زهرا ( ع )
● مقدمه
بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترین چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار میرود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سیده نساء العالمین ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است . در دامن پاك فاطمه زهرا ( ع ) بود كه دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین ( ع ) سرور
شهیدان تربیت یافتند ، و نیز زینب كبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یكتا در سخنوری و حق طلبی كه پیام حسینی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام كرد و نقاب شرك و ریا و پستی و دنیاپرستی را از چهره یزید و یزیدیان به یك سو زد . كیست كه نداند كه مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادی دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود كه روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و كانون تقوای خانوادگی به پسران و دختران خود آموخت .
▪ پدر و مادر : فاطمه یگانه دختر بازمانده پیغمبر ( ص ) از خدیجه كبری میباشد . چه بگویم درباره پدری كه پیغمبر خاتم و حبیب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سیهكاری بود ؟ چه بگویم درباره پدری كه قلم را توان وصف كمالات اخلاقی او نیست ؟ و فصیحان و بلیغان جهان در توصیف سجایای او عاجز ماندهاند ؟ و اما مادرش خدیجه دختر خویلد از نیكوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستین زنی كه به پیامبر اكرم ( ص ) ، شوهرش ، ایمان آورد و آن چه از مال دنیا در اختیار داشت - در راه پیشرفت اسلام - كریمانه بذل كرد .
درجه وفاداری خدیجه ( ع ) نسبت به پیامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و هستیاش ، تاریخ اسلام هرگز فراموش نخواهد كرد . همچنان كه پیامبر اكرم نیز تا خدیجه زنده بود زنی دیگر نگرفت و پیوسته از فداكاریهای او یاد میكرد . از عایشه ، زوجه پیامبر ( ص ) ، نقل شده است كه گفت : " احترام هیچ یك از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمیرسید . رسول الله ( ص ) پیوسته از او به نیكی یاد میكرد و به حدی او را محترم میشمرد كه گویا زنی مانند خدیجه نبوده است " .
عایشه سپس نقل میكند : روزی به پیغمبر ( ص ) گفتم : او بیوه زنی بیش نبوده است ، پیغمبر سخت برآشفت به طوری كه رگ پیشانیاش برآمد . سپس فرمود : به خدا سوگند بهتر از خدیجه كسی برای من نبود . روزی كه همه مردم كافر و بت پرست بودند ، او به من ایمان آورد . روزی كه همه مرا به جادوگری و دروغگویی نسبت میدادند ، او مرا تصدیق كرد ، روزی كه همه از من روی میگردانیدند ، خدیجه تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج كرد .
خداوند از او دختری به من بخشید كه مظهر پاكی و عفت و تقوا بود . عایشه سپس میگوید : به پیغمبر عرض كردم از این سخن نظر بدی نداشتم و از گفته خود پشیمان شدم . باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنین مادری داشت و چنان پدری . گفتهاند : خدیجه از پیغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد : قاسم كه كنیه ابو القاسم برای پیغمبر از همین فرزند پیدا شد . وی قبل از بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله یا طیب كه او هم قبل از بعثت فوت شد .
طاهر ، كه در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت . زینب كه به ازدواج ابو العاص درآمد . رقیه كه ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج كرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام كلثوم كه او نیز به ازدواج عثمان - پس از رقیه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) كه به ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاك امامان بزرگوار ما ثمره این ازدواج پر شوكت و بركت است .
ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت میدانند كه در مكه اتفاق افتاد . بنابراین در هنگام هجرت ، سن آن بانوی یگانه نزدیك نه سال بوده است .
▪ نامها و لقبهایی كه فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوینده صفات و سجایای ملكوتی اوست ، مانند : صدیقه طاهره ، زكیه ، زهرا ، سیدهٔ النساء العالمین و خیر النساء و بتول ... .
كنیههای آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنین ، ام الائمهٔ ... . و شگفت تر از همه " ام ابیها " یعنی " مادر پدرش " میباشد كه نشان دهنده علاقه بسیار زیاد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و این كه با همه كمی سن از آغاز كودكی پناهگاه معنوی و تكیهگاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خدیجه برای پدر بزرگوارش بوده است .
لقب ام ابیها را پیغمبر ( ص ) به دختر عزیزش عنایت كرد . چون كلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به كار میرود و مانند " ام القری " كه به مكه معظمه گفته میشد ، بنابراین ام ابیها به معنی منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولایت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سایهگستری بود كه میوههای شیرین امامت و ولایت را به بار آورد .
● دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع )
فاطمه زهرا ( س ) وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه بود - در جود وبخشش و بلندی نظر و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملكوتی وارث پدر و همسری دلسوز و مهربان و فداكار برای شوهرش علی ( ع ) بود . در لوح دلش جز خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پیامبر ( ص ) نقشی نبسته و از ناپاكی دوران جاهلیت و بت پرستی به دور بود .
نه سال در خانه پر صفای مادر و در كنار پدر و نه سال دیگر را در كنار شوهر گرانقدرش علی مرتضی ( ع ) دوش به دوش وی در نشر تعلیمات اسلام و خدمات اجتماعی و كار طاقت فرسای خانه ، زندگی كرد . اوقاتش به تربیت فرزند و كار و نظافت خانه و ذكر و عبادت پروردگار میگذشت . فاطمه ( ع ) دختری است كه در مكتب تربیتی اسلام پرورش یافته و ایمان و تقوا در ذرات وجودش جایگزین شده بود.
فاطمه در كنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربیت شد و علوم و معارف الهی را از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخته ، در خانه شوهر به مرحله عمل گذاشت و همچون مادری سالخورده و كدبانویی آزموده كه تمام دورههای زندگی را گذرانده باشد - به اهل خانه و آسایش شوهر و تربیت فرزندان - توجه میكرد و نیز آنچه را در بیرون خانه میگذشت ، مورد توجه قرار میداد و از حق خود و شوهرش دفاع میكرد .● چگونگی ازدواج فاطمه ( ع ) و علی ( ع )
از آغاز معلوم بود و همه میدانستند كه جز علی ( ع ) كسی همسر ( كفو ) فاطمهدختر پیامبر عالیقدر اسلام نیست . با وجود این ، بسیاری از یاران و كسانی كه خود را به پیغمبر ( ص ) نزدیك احساس میكردند ، به این وصلت چشم داشتند و این آرزو را در دل میپروردند . نوشتهاند : پس از این آزمونها عدهای از اصحاب به حضرت علی ( ع ) میگفتند : چرا برای ازدواج با یگانه دختر پیغمبر ( ص ) اقدام نمیكنی ؟ حضرت علی ( ع ) میفرمود : چیزی ندارم كه برای این منظور قدم پیش نهم . آنان میگفتند : پیغمبر ( ص ) از تو چیزی نمیخواهد . سرانجام حضرت علی ( ع ) زمینه را برای طرح این درخواست آماده دید . روزی به خانه رسول اكرم ( ص ) رفت . اما شدت حیا مانع ابراز مقصود شد . نوشتهاند دو سه بار این عمل تكرار گردید . سومین بار پیغمبر اكرم ( ص ) از علی ( ع ) پرسید : آیا حاجتی داری ؟
علی ( ع ) گفت : آری . پیغمبر فرمود : شاید برای خواستگاری زهرا آمدهای ؟ علی عرض كرد : آری . چون مشیت و امر الهی بر این كار قرار گرفته بود و پیامبر از طریق وحی بر انجام دادن این مهم آگاه شده بود ، میبایست این پیشنهاد را با دخت گرامیش نیز در میان بگذارد و از نظر او آگاه گردد . پیامبر ( ص ) به دخترش فاطمه گفت : تو علی را خوب میشناسی ، علی
نزدیكترین افراد به من میباشد . در اسلام ، سابقه فضیلت و خدمت دارد . من از خدا خواستمبرای تو بهترین شوهر را برگزیند . خداوند مرا به ازدواج تو با علی امر فرموده است . بگو چه نظر داری ؟ فاطمه ساكت ماند . پیغمبر سكوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صدای
تكبیرش بلند شد . آن گاه پیامبر ( ص ) بشارت این ازدواج را به علی ( ع ) فرمود و مهر فاطمه را ۴۰. مثقال نقره قرار داد و در جلسهای كه عدهای از اصحاب بودند ، خطبه عقد را قراءت كرد و این ازدواج فرخنده انجام شد . گفتنی است كه علی ( ع ) جز یك شمشیر و یك زره و شتری برای آب كشی چیزی در اختیار نداشت . پیغمبر ( ص ) به علی فرمود : شمشیر را برای جهاد نگه دار ، شترت را هم برای آب كشی و سفر حفظ كن ، اما زره خود را بفروش تا وسایل ازدواج فراهم شود . پیغمبر ( ص ) به سلمان فرمود : این زره را بفروش . سلمان زره را به پانصد درهم
فروخت . سپس گوسفندی را كشتند و ولیمه عقد ازدواج دادند . این جشن در ماه رجب سال دوم هجرت انجام شد . تمام وسایلی كه به عنوان جهیزیه به خانه فاطمه زهرا ( ع ) دخت گرامی پیامبر ( ص ) آورده شده است ، از ۱۴ قلم تجاوز نمیكند : چارقد سرانداز - دو عدد لنگ - یك قطیفه - یك طاقه چادر پشمی - ۴ بالش - یك تخته حصیر - قدح چوبی - كوزه گلی - مشك آب - تنگ آبخوری - تختخواب چوبی - یك طشت لباسشویی - یك آفتابه - یك زوج دستاس و مقداری عطر و بخور . این است جهیزیه و تمام اثاث خانه فاطمه زهرا زوجه علی ( ع ) سرور زنان عالم . در
شب زفاف - به جای خدیجه كه به جهان باقی شتافته بود ، سلمی دختر عمیس مواظبت از فاطمه زهرا را بر عهده داشت - و رسول اكرم ( ص ) خود شخصا با عدهای از مهاجر و انصار و یاران باوفا در مراسم عروسی شركت فرمود - از بانك تكبیر و تهلیل فضای كوچههای مدینه روحانیتی خاص یافته بود و موج شادی و سرور بر قلبها مینشست . پیامبر گرامی دست دخترش را در دست علی گذاشت و در حق آن زوج سعادتمند دعای خیر كرد و آنها را به خداوند بزرگ سپرد . و بدین سان و با همین سادگی عروسی بهترین مردان و بهترین زنان جهان برگزار شد .
● از شادی تا اندوه
در سال یازدهم هجری در آخر ماه صفر رحلت جانگداز پیامبر ( ص ) پیش آمد وچه دردآور بود جدایی این پدر و دختر - پدری چون پیامبر گرامی كه همیشه هنگام سفر با آخرین كسی كه وداع میكرد و او را میبویید و میبوسید ، دخت گرامیش بود و چون از سفر بازمیگشت ، اولین دیدار را با دخترش داشت . پیوسته از حالش جویا میشد و رازی از رازها را در گوش جانش میگفت و دختری كه پیوسته از كودكی در كنار پدر بود و از او پرستاری میكرد ، گاهی با زنان هاشمی به میدان جنگ میشتافت تا حال پدر را جویا شود . چنانكه در جنگ احد كه به دروغ آوازه درافتاد كه پیامبر ( ص ) در جنگ كشته شده ، به دامنه كوه احد شتافت و سر و صورت خونین پدر را
شستشو داد و از خاكستر حصیری كه سوخته بود بر جراحات پدر پاشید و از زخمهای آن حضرت مواظبت كرد تا بهبود یافت - دختری كه لحظه به لحظه كه از كارهای خانهداری و بچهداری فراغتمییافت ، به خدمت پدر میرسید و از دیدارش بهرهمند میشد ... آری لحظه جدایی این چنین پدر و دختری فرارسید و چه زود فرارسید .
پیامبر ( ص ) در بستر بیماری افتاد و رنگ رخسارش نمایانگر واپسین لحظات عمرش بود .
عایشه روایت میكند كه پیغمبر ( ص ) در حالت جان دادن و آخرین رمقهای حیات ، دختر عزیزش فاطمه ( ع ) را خواست و نزدیكش نشانید و در گوش او رازی گفت كه فاطمه سخت به گریه افتاد . پس از آن سخن دیگری گفت كه ناگهان چهره فاطمه شكفته شد . همگان از دیدن این دو منظره متضاد متعجب شدند . راز این رازگویی را از حضرت فاطمه زهرا خواستند ، فرمود : نخست پدرم خبر مرگ خود را به من گفت ، بسیار محزون شدم و عنان شكیبایی از دستم بشد ، گریه كردند ، او نیز متأثر شد ، دیگر بار در گوشم گفت : دخترم ! بدان تو نخستین كسی از خانواده هستی كه به زودی به من ملحق خواهی شد . به شنیدن این بشارت خوشحال شدم . پدرم فرمود راضی هستی كه " سیده نساء العالمین و سیده نساء هذه الامهٔ " باشی ؟ فاطمه گفت : به آنچه خدا و تو بپسندید راضیام . باری ، فاطمه سرور زنان عالم و سرور زنان این امت - این نو گل خندان باغ رسالت بر اثر تندبادهای حوادث ، زود پر پر شد و چندی بعد از پدر بزرگوارش به وی پیوست . وه كه چه كوته بود عمر آن ملكه اسلام . آری ، مرگ پدری مهربان و دگرگونیهاییكه پس از رسول خدا ( ص ) روی
نمود ، روح و جسم دختر پیغمبر ( ص ) را آزرده ساخت . وی در روزهایی كه پس از
مرگ پدر زیست ، پیوسته رنجور ، پژمرده و گریان بود . هرگز رنج جدایی پدر را
تحمل نمیكرد و برای همین بود كه چون خبر مرگ خود را از پدر شنید لبخند زد . او
مردن را بر زیستنی جدا از پدر ، ترجیح میداد . سرانجام ، آزردگیها و ناتوانی تا بدان جا كشید كه دختر پیغمبر ( ص ) در بستر افتاد . در مدت بیماری او ، از آن مردان جان بر كف ، از آن مسلمانان
آماده در صف ، از آنان كه هر چه داشتند ، از بركت پدر او بود ، چند تن او را دلداری دادند و یا به دیدنش رفتند ؟ ظاهرا جز یكی دو تن از محرومان و ستمدیدگان چون بلال و سلمان كسی از این بانوی گرانقدر غمخواری نكرد . اما زنان مهاجر بویژه انصار ، كه از آزردگی و بیماری فاطمه ( ع ) خبر یافتند ، با مهربانی نزد او گرد آمدند و از او عیادت و دلجویی نمودند . دختر پیامبر ( ص ) در بستر بیماری نیز ، در پاسخ كسانی كه از او احوالپرسی میكردند ، سخنانی فصیح و بلیغ بر زبان
میراند . سخنانی كه در آن روز ، درد دل و گله و شكوه بانویی داغدیده و ستم رسیده مینمود ، اما بحقیقت اعلام خطری بود ، كه مسلمانان را از تفرقهافكنی و فتنهانگیزی در آینده بیم میداد .باری ، دخت پیامبر ( ص ) گفتنیها را گفت و بر اثر مصائب جانكاه و دوری از پدر مهربان گرانقدرش رسول مكرم ( ص ) به " گلشن رضوان " شتافت .
منبع : سایت اهل بیت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران نیکا شاکرمی رهبر انقلاب روز معلم معلمان دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی مجلس شهید مطهری حجاب شورای نگهبان قوه قضائیه
تهران هواشناسی زلزله معلم شهرداری تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش پلیس سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو قیمت خودرو دولت قیمت دلار ایران خودرو دلار قیمت طلا سایپا بانک مرکزی بازار خودرو کارگران تورم
مشهد رضا عطاران رادیو فضای مجازی تلویزیون سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس تئاتر موسیقی فیلم
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا نوار غزه روسیه چین حماس عربستان یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان تراکتور لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
همراه اول دبی واکسن تبلیغات اپل ناسا گوگل وزیر ارتباطات پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری