پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زندگانی‌ فاطمه‌ زهرا ( ع‌ )


زندگانی‌ فاطمه‌ زهرا ( ع‌ )
● مقدمه‌
بدون‌ تردید در میان‌ زنان‌ و بانوان‌ اسلامی‌ ، فاطمه‌ زهرا ( ع‌ ) محبوبترین‌ چهره‌ دینی‌ ، علمی‌ ، ادبی‌ ، تقوایی‌ و اخلاقی‌ در میان‌ مسلمانان‌ و دیگر مردم‌ جهان‌ به‌ شمار می‌رود . شخصیت‌ فاطمه‌ زهرا ( ع‌ ) سیده‌ نساء العالمین‌ ( سرور زنان‌ جهان‌ ) اسوه‌ و الگویی‌ تام‌ و تمام‌ برای‌ تمام‌ زنان‌ عاشق‌ عفت‌ و فضیلت‌ است‌ . در دامن‌ پاك‌ فاطمه‌ زهرا ( ع‌ ) بود كه‌ دو امام‌ بزرگوار و دو شخصیت‌ ممتاز عالم‌ بشری‌ ، حضرت‌ امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) مظهر حلم‌ و وقار و حضرت‌ امام‌ حسین‌ ( ع‌ ) سرور
شهیدان‌ تربیت‌ یافتند ، و نیز زینب‌ كبری‌ ( ع‌ ) حماسه‌ مجسم‌ و مجسمه‌ شجاعت‌ و نمونه‌ یكتا در سخنوری‌ و حق‌ طلبی‌ كه‌ پیام‌ حسینی‌ و حماسه‌ عاشورا را در جهان‌ اعلام‌ كرد و نقاب‌ شرك‌ و ریا و پستی‌ و دنیاپرستی‌ را از چهره‌ یزید و یزیدیان‌ به‌ یك‌ سو زد . كیست‌ كه‌ نداند كه‌ مادر در تربیت‌ فرزندان‌ بویژه‌ دختران‌ ، سهم‌ بسیار زیادی‌ دارد ، و فاطمه‌ زهرا ( ع‌ ) بود كه‌ روح‌ آموزش‌ و پرورش‌ اسلامی‌ را در مهد عفت‌ و كانون‌ تقوای‌ خانوادگی‌ به‌ پسران‌ و دختران‌ خود آموخت‌ .
▪ پدر و مادر : فاطمه‌ یگانه‌ دختر بازمانده‌ پیغمبر ( ص‌ ) از خدیجه‌ كبری‌ می‌باشد . چه‌ بگویم‌ درباره‌ پدری‌ كه‌ پیغمبر خاتم‌ و حبیب‌ خدا و نجات‌ دهنده‌ بشر از گمراهی‌ و سیه‌كاری‌ بود ؟ چه‌ بگویم‌ درباره‌ پدری‌ كه‌ قلم‌ را توان‌ وصف‌ كمالات‌ اخلاقی‌ او نیست‌ ؟ و فصیحان‌ و بلیغان‌ جهان‌ در توصیف‌ سجایای‌ او عاجز مانده‌اند ؟ و اما مادرش‌ خدیجه‌ دختر خویلد از نیكوترین‌ و عفیفترین‌ زنان‌ عرب‌ قبل‌ از اسلام‌ و در دوره‌ اسلامی‌ نخستین‌ زنی‌ كه‌ به‌ پیامبر اكرم‌ ( ص‌ ) ، شوهرش‌ ، ایمان‌ آورد و آن‌ چه‌ از مال‌ دنیا در اختیار داشت‌ - در راه‌ پیشرفت‌ اسلام‌ - كریمانه‌ بذل‌ كرد .
درجه‌ وفاداری‌ خدیجه‌ ( ع‌ ) نسبت‌ به‌ پیامبر ( ص‌ ) را در بذل‌ مال‌ و جان‌ و هستی‌اش‌ ، تاریخ‌ اسلام‌ هرگز فراموش‌ نخواهد كرد . همچنان‌ كه‌ پیامبر اكرم‌ نیز تا خدیجه‌ زنده‌ بود زنی‌ دیگر نگرفت‌ و پیوسته‌ از فداكاریهای‌ او یاد می‌كرد . از عایشه‌ ، زوجه‌ پیامبر ( ص‌ ) ، نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ گفت‌ : " احترام‌ هیچ‌ یك‌ از زنان‌ به‌ پایه‌ حرمت‌ و عزت‌ خدیجه‌ نمی‌رسید . رسول‌ الله‌ ( ص‌ ) پیوسته‌ از او به‌ نیكی‌ یاد می‌كرد و به‌ حدی‌ او را محترم‌ می‌شمرد كه‌ گویا زنی‌ مانند خدیجه‌ نبوده‌ است‌ " .
عایشه‌ سپس‌ نقل‌ می‌كند : روزی‌ به‌ پیغمبر ( ص‌ ) گفتم‌ : او بیوه‌ زنی‌ بیش‌ نبوده‌ است‌ ، پیغمبر سخت‌ برآشفت‌ به‌ طوری‌ كه‌ رگ‌ پیشانی‌اش‌ برآمد . سپس‌ فرمود : به‌ خدا سوگند بهتر از خدیجه‌ كسی‌ برای‌ من‌ نبود . روزی‌ كه‌ همه‌ مردم‌ كافر و بت‌ پرست‌ بودند ، او به‌ من‌ ایمان‌ آورد . روزی‌ كه‌ همه‌ مرا به‌ جادوگری‌ و دروغگویی‌ نسبت‌ می‌دادند ، او مرا تصدیق‌ كرد ، روزی‌ كه‌ همه‌ از من‌ روی‌ می‌گردانیدند ، خدیجه‌ تمام‌ اموال‌ خود را در اختیار من‌ گذاشت‌ و آنها را در راه‌ من‌ بی‌ دریغ‌ خرج‌ كرد .
خداوند از او دختری‌ به‌ من‌ بخشید كه‌ مظهر پاكی‌ و عفت‌ و تقوا بود . عایشه‌ سپس‌ می‌گوید : به‌ پیغمبر عرض‌ كردم‌ از این‌ سخن‌ نظر بدی‌ نداشتم‌ و از گفته‌ خود پشیمان‌ شدم‌ . باری‌ ، فاطمه‌ زهرا ( ع‌ ) چنین‌ مادری‌ داشت‌ و چنان‌ پدری‌ . گفته‌اند : خدیجه‌ از پیغمبر ( ص‌ ) هفت‌ فرزند آورد : قاسم‌ كه‌ كنیه‌ ابو القاسم‌ برای‌ پیغمبر از همین‌ فرزند پیدا شد . وی‌ قبل‌ از بعثت‌ در دو سالگی‌ درگذشت‌ . عبد الله‌ یا طیب‌ كه‌ او هم‌ قبل‌ از بعثت‌ فوت‌ شد .
طاهر ، كه‌ در آغاز بعثت‌ متولد شد و بعد از بعثت‌ درگذشت‌ . زینب‌ كه‌ به‌ ازدواج‌ ابو العاص‌ درآمد . رقیه‌ كه‌ ابتدا با عتبه‌ و پس‌ از آن‌ با عثمان‌ بن‌ عفان‌ ازدواج‌ كرد و در سال‌ دوم‌ هجرت‌ درگذشت‌ . ام‌ كلثوم‌ كه‌ او نیز به‌ ازدواج‌ عثمان‌ - پس‌ از رقیه‌ - درآمد و در سال‌ چهارم‌ هجرت‌ درگذشت‌ . هفتم‌ فاطمه‌ زهرا ( س‌ ) كه‌ به‌ ازدواج‌ حضرت‌ علی‌ ( ع‌ ) درآمد و سلاله‌ پاك‌ امامان‌ بزرگوار ما ثمره‌ این‌ ازدواج‌ پر شوكت‌ و بركت‌ است‌ .
ولادت‌ فاطمه‌ زهرا ( ع‌ ) را روز بیستم‌ جمادی‌ الثانی‌ سال‌ پنجم‌ بعثت‌ می‌دانند كه‌ در مكه‌ اتفاق‌ افتاد . بنابراین‌ در هنگام‌ هجرت‌ ، سن‌ آن‌ بانوی‌ یگانه‌ نزدیك‌ نه‌ سال‌ بوده‌ است‌ .
▪ نامها و لقبهایی‌ كه‌ فاطمه‌ ( ع‌ ) دارد ، همه‌ بازگوینده‌ صفات‌ و سجایای‌ ملكوتی‌ اوست‌ ، مانند : صدیقه‌ طاهره‌ ، زكیه‌ ، زهرا ، سیدهٔ‌ النساء العالمین‌ و خیر النساء و بتول‌ ... .
كنیه‌های‌ آن‌ حضرت‌ : ام‌ الحسن‌ ، ام‌ الحسنین‌ ، ام‌ الائمهٔ‌ ... . و شگفت‌ تر از همه‌ " ام‌ ابیها " یعنی‌ " مادر پدرش‌ " می‌باشد كه‌ نشان‌ دهنده‌ علاقه‌ بسیار زیاد فاطمه‌ ( ع‌ ) است‌ به‌ پدر بزرگوارش‌ و این‌ كه‌ با همه‌ كمی‌ سن‌ از آغاز كودكی‌ پناهگاه‌ معنوی‌ و تكیه‌گاه‌ روحی‌ - بعد از خداوند متعال‌ - مانند خدیجه‌ برای‌ پدر بزرگوارش‌ بوده‌ است‌ .
لقب‌ ام‌ ابیها را پیغمبر ( ص‌ ) به‌ دختر عزیزش‌ عنایت‌ كرد . چون‌ كلمه‌ " ام‌ " علاوه‌ بر مادر ، به‌ معنی‌ اصل‌ و منشأ هم‌ به‌ كار می‌رود و مانند " ام‌ القری‌ " كه‌ به‌ مكه‌ معظمه‌ گفته‌ می‌شد ، بنابراین‌ ام‌ ابیها به‌ معنی‌ منشأ و اصل‌ و مظهر نبوت‌ و ولایت‌ است‌ ، و براستی‌ زهرا ( س‌ ) درخت‌ سایه‌گستری‌ بود كه‌ میوه‌های‌ شیرین‌ امامت‌ و ولایت‌ را به‌ بار آورد .
● دوران‌ زندگی‌ فاطمه‌ زهرا ( ع‌ )
فاطمه‌ زهرا ( س‌ ) وارث‌ صفات‌ بارز مادر بزرگوارش‌ خدیجه‌ بود - در جود وبخشش‌ و بلندی‌ نظر و حسن‌ تربیت‌ وارث‌ مادر و در سجایای‌ ملكوتی‌ وارث‌ پدر و همسری‌ دلسوز و مهربان‌ و فداكار برای‌ شوهرش‌ علی‌ ( ع‌ ) بود . در لوح‌ دلش‌ جز خداپرستی‌ و عبادت‌ خالق‌ متعال‌ و دوستداری‌ پیامبر ( ص‌ ) نقشی‌ نبسته‌ و از ناپاكی‌ دوران‌ جاهلیت‌ و بت‌ پرستی‌ به‌ دور بود .
نه‌ سال‌ در خانه‌ پر صفای‌ مادر و در كنار پدر و نه‌ سال‌ دیگر را در كنار شوهر گرانقدرش‌ علی‌ مرتضی‌ ( ع‌ ) دوش‌ به‌ دوش‌ وی‌ در نشر تعلیمات‌ اسلام‌ و خدمات‌ اجتماعی‌ و كار طاقت‌ فرسای‌ خانه‌ ، زندگی‌ كرد . اوقاتش‌ به‌ تربیت‌ فرزند و كار و نظافت‌ خانه‌ و ذكر و عبادت‌ پروردگار می‌گذشت‌ . فاطمه‌ ( ع‌ ) دختری‌ است‌ كه‌ در مكتب‌ تربیتی‌ اسلام‌ پرورش‌ یافته‌ و ایمان‌ و تقوا در ذرات‌ وجودش‌ جایگزین‌ شده‌ بود.
فاطمه‌ در كنار مادر و آغوش‌ پر مهر پدر تربیت‌ شد و علوم‌ و معارف‌ الهی‌ را از سرچشمه‌ نبوت‌ فراگرفت‌ و آنچه‌ را به‌ سالها آموخته‌ ، در خانه‌ شوهر به‌ مرحله‌ عمل‌ گذاشت‌ و همچون‌ مادری‌ سالخورده‌ و كدبانویی‌ آزموده‌ كه‌ تمام‌ دوره‌های‌ زندگی‌ را گذرانده‌ باشد - به‌ اهل‌ خانه‌ و آسایش‌ شوهر و تربیت‌ فرزندان‌ - توجه‌ می‌كرد و نیز آنچه‌ را در بیرون‌ خانه‌ می‌گذشت‌ ، مورد توجه‌ قرار می‌داد و از حق‌ خود و شوهرش‌ دفاع‌ می‌كرد .● چگونگی‌ ازدواج‌ فاطمه‌ ( ع‌ ) و علی‌ ( ع‌ )
از آغاز معلوم‌ بود و همه‌ می‌دانستند كه‌ جز علی‌ ( ع‌ ) كسی‌ همسر ( كفو ) فاطمه‌دختر پیامبر عالیقدر اسلام‌ نیست‌ . با وجود این‌ ، بسیاری‌ از یاران‌ و كسانی‌ كه‌ خود را به‌ پیغمبر ( ص‌ ) نزدیك‌ احساس‌ می‌كردند ، به‌ این‌ وصلت‌ چشم‌ داشتند و این‌ آرزو را در دل‌ می‌پروردند . نوشته‌اند : پس‌ از این‌ آزمونها عده‌ای‌ از اصحاب‌ به‌ حضرت‌ علی‌ ( ع‌ ) می‌گفتند : چرا برای‌ ازدواج‌ با یگانه‌ دختر پیغمبر ( ص‌ ) اقدام‌ نمی‌كنی‌ ؟ حضرت‌ علی‌ ( ع‌ ) می‌فرمود : چیزی‌ ندارم‌ كه‌ برای‌ این‌ منظور قدم‌ پیش‌ نهم‌ . آنان‌ می‌گفتند : پیغمبر ( ص‌ ) از تو چیزی‌ نمی‌خواهد . سرانجام‌ حضرت‌ علی‌ ( ع‌ ) زمینه‌ را برای‌ طرح‌ این‌ درخواست‌ آماده‌ دید . روزی‌ به‌ خانه‌ رسول‌ اكرم‌ ( ص‌ ) رفت‌ . اما شدت‌ حیا مانع‌ ابراز مقصود شد . نوشته‌اند دو سه‌ بار این‌ عمل‌ تكرار گردید . سومین‌ بار پیغمبر اكرم‌ ( ص‌ ) از علی‌ ( ع‌ ) پرسید : آیا حاجتی‌ داری‌ ؟
علی‌ ( ع‌ ) گفت‌ : آری‌ . پیغمبر فرمود : شاید برای‌ خواستگاری‌ زهرا آمده‌ای‌ ؟ علی‌ عرض‌ كرد : آری‌ . چون‌ مشیت‌ و امر الهی‌ بر این‌ كار قرار گرفته‌ بود و پیامبر از طریق‌ وحی‌ بر انجام‌ دادن‌ این‌ مهم‌ آگاه‌ شده‌ بود ، می‌بایست‌ این‌ پیشنهاد را با دخت‌ گرامیش‌ نیز در میان‌ بگذارد و از نظر او آگاه‌ گردد . پیامبر ( ص‌ ) به‌ دخترش‌ فاطمه‌ گفت‌ : تو علی‌ را خوب‌ می‌شناسی‌ ، علی‌
نزدیكترین‌ افراد به‌ من‌ می‌باشد . در اسلام‌ ، سابقه‌ فضیلت‌ و خدمت‌ دارد . من‌ از خدا خواستم‌برای‌ تو بهترین‌ شوهر را برگزیند . خداوند مرا به‌ ازدواج‌ تو با علی‌ امر فرموده‌ است‌ . بگو چه‌ نظر داری‌ ؟ فاطمه‌ ساكت‌ ماند . پیغمبر سكوت‌ او را موجب‌ رضا دانست‌ و مسرور شد و صدای‌
تكبیرش‌ بلند شد . آن‌ گاه‌ پیامبر ( ص‌ ) بشارت‌ این‌ ازدواج‌ را به‌ علی‌ ( ع‌ ) فرمود و مهر فاطمه‌ را ۴۰. مثقال‌ نقره‌ قرار داد و در جلسه‌ای‌ كه‌ عده‌ای‌ از اصحاب‌ بودند ، خطبه‌ عقد را قراءت‌ كرد و این‌ ازدواج‌ فرخنده‌ انجام‌ شد . گفتنی‌ است‌ كه‌ علی‌ ( ع‌ ) جز یك‌ شمشیر و یك‌ زره‌ و شتری‌ برای‌ آب‌ كشی‌ چیزی‌ در اختیار نداشت‌ . پیغمبر ( ص‌ ) به‌ علی‌ فرمود : شمشیر را برای‌ جهاد نگه‌ دار ، شترت‌ را هم‌ برای‌ آب‌ كشی‌ و سفر حفظ كن‌ ، اما زره‌ خود را بفروش‌ تا وسایل‌ ازدواج‌ فراهم‌ شود . پیغمبر ( ص‌ ) به‌ سلمان‌ فرمود : این‌ زره‌ را بفروش‌ . سلمان‌ زره‌ را به‌ پانصد درهم‌
فروخت‌ . سپس‌ گوسفندی‌ را كشتند و ولیمه‌ عقد ازدواج‌ دادند . این‌ جشن‌ در ماه‌ رجب‌ سال‌ دوم‌ هجرت‌ انجام‌ شد . تمام‌ وسایلی‌ كه‌ به‌ عنوان‌ جهیزیه‌ به‌ خانه‌ فاطمه‌ زهرا ( ع‌ ) دخت‌ گرامی‌ پیامبر ( ص‌ ) آورده‌ شده‌ است‌ ، از ۱۴ قلم‌ تجاوز نمی‌كند : چارقد سرانداز - دو عدد لنگ‌ - یك‌ قطیفه‌ - یك‌ طاقه‌ چادر پشمی‌ - ۴ بالش‌ - یك‌ تخته‌ حصیر - قدح‌ چوبی‌ - كوزه‌ گلی‌ - مشك‌ آب‌ - تنگ‌ آبخوری‌ - تختخواب‌ چوبی‌ - یك‌ طشت‌ لباسشویی‌ - یك‌ آفتابه‌ - یك‌ زوج‌ دستاس‌ و مقداری‌ عطر و بخور . این‌ است‌ جهیزیه‌ و تمام‌ اثاث‌ خانه‌ فاطمه‌ زهرا زوجه‌ علی‌ ( ع‌ ) سرور زنان‌ عالم‌ . در
شب‌ زفاف‌ - به‌ جای‌ خدیجه‌ كه‌ به‌ جهان‌ باقی‌ شتافته‌ بود ، سلمی‌ دختر عمیس‌ مواظ‌بت‌ از فاطمه‌ زهرا را بر عهده‌ داشت‌ - و رسول‌ اكرم‌ ( ص‌ ) خود شخصا با عده‌ای‌ از مهاجر و انصار و یاران‌ باوفا در مراسم‌ عروسی‌ شركت‌ فرمود - از بانك‌ تكبیر و تهلیل‌ فضای‌ كوچه‌های‌ مدینه‌ روحانیتی‌ خاص‌ یافته‌ بود و موج‌ شادی‌ و سرور بر قلبها می‌نشست‌ . پیامبر گرامی‌ دست‌ دخترش‌ را در دست‌ علی‌ گذاشت‌ و در حق‌ آن‌ زوج‌ سعادتمند دعای‌ خیر كرد و آنها را به‌ خداوند بزرگ‌ سپرد . و بدین‌ سان‌ و با همین‌ سادگی‌ عروسی‌ بهترین‌ مردان‌ و بهترین‌ زنان‌ جهان‌ برگزار شد .
● از شادی‌ تا اندوه‌
در سال‌ یازدهم‌ هجری‌ در آخر ماه‌ صفر رحلت‌ جانگداز پیامبر ( ص‌ ) پیش‌ آمد وچه‌ دردآور بود جدایی‌ این‌ پدر و دختر - پدری‌ چون‌ پیامبر گرامی‌ كه‌ همیشه‌ هنگام‌ سفر با آخرین‌ كسی‌ كه‌ وداع‌ می‌كرد و او را می‌بویید و می‌بوسید ، دخت‌ گرامیش‌ بود و چون‌ از سفر بازمی‌گشت‌ ، اولین‌ دیدار را با دخترش‌ داشت‌ . پیوسته‌ از حالش‌ جویا می‌شد و رازی‌ از رازها را در گوش‌ جانش‌ می‌گفت‌ و دختری‌ كه‌ پیوسته‌ از كودكی‌ در كنار پدر بود و از او پرستاری‌ می‌كرد ، گاهی‌ با زنان‌ هاشمی‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ می‌شتافت‌ تا حال‌ پدر را جویا شود . چنانكه‌ در جنگ‌ احد كه‌ به‌ دروغ‌ آوازه‌ درافتاد كه‌ پیامبر ( ص‌ ) در جنگ‌ كشته‌ شده‌ ، به‌ دامنه‌ كوه‌ احد شتافت‌ و سر و صورت‌ خونین‌ پدر را
شستشو داد و از خاكستر حصیری‌ كه‌ سوخته‌ بود بر جراحات‌ پدر پاشید و از زخمهای‌ آن‌ حضرت‌ مواظ‌بت‌ كرد تا بهبود یافت‌ - دختری‌ كه‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ كه‌ از كارهای‌ خانه‌داری‌ و بچه‌داری‌ فراغت‌می‌یافت‌ ، به‌ خدمت‌ پدر می‌رسید و از دیدارش‌ بهره‌مند می‌شد ... آری‌ لحظه‌ جدایی‌ این‌ چنین‌ پدر و دختری‌ فرارسید و چه‌ زود فرارسید .
پیامبر ( ص‌ ) در بستر بیماری‌ افتاد و رنگ‌ رخسارش‌ نمایانگر واپسین‌ لحظات‌ عمرش‌ بود .
عایشه‌ روایت‌ می‌كند كه‌ پیغمبر ( ص‌ ) در حالت‌ جان‌ دادن‌ و آخرین‌ رمقهای‌ حیات‌ ، دختر عزیزش‌ فاطمه‌ ( ع‌ ) را خواست‌ و نزدیكش‌ نشانید و در گوش‌ او رازی‌ گفت‌ كه‌ فاطمه‌ سخت‌ به‌ گریه‌ افتاد . پس‌ از آن‌ سخن‌ دیگری‌ گفت‌ كه‌ ناگهان‌ چهره‌ فاطمه‌ شكفته‌ شد . همگان‌ از دیدن‌ این‌ دو منظره‌ متضاد متعجب‌ شدند . راز این‌ رازگویی‌ را از حضرت‌ فاطمه‌ زهرا خواستند ، فرمود : نخست‌ پدرم‌ خبر مرگ‌ خود را به‌ من‌ گفت‌ ، بسیار محزون‌ شدم‌ و عنان‌ شكیبایی‌ از دستم‌ بشد ، گریه‌ كردند ، او نیز متأثر شد ، دیگر بار در گوشم‌ گفت‌ : دخترم‌ ! بدان‌ تو نخستین‌ كسی‌ از خانواده‌ هستی‌ كه‌ به‌ زودی‌ به‌ من‌ ملحق‌ خواهی‌ شد . به‌ شنیدن‌ این‌ بشارت‌ خوشحال‌ شدم‌ . پدرم‌ فرمود راضی‌ هستی‌ كه‌ " سیده‌ نساء العالمین‌ و سیده‌ نساء هذه‌ الامهٔ‌ " باشی‌ ؟ فاطمه‌ گفت‌ : به‌ آنچه‌ خدا و تو بپسندید راضی‌ام‌ . باری‌ ، فاطمه‌ سرور زنان‌ عالم‌ و سرور زنان‌ این‌ امت‌ - این‌ نو گل‌ خندان‌ باغ‌ رسالت‌ بر اثر تندبادهای‌ حوادث‌ ، زود پر پر شد و چندی‌ بعد از پدر بزرگوارش‌ به‌ وی‌ پیوست‌ . وه‌ كه‌ چه‌ كوته‌ بود عمر آن‌ ملكه‌ اسلام‌ . آری‌ ، مرگ‌ پدری‌ مهربان‌ و دگرگونیهایی‌كه‌ پس‌ از رسول‌ خدا ( ص‌ ) روی‌
نمود ، روح‌ و جسم‌ دختر پیغمبر ( ص‌ ) را آزرده‌ ساخت‌ . وی‌ در روزهایی‌ كه‌ پس‌ از
مرگ‌ پدر زیست‌ ، پیوسته‌ رنجور ، پژمرده‌ و گریان‌ بود . هرگز رنج‌ جدایی‌ پدر را
تحمل‌ نمی‌كرد و برای‌ همین‌ بود كه‌ چون‌ خبر مرگ‌ خود را از پدر شنید لبخند زد . او
مردن‌ را بر زیستنی‌ جدا از پدر ، ترجیح‌ می‌داد . سرانجام‌ ، آزردگیها و ناتوانی‌ تا بدان‌ جا كشید كه‌ دختر پیغمبر ( ص‌ ) در بستر افتاد . در مدت‌ بیماری‌ او ، از آن‌ مردان‌ جان‌ بر كف‌ ، از آن‌ مسلمانان‌
آماده‌ در صف‌ ، از آنان‌ كه‌ هر چه‌ داشتند ، از بركت‌ پدر او بود ، چند تن‌ او را دلداری‌ دادند و یا به‌ دیدنش‌ رفتند ؟ ظ‌اهرا جز یكی‌ دو تن‌ از محرومان‌ و ستمدیدگان‌ چون‌ بلال‌ و سلمان‌ كسی‌ از این‌ بانوی‌ گرانقدر غم‌خواری‌ نكرد . اما زنان‌ مهاجر بویژه‌ انصار ، كه‌ از آزردگی‌ و بیماری‌ فاطمه‌ ( ع‌ ) خبر یافتند ، با مهربانی‌ نزد او گرد آمدند و از او عیادت‌ و دلجویی‌ نمودند . دختر پیامبر ( ص‌ ) در بستر بیماری‌ نیز ، در پاسخ‌ كسانی‌ كه‌ از او احوالپرسی‌ می‌كردند ، سخنانی‌ فصیح‌ و بلیغ‌ بر زبان‌
می‌راند . سخنانی‌ كه‌ در آن‌ روز ، درد دل‌ و گله‌ و شكوه‌ بانویی‌ داغدیده‌ و ستم‌ رسیده‌ می‌نمود ، اما بحقیقت‌ اعلام‌ خطری‌ بود ، كه‌ مسلمانان‌ را از تفرقه‌افكنی‌ و فتنه‌انگیزی‌ در آینده‌ بیم‌ می‌داد .باری‌ ، دخت‌ پیامبر ( ص‌ ) گفتنیها را گفت‌ و بر اثر مصائب‌ جانكاه‌ و دوری‌ از پدر مهربان‌ گرانقدرش‌ رسول‌ مكرم‌ ( ص‌ ) به‌ " گلشن‌ رضوان‌ " شتافت‌ .
منبع : سایت اهل بیت