پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حریم مقدسات


حریم مقدسات
امروزه بسیاری از جامعه شناسان به اهمیت و كاركرد انحصاری و جانشین ناپذیر دین در همه جوامع ـ اعم از سنتی و مدرن ـ اذعان كرده اند، همچنان كه بسیاری از روان شناسان به ویژه انسان گراها به گرایش درونی (غریزی ـ فطریِ) انسان ها به دیانت و پرستش تن داده اند. روح دیانت توجه به امر متعالی، قدرت برتر و عقل مفارق (نوس / لوگوس) است. در پرتو این حقیقت سرمدی و الاهی، اموری خاص (انسان، شی، مفهوم، تاریخ و...) تقدس می یابند. این كه چگونه این امور تقدس می یابند و تا چه اندازه آگاهانه و مطابق با مفاهیم و معیارهای لاهوتی و كلامی اند باید در دانش هایی چون جامعه شناسی، روان شناسی، انسان شناسی (anthropology) و شاخه های مختلف دین پژوهی مورد بحث قرار بگیرند، اما بی تردید این امور كاركرد و تأثیر بسیار عمیق و ماندگاری دارند. تأثیر آنها از سنخ اثر گذاری اسطوره هاست و از این رو چه بسا اگر از ساحت ناخودآگاه به مرز خودآگاهی بیرون كشیده شوند كشش و جذابیت پیشین خود را تا حدودی از دست بدهند. به همین جهت است كه در میان فیلسوفان و عالمان از آن رو كه اهل فلسفه و علم هستند این كشش و كارآیی كمتر است. در حال و هوای روشنفكری این تقدس جای خود را به «احترام» می دهد.
امروزه همگان بر پاس داشتن مقدسات دینی (همچون نمادهای ملی و قومی) اتفاق نظر دارند. حتی اگر نگاه الاهیاتی را نیز كنار بگذاریم باز نمی توانیم مقدسات ادیان را كه مهم ترین نمادهای ملل گوناگون هستند مورد بی احترامی قرار دهیم یا حتی نادیده بینگاریم. هیچ جامعه شناسی نمی تواند نقش وحدت آفرین و انسجام بخش دین را نادیده بگیرد، همچنان كه دین نقش های اجتماعیِ دیگری چون برانگیزانندگی و رهایی بخشی نیز دارد. هیچ روان شناسی هم نمی تواند نقش دین را در ایجاد وحدت شخصیت و جلوگیری از چندگانگی و چندپارگی درونیِ آدمی مورد انكار قرار دهد، همچنان كه دین نقش های روانیِ دیگری همچون امنیت بخشی نیز دارد. بنابراین، عاری ساختن یك جامعه از مقدسات دینی، حتی اگر شدنی باشد كاری پسندیده و ستودنی نیست، زیرا دین و مقدساتش دست كم در برخی از كاركردهای اجتماعی و روانی اش بدیل ناپذیر است. در گفتوگوی این شماره با دكتر حسین تنهایی به نسبت دین و جامعه شناسی پرداخته ایم. در شماره های آینده نیز در طی گفتوگو با یكی دیگر از دانشوران فرزانه، نسبتِ دین و روان شناسی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
همین كاركردهای سترگ دین و مقدسات دینی همواره بسیاری از اصحاب ثروت و قدرت، و جویندگان جاه و مكنت را وسوسه كرده و برانگیزانده كه به جای ستیز با تقدس و تدین، از این سرمایه ارزشمند در مسیر خواست های خود ـ اعم از مشروع و نامشروع ـ بهره جویند. نگاه ابزاری به دین حتی اگر از روی خیرخواهی برای مُلك و مملكت باشد، به مرور به انواع و اقسام انحراف ها و تحریف ها خواهد انجامید. فراگیرترین، مهم ترین و عمیق ترین انحراف، نوع معنوی آن است. در انحراف معنوی، مقدسات و مفاهیم دینی حضور فیزیكی خود را از دست نمی دهند و متون مقدس و چهره های قدسی هرگز مورد تعرّض و آسیب قرار نمی گیرند، بلكه گاهی بر تقدس آنان افزوده شده، درك ناشدنی تر و دست نیافتنی تر می گردند، همچنان كه بر حجم و تعداد آنان نیز افزوده می شود. هر قدر مقدسات بیش تر و دامنه دارتر باشند میدان عمل و قدرت مانور صاحبان زر و زور، چه در جامه حكومت و چه در كسوت دیانت بیش تر می شود. ناآگاهی توده ها و عوام زدگی و گاهی عوام ترسی نخبگان علمی نیز در این میان به كمك طمع پیشگان می آید.
در میان تحریف های معنوی، تغییر نقشه جغرافیای فكری و جابه جاكردن منزلت ها و اولویت ها از جدی ترین و خطیرترین راهبردها و راهكارهاست; ناگاه می بینی همه آرمان های دینی در آرمانی خاص، مثل تشكیل حكومت خلاصه می شود یا همه ارزش های دینی به گرایش های درونی، باطنی و فردی تقلیل داده می شود; فرع فقهی بر جای اصل اعتقادی می نشیند; فرع اعتقادی جای را برای اصل اعتقادی تنگ می كند; نقاط اشتراك جای خود را به نقطه های افتراق می دهد; دنیا فدای آخرت، یا آخرت فدای دنیا می شود; ابعاد اجتماعی و سیاسی دین نادیده گرفته می شود، یا به روزگار نامعلوم حاكمیت ولیّ معصوم حوالت داده می شود; توحید و نبوت در غوغای مدعیان ولایت گم می شود یا روشنگری و عظمت بخشی ولایت در بنای رفیع دیانت از دیدگان پنهان می ماند.
در اینجاست كه نقش عالمان اصلاحگر دین رخ می نماید. عالمانِ مصلح كسانی هستند كه نگاهی جامع و همه جانبه نگر به دین دارند، روحیه تتبع و تحقیق را همواره در ذهن و جان خود زنده نگاه می دارند، در هیچ موضعی بدون كسب آگاهی كامل سخنی نمی گویند و حكمی صادر نمی كنند. تجربه عینی و تحقیق علمی به آنان نشان داده كه شنیده ها نامطمئن ترین تكیه گاه هستند; باید به نوشته های معتبر استناد كرد و باید نظرگاه صاحبان هر فكر و اندیشه ای را نیز جست و دریافت. تركیبی از تراث فكری، و تلقی و تفسیر حاملان و صاحبان این میراث می تواند واقعیتِ نگرش ها و كنش های یك نحله فكری را بنمایاند. همانطور كه كه ما مایل نیستیم بنا به گفته ها یا مشاهدات یا حتی نوشته های غیرعلمی و ردّیه ها درباره ما قضاوت كنند و با ما بر مبنای نگاه دیگران و با تكیه بر واسطه های نامطمئن رفتار كنند، نپسندیم كه ما نیز دیگران را بدون تفحص علمی مورد داوری قرار دهیم. چگونه می توان به ردّیه هایی كه در دهه ها یا سده های گذشته نوشته شده و در روزگار كمبود كتاب و دیگر منابع و امكانات تحقیق، و آكنده از خصومت ها و انگیزه های غیرعلمی به تحریر در آمده استناد كرد و بدون توجه به تحولات و تطورات پیش آمده در دیدگاه ها و رفتارها، به داوری نشست؟! همچنان كه گفته ها و كرده های برخی از منتسبان به یك فرقه و طریقت نیز نمی تواند ملاك داوری باشد. مگر ما همه منتسبان به آیین خود را آینه تمام نمای باورهای دینی و مذهبیِ خود می دانیم.
در میان عالمان، كسانی را می توان شایسته عنوان مصلح، و وارثان واقعی پیامبران و امامان تحول خواه و تاریخ ساز دانست كه علاوه بر كسب آگاهی های معتبر، اهل گواهی های صریح و روشن نیز باشند; كسانی كه حكم الاهی را كتمان نكنند و از شهادت دادن به حق و حقیقت پروا نداشته باشند. اظهار علم و به پاخاستن در برابر بدعت ها نباید به انحراف ها و بدعت هایی محدود شود كه مبارزه با آنها مؤونه چندانی ندارد و در مسیر خواست ها و برداشت های عمومی توده مؤمنان است و حضور در آن میدان ها به وجاهت بیشتر در میان پیروان و مریدان می انجامد. نباید بدعت ستیزی همیشه جهت گیری خاصی را نشان دهد. بسیار می شود كه توده مؤمنان ناآگاهانه و به مرور به وادی هایی پا می گذارند و باورهایی را می پذیرند كه با معیارها و حتی نصوص صریح دینی نمی سازد و مبارزه با آنها نیازمند پرداخت هزینه های سنگین و از جمله آبرو و اعتبار است. چرا در چنین آوردگاهی جنگاوران بدعت سوز را كمتر می توان یافت؟! این نكته را باید معلوم ساخت كه در نهایت، این عالمان دینی هستند كه پیشگام و راهبر مؤمنانند یا این توده مؤمنان و سائقه و ذائقه دینی آنهاست كه تكلیف آفرین و راهگشاست؟!
از آنچه گفتیم می توان نتیجه گرفت كه هیچ جامعه ای را نمی توان از دین عاری ساخت و هیچ دینی را نمی توان خالی از مقدسات دانست و همواره باید مقدسات ادیان را حرمت گذاشت. در عین حال بنا به آگاهی های معتبر دینی و گواهی های مطمئن عالمان دینی باید مرز مقدس و غیرمقدس را تشخیص داد و امر دینی را از غیردینی تفكیك كرد و در برابر انواع تحریف لفظی و معنوی، عالمانه و هوشمندانه ایستاد و در این میان نباید به وادی تبعّض و تبعیض افتاد: نسبت به برخی از آموزه های دینی حساسیت نشان داد و نسبت به برخی دیگر از آنها كه در اهمیت داشتن و دینی بودن همطراز آنها و گاه برتر از آنها هستند واكنشی نشان نداد یا به تأسفی در خلوت بسنده كرد، همچنان كه در حرمت نهادن به مقدسات دینی نباید میان این دین و آن دین، و این مذهب و آن مذهب، و این طریقت و آن طریقت فرقی گذاشت. نمی توان مقدسات خود را گرامی داشت و به مقدسات دیگران دشنام داد. قرآن مجید به ما تعلیم می دهد كه نباید خدانشناسان را مورد دشنام قرار دهیم، زیرا چه بسا آنان نه تنها مؤمنان، كه خدای مورد پرستش آنها را نیز مورد ناسزا قرار دهند. هر جا كه جمعی از انسان ها در آن به عبادت و راز و نیاز مشغولند محترم است، چه مسجد باشد، چه كنشت; چه دیر باشد چه كنیس; به تعبیر حافظ «همه جا خانه عشق است» و به تعبیر امام خمینی «هر كجا می گذری یاد دل آرام من هست». اگر حتی این نگاه كثرت گرای عرفانی را نپذیریم به حكم زندگی مسالمت آمیز و بنا به ضرورت حفظ كیان و موجودیت خودمان باید مقدسات دینیِ همه ادیان، مذاهب و فرق را محترم بدانیم.
كسانی كه هنر یا آزادی بیان را مستمسكی برای اهانت به چهره ملكوتی پیامبر اسلام قرار می دهند، فارغ از انگیزه های سیاسی و ستیزه جویانه ای كه در ورای این رفتارها قابل رهگیری و پیگیری است، راه را برای قداست زدایی از همه ادیان و اقوام می گشایند و پایه هایی را متزلزل می كنند كه هیچ ملتی نمی تواند بدون تكیه بر آنها بایستد، بماند و به پیش برود. اینان محكومند و مطرود، همچنان كه اهانت كنندگان به حرم و حریم اهل بیت پیامبر اسلام نیز جایی در میان مسلمانانِ آگاه ندارند. اینان دین را به رغم ظرفیت های رحمانی، عقلانی، و صلح و اصلاح طلبانه اش در خدمت اهداف سیاسی و نگرش های جزمی و كوته بینانه خود قرار می دهند. واكنش نسبت به این گستاخی ها هم باید سنجیده و توأم با درایت باشد. تردید نكنیم كه دین و معنویت در دنیای امروز راه و جایگاه خود را یافته است. دولت و شوكتی كه مسلمانان در سرزمین های اسلامی چون فلسطین و عراق یافته اند طبیعی است كه خشم بدخواهان را برانگیزد، بدخواهانی كه به هیچ دین و مذهبی تعلّق خاطر ندارند و به جای خدا، خواهش درون خود را می پرستند.
باید به گونه ای عمل كنیم كه افراطی هایی كه در هر دین و آیینی وجود دارند نتوانند دیگر متدینان را نیز با خود همراه كرده، زمام دین را در دست بگیرند. برای منزوی كردن اینان هیچ راهی بهتر از خویشتنداری و نگاهبانی از پیروزی های به دست آمده نیست. این پیروزی ها از آنِ دین یا مذهب خاصی نیست، این كلیت دین است كه مورد اقبال و استقبال قرار گرفته است. امیدِ ما این است كه فرصت های پیش آمده برای دین گرایان زمینه ساز رواداریِ مذهبیِ بیش تر باشد. در تاریخ اسلام، یك بار شاهد به قدرت رسیدن شیعیان بویهی در قلب جهان اسلام و كانون اهل سنت، یعنی بغداد بوده ایم. همگان اذعان دارند كه در هیچ مقطعی از تاریخ اسلام چون این دوره، چنینِ رواداری و كثرت گراییِ دینی و مذهبی ای دیده نشده است. در محیط هایی كه در متن واقع و در عرصه عمل، تكثر وجود دارد، خواه ناخواه آستانه تحمّل بالاتر می رود و می تواند الگویی باشد برای دیگر حكومت هایی كه اكثریت نسبیِ دینی یا مذهبیِ داخلی، آنان را از جایگاه واقعیِ آنان در كلیت جغرافیای دینی و مذهبی غافل می سازد.
در خصوص اهانت به مقدسات اسلامی پیشنهاد می شود كه اولا كنوانسیونی بین المللی در كنار دیگر كنوانسیون های پذیرفته شده جهانی در محكومیت اهانت به مقدسات همه ادیان و مذاهب تدوین شود و پس از تصویب در پارلمان های كشورهای مختلف مبنای عمل قرار گیرد.
ثانیاً متفكران خیرخواه ادیان مختلف به چاره اندیشی پرداخته، هم تبعات اهانت به مقدسات دینی را بشناسند و بشناسانند، هم عوامل و خاستگاه های فكری، سیاسی و اجتماعیِ این گونه رفتارها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. گام بعدی كوشش برای خشكاندن ریشه های خشونت و اهانت در هر كیش و سرزمین است. همگان نیز باید از خود بیآغازند و تعلیم و تأدیب خویشتن را بر تعلیم و تأدیب دیگران مقدم بدارند، كه معلم و مؤدِّب خویشتن به اكرام و تعظیم بسی سزاوارتر است.
منبع : فصلنامه هفت آسمان