چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


روایت‌های کلا‌ن شعری


روایت‌های کلا‌ن شعری
منصور بنی‌مجیدی در فاصله كتاب اول خود نسبت به كتاب دوم، جهش مضاعفی داشته و راه خود را در میان راه كوره‌های شعر امروز یافته است. به همین واسطه با اختیاركردن زبان روایی و گفتار در هیات یك راوی، شكل روایی را از قصه وام می‌گیرد و در قالب شعری خرج می‌كند. دست یازیدن به چنین قالبی، این امكان را به شاعر می‌دهد كه بتواند انواع دغدغه‌های خود و پیرامونش را در شعر بریزد؛ عشق، مسائل فلسفی، سیاسی، اجتماعی و زیبایی‌های زبان ساختی.
‌ - /...< من، اهل بوف كورم/ و صادقانه به شما، دروغ می‌گویم/ سگ ولگردم، مرگ موش خورد و مرد/ همه را یك به یك گاز می‌گرفت/ مرا هم، پارس گاز پاریس‌اش/ سخت در چنگ!؟- / سه قطره خونم‌هارَش كرده بود>.../‌
‌ از علا‌ئم و ادات استفهام نامربوط در كتاب كه بگذریم، شعر در یك هیجان پارادكسیكال، با حس‌آمیزی، آشنایی‌زدایی و مایه‌های طنز بین قالب شعر و قصه اتفاق می‌افتد. مسلماً در این ژانر یعنی بهره از شعر و قصه - چه در قصه نو و چه در شعر نو- در آثار بزرگان ادبیات شعری و داستانی تجربه‌هایی داشته‌ایم، حتی با گذار به ادبیات قدیم نیز بسیار از این آزمون‌ها شده، اما بهره‌ منحصر به فرد بنی‌مجیدی از این ظرفیت نو بنیاد جای تأمل دارد. اگر خوب دقت شود می‌بینیم كه استفاده‌ صحیح از مقوله طنز، در بن‌مایه شعر او به خوبی دیده می‌شود، منتها طنز بنی‌مجیدی با طنز اكبر اكسیر (شاعر همشهری‌اش) توفیر فراوان دارد. اكسیر در طنزهای خود از اركان لطیفه بهره می‌برد، اما كاركرد طنز در آثار بنی‌مجیدی تكیه بر تلخی واقعیات و مناسبات اجتماعی دارد. او نیز قادر است نیش مخاطب را باز كند اما طعم باقی مانده در نیش مخاطب او طعم تلخی ا‌ست، بر خلا‌ف اكسیر كه طعم شیرینی بر جا می‌گذارد. این نكته از مهمترین دقایق توفیر بهره‌وری دو شاعر همشهری است كه به خوبی قلمرو یكدیگر را رعایت كرده و از مقوله‌ طنز دو استفاده‌ مجزا برده‌اند. به قسمت بعدی شعر <برد شیرین هدایت> نگاه كنید:
‌ -< من یك چارك عناصر اربعه بودم/! كه با اجداد كلفتم، رابطه‌ای كمرنگ داشتم!؟-/ خواهرزاده‌هام، - بهمن و بیژن - به من یكی رفته‌اند.../ تهمت نهیلیسم، برهان قاطع‌ای نبود.- / او خود تمام كرده بود/ می‌خواست چه بكند/! دور از خاك وطن/ با عشق، با آن خیال غریب‌اش/ هدایت من و شما، به گردن گرفت...- / من اهل بوف كورم، نه اهل كوفه/! داش آكل انگار كه موی سرش، قیصری زده بود/ با یك دستمال یزدی اگر می‌خواست/ قیصریه را، به آتش می‌كشید!؟- / من اهل بوفه‌ام/ اهل كتاب‌های ساندویچی مدرن/ این جا مرا كاشته‌اند كه:/ همین را بگویم:<حاجی آقا با علویه خانم، / به زودی تشریف می‌آورند/> چمدان بزرگ علوی، هنوز هم/ بوی <زردهای سرخ> می‌دهد- / از چشم‌های فرخی به دور باد/! وگرنه با این لب‌های دوخته‌اش/ در این جا <طوفان> به پا می‌كرد>! ‌
‌ در قالب شعر- قصه كه ای كاش بنی مجیدی در پیشانی نوشت كتاب از آن حرفی نمی‌زد تا مخاطب هوشمند و منتقدان شعر خود به این ظرفیت‌ها برسند، توانسته مفاهیم پرگستره و دامنه‌ای را از ادبیات معاصر ایران به صورت تاریخچه رقم بزند. روایت او كاملا‌ً با لحن طنز ادا می‌شود اما تسلسل وقایع مانع از فضاسازی است. در واقع باید با آوردن هر واقعه‌ای بستری برای پروراندن آن مهیا می‌شد. او در همان شعر ادامه می‌دهد: <من اهل بوف كورم/ نه آن سر ته پیاز< !تلخون> را/- هنوز، هضم نكرده‌ام/ به زبان‌های باستانی، خیلی علا‌قه‌مندم/ اما، فریاد <اهل غرق> نیستم/ كافه‌های نادری و شوكا... را/نه چندان زیاد، خوب، نمی‌شناسم/! هرچند بعضی دوستانم وزیر و وكیل هم، شدند/ ولی من، به كسی سواری نداده‌ام، باری/ من، عامل اصلی یك فاجعه‌ی شیرینم/ و تنها قلمی بودم در این صد سال/! كه شرط برداَش را / نه هرگز، به كسی نباخته است!؟>
‌ او نام كتاب‌ها و نویسندگان را دستمایه قصه - شعرهای خود قرار می‌دهد و با ته لهجه طنز، با كاربرد خرق عادت و حس‌آمیزی، روایت‌های كلا‌ن شعری خود را همچون شعر اخیر در دفتر <این ابر در گلو مانده> گرد هم می‌آورد.
‌ باید گفت شاخصه‌های شعری بنی مجیدی به خوبی قابل شناسایی‌اند و می‌توان آنها را ممتاز كرد. به دیگر سخن او برای خود به زبانی ویژه رسیده كه به خوبی از پس شعرهایش بر می‌آید. مطمئناً این نوع شعر روایی در آینده چه توسط بنی مجیدی و چه نوآمدگان صیقلی بیشتری خواهد یافت. شعر همیشه از جاده‌ای به نام نو، از نو گذر كرده است.
‌ در پایان باید گفت، رسیدن به این نقطه می‌تواند برای هر شاعری نقطه قوتی باشد كه هر قوه‌ای را بدل به فعل كند. او خیلی زود تكلیفش را با قالب‌های شعری روشن كرد، به‌طوری كه امروزه به راحتی قادر خواهیم بود شعر او را از خیل شاعران هم نسلش تمیز دهیم. بهره از ضرب المثل‌ها و فولكلور فارسی (فرهنگ مردم) در سطرهای شعری، كاركرد دیگری از آنها ارائه داده كه از نقاط قابل تأكید و تامل شعر بنی‌مجیدی است. از سویی دیگر پرهیز از زیاده گویی و تأمل بیشتر در شعرهای سروده شده و ویرایش آنها پس از بیات شدن، از نكات مهمی است كه شاعر می‌باید بر آن درنگ بیشتری داشته باشد.
* منصور بنی‌مجیدی، نشر فرهنگ ایلیا (رشت )، ۱۳۸۶.
علی‌رضا پنجه‌ای
منبع : روزنامه تهران امروز