پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا
چرا انقلاب شد
هر چه از سالهای پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، به دلیل تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی و دستاوردهای حاصله، جابهجایی جمعیتی و نسلی، فاصلهگیری از شرایط و موقعیت گذشته، نیازها و مطالبات جدید و تغییرات بینشی و نگرشی این سؤال که «چرا انقلاب شد؟» در ایران گویا طنین انداز و بلندتر میشود. هرچند درباره علل و چرایی رخداد انقلاب اسلامی تاکنون صدها کتاب و هزارها مقاله و تحلیل به رشته تحریر درآمده و از دیدگاهها و منظرهای متفاوتی به این موضوع پرداخته شده است اما همچنان این سؤال و موضوع میتواند برای بحث جذاب باشد و به ویژه برای نسلی که با نگاهی نو به دنیای اطراف خود مینگرد و برای هر سؤالی پاسخی در خور میطلبد و ...
قطعاً پاسخگویی به سؤال «چرا انقلاب شد؟» در ایامی که بیست و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را سپری میکنیم، خود بزرگترین پاسداشت این انقلاب است و البته کاری است دشوار و نفسگیر! اندازهگیری و ارزیابی آنچه رخداده با آنچه آرمانها و اهداف انقلاب بوده آنچنان شکافی ایجاد کرده است که بسیاری از افراد را، حتی آنان را که روزگاری انقلابی بوده و در انقلاب نقش داشتهاند، نسبت به درستی انقلاب و دستاوردهای آن به شک و شبهه و بعضاً نفی و طرد آن واداشته است، در حالی که میدانیم هرگونه نقد و نظر و تحلیل نسبت به حوادث و وقایع گذشته از هر موضع و منظری که باشد هیچگونه تغییری در آنچه رخداده به وجود نمیآورد و تنها فائدهای که میتواند بر این گونه بحثها مترتب باشد عبرتآموزی از گذشته و به عبارتی گذشته را چراغ راه آینده ساختن است. هر یک از ما چه موافق انقلاب باشیم و چه مخالف انقلاب، با رخداد آن مواجهیم و انقلاب اسلامی به هر دلیل (یا دهها و صدها دلیل) اتفاق افتاده است. بر ماست که ریشه و علل آن را دریابیم و جریان جاری رود را دنبال کنیم و ببینیم به کجا میخواهد برود؛ به دریا یا باتلاق؟ و به نظرم از این منظر است که سؤال «چرا انقلاب شد؟» قدر و قیمت مییابد و راهگشا میشود.
همانگونه که آمد، در پاسخ به «چرا انقلاب شد» کتابها و مقالهها نوشته شده و خواهد شد. بازسازی شرایط تاریخی و جغرافیایی و ظرف زمانی و مکانیای که انقلاب در درون آن شکل گرفت و به پیروزی رسید حداقل به پهنای ۲۵ سال (از ۲۸ مرداد ۳۲ تا ۲۲ بهمن ۵۷) عمر میطلبد و طبیعی مینماید که هر نویسنده و تحلیلگری به واگویی گوشه یا گوشههایی از آن موفق شود و البته با ظن خود تاریخ بنویسد. واقعه انقلاب را میتوان به فیل در تاریکی مولوی تشبیه کرد، فیلی که شناخت همهجانبه آن روشنایی و زمان میطلبد و نباید با عجله و با گذشت اندک زمان نسبت بدان داوری نهایی کرد، همچنانکه هنوز پس از گذشت بیش از دویست سال از رخداد انقلاب کبیر فرانسه درباره آن مینویسند و به جمعبندی نرسیدهاند.
علیرغم آنچه درباره دشواری پاسخگویی به سؤال «چرا انقلاب شد؟» یادآور شدم اگر فردی از من این سؤال را بپرسد، از منی که دوران انقلاب را کاملاً درک کردم و در آن به اندازه خود سهم و نقش داشتم، پاسخم این خواهد بود که این «انقلاب علیه تحقیر» بود. اکثریت مردمی که با انقلاب همراه شدند (علیرغم اختلافات فکری و عقیدتی و سیاسی) طی یک دوره زمانی (ربع قرن) احساس کردند که تحقیر شده و شخصیت آنها توسط قدرتهای خارجی (آمریکا و انگلیس به واسطه انجام کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق) و حاکمان داخلی خدشهدار و لگدمال شده است. امام خمینی(ره) در سایه ویژگیها و جایگاهی که داشت و با درک و فهم شرایط داخلی و خارجی بر روی همین مسأله تحقیرشدگی ایرانیان انگشت نهاد و با تکیه بر آموزههای دینی و جوهره تفکر شیعی مردم را به «انقلاب علیه تحقیر» فراخواند و مردم هم دعوت او را اجابت کردند. شعارهای انقلاب از جمله شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در انطباق با رهایی از تحقیرشدگی و به دستگیری سرنوشت کشور به دست خود ایرانیان بود. حتی اگر نظر برخی را که بیان میدارند رژیم پهلوی در جهت عمران و آبادانی کشور قدمهایی برداشت و مسیر رشد و توسعه اقتصادی ایران را هموار نمود- که به نظر من این گونه نیست و اتفاقاً این رژیم بهترین فرصتهای تاریخ ایران را سوزاند- و انقلاب این مسیر را متوقف ساخت و نباید رخ میداد را بپذیریم باز هم به نظرم این استدلال که از منظری مادی و معیشتی به انسان مینگرد نمیتواند نافی انقلاب باشد چرا که ساخت و بافت غالب انسانها به گونهای است که علاوه بر نان و معیشت به شخصیت و جایگاه خود نیز فکر میکنند و در منظومه هستی و نظام سیاسی مستقر به نقش خود میاندیشند و اتفاقاً هر چه جامعهای از سطح رفاه و تأمین بالاتری برخوردار شود به همان میزان شهروندان به دنبال ایفای نقش و سهم و جایگاه بیشترخود در اداره جامعهاند. رژیم پهلوی با گذشت زمان علیرغم پیشرفتهای فیزیکی و اقتصادی (در سایه درآمد نفت) همه درهای سیاست را به روی مردم (به ویژه نسل جدید تحصیلکرده ) بسته بود و جز فرمان شاه حاکم نبود. استبداد و اختناق در سایه حمایت آمریکا و انگلیس روزبهروز بر تحقیرشدگی ایرانیان میافزود و انباشت تحقیر به انبار باروتی تبدیل شده بود که با یک جرقه (انتشار مقالهای در تحقیر و توهین امام خمینی) به آتش کشید و خرمن رژیم پهلوی را سوزاند.
در ادامه این «انقلاب علیه تحقیر» بود که امام خمینی(ره) در اولین اقدام نوع نظام برآمده از انقلاب را به رأی و نظر مردم گذاشت و به تعبیر من مردم ایران را وارد تاریخ کرد، برای اینکه در تاریخ گذشته ایران هیچگاه مردم نقش و سهمی در تأسیس نوع رژیمها و اداره آنها نداشتهاند و همواره مغلوب شمشیرها و فرمانبر مستبدان حاکم بودهاند، رأی اکثریت مردم به «جمهوری اسلامی ایران» معنایی جز این نداشته و ندارد که عصر جدیدی به روی تاریخ ایران گشوده شده و آن عصر «جمهوری» و «حاکمیت مردم» است.
کلام جاودانه امام که «میزان رأی ملت است» و مشی و منش و سیره ایشان در دوران حیات همه بر این گواه است و علت جذبه و نفوذ ایشان و وفاداری و فرمانبری اکثریت غالب مردم نسبت به آن یگانه دوران نیز جز در ارج نهادن به شخصیت شهروندان و نقش دادن به آنها در اداره امور جامعه نمیتوان یافت و جالب اینکه امام خمینی(ره) تنها حاکم و رهبری در تاریخ است که مردم همانگونه که از او برای تأسیس حکومت و رهبری استقبال کردند همانگونه نیز او را تا دیار باقی بدرقه کردند، چرا که او ایران و ایرانیان را از تحقیر نجات داد و راه «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را بروی آنان گشود.
اگر این قاعده منطقی و فلسفی را بپذیریم که علل موجبه انقلاب علل مبقیه آن هم هستند باید این را بدانیم که در سال ۵۷ مردم ایران برای نان و آب و اقتصاد انقلاب نکردند، چرا که تأمین اینها وظیفه هر حکومت و دولتی است، مردم ایران انقلاب کردند چون تحقیر شده بودند و نقش و سهمی در اداره امور کشورشان نداشتند، با انقلاب در پی به دست آوردن حقوق اساسی و سهم و نقش خودشان در اداره کشور بودند. امام نیز به خوبی این موضوع را دریافت و پس از پیروزی انقلاب با نوع نظام (جمهوری اسلامی ایران) و قالب آن (قانون اساسی) به نهادینه کردن نقش و سهم مردم در اداره کشور اقدام کرد. متأسفانه پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب و با گذشت زمان سال به سال از نقش و سهم شهروندان در اداره امور کشور کاسته شده و انتخاباتها به انتخاباتی فرمایشی و نمایشی تبدیل شده است. راز بقای جمهوری اسلامی ایران تاکنون در برگزاری انتخابات نسبتاً آزاد بوده است و قطعاً اگر آزادی انتخابات با هر تفسیری و توجیهی خدشهدار شود نوعی بازگشت به قبل از انقلاب و مسأله تحقیرشدگی شهروندان ایرانی است. آنچه امروز بیش از گذشته سؤال «چرا انقلاب شد؟» را برجسته و مطرح ساخته رخداد همین واقعه نامیمون است و خطری که جمهوری اسلامی ایران را تهدید و تحدید میکند غلبه یافتن نگاهها و سیاستهایی است که دیگر به «میزان بودن رأی مردم» باور ندارد.
علی مزروعی
منبع : متولد ماه مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انتخابات انتخابات مجلس دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی روز دختر رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب مجلس زنان
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سلامت فضای مجازی قوه قضاییه شهرداری
گاز دولت خودرو قیمت دلار مالیات قیمت خودرو قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب تهران نمایشگاه کتاب تلویزیون ازدواج کتاب محمدمهدی اسماعیلی سینمای ایران سریال دفاع مقدس تئاتر موسیقی سینما
هواپیما دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا رفح حماس روسیه حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال رئال مادرید استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ لیگ برتر بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران ذوب آهن نساجی
تبلیغات اینترنت اپل سامسونگ ناسا عیسی زارع پور آب گوگل مایکروسافت
سرطان هندوانه آسم بیماران خاص سنگ کلیه کمردرد بیمه سبزیجات اعتماد به نفس