یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا


قهرمان‌ را دوباره‌ زنده‌ کنید


قهرمان‌ را دوباره‌ زنده‌ کنید
اگر می‌خواهید وقتی‌ داستان‌ تعریف‌ می‌كنید؛مخاطبان‌ شما گوش‌های‌شان‌ را تیز كنند و صدای‌ نفس‌شان‌ هم‌ درنیاید؛اگر می‌خواهید داستان‌ شما روی‌ كودكان‌ تاثیر بگذارد و آنها را سرگرم‌ كند یا بخواباند، باید هنر داستانگویی‌ را فرا گیرید. بیشتر آدم‌ها فنون‌ داستانگویی‌ را بلدند، چرا كه‌ می‌توانند براحتی‌ یك‌ داستان‌گوی‌ خوب‌ را از یك‌ داستانگوی‌ بد تشخیص دهند. نكته‌ اینجاست‌ كه‌ كمتر كسی‌ این‌ اصول‌ را هنگام‌ تعریف‌ كردن‌ داستان‌ خود به‌ كار می‌بندد.
آدم‌هایی‌ كه‌ خوب‌ ماجرایی‌ را تعریف‌ می‌كنند، همیشه‌ به‌ دیده‌ احترام‌ نگریسته‌ می‌شوند. آنها به‌ همه‌ میهمانی‌ها دعوت‌ می‌شوند و كافی‌ است‌ دهانشان‌ را باز كنند تا دیگران‌ ساكت‌ شوند. در زیر پنج‌ اصل‌ ساده‌ داستانگویی‌ فهرست‌ شده‌اند. با رعایت‌ این‌ اصول‌ و تمرین‌ آنها می‌توانید مهارت‌ داستانگویی‌ خود را بهبود بخشید.
هنر داستانگویی‌ تنها برای‌ سرگرم‌ كردن‌ دوستان‌ و آشنایان‌ نیست‌. با این‌ هنر می‌توانید رابطه‌یی‌ صمیمانه‌ با فرزندان‌ خود برقرار كنید. اگر مهارت‌ شما زبانزد همه‌ شود، بعید نیست‌ كه‌ بتوانید داستانگویی‌ را به‌ عنوان‌ شغل‌ اول‌ خود انتخاب‌ كنید. كسانی‌ كه‌ خوب‌ حرف‌ می‌زنند، معمولا خوب‌ هم‌ داستان‌ تعریف‌ می‌كنند. این‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ هنر داستان‌گویی‌ تا حد زیادی‌ به‌ فن‌ بیان‌ شبیه‌ است‌. با رعایت‌ پنج‌ نكته‌ زیر شاید هم‌ سخنور توانایی‌ شوید و هم‌ داستانگویی‌ خبره‌.
۱) هنگام‌ داستانگویی‌ به‌ مخاطبان‌ خود گوش‌ دهید
یك‌ داستانگوی‌ حرفه‌یی‌ هیچ‌ وقت‌ با چشمان‌ بسته‌ چیزی‌ را تعریف‌ نمی‌كند. او با توجه‌ به‌ عكس‌العمل‌ مخاطبان‌ از سلیقه‌های‌ آنها آگاه‌ می‌شود و هر لحظه‌ داستان‌ را مطابق‌ میل‌ آنها تغییر می‌دهد. حالات‌ چهره‌ شنوندگان‌ می‌تواند بهترین‌ راهنمای‌ شما باشد. ببینید آنها از چه‌ قسمت‌هایی‌ از داستان‌ خوششان‌ آمده‌ و روی‌ آن‌ قسمت‌ها بیشتر تكیه‌ كنید.
به‌ مخاطبان‌ خود اجازه‌ دهید نظر خود را بگویند، بعد هوشمندانه‌ داستان‌ را مطابق‌ نظر آنها تغییر دهید. اگر كودكی‌ از كشته‌ شدن‌ قهرمان‌ ناراحت‌ است‌، كمی‌ دروغ‌پردازی‌ كنید و قهرمان‌ را دوباره‌ زنده‌ كنید. هیچ‌ لزومی‌ ندارد به‌ داستان‌ وفادار باشید. شما می‌توانید حتی‌ اتفاق‌هایی‌ كه‌ برایتان‌ افتاده‌ را با بیانی‌ غلو شده‌ تعریف‌ كنید و در جاهای‌ لازم‌ در آنها تغییراتی‌ بدهید. می‌توانید چند خاطره‌ را با هم‌ تركیب‌ كنید و از آن‌ داستان‌ بامزه‌ای‌ بسازید. اصل‌ اول‌ داستانگویی‌، سرگرم‌ كردن‌ دیگران‌ است‌، نه‌ صداقت‌!
۲) به‌ ساعت‌ نگاه‌ نكنید
بدترین‌ چیز هنگام‌ تعریف‌ كردن‌ یك‌ داستان‌ این‌ است‌ كه‌ مدام‌ به‌ ساعت‌ نگاه‌ كنید. این‌ كار هم‌ بچه‌ها را عصبی‌ می‌كند و هم‌ آدم‌ بزرگ‌ها را. بگذارید داستان‌ شما هر چقدر لازم‌ است‌ طول‌ بكشد. عجله‌ نكنید. مطمئن‌ باشید مردم‌ همیشه‌ وقت‌ كافی‌ برای‌ شنیدن‌ داستان‌ و خاطره‌ دارند. داستانگویی‌ مثل‌ صرف‌ یك‌ شام‌ تشریفاتی‌ است‌ كه‌ نباید در آن‌ عجله‌ كرد. در دنیای‌ اطراف‌ ما كمتر پیش‌ می‌آید كه‌ كسی‌ داستانی‌ تعریف‌ كند.
برای‌ همین‌ همه‌ از شنیدن‌ داستان‌ شما استقبال‌ می‌كنند. از سوی‌ دیگر مسلم‌ است‌ كه‌ داستان‌ شما نباید یك‌ روز كامل‌ طول‌ بكشد. تعریف‌ كردن‌ یك‌ لطیفه‌ كوتاه‌ در بیست‌ دقیقه‌ شاید كمی‌ زننده‌ باشد. مكث‌ كردن‌ در میان‌ داستان‌ می‌تواند به‌ جذابیت‌ آن‌ بیفزاید. اما نباید مكث‌ها آنقدر زیاد باشند كه‌ داستان‌ شما مصنوعی‌ به‌ نظر برسد. با مكث‌ كردن‌ می‌توانید بفهمید آیا مخاطبان‌ به‌ داستان‌ شما گوش‌ می‌دهند یا حوصله‌شان‌ سر رفته‌ است‌.
۳) لحن‌ و سرعت‌ حرف‌ زدن‌ خود را تغییر دهید
كسانی‌ كه‌ داستانی‌ را با صدای‌ یكنواخت‌ تعریف‌ می‌كنند، بیشتر به‌ درد خواباندن‌ بچه‌ها می‌خورند تا خنداندن‌ دیگران‌. یك‌ داستان‌گوی‌ خوب‌ باید لحن‌ و صدای‌ خود را به‌ فراخور موضوع‌ تغییر دهد. در قسمت‌های‌ هیجان‌انگیز سرعت‌ داستان‌ را كند كنید و از قسمت‌های‌ عادی‌ سریع‌ بگذرید.
وقتی‌ آدم‌های‌ دیگری‌ در داستان‌ حرف‌ می‌زنند، لحن‌ صدای‌ خود را تغییر دهید و مثل‌ آنها حرف‌ بزنید. این‌ تغییرها باعث‌ می‌شود مخاطب‌ راحت‌تر داستان‌ را درك‌ كند. لحن‌ و سرعت‌ صدای‌ شما برای‌ كودك‌ بسیار مهم‌ است‌. آنها دوست‌ دارند جلسه‌ داستانگویی‌، شبیه‌ صحنه‌ تئاتر باشد تا كلاس‌ درس‌.
۴) صدای‌ داستانگوی‌ خود را پیدا كنید
بسیاری‌ از مردم‌ لحن‌ صدای‌ خود را هنگام‌ تعریف‌ داستان‌ یا لطیفه‌ تغییر می‌دهند. این‌ كاملا طبیعی‌ است‌. این‌ كار ناخودآگاه‌ به‌ ما كمك‌ می‌كند خود واقعی‌مان‌ را از خود داستانگوی‌مان‌ متمایز كنیم‌. برای‌ پیدا كردن‌ صدای‌ داستانگوی‌ خود باید بارها و بارها پوست‌ بیندازید و صدای‌ مختلف‌ را به‌ آزمایش‌ بگذارید تا در نهایت‌ بهترین‌ صدا را پیدا كنید. برای‌ شروع‌ می‌توانید به‌ این‌ فكر كنید كه‌ داستانگوی‌ مورد علاقه‌تان‌ كیست‌.
و صدای‌ او را تقلید كنید. كم‌كم‌ با گوش‌ دادن‌ به‌ دیگران‌ و یادگیری‌ تاكتیك‌های‌ داستانگویی‌ می‌توانید این‌ صدا را بهبود بخشید و از آن‌ خود كنید.
۵) از روی‌ متن‌ نخوانید
یادتان‌ باشد خواندن‌ از روی‌ متن‌، داستان‌گویی‌ نیست‌. تعریف‌ داستان‌ باید با با نمایش‌ همراه‌ باشد. داستان‌گویی‌ كه‌ از روی‌ كتاب‌ می‌خواند مثل‌ بازیگری‌ است‌ كه‌ با متن‌ دیالوگ‌ها رو به‌ روی‌ دوربین‌ می‌آید. خواندن‌ از روی‌ متن‌ میان‌ شما و مخاطبان‌تان‌ فاصله‌ می‌اندازد. امروز حتی‌ مجری‌های‌ خبری‌ هم‌ وانمود می‌كنند كه‌ از روی‌ متن‌ نمی‌خوانند. كنار گذاشتن‌ متون‌ داستانی‌ به‌ شما كمك‌ می‌كند خلاقیت‌ خود را به‌ كار گیرید و هیچ‌ وقت‌ یك‌ داستان‌ را دوبار به‌ یك‌ صورت‌ تعریف‌ نكنید.
منبع : روزنامه اعتماد