پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

به سوی اعدام - DEAD MAN WALKING


به سوی اعدام - DEAD MAN WALKING
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : جان کیلیک، راد سیمونز و تیم رابینز
کارگردان : تیم رابینز
فیلمنامه‌نویس : تیم رابینز
فیلمبردار : راجر دیکینز
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید رابینز
هنرپیشگان : سوزان ساراندون، شان پن، رابرت پراسکی، ریموند ج. باری، ر. لی ارمی، سلیا وستن، روبرتا ماکسول و اسکات ویلسن
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۳ دقیقه


̎خواهر هلن پره‌ژان̎ (ساراندون) مشاور مذهبی و عضو گروه خواهران کلیسای کمک‌کننده به بی‌پناهان و گناهکاران است که به بچه‌های سیاه‌پوست و فقیر نیو اورلیانز کمک می‌کند. او از سوی کلیسا مأمور می‌شود تا در جواب تقاضای کمک ̎ماتیو پانسلت̎ (پن)، که به خاطر کشتن زوج نوجوانی محکوم به مرگ شده است، به زندان و نزد او برود. پیش از رفتن، کشیش به او گوشزد می‌کند که نباید تحت تأثیر قرار گیرد چرا که زندانیانی از این قبیل، از هر دروغی برای نجات خود از مرگ روگردان نیستند. در نخستین ملاقات در زندان، ̎هلن̎ ̎ماتیو̎ را مردی آرام و مسلط و منطقی می‌یابد. ̎ماتیو̎ گناه هتک حرکت و قتل را به گردن شریک جرمش می‌اندازد و خود را بی‌گناه می‌داند. ̎هلن̎ به سراغ وکیلی کارکشته به نام ̎هیلتن باربر̎ (پراسکی) می‌رود. ̎هیلتن̎ تقاضای تجدید دادرسی را می‌دهد. ̎هلن̎ از سوی خانواده‌اش مورد شماتت قرار می‌گیرد و مادرش او را بابت اینکه قلب رئوفی دارد و مردم از این قضیه سوء استفاده می‌کنند، مورد سرزنش قرار می‌دهد. سیاه‌پوستانی که او به آنها کمک کرده از او روی بر می‌تابند. او به دیدار خانوادهٔ ̎پانسلت̎ می‌رود. ̎لوسی پانسلت̎ (ماکسول) از سختی زندگی و بی‌مسئولیتی ̎ماتیو̎ می‌گوید. ̎هلن̎ به دیدن خانواده‌های مقتول می‌رود ولی آنان وقتی می‌‌فهمند او از آنان تقاضای گذشت دارد، با او بدرفتاری می‌کنند. در دادرسی دوم، ̎ماتیو̎ دوباره محکوم می‌شود. تقاضای فرجام‌خواهی به جائی نمی‌رد. ̎هلن̎ تمام روزی را که قرار است ̎ماتیو̎ در نیمه شب آن اعدام شود، با او می‌گذارند. ̎ماتیو̎ که کم‌کم به مرگ نزدیک شده، پس از یک خداحافظی سرد با خانواده‌اش به ̎هلن̎ اعتراف می‌کند که هر دو مقتول را او کشته است. مراسم اعدام انجام می‌شود، در حالی که ̎ماتیو̎ مسئولیت گناه و عقوبت را پذیرفته است، در آخرین لحظات از خانواد‌های مقتولان تقاضای بخشش می‌کند. پس از مراسم دفن جسد، ̎هلن ̎برای دعا به کلیسا می‌رود.
ـ تیم رابینز، بازیگر متوسطی که (طبق یک سنت قدیمی در هالیوود) در سال ۱۹۹۲ با تنها یک فیلم، باب رابرتس می‌کوشد ثابت کند که داوطلب و علاقه‌مند به دست گرفتن موضوع‌هائی اساسی و غیر متعارف و توانا در ایجاد روابط پیچیده و شخصیت‌پردازی‌های چند بعدی و دشوار است، این بار نیز موضوعی بسیار سخت و درون‌مایه‌ای (همیشه) باب روز جامعهٔ امریکا را انتخاب کرده است. به دلیل همین تمایل، به سوی اعدام دارای مایه‌ای جذاب و بسیار دشوار شده است، اما رابینز از دل این مایه پیروز بیرون می‌آید. فیلم نه فقط موضوع همیشه مطرح جامعهٔ امریکا ـ مجازات اعدام ـ را به عنوان یک دست‌مایهٔ اصلی برگزیده است، بلکه از این سئوال اجتماعی، [ آیا مجازت اعدام جوابگوی پلیدی‌های آنی آدم‌های اجتماع در قبال تعارض‌های اجتماعی هست یا نه؟] به سوی مایهٔ جدی‌تر و اساسی‌تری می‌رود و فیلمی دیگر دربارهٔ جنایت و مکافات، عقوبت و گناه و در نهایت اثری مذهبی دربارهٔ پذیرش مسئولیت پذیری عاطفی فرد (جدا از جامعه) می‌سازد. جدا از این اما، رابینز می‌کوشد تا با خلق رابطه‌ای بسیار دشوار و پیچیده، چیزی بین اصرار و پافشاری زن می‌کوشد تا با خلق رابطه‌ای بسیار دشوار و پیچیده، چیزی بین اصرار و پافشاری زن برای رستگار کردن مرد، دو گانگی و تقابل پیچیدهٔ ذهن او در پذیرش مظلومیت و خشم بازمانده‌های قربانیان و لزوم عقوبت گناه و نیز رگه‌ای از یک احساس عاطفی به مرد (که تنها در انتها، زن در می‌یابد رگه و بارقه‌ای از یک عشق می‌تواند باشد) به یکی از سنگین‌ترین و پیچیده‌ترین روابط در سینما شکل عینی بدهد. نزدیکی به چنین دست‌مایه‌ای و کوشش برای ساختن رابطه‌ای چنین پیچیده و دشوار و موفقیت رابینز در بازسازی این رابطه و کوشش او در دور ماندن از در غلتیدن به احساسات‌گرائی و اصرار و در خشکی اجرا، به رغم نزدیک‌ شدنش به دو شخصیت از طریق یک رشته نمای نزدیک، شایستهٔ تحسین است. به سوی اعدام اگر برای ساراندون اسکاری آورد و برای پن، یک کاندیدائی اسکار، برای رابینز گامی بلند است. او از قبل یک تضاد، تضاد بین قالب اجرائی و تمهیدات به کار رفته و محتوایش به موفقیت می‌رسد.