چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


پیوند دانش آموزان استثنایی با هنر


پیوند دانش آموزان استثنایی با هنر
نخستین شكارچی كه خود را به شكل قبیله سالاری كه پوست حیوان را بر روی تخته سنگ یا كنده درختی كشیده تا حیوانات همنوع را جلب كند، جملگی نیاكان هنر بودند، هنر به بشر درك واقعیت را می بخشد و برای انسانی تر كردن آن، به وی عزمی راسخ ارزانی می دارد.۱هنر بیشتر و زودتر از همه چیز سطح فرهنگ و معنی اجتماع را بالا می برد و خود به خود از معایبی كه جامعه ای را به سوی پستی و نیستی می كشاند، جلوگیری می كند و از همه بالاتر و مهم تر، هنر آموزش غیر مستقیم را كه برای تعلیم و تربیت جامعه فوق العاده مهم است، برای ما باعث می شود. تحقیقات دامنه داری از سوی علمای تعلیم و تربیت در زمینه هنر كودكان به عمل آمده و نتایج حاصله از آن معلوم داشته كه تعلیم و تربیت هنری موجب رشد سایر قوا و استعدادهای كودكان می شود.۲«هربرت رید» معتقد است كه هنر باید در محیط آموزشی صمیمانه ای تعلیم داده شود. «لوونفلد» در تعریف هنر می گوید: «هنر فعالیتی است پرتحول و وحدت دهنده كه در تعلیم و تربیت كودكان نقش حیاتی دارد.» نقاشی، طراحی، رنگ آمیزی یا ساختن، فراگرد پیچیده دارد كه در آن عناصر گوناگون تجارب خویش را به هم پیوند می دهند تا شكلی جدید و بامعنی بسازند. در این فراگرد كه جریان از انتخاب و تفسیر و فرم دادن عناصر است، كودك چیزی بالاتر از یك مجسمه یا تصویر ارائه می دهد، او جزئی از خودش را می نمایاند و اینكه چگونه فكر می كند، احساس می كند و می بیند.۳
* هنر و روانشناسی كودك
به طور كلی كودكان از سالهای پس از تولد در برابر صداهایی مانند سرود و موسیقی به هیجان می آیند. اغلب نسبت به اینگونه صداها از خود واكنش نشان می دهند. تلاش در كاربرد واژه ها و عبارتهای آهنگین و قافیه پردازی در گفتار روزمره از ویژگیهای عمده زبان در سالهای كودكی است. كودكان همچنین به شنیدن داستانها و تماشای فیلمهای داستانی تمایل بسیار دارند، به طوری كه دقت نظر در حال و هوای كودك در لحظه های بحرانی و هیجانی حاكی از جذابیت و تأثیر عمیق داستان بر این گروه سنی است.۴
نمایش در سالهای اولیه زندگی كودك نقش آشكار دارد و كودك از همان هنگام كه سخن گفتن و راه رفتن را می آموزد، با تقلید از دیگران، رفتارهای مختلف را به نمایش می گذارد و از این طریق به تكرار و بازآفرینی تجربه ها، تقلید از والدین و دیگران می پردازد. همچنین كودك با روی آوردن به نقاشی انگار، عقاید و عواطف، مشكلات و محدودیتهای زندگی خویش را بیان می كند كه با بهره گیری از فعالیتها می توان اقدامات مؤثری در زمینه بهداشت روانی، تعدیل و درمان مشكلات روانی و عاطفی او به عمل آورد.
افسانه و داستان نقشی درخور توجه برای تمام گروههای سنی دارد، گرچه هنر با تفریح و تنوع همراه است، اما نقش آن صرفاً به سرگرمی محدود نمی شود، بلكه پیامدهای آن تا حدی است كه می تواند جنبه های تشخیصی، آموزشی، پرورشی و درمانی را در بر گیرد.۵دنیای كودكان، دنیای عواطف، احساسها، تخیلها، خیالپردازی و بازی است، از این رو كودك ارتباط عمیقی با هنر، بویژه شعر و موسیقی دارد.۶بازیهای نمایشی و تئاتر مورد استقبال كودكان است و نقش مؤثری در رشد تكلم، پرورش اجتماعی و دیگر ابعاد شخصیت كودك ایفا می كند. آموزش آداب فرهنگی، مقررات اجتماعی و مضامین اخلاقی و انسانی، شیوه برقراری روابط سالم و سازنده با دیگران ایجاد و تقویت حس مسؤولیت پذیری در قبال سایر افراد از جمله مواردی است كه می توان شرایط مناسب برای تحقیق آنها را در دوران كودكی از طریق بازیهای نمایشی یا تئاتر كودكان فراهم آورد.۷نقاشی و طراحی از مهم ترین عوامل بیان كننده هدفها، افكار، عقاید و نیازهای درونی بشر محسوب می شوند كه از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته اند. اشتغال به این فعالیت خلاق اعم از آفرینش نقاشی یا استفاده از آن می تواند علاوه بر پرورش حس جمال دوستی و ذوق هنری انسان، نقش مؤثری نیز در رشد شخصیت شناخت مشكلات و نابسامانی های روانی و درمانی داشته باشد.۸
* رشته های هنری و توان بخشی دانش آموزان استثنایی
استفاده از هنر برای درمان بیماران ریشه در تاریخ گذشته بشر دارد. «تقریباً از زمان تشكیل اولین قبایل بدوی از موسیقی به عنوان وسیله ای برای درمان بیماران استفاده می شده است. شامان ها در قبایل بدوی آفریقا، طبیب و موسیقیدان قبیله محسوب می شدند كه از طریق سحر و مراسم مذهبی، با رقص و آواز، رنگها و لباسهای عجیب، ترانه های مخصوص را می خواندند و بیمار را با خود به خلسه می بردند و از این طریق سعی داشتند تا ارواح خبیثه را از وجود بیمار پاك كنند. هنوز در بسیاری از قبایل آفریقایی، آسیایی و آمریكای جنوبی از این روش استفاده می شود.۹
اما امروزه هنر به كمك بیماران و معلولان آمده و با مدد گرفتن از سایر علوم به درمان آنان مبادرت ورزیده، روشهایی همچون موسیقی درمانی، تئاتر درمانی، قصه گویی و... نشان دهنده توجه مجامع علمی به این موضوع است.از آنجا كه موسیقی درمانی یكی از روشهای مؤثر در درمان معلولیتهای ذهنی است، بخشی از این مقاله را به این موضوع اختصاص می دهیم.«به نظر برخی از روانكاوان (كوهرت، میللر و لاك) موسیقی این امكان را برای فرد فراهم می كند تا تمایلات و هیجانهای خود را بدون هرگونه احساس گناه و در یك محیط قابل قبول اجتماعی، آن هم به صورت متعالی تخلیه و احساس آرامش كند.»۱۰علاوه بر تخلیه هیجانها، موسیقی از كاربردهای متعددی برخوردار است، از قبیل: توسعه مهارتهای فردی، تقویت اعتماد به نفس، افزایش روابط اجتماعی، كاهش تنش های ناشی از اضطراب، كاهش افسردگی، افزایش كارآیی حسی - حركتی و اجتماعی در افراد معلول و عقب مانده ذهنی، سازگاری بهتر در بیماران نورتیك، واقعیت پذیری در بیماران سایكوتیك، كاهش ناراحتی های روان تنی از جمله دردهای عصبی، تنشهای عضلانی، ناراحتی های قلبی، عصبی، كاهش فشار خون، ناشی از هیجان.
«ژاكلین پترز» تعریف نسبتاً جامعی از موسیقی درمانی ارائه می كند: «موسیقی درمانی كاربرد از پیش تعیین شده فعالیتهای موزیكی است كه به وسیله پرسنل متخصص برای ایجاد تغییر در الگوهای رفتاری سازش نایافته و حالات غیر عادی مراجعان به كار می رود. موسیقی وسیله ای برای رسیدن به هدفهای درمانی است.»از طریق بررسی سوابق پژوهشی در مورد عقب ماندگان ذهنی نشان داده شد كه كاربرد موسیقی به عنوان یك روش درمانی برای عقب ماندگان ذهنی، در جهتی كه بتواند نیازهای این گروه را برآورده سازد، تغییر كرده است (رینولدز، ۱۹۸۳).در دهه پنجاه، اهداف برنامه های موسیقی درمانی عقب ماندگان ذهنی شامل: سازگاری اجتماعی، افزایش تمركز، تقویت هماهنگی ماهیچه ها، كنترل شخصی، ثبات عاطفی، انگیزش و كسب كامیابی بوده است (گیلی لند ،۱۹۵۹ برویر ۱۹۵۵).
در دهه شصت، اهداف موسیقی درمانی در زمینه اجتماعی شدن، تقویت واكنشهای دفاعی، كنترل تحریكات آنی، لذتجویی، تحریك حسی و كامیابی، برنامه ریزی شده بود (لاتوم ۱۹۶۸).در اواخر دهه شصت و هفتاد، به دلیل حضور روشهای تغییر رفتار در برنامه های آموزش و پرورش عقب ماندگان ذهنی برنامه های موسیقی درمانی بیش از آنكه بر اهداف روانكاوانه متكی باشد، بر آموزشهای رفتاری تأكید داشت (رینولدز ۱۹۸۲).مطالعات متعدد نشان داده كه موسیقی به شكل مؤثری می تواند رفتار مطلوب عقب ماندگان ذهنی را تقویت كند (جانسون و فیلیپس، ۱۹۷۱).مهارتها و مفاهیمی كه در جلسات موسیقی درمانی آموخته می شوند، می توانند باقی بمانند و در جنبه های دیگر تعمیم یابند (فوكس و هدگ (۱۹۷۷).
* قصه گویی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه
برای بسیاری از كودكان با نیازهای ویژه می توان جلسه های قصه گویی تشكیل داد. فردی كه برای این دسته از كودكان قصه می گوید، باید ویژگیهایی برتر از یك قصه گوی خوب را داشته باشد. كیفیت صدا برای نابینایان، انتخاب داستانهای كوتاه و ساده برای گروه كم توان ذهنی، هماهنگی بین بیان و تصویر برای گروه اختلالات یادگیری، آهسته بیان كردن برای گروه اختلالات عاطفی و استفاده از حركات اشاره و ملایم گفتن برای گروه ناشنوایان اشاره كرد.«ویلیامز» از سه كاربرد استعاره ای، میراثی و درمانی داستان نام برده است. در كاربرد استعاره ای، از داستان به عنوان ابزاری مفید برای بیان نكاتی به خردسالان یا بیماران استفاده می شود. او از داستان سرایی به عنوان ابزاری درمانی برای درمان نظام خانواده استفاده كرده است. او داستان سرایی را به عنوان شیوه ارتباط خانوادگی به كار می برد كه موجب غنای بافت و تقویت پویایی های خانوادگی می شود.اساسی ترین كاربرد بالینی داستان و استعاره آن است كه فرد (خانواده یا گروه) را برای بازگو كردن داستانهاشان توانا می كند. مراجعه كنندگان اغلب به هنگام بیان داستانها، توانایی ها و ارتباطهای معنادار را كشف می كنند و نسبت به وضعیت خود بینش عمیق تری به دست می آورند. قدرت بیان داستان نیز نباید نادیده گرفته شود. در یك مطالعه پژوهشی، «بیكر» دریافت كه دانش آموزانی كه در مورد آسیب شخصی انشا نوشته اند، به نسبت گروه كنترل بارها تغییرات مثبت شخصی را در عملكرد خود نشان می دهند و كمتر به وضعیت سلامتی خود توجه دارند. آنان در مطالعه خود تأكید كردند كه گفتن (برای نخستین بار) شامل مواجهه و بیان افكار بازداری شده، احساسها و تصورات نسبت به رخداد آسیب زایی است.
* پسیكودرام (تئاتردرمانی):
نقش بازی كردن به صورت تئاتر از زمانهای قدیم و پس از به وجود آمدن تمدن و شهرنشینی وجود داشته است. در ابتدا تئاتر به عنوان وسیله ای برای انجام مراسم، آداب و سنن خاص به كار می رفت. در حدود ۴ هزار سال قبل از میلاد، مصریان از تئاتر در این موارد بهره می گرفتند، همچنین در یونان قدیم، تئاتر تراژیك نضج گرفت كه در آن اسطوره های باستانی مثل اسطوره «ادیپوس» به نمایش در می آمد.حركات موزون، رقص، آواز، موسیقی، پانتومیم و شكلهای دیگر نمایش، یك نیاز بشری برای بیان تئاتر سمبولیك، چه از نظر بازیگر و چه از دید تماشاگر بوده است، بنابراین عجیب نیست كه تئاتر جای خود را به تدریج در موارد خاصی مانند آموزش، تعلیم و تربیت و روان درمانی باز كند و به عنوان محدوده مشخص تئاتر درمانی مورد قبول قرار گیرد.تئاتر درمانی از سوی «جاكوب لوی مورنو» بنیانگذاری شد. او روانپزشك بود. در رومانی متولد شد، در وین زندگی و كار كرد و بالاخره در سال ۱۹۲۵ برای ادامه كار خود به آمریكا رفت. او همدوره فروید بود و تلاش خستگی ناپذیر و سرسختانه ای را در جداسازی اصول تئاتردرمانی از اصول روانكاوی به انجام رساند.در تعریف تئاتر درمانی می توان گفت كه عبارت از یك روش گروه درمانی است و در آن خصوصیات برجسته شخصیت، ارتباطات بین فردی، تعارضات و كشمكشهای روانی و همچنین اختلالات احساسی و عاطفی با روشهای مخصوص نمایشی مورد مشاهده قرار می گیرند.۱۱بازیهای نمایش آزاد و خلاق از نقش درمانی ویژه ای برخوردار است و تا حدی راه را برای فرار كودك از محدودیتهای زندگی هموار می كنند. در چنین حالتی كودكان دست كم می توانند در حین بازی به نیازهای خود پاسخ گویند و به تمایلات خود دست یابند. از این رو بازی درمانی از روشهای كارآمد در روان درمانی كودكان به شمار و در دو جنبه تشخیص و درمان به كار می رود.«جاكوب مورنو» می گوید انجام دادن فعالیت خلاقه به میل و اراده و اختیار و آزاد كردن این قوه در آدمی، درست ترین اقدام برای درمان بسیاری از بیماریهای روانی است. وی بر خلاف فروید كه ریشه همه بیماریها را عقده جنسی می دانست، معتقد است كه ناخوشی های روانی علل مختلف و متعدد دارند، اما از بازپسین تحلیل همه به یك علت باز می گردند و تأدیل می شوند. تبلور همه خواستها و یا تحجر و تصلب آنها، چنان كه گویی جمله در دامی و قالبی چون قفس افتاده اند، كه رهایی از آن ممكن و متصور نیست. اگر بیمار مشكلات و مصائب خود را زنده كرده، به صحنه بیاورد و به بیانی دیگر درام زندگی خویش را بازی كند، به جای آن كه چون بیمار فروید و بر طبق روش او، ناظر و تماشاگر اضطراب و ناتوانی كشاكش پردرد و رنج خود باشد، درمان می شود.چه، شفا وقتی حاصل می شود كه بیمار هم علت درد و رنج خود را بداند و هم آن را بیرون بریزد و «بازی» كند.درباره هدف های نمایش درمانی، مواردی چون: توان بخشی، مهارت های اجتماعی، غلبه بر ترس های مرضی و اكتشاف نقش را بیان داشته اند.
پی نوشت:
۱ ـ پایان نامه كارشناسی ارشد، زهرا حقیقت دوست از دانشكده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع تأثیر آموزش هنر بر رشد ادراك دیداری دانش آموزان عقب مانده ذهنی خفیف شهر تهران.
۲ ـ همان منبع.
۳ ـ همان منبع.
۴ ـ پایان نامه كارشناسی ارشد طاهره سیدی با موضوع تأثیر قصه گویی بر كاهش رفتارهای پرخاشگرانه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مركزی.
۵ ـ میرزابیگی، علی، نقش هنر در آموزش و پرورش و بهداشت روانی كودكان، انتشارات مدرسه، سال ۱۳۷۳.
۶ـ همان منبع.
۷ـ همان منبع.
۸ ـ همان منبع.
۹ ـ پایان نامه كارشناسی ارشد ندا شمس سولاری، با موضوع تأثیر موسیقی بر مهارتهای اجتماعی دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر ۱۰-۶ سالگی.
۱۰ ـ همان منبع.
۱۱ ـ بلانر، هوارد، ترجمه حق شناس، حسن و اشكانی، حمید، تئاتردرمانی (روان درمانی با شیوه های نمایش) انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال ۱۳۷۰.

سید امیر میرخندان
منبع : روزنامه ایران