شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

خط مشی های راهبردی آمریکا در قبال روسیه


خط مشی های راهبردی آمریکا در قبال روسیه
به محض اتمام جنگ سرد، کشمکش های آمریکایی - کمونیستی تبدیل به چالشی امریکایی - روسی شد و نظام بین الملل تحت تاواشنگتن و هم پیمانان آن اردوگاه سرمایه داری غرب را پیروز مصاف بااردوگاه کمونیستی شرق دانستند. نظام جدید بین الملل درگیر مسائلی جدید شد که به تسریع شعله ور شدن این جنگ منتهی گردید. یکی از این مسائل تلاش واشنگتن برای رهبری بلامنازع نظام جدید جهانی از طریق ابزارهایی مانند عقب نگه داشتن کشورهای دیگر از عرصه پیشرفت و تحول و جلوگیری از شکل گیری هرگونه قدرت جهانی دیگر بود.
ایالات متحده آمریکا با حساسیت، برای دربند کشیدن روسیه تلاش کرد. با وجود شکست انقلاب های رنگین با هدف تسلط بر کشورهای هم جوار روسیه و ناکامی در طرح های استقرار تجهیزات نظامی آمریکا در خاک همسایگان روسیه، برخی مطالعات استراتژیک جدید در پی ترسیم خط مشی های نوین برای طرح هدفمند دیگری است که این بار با تمرکز بر برخی ابزارهای کیفی تازه به واشنگتن و هم پیمانان آن امکان می دهد تا قدرت روبه رشد را کاهش داده و از تبدیل آن به ابرقدرت ممانعت کند و در همان حال روسیه را وابسته به اقتصاد ایالات متحده و هم پیمانان اروپایی آن نگه دارد.
لئون آهارون کارشناس و محقق یهودی- آمریکایی در امور روسیه درمراکز تحقیقاتی لابی اسرائیلی، در تحقیقی بر ضرورت اقدام واشنگتن برای برقراری تفاهم با دولت های عضو اتحادیه اروپا با هدف تاثیر گذاری بر ایجاد یک استراتژی واحد در تعامل آینده با روسیه تاکید کرده است.
خط مشی های راهبردی در تعامل با روسیه بر اساس اجرای محورهای ذیل است:
ـ تلاش مستمر برای پایین نگه داشتن میانگین قیمت های نفت و گاز
ـ تاکید بر اجرای سیاست نفت در مقابل غذا در معاملات تجاری با روسیه
ـ اجرای نظام سبد غیر علنی برای بهای ارزها با هدف تضعیف واحد روبل روسی در مقابل یوروی اروپایی و دلار آمریکایی و سایر ارزهای کشورهای غربی مانند لیره استرلینگ و دلار کانادا
ـ غرق کردن اقتصاد روسیه در وام های کوتاه مدت با سود بالا
ـ اعمال سلطه تجاری بر کالاهای وارداتی مورد نیاز در اقتصاد روسیه
برقراری روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای دارای روابط با روسیه همراه با شرایطی تجاری و اقتصادی که مزایای بیشتری برای این دولت ها به نسبت روابط با روسیه در پی داشته باشد تا از این رهگذر این کشورها را به قطع ارتباط با روسیه و انزوای آن تشویق کنند.
براساس این محورها، آثار اجرای آنها بر اقتصاد روسی در تحلیل زیر قابل ملاحظه است:
پایین نگه داشتن میانگین بهای نفت و گاز، ضرورتاً کاهش درآمدهای ارزی روسیه را به همراه دارد که در این صورت مسکو راهی به جز استقراض از خارج برای پوشاندن کسری درآمدهای ارزی نخواهد داشت. برای دستیابی به این مساعدت های بین المللی روسیه ناچار خواهد بود به شرایط مطرح شده در خصوص اصلاح ساختار بانک جهانی و همچنین شروط و درخواست های مطرح شده درباره برنامه تثبیت اقتصادی ویژه بانک بین المللی پول تن دردهد.
تاکید بر اجرای برنامه نفت در مقابل غذا در معاملات تجاری با روسیه بدین معناست که روسیه نیازهای نفتی و گازی کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تامین کند و در مقابل به نیازهای غذایی خود دست یابد. این برنامه مطمئناً با توسل به زور آنگونه که در عراق از سوی آمریکا و هم پیمانان پیاده شد، قابل اجرا نخواهد بود. این کار از طریق پروتکل ها و معاهدات شراکت تجاری مفروض بین روسیه و اتحادیه اروپا انجام خواهد شد. در مورد این شراکت ها، واشنگتن فشارهای شدیدی را بر کشورهای اروپایی برای اتخاذ یک موضع واحد اروپایی به وسیله نمایندگان اتحادیه، وارد می کند و کشورهای اروپایی را ملزم به تمرکز صرف بر مذاکره با روسیه براساس کمک های نفت و گاز روسیه به اروپا، در مقابل محصولات کشاورزی و غذایی می کند و نهایتاً هر چه قیمت تولیدات زراعی و غذایی اروپا افزایش یابد، مسکو زیان های مالی بیشتری را در تعامل با اتحادیه اروپا متحمل خواهد شد.
اجرای نظام سبد غیرآشکار برای بهای دلار آمریکا، یورو اروپا، ین ژاپن و دیگر ارزهای کشورهای هم پیمان آمریکا قطعاً جنگ مالی پنهانی را علیه روبل روسیه به راه خواهد انداخت، قدرت خرید روسیه را به عنوان کشوری که دارنده یک ارز قوی است در بازارهای بورسی و مالی جهان کنترل خواهد کرد.
غرق کردن اقتصاد روسیه در وام های کوتاه مدت با بهره بالا، باعث سنگین شدن میزان پرداخت های روسیه به علت هزینه های مداوم برای واردات خارجی خواهد بود. به علاوه معاملات بانکی خارجی روسیه را وارد یک شبکه پولی عنکبوتی مبتنی بر افزایش تصاعدی حجم تعهدات خارجی خواهد کرد که این امر باعث می شود در طول ۳ تا ۴ سال، حجم بهره چیزی معادل اصل بدهی شود و بالاخره مسکو ناچار می شود ارزش روبل را کاهش دهد یا اینکه با زنجیره ای از ورشکستگی بانک های خود در اثر فروپاشی شرکت های مالی و تجاری روبه رو شود.
اعمال سلطه تجاری در کالاهای وارداتی مورد نیاز روسیه به معنای کمیاب کردن مواد وارداتی صنعتی و کشاورزی و دیگر مواد مورد نیاز روسیه است. به عنوان مثال واشنگتن و کشورهای اروپایی تلاش خواهند کرد، قراردادهای تجاری جداگانه ای را با کشورهای دیگر جهان منعقد کنند که به موجب این قراردادها از ورود کالاها و مواد خام مورد نیاز روسیه به این کشور ممانعت کنند تا روسیه ناچار شود این مواد و کالاها را به بالاترین قیمت ها خریداری کند. برقراری روابط با کشورهای دارای روابط تجاری و اقتصادی با مسکو بدین معناست که واشنگتن و هم پیمانان آن، توافق نامه ها و شراکت های تجاری و اقتصادی باکشورهای صادرکننده مواد مورد نیاز به روسیه برقرار کنند. قراردادهایی که به این کشورها امکان می دهد مواد و کالاهای مورد نیاز خود را از کشورهای تحت ائتلاف آمریکایی و براساس شروطی که متضمن مزایا و برتری های تجاری و اقتصادی برای آنان باشد، تهیه کنند و در نهایت منجر به تضعیف بخش صادرات روسیه شود.
علی رغم اینکه دولت بوش کاخ سفید را ترک کرده و به جای آن دولت دموکرات اوباما بر سرکار آمده است، روشن است که سیاست خارجی آمریکا در قبال روسیه بر همان سرشت مداخله جویانه اما با وسایل و ابزارهایی متفاوت باقی مانده است و دولت اوباما به استفاده از ابزارهای اقتصادی به جای ابزارهای نظامی، امنیتی و سیاسی مورد استفاده بوش متوسل خواهد شد.
مترجم: جواد ارشادی
منبع : روزنامه جوان