شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


درباره اصلاح الگوی مصرف


درباره اصلاح الگوی مصرف
حتما می‌دانید که سال ۱۳۸۸ به عنوان سال «اصلاح الگوی مصرف» نام‌گذاری شده است. احتمالا خیلی‌ها معنای این عبارت را واضح فرض می‌کنند و جای بحثی در آن نمی‌بینند، اما اگر بیشتر دقت کنیم می‌بینیم که می‌توان برداشت‌های مختلفی از این عبارت داشت و حتی این نگرانی وجود دارد که با سوءاستفاده از معنای این عبارت، مشکلاتی بر سر راه آزادی انتخاب مردم در مورد نیازهای مصرفی‌شان به وجود آورده شود.
سوال این است که آیا اساسا معیاری جامع برای الگوی مصرف وجود دارد که بتوان بر اساس آن یک الگوی مصرف را صحیح و الگوی مصرف دیگر را ناصحیح دانست؟ و با توجه به آن در مورد «اصلاح» الگوی مصرف حرف زد؟ بحثی که می‌خواهم در این جا مطرح کنم این است که هر فرد برای مصرف خودش معیاری دارد که منحصر به خود او است. افراد دارای ذائقه‌ها و سلایق گوناگون هستند و هر فرد خودش بهتر از هر کس دیگری می‌داند که چه سبدی را باید برای مصرف خودش انتخاب کند که بیشترین فایده را برای او داشته باشد. هر فرد رشد یافته و عاقل، قاعدتا در تشخیص اینکه درآمدش را چگونه خرج کند و چه سبدی از کالاها و خدمات را تهیه کند، مشکلی نخواهد داشت و حتما سعی خواهد کرد تا درآمدش را به بهترین و اقتصادی‌ترین نحو ممکن به کار ببندد؛ چرا که هر چه باشد خود او از هر کس دیگری نسبت به نحوه خرج شدن درآمدش نگران‌تر و حساس‌تر است و ملاحظه بیشتری خواهد داشت. فرد در انتخاب اینکه کدام سبد از کالاها و خدمات را انتخاب کند، درآمد خود، قیمت آن کالاها و خدمات و ترجیحات خود در استفاده از آن کالاها یا خدمات را در نظر می‌گیرد و سعی می‌کند با توجه به این موارد، بهترین سبد را انتخاب کند.
پس باید پرسید که اساسا چرا بحث اصلاح الگوی مصرف در جامعه ما مطرح شده است؟ ظاهرا علت اصلی مطرح شدن این بحث آن است که مصرف سرانه برخی از محصولات، به خصوص حامل‌های انرژی (بنزین، گازوییل، برق و…) در کشور ما بسیار بیشتر از متوسط جهانی است. تا جایی که دیگر دولت از عهده تامین این میزان بالای تقاضا برای این محصولات برنمی‌آید. این مساله تا زمانی که دولت می‌توانست به این میزان تقاضا پاسخ دهد مساله‌ای حاد نبود، اما با رسیدن به این نقطه، تنها راهکاری که به نظر می‌رسید تعدیل میزان تقاضا و مصرف این محصولات بود و از همین رو بحث اصلاح الگوی مصرف مطرح شد،
اما آیا مردم ما دارای عقل اقتصادی نیستند و پولشان و درآمدشان به شکلی غیراقتصادی مصرف می‌کنند که این مشکل به وجود آمده و باید به آنها گفت که شیوه صحیح و اقتصادی مصرف چیست، یا اینکه اتفاقا منطق اقتصادی به آنها حکم می‌کند که این گونه مصرف کنند که اکنون مصرف می‌کنند؟ اگر به کالاهایی که در مورد تامین آنها دچار مشکل شده‌ایم نگاه کنیم جواب این سوال را به سادگی می‌یابیم.
مصرف سرانه بنزین در کشورهای مختلف جهان
حامل‌های انرژی در کشور ما مشمول یارانه هستند و نسبت به متوسط جهانی بسیار ارزان‌ترند. از طرفی مصرف سرانه این حامل‌ها هم در کشور ما نسبت به متوسط جهانی بسیار بیشتر است. آیا این پدیده تصادفی است یا اینکه می‌توان رابطه‌ای میان این دو داده برقرار کرد؟ اگر به نحوه تصمیم‌گیری آحاد اقتصادی نگاه کنیم، و با همان فرض که انسان‌های عاقل با توجه به درآمدشان و قیمت‌ها و ترجیحاتشان بهترین سبد را انتخاب می‌کنند، این مشاهده تا حد بسیار خوبی قابل توضیح خواهد بود. اتفاقا مردم ما کاملا اقتصادی هستند و همین منطق اقتصادی به آنها حکم می‌کند که وقتی بنزین و برق به نسبت ارزان‌تر هستند، مصرف آنها هم به نسبت بیشتر شود. انتظار ما از رفتار اقتصادی انسان‌ها این است که با کم شدن قیمت یک کالا، مصرف آن کالا افزایش ‌یابد و این دقیقا همان اتفاقی است که در مورد انرژی در کشور ما رخ داده است.
پس در مورد اصلاح الگوی مصرف چه می‌توان گفت؟ به نظر می‌رسد که مردم ما نیازی به تجدیدنظر در الگوی مصرف‌شان ندارند و انتخاب سبد مصرفی‌شان انتخابی عقلانی و اقتصادی است. آن چه که نیاز به تجدیدنظر و اصلاح دارد، سیاست‌های دولت در مورد قیمت کالاهایی مانند انرژی است که با پرداختن یارانه‌های سنگین، قیمتشان را پایین نگه داشته است و باعث شده تا مصرف آنها به حدی بالا برود که دولت در تامین آن دچار مشکل گردد. این دولتمردان هستند که باید الگوی فکری‌شان را اصلاح کنند و به منطق اقتصادی رو بیاورند و منابعی را که صرف پرداختن یارانه به مصرف انرژی می‌کنند (که عملا تشویق به مصرف بیشتر انرژی است)، صرف فعالیت‌هایی کنند که اقتصادی‌تر و به صرفه‌تر باشد.
امیررضا خسروشاهی
منبع: کافه اقتصاد
http://cafeconomics.wordpress.com
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد