چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


خصوصی سازی؛ عدالت انحصاری


خصوصی سازی؛ عدالت انحصاری
زمانی من یک یادداشتی درباره «خصوصی سازی» نوشتم اما چون ماجرای خصوصی سازی در ایران خودش هجو است یادداشت من هم «یه هویی» هجو شد و خلاصه کارم به مشکل رسید.
در همه این سال ها مشکل بسیاری از همفکرانم هم این بوده که چطور باید برای آدم هایی مثل خودمان که زیاد اهل پیگیری جدی مسائل جدی نیستند، ماجرای خصوصی سازی ایرانی را توضیح بدهم که عمق فاجعه یی که اتفاق می افتد را نمایان کند.
اصلاً من ماجرا را شرح می دهم و شما خودتان ببینید چیزی متوجه می شوید؟ آن «خصوصی سازی» که از بعد از برنامه اول در ایران اجرا می شود هیچ تناسبی با تعریف معقول خصوصی سازی ندارد.
مخالفان ما برای محکوم کردن مان از عدالتی که در نام «خصوصی سازی» متجلی است مثال می آورند و جزوه های مدون و علمی و بی نقص و البته قطوری که در تئوری خصوصی سازی وجود دارد را روی سر ما می کوبند.
کدام آدم نسبتاً عاقلی می تواند اجازه فعالیت سرمایه داران را در بخش صنعت نفی کند. احتمالاً چیزی از حرف هایم متوجه نشدید پس ادامه مطلب را بخوانید.
خلاصه همین طوری گذشت، در فضایی که ما و مخالفان مان امیدی به درک و فهم حرف هم نداشتیم و البته در مورد ما این استثنا هم وجود داشت که نمی توانیم حرف مان را به مردم منتقل کنیم. گذشت تا به طور غیرمنتظره یی متوجه شدم آنچه ما برای تعریفش خودمان را به آب و آتش می زدیم در یک برنامه تا حدی ورزشی پربیننده تلویزیونی به طور کامل و ساده فهمی توضیح داده شده است.
ماجرا این طور است که در یکی از برنامه های «نود» عادل فردوسی پور موضوع واگذاری باشگاه پاس به بخش خصوصی را پیش می کشد و مسوولی که مسبب چنین کاری شده است را به طور مستقیم روی خط می آورد و مسوول محترم هم طبق معمول شروع می کند به وصل کردن این واگذاری به اصل ۴۴ قانون اساسی و اینکه دولت باید خودش را کوچک کند و اختیاراتش را به مردم واگذار کند و از این صحبت ها. اینها همان حرف هایی بود که ما برایش جوابی نداشتیم. چه کسی برای چنین استدلال دقیق و از پیش تنظیم شده یی می تواند جوابی بدهد؟
● ما چطور می توانیم با پرزرق و برق ترین جلوه های عدالت اقتصادی یعنی خصوصی سازی مخالفت کنیم؟
اما عادل فردوسی پور بهتر از هر اقتصاددان و فعال سیاسی و اجتماعی و کارگری با همان لحن و تن صدای بانمکش گفت؛«آقای دکتر... خوبه که شما می خواهید خصوصی سازی کنید اما مگر قرار نیست باشگاه پاس به استانداری همدان واگذار بشود و بودجه اش را از دولت بگیرد؟،»
این همان لحظه یی بود که میلیون ها بیننده تلویزیونی «نود» توانستند عمق فاجعه خصوصی سازی در ایران را درک کنند و متوجه شوند که خصوصی سازی واقعی به معنی سرمایه گذاری، تولید و به تدریج رشد کردن است و نه صنعتی که توسط بخش دولتی احداث شده و به باروری رسیده و تولیدات سوددهی دارد را یکجا به یکی ازبخش های دیگر حاکمیت «اهدا» کنند. همان بلایی که بر سر باشگاه پاس آمد، مردم وقتی کاملاً موضوع خصوصی سازی را درک کردند، همگی هم نظر شدند که واگذاری یک باشگاه پرافتخار دسته برتری به بخش خصوصی عجیب و حتی ساده لوحانه است.
بهتر است اگر بخش خصوصی می خواهد وارد عمل شود خودش تیمی را در محلات تاسیس کند، روی این تیم سرمایه گذاری کند و آرام آرام به لیگ دسته سوم و دوم و اول و تمایلاً لیگ برتر برسد، نه اینکه تیمی کامل با هزاران طرفدار و صدها بازیکن مطرح جهانی را یکدفعه به بخش خصوصی واگذار کند.
جالب بود که تمام کارشناسان برنامه نود تاکید داشتند که تیم پاس پس از خصوصی سازی یکی دو سال در لیگ می ماند و سپس به تدریج منحل خواهد شد، این اتفاقی است که در بخش صنعت ما سال ها است که شاهدش هستیم.
کارخانه هایی که با سرمایه گذاری دولت بسیار بزرگ و مطرح و سودده شدند پس از واگذاری به بخش خصوصی مدتی کج دار و مریز طی می کنند و سپس مواد اولیه شان قطع می شود و بعد کارگران به تدریج تعدیل می شوند و سپس ابزار تولید فروخته می شود و کارگاه ها به سوله های دلالان تبدیل می شود و همه یک کارخانه بزرگ به یک انباری تنزل پیدا می کند.
واقعیت این است که این نوع خصوصی سازی که در ایران اجرا می شود ابداً پدیده جدیدی نیست بلکه از سال ها و حتی قرن ها پیش در ایران رایج بوده است اما نام خصوصی سازی نداشته. مثلاً ناصرالدین شاه قاجار که فلان روستا و منطقه را به فلان السلطنه می بخشیده هیچ وقت نمی گفته که من روستای فلان را خصوصی سازی کردم.
بگذریم. همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که مسلماً ما از این به بعد مشکلی برای بازگویی و روایت خصوصی سازی ایرانی نخواهیم داشت چرا که کافی است مخاطبان را به برنامه نود درباره باشگاه پاس ارجاع بدهیم.
منبع : روزنامه اعتماد