سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


طبیعت و تنهایی و شاعر


طبیعت و تنهایی و شاعر
۶۸ سالگی كاظم سادات‌اشكوری شاعر، مترجم و پژوهشگر معاصر، بهانه‌ای است برای نوشتن این سطور. در این نوشتار سعی دارم به شكلی كوتاه و مفید، مروری داشته باشم بر پرونده ادبی مردی كه حدود ۵ دهه از عمرش را در عرصه شعر و هنر و پژوهش گذرانده است. در آغاز دهه ۴۰ است كه اشكوری به شكلی جدی وارد فضای ادبی ایران می‌شود. او كه متاثر از آموزه‌های نیما و شگردهای شعری احمد شاملو است، به آن بخش از حرف‌های نیما درباره طبیعت و كاركرد آن در شعر، توجه ویژه‌ای نشان می‌دهد.
از همان ابتدای كار، طبیعت‌گرایی جزو شاخصه‌های شعر او می‌شود. این طبیعت‌گرایی خودش را به دو شكل در شعر او نشان داد؛ شكل اول بازتعریف یا تشریح طبیعت در شعر بود. شكل دوم تبدیل شدن عناصر طبیعت به كدها و نشانه‌ها در شعر. زمانی كه با شكل اول از طبیعت در شعرهای او روبه‌رو می‌شویم، گاه برخی شعرها تا مرز خاطره‌نویسی و حس‌نویسی سقوط می‌كنند! اما آنگاه كه با شكل دوم از طبیعت در شعرهایش روبه‌رو هستیم، با یك سلسله كدها و نشانه‌هایی برخورد می‌كنیم كه شعر را به سمت تشكیل یك هندسه و معماری هنری هدایت می‌كند. این نشانه‌ها و كدها در عین حال كه دستگاه زیبایی‌شناسی شاعر را تبیین می‌كنند، نقش درها و دریچه‌هایی را بازی می‌كنند كه ما را به عمق شعر و جهان درونی آن هدایت می‌سازند.
<در روزهای مضطرب فصل / انگار چیزی شبیه مه / راه عبور ما را / مسدود كرده است / چیزی شبیه مرگ / اندیشه‌های ما را / نابود كرده است>
(گزینه اشعار، ص ۲۴)
شعر او را می‌توان به دو مرحله و پس از آن به دو بخش تقسیم كرد: مرحله اول كه شامل تجربه‌های شاعر در الگوی شعر نیمایی و مسیر زبانی و بیانی شعر شاملو است. مرحله دوم كه بلوغ ذهنی و زبانی شاعر است و شامل شعرهایی می‌شود كه از منظر زبانی و ذهنی و ساختاری دستاورد و ساخته و پرداخته شاعر است. اما شعر اشكوری را می‌توان پس از این مرحله به دو بخش <تجربه‌های نیمایی> و <تجربه‌های آزاد( >شعر سپید) تقسیم كرد. او از بدو شروع كارش تاكنون همواره و همزمان، هم شعر نیمایی سروده و هم شعر آزاد. تاكید او بر حضور همزمان شعر نیمایی و شعر آزاد در كارهایش را شاید بتوان در نوعی تعهد و تقید ذهنی شاعر به آموزه‌های <نیما> دانست؛ تعهد و تقیدی كه خاستگاهی شناخت - شناسانه دارد و از سر آگاهی و تجربه، توسط شاعر انتخاب شده است.
در عین حال راهكارهایی كه او در شعر شاملو و شعر سپید دید، شاعر را به استفاده‌های گاه و بیگاه از این شیوه شعری كشاند. او هنگامی سراغ شعر سپید می‌رود كه بیش از آنچه درگیر تولید و انتقال معنا و پیامی باشد، درگیر ایجاد یك فضای فكری - عاطفی در شعر است؛ فضایی كه بتواند مكاشفه ذهنی - زبانی شاعر را به مخاطب برساند: <از شاخه‌ها / شكوفه گیلا‌سی / می‌افتد / بر تخته سنگ رود / از باغهای دور / پروانه‌ای / هراسان / می‌آید.( >سقوط، از گزینه شعرها، ص ۸۱)
اما وقتی از دو مرحله در روند شعری اشكوری صحبت می‌كنیم، در مرحله اول شاهد تجربه‌هایی هستیم كه شاعر به تاثیر از زبان قدرتمند شاملو و شیوه‌های بیانی او انجام داده و در عین حال شدیدا به اسلوب ذهنی - زبانی نیما نزدیك است. سرچشمه‌های ورود به مرحله دوم كار شاعر را می‌توان در شعرهای دهه ۵۰ و مجموعه شعرهای <از دم صبح> و <با ماسه‌های ساحل> مشاهده كرد؛ شعرهایی كه با تركیب ریتم و وزن نیمایی با سیالیت زبانی و ذهنی شعر سپید، به چیدمان و ساختی زیبا و نیمه شخصی می‌رسند: <چشمان تو بود / آهوان در بن كوه / در چشمه پیاله‌های كوچك بود / با ماه بلند / / از دامنه‌ها سوار می‌آمد / گفتیم علف چگونه تاب آورد / این خیل سواران را / علف نشنید / / كو پونه پای چشمه / كو ریواس؟ / گل در كف باد بود و / می‌خندید / / چشم، آن تو بود و / آهوان دیدند / از چشمه، پیاله‌های كوچك را / اندوه غریب ماه می نوشید.>
(پیاله‌های كوچك، ۱۳۵۳)
مرحله دوم كار اشكوری از اوایل دهه ۶۰ و با مجموعه <كنار جاده پاییز> شروع می‌شود؛ شعرهایی كه در آنها رد و نشان شاعر خاصی دیده نمی‌شود و دستاورد ذهنی - زبانی خود شاعر است. آنچه در این شعرها به چشم می‌آید، استعاره و سمبل‌های خاص و شخصی است كه از عناصر طبیعت ساخته می‌شود، به همراه لحن و بیان روایی خاصی كه شاعر به آن رسیده است: <شوقی شیار می‌زند / این كشتزار آیش را / در ماهتاب اسفند / یار صبور همسفر سال اضطراب - / در كشتزار مهتاب / - بذر ترانه می‌پاشد / / شب در سكوت می‌گذرد از پل / و نام پونه صحرایی / یك لحظه می‌نشیند / در ذهن جویبار / یاد شكوفه‌های شكفتن - / در باغ بامدادی / - بر شاخ و برگ برهنه / گل در دهان خاك...( >در ماهتاب اسفند، ۱۳۶۵)
شعر اشكوری با ریز و درشت نقاط قوت و ضعفش، پیشنهاداتی را در خود دارد كه شاید كمتر دیده شود.
اما وجه دیگر كار ادبی كاظم سادات‌اشكوری، ترجمه‌های اوست. همچنین جدای چند داستان كوتاه كه به شكلی پراكنده در مطبوعات منتشر كرده، ۳ كتاب نیز از ادبیات داستانی فرانسه به فارسی ترجمه كرده است: <تولیپ> اثر رومن گاری، <پست جنوب> اثر اگزوپری (با همكاری بهروز دهزاد) و <مسافر> اثر ژولین گرین. تسلط او به زبان فرانسه و آشنایی عمیق او با ادبیات معاصر این كشور، او را به این سمت و سو هدایت كرد كه ۳ اثر داستانی ارزشمند را از ادبیات معاصر فرانسه، به مخاطبان ایرانی هدیه كند. نوع انتخاب آثار ترجمه شده توسط او، به نوعی گرایشات اجتماعی - ادبی او را هم آشكار می‌كند. اشكوری به سراغ آثاری ‌رفته كه در آنها تلا‌ش برای بقا و حفظ زندگی، فقر فرهنگی - سیاسی، تنهایی و بی‌پناهی انسان، برخورد طنزآمیز با معضلا‌ت مهم زندگی انسان و جهان پیچیده ذهنی و درونی انسان‌ها به عنوان سوژه و مضمون به كار رفته است. او برای اولین بار ژولین گرین نویسنده سرشناس فرانسوی را به ادبیات كشورمان معرفی كرد؛ كسی كه در كشور خودش به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبك و اندیشه خاص مطرح و شناخته شده است...
در حوزه پژوهش و تحقیق نیز اشكوری چند كتاب دارد: <افسانه‌های اشكور بالا‌>، <افسانه‌های دهستان برزرود>، تحقیق درباره خانه‌‌های روستاهای گیلا‌ن، كتابی درباره زندگی و كار روستاهای غربی كشور و <نگاهی به نشریات گهگاهی> كه یكی از مهم‌ترین كتاب‌های حوزه تاریخ مطبوعات و تاریخ ادبیات معاصر است. این كتاب حاوی اطلا‌عات كامل و مفیدی درباره نشریاتی است كه در آنها به شعر و ادبیات معاصر ایران پرداخته شده؛ تعداد شماره‌های هر نشریه، بررسی كوتاه عملكرد صفحات ادبی آن، شاعران و داستان‌نویسانی كه در آن نشریه اثری از آنها چاپ شده و نام دبیران صفحات ادبی این نشریات در این كتاب آمده و برای محققان و علا‌قه‌مندان به ادبیات معاصر و تاریخ مطبوعات به عنوان یك منبع و ماخذ مورد استفاده است. این كتاب فقط یك بار چاپ شده و در حال حاضر به راحتی در اختیار علا‌قه‌مندانش نیست...!
آنچه در این نوشتار آمد، بررسی بسیار كوتاهی است بر پرونده ادبی ۵۰ ساله مردی كه حالا‌ تنها و منزوی در خانه‌ای در یوسف‌آباد تهران روزگار می‌گذراند؛ شاعری كه بهایی سنگین را برای حفظ حرمت قلم و اندیشه‌اش پرداخته است.
رضا قنبری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید