شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

زیبایی و حقیقت


زیبایی و حقیقت
به راستی که خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. این حدیث حدیثی معتبر به شمار می‌رود و درحکمت، عرفان و هنر اساس زیبایی شناسی اسلامی را توضیح می‌دهد. باید دانست که زیبایی‌شناسی، در جهان‌بینی اسلامی دارای ارزش وجایگاه خاصی است و برمبنای حسن و جمال الهی توضیح داده می‌شود و موضوعیت می‌یابد. به عبارت دیگر زیبایی‌شناسی اسلامی رجوع به ظهور و تجلی حق دارد وهمین نکته است که آن را از دیگر رویکردها و دیدگاه‌های زیبایی‌شناختی جدا می‌کند. در این دیدگاه مقوله‌های حسن و قبح، مقوله‌هایی متضادند، اما دارای موجودیت و موضوعیتی دیالکتیکی از آن نوع که در مارکسیسم بیان می‌شود نیستند.
زیبایی از دیدگاه اسلامی امر و وجهی ایجابی است اما اسلوب دیالکتیک زیبایی را به مثابه حقیقتی صرفا خارجی ومستقل از ذهن می‌پذیرد و آن را نتیجه و ناشی از تبلور و تکوین مادی می‌انگارد. یعنی نوعی حقیقت تاریخی و تکوینی. اما این در اسلام تکوینی هست اما ناشی و نتیجه صرف تبلور و تکوین مادی اشیا وپدیده‌ها نیست. درباره مقوله زیبایی جهان (بگوییم طبیعت)‌یعنی شی یا پدیده مستقل از ذهن که موجودیتی عینی دارد، تاکنون بحث‌های زیادی صورت گرفته است. بسیاری از ما حتی تصور روشنی از این مقوله نداریم و در واقع این کافی نیست که بگوییم زیبایی واقعیتی است انکارناپذیر، آنچه اهمیت دارد توضیح و تبیین این واقعیت زیباست. بن‌بست توضیح و تبیین صرفا مادی زیبایی، ما را با مسائلی روبرو می‌کند که ناگزیر به نوعی التقاط نظری و تئوریک گردن می‌نهیم و این خود آشفتگی در شناخت زیبایی را به همراه دارد.
از دیدگاه اسلامی این جهان همه زیباست، چون خدا زیباست و خدا زیباست، چون این جهان همه زیباست. به عبارت دیگر خداوند خالق زیبایی نمی‌تواند زیبا نباشد و آفریننده زیبا نمی‌تواند آفریننده چیزی جز زیبایی باشد. این درباره خداوند و یا وجودی مطلق مصداق دارد ونه وجودی اتکایی و وابسته به غیر.
انسان نیز که آفریده است، زیباست اما فعل او در مقوله جبر واختیار قابل توضیح است و نه در کلیت آفرینش، چرا که اختیار امری تفویضی است. یعنی اختیاری است که از طرف خداوند به انسان تفویض شده است. از نظر آفرینش بین آفریننده زیبایی و زیبا رابطه‌ای جوهری وجود دارد. پس در رابطه فاعلی و مفعولی فعل و فعلیت زیبا نیز امری و وجهی ایجابی خواهد بود.
در نظریه اسلامی زیبایی‌شناسی نوعی اصالت وجود دارد که بر آن تاکید نیز می‌شود. به باورحکما و فلاسفه اسلامی این اصالت را نمی‌توان با زیبایی‌شناسی متافیزیک مسیحی و یا هر نوع رویکرد دینی دیگری شبیه دانست و نشان می‌دهد که زیبایی شناسی اسلامی، تنها بر بنیادهای حکمت و فلسفه اسلامی قابل توضیح است و هر نوع التقاط نظری و انتساب بینشی با دیگر نظریه‌های دینی و... زیبایی‌شناختی را مردود می‌شمارد.
مقوله اصالت در بینش اسلامی دارای وجوه عام و خاص است. زیبایی‌شناسی اسلامی بر نوعی اصالت انسانی و انسان‌محوری تاکید دارد. این اما به معنای اصالت انسانی رمانتیک اروپایی قرن هفده و هجده میلادی نیست و نیز تاکید و صحه بر صرف رابطه و نسبت عین و ذهن نمی‌باشد. زیبایی‌شناسی اسلامی زیبایی را تنها انعکاس زیبایی جهان عینی در ذهن نمی داند. در این رویکرد زیبایی جهان امروز و موضوعی عینی و مستقل از ذهن آدمی هست اما تنها تبیین تاثیر و بازتاب ذهنی زیبایی نمی‌تواند توضیح لازم و ضروری زیبایی عینی باشد. چرا که رکن پایا و پویای زیبایی را تنها نمودهای عینی تشکیل نمی‌دهند. به باور متفکران و زیبایی‌شناسان اسلامی این جان و دل وعاطفه زیبایی‌شناسی آدمی است که جمال جلیل خداوند را که در پدیده‌های عینی تجلی یافته است می‌فهمد و به خود می‌گیرد.
عینی‌گرایان مفهوم زیبایی را در حجم و ظرفیت تمام و کمال آن نمی‌بینند. به باور زیبایی‌شناسان اسلامی نگرش تک‌بعدی عینی‌‌گرایان همه چیز را در سطح دریافت می‌کند و توضیح می‌دهد. “کانت”‌می‌گوید:‌”از تماشای دو چیز هرگز سیر نخواهم شد:‌آسمان پرستاره لاجوردین که تجسم بیکرانگی است و وجدان آدمی که شگفتی‌هایش وصف‌ناپذیر است.” زیبایی‌شناسی اسلامی را شاید بتوان توضیح وتوجیه این حقیقت دانست که ذهن آدمی گویی خود جهانی پر از شگفتی‌ها و زیبایی‌هاست، ذهن ‌آدمی آئینه تمام‌نمای همه عظمت عالم است و در نهایت حقیقت زیبایی، ریشه در عین و ذهن دارد. جهان هرچند زیباست و سرشار از رازها و شگفتی‌ها اما این ذهن آدمی است که آن را بازتاب می‌دهد، آن هم به گونه تصاویر و خیال‌ها و رویاها. اندیشه آدمی خود تصویری از جهان است و حاصل انطباق ذهن وعین. عینیت ذهنی شده بر بستر عاطفه مفهومی از زیبایی را به دست می‌دهد که هنرش می‌نامیم و آفرینش هنری جز بر پایه زیبایی امری ناشدنی خواهد بود. زیبایی جهان (زیبایی طبیعت مستقل از ذهن) از طریق حواس و به ژرفای ذهن رسوخ می‌کند و عاطفه ما را نسبت به خود بر می‌انگیزد. به عبارت دیگر باید به هرحال چیزی موجود و ممکن باشد تا حواس ما آن را دریافت کنند و به ذهن برسانند و بسپارند. این ذهن‌سپاری مستلزم نوعی پیش‌آگاهی نیز هست. این پیش‌آگاهی موضوعی است موردتوافق و اذعان بسیاری از متفکران اسلامی وغیراسلامی. جهان ممکن جهان ذهنی است که عاطفه و خیال آن را ترمیم می‌کنند. عینیت زیبایی وجود مستقل آن به گونه تصویری ذهنی در می‌آید که دقیقا آن چیزی نیست که در واقعیت وجود دارد، چرا که تصویر شی یا پدیده زیبای بازتاب یافته در ذهن با پیش‌آگاهی‌های ما (خاطره‌های ما) از آن پدیده یا شی و نیز با عاطفه، احساس واندیشه ما امتزاج یافته (بگویید سنجیده شده) و نهایی می‌شود.
کنکاش و تحقیق درباره رابطه علت و معلول دارای پیش‌شرط‌های چندی است. نخست باید محتوای این مقوله‌ها را شناخت و سپس دانست که توجه به علت بدون شناخت معلول و بدون توجه به علت آن، ما را به بیراهه می‌کشاند. در زیبایی‌شناسی اسلامی علت العلل همه زیبایی‌ها خداست. از این دیدگاه شناخت خدا، کلید شناخت جهان است و بالعکس. هنرمند از طریق کشف و دریافت زیبایی جهان که شامل همه عناصر و پدیده‌های مادی وغیر آن است، به شناخت خدا نزدیک می‌شود و رجوع به او دارد و نیز از طریق شناخت هرچه بیشتر خدا، آفریده را بیشتر و بهتر دریافت می‌کند. از دیدگاه اسلامی، زیبایی جهان فیض الهی است و این در قرآن آنجا که از زیبایی جهان هستی سخن گفته می‌شود، به تکرار ودر مفاهیم و آیه‌های بسیار آمده است.
عبدالحمید ریاحی
منبع : روزنامه رسالت