پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

طالبان دو


طالبان دو
پیوند عمیقی میان جنبش های جدایی طلبانه این منطقه با جنبش های اسلامی سومالی برقرار است. نیروهای آماده باش نظامی اتیوپی در مرز های سومالی مستقر هستند و برخی از اوقات وارد مرزهای داخلی این كشور می شوند. همزمان با شكل گیری فزاینده دادگاه های اسلامی توسط رهبران شورای عالی محاكم اسلامی در شهر های نزدیك بیدوآ، اتیوپی در بیست جولای سربازان خود را برای حمایت از دولت موقت وارد این شهر محاصره شده كرد. چند روز پس از آن پیشروی نیروهای نظامی اتیوپی تا شهر«واجد» گسترش یافت كه به تبع آن مردم موگادیشو خشم و نفرت خود از اقدامات مداخله جویانه اتیوپی را با برپایی اعتراضات مردمی نشان دادند.
سومالی در این روزها شرایطی مانند شرایط افغانستان در سال ۱۹۹۶ را دارد. به دنبال شیوع جنگ های داخلی در سومالی وجود هرج و مرج در حكومت جنگ سالاران و كشته و آواره شدن بسیاری از مسلمانان گروهی از شبه نظامیان مسلمان از دل طبقات فرودست جامعه سر برافراشتند و اداره امور سومالی را به عهده گرفتند.
این گروه شبه نظامی پس از سست كردن جایگاه مستحكم جنگ سالاران سرشناس سومالی به ایجاد و گسترش اصول و احكام خود مبادرت ورزید و در ادامه به سرنگونی دولت موقت اقدام كرد دولتی كه با حمایت جامعه بین الملل و به واسطه جنگ سالاران كارآزموده و مجرب سومالی اداره می شد. بازرگانان، روسای قبایل و عامه مردم خسته از خشونت، بی قانونی و تبعیض بی پایان، به حمایت از این گروه شبه نظامی هم طراز با القاعده، و شدیدا ضدآمریكایی برخاستند. شبه نظامیان مشروعیت شان را در سایه برنامه های خود به منظور بازگرداندن صلح و نظم به دست می آوردند. این گروه شبه نظامی برای رسیدن به وضعیت مطلوب خود به تاسیس یك نظام دادگاهی بر پایه شكل مفرطی از راست آئینی در قالب شریعت و هنجارهای اجتماعی قبیله ای اقدام كرد. شباهت های بارزی میان معضل امروز سومالی با افغانستان سال ۱۹۹۶ وجود دارد. در صورت عدم عطف نظر كشورهای همسایه و جامعه بین الملل به این سناریوی «افغانستانی»، سومالی دومین سرزمین جهاد اسلامی لقب خواهد گرفت. اگر ایالات متحده سیاست خود مبنی بر سرمایه گذاری برای تقویت «ائتلاف ضدتروریستی» با جنگ سالاران سومالی را تغییر ندهد با طالبان دوم مواجه خواهد شد. چنانچه اتیوپی در خصوص مداخلات نظامی ۲۰ جولای خود در راستای پشتیبانی از دولت موقت بازاندیشی نكند، اعتقادات مسلمانان سنی در سومالی شكل افراطی تری به خود خواهد گرفت.
●طالبان دوم
بسیاری از تحلیلگران امكان وجود نیروی بالقوه در سومالی برای تبدیل شدن به افغانستان آفریقا را منتفی و حتی دور از ذهن می دانند. سنت «تساهل و تسامح» در سومالی مانع از شكل گیری دولتی طالبانی و قرون وسطایی می شود كه با برهم زدن توازن در منطقه به حمایت از جنبش های نظامی در اقصی نقاط جهان برخیزد. برای نمونه، دیوید شین سفیر سابق ایالت متحده در اتیوپی در نشست یازدهم جولای كمیته روابط خارجی مجلس سنا، در خصوص این مسئله اظهار امیدواری كرد كه ظهور شبه نظامیان مسلمان «به معنی حركت سومالی به سمت خط مشی های القاعده و برپایی حكومتی طالبانی نیست. اكثریت قریب به اتفاق مردم سومالی پیرو قالبی اعتدالی از اسلام هستند و نسبت به نفوذ خارجی از رویكردی تردیدگرایانه برخوردارند.» گزارش یكی از گروه های درگیر با بحران های بین المللی نشان می دهد كه: «سومالیایی ها در كل تمایل كمی برای پیوستن به جنبش افراط گرایان نشان می دهند و بیشتر آنها عمیقا با این جریان مخالفت دارند. جنبش های نظامی سومالی نه تنها نتوانستند حمایت همگانی مردم را به خود جلب نمایند بلكه در مقابل با مخالفت های سرسخت و خصمانه ای مواجه شدند. به سخن دیگر اسلام گرایی نظامی در سومالی نتوانست چندان كه باید، در میان مردم ریشه بدواند.»نظام قبیله ای در سومالی شكل غالب زندگی مردم این كشور است و اهالی منطقه اهمیت بسیار زیادی برای آن قائلند. در ادامه با نگاهی اجمالی به تاریخ سومالی حوادث چند ماه گذشته را بررسی كرده و به بافت جغرافیاییراهبردی ژئواستراتژیك آن اشاره خواهیم كرد و خواهیم دید كه حاكمیت دادگاه های قبیله ای، كشور سومالی را آبستن آینده شومی كرده است.
●ظهور دادگاه ها
از زمان فروپاشی رژیم نظامی ژنرال محمد زیادباره در سال ۱۹۹۱،كشور سومالی درگیر جنگ داخلی شد. عدم وجود دولتی مركزی در این كشور فرصت خوبی را نصیب جنگ سالاران و شبه نظامیان قبیله ای كرد تا به تجزبه كشور دست یازند. دست كم یازده بار از جانب گروه های مختلف برای بازگرداندن استقلال ملی از طریق ایجاد دولت ملی و تحت حمایت جامعه بین الملل و با هدف ایجاد نظم و جلوگیری از خشونت اقدام شد كه تمامی این تلاش ها با شكست مواجه شدند. دولت باره بیش از بیست سال كوچكترین فریادی از جانب جنبش های اسلامی را در نطفه خفه كرد. در میان فضای آلوده به خلاء سیاسی و نیز نزاع بر سر قدرتی كه پس از سقوط باره بر جامعه سومالی مستولی شد، جنبش های نظامی اسلامی، با حسی انتقام جویانه، بر سر كار آمدند و در همه جبهه ها، از بازرگانی گرفته تا قضاوت، حضور یافتند. رهبران اسلامی توانستند در آغاز كار تاسیس دادگاه های اسلامی در نواحی عاری از قانون منطقه وسیع موگادیشو، مشروعیت قابل توجهی را كسب كنند. افزون بر آن دادگاه های قبیله ای با اعمال سیاست حمایت همه جانبه از شبه نظامیان، نقش بسزایی را در جنگ های خانمان سوز ایفا كردند. پس از پیكار موفقیت آمیز شبه نظامیان دادگاه ها در پایتخت با جنگ سالاران دست نشانده ایالات متحده، در اوایل امسال این نیروها هم اكنون كنترل ۱۶ ناحیه از موگادیشو و سه منطقه استراتژیك دیگر در قلب سومالی را در اختیار دارند.
شبه نظامیان دادگاه ها در اوایل سال جاری نبرد موفقیت آمیزی را در پایتخت با جنگ سالاران دست نشانده ایالات متحده انجام دادند. پیرو این موفقیت شبه نظامیان هم اكنون كنترل ۱۶ ناحیه از موگادیشو و سه منطقه استراتژیك دیگر در قلب سومالی را در اختیار دارند و افق های آتی خود را در اتحاد با قبایل سایر مناطق كشور می بینند. دادگاه های جدید در نقاط مختلف سومالی ایجاد می شوند و این در حالی است كه دولت موقت كه تحت حمایت جامعه بین الملل قرار دارد كنترل بسیار محدود و ناچیزی را بر آنها اعمال می كند. فرماندهان نظامی دولت موقت رفته رفته به این دادگاه ها ملحق می شوند نقطه اوج این جریان در«بور حقابه»، شهری در منطقه «بی» به وقوع پیوست. به رغم نزاع های داخلی بر سر قدرت، اتحادیه محاكم اسلامی از هیچ تلاشی برای رساندن پیغام خود به گوش جامعه بین الملل و همچنین انجام مذاكراتی با جنگ سالاران دولت موقت دریغ نكرد. شبه نظامیان به لحاظ نیروی انسانی و جنگ افزارهای نظامی، به مانند سایر نیروهای فرقه ای موجود در كشور، حد قابل قبولی از قدرت و عظمت را در اختیار دارند و از قرار معلوم بر خلاف جنگ سالاران از مشروعیت مردمی بهره می برند. مشروعیت جنبش اسلام گرای شبه نظامیان، گذشته از تلاش برای برقراری صلح و آرامش در منطقه پس از یك دوره طولانی از جنگ و خونریزی، به واسطه موضع گیری های ضدآمریكایی دادگاه های اسلامی تضمین می گردد.
درونمایه و مفهوم جریان پیروزمندانه دادگاه های اسلامی در موگادیشو به مانند وضعیت طالبان نمایانگر نوعی جزم اندیشی مذهبی است كه ترجمان آن در قاموس قدرت سیاسی، دال بر فراروی آن ازسرحدات محلی در كشور سومالی و وسعت یابی این جریان است.به علاوه در مناطقی كه هم اكنون تحت كنترل دادگاه های اسلامی هستند، شاهد فرآیند یكپارچگی قدرت هستیم. قوانین شریعت و رفتار جمعی طالبانی، صور مورد تائید اسلام گرایان است. همچنین به رغم پیروی اغلب مردم سومالی از نسخه های مسامحه طلبانه تر مكتب امام شافعی، جنبش اسلامی سومالی بر موجی دیگرگونه تر از ساختار های مذهبی سنتی سوار است. این جنبش، به جای درون نگری و التزام تام به سنن تحت آموزه های متفكران رادیكال مدرنی نظیر «سیدقطب» در مصر و «مؤدودی» در پاكستان كه هر دو ضرورت جوامعی شریعت محور را در افق های فكری خود قرار داده بودند به منصه ظهور رسید.
رشد خارق العاده موسسه های امور خیریه سازمان های غیردولتی و معامله با نیروهای شدیدا مذهبی در تكمیل قدرت دادگاه های اسلامی تاثیر چشمگیری داشت. مدارس اسلامی، كه هسته آموزشی آنها را متون مقدس سنتی تشكیل می دادند، با از بین رفتن نظام آموزشی رایج، گرفتار خلاء محسوسی شدند. جنبش های اسلامی بر اكثر دانشگاه ها و نهادهای آموزشی چیرگی یافتند. تفكیك جنسیتی زنان از مردمان با اشاعه فراگستر حجاب و رمزگان های ارتباطی اسلامی بر مبنای حفظ حجب و حیا، به مثابه پیوند اجتناب ناپذیر اسلام گرایی متداول شد. بیشتر مردم سومالی شرایط كنونی را به عنوان انقلابی اسلامی می بینند كه در طول چند دهه نطفه بسته و هم اكنون به مرحله زایش رسیده و موجبات اسلامی شدن فرهنگ و نظام آموزشی سومالی را فراهم آورده است.
●واكنش های منطقه ای
دخالت های مستقیم و غیرمستقیم بازیگران منطقه ای در سومالی، مولفه دیگری برای پی بردن به همسانی شرایط این كشور با اوضاع سابق افغانستان است. قدرت و محبوبیت روزافزون دادگاه های اسلامی واكنش های خصمانه كشور های همسایه را به همراه داشت. این كشور ها، اقلیت های قابل توجهی از مسلمانان را در خود جای داده اند. كشور اتیوپی، پشتیبان بلامنازع عبدالله یوسف یكی از جنگ سالاران سرشناس سومالی و رهبر كنونی دولت موقت در بیدوآ با موضع گیری محتاطانه در قبال دولت اسلامی موگادیشو برقراری این دولت را خطری جدی برای منطقه قلمداد می كند. ریشه نگرانی های اتیوپی را باید در «منطقه پنجم» یافت كه ناحیه ای اسلامی و تحت سلطه سومالی است. پیوند عمیقی میان جنبش های جدایی طلبانه این منطقه با جنبش های اسلامی سومالی برقرار است. نیروهای آماده باش نظامی اتیوپی در مرز های سومالی مستقر هستند و برخی از اوقات وارد مرزهای داخلی این كشور می شوند. همزمان با شكل گیری فزاینده دادگاه های اسلامی توسط رهبران شورای عالی محاكم اسلامی در شهر های نزدیك بیدوآ، اتیوپی در بیست جولای سربازان خود را برای حمایت از دولت موقت وارد این شهر محاصره شده كرد. چند روز پس از آن پیشروی نیروهای نظامی اتیوپی تا شهر«واجد» گسترش یافت كه به تبع آن مردم موگادیشو خشم و نفرت خود از اقدامات مداخله جویانه اتیوپی را با برپایی اعتراضات مردمی نشان دادند.
تظاهرات مردمی بیست و دوم جولای در محكوم كردن اقدامات اتیوپی شرایط مناسبی را برای مسلمانان سومالی فراهم آورد. موقعیت های سیاسی انعطاف ناپذیر طرفین و شكست مذاكرات خارطوم، كه تحت حمایت اتحادیه عرب انجام گرفت، باعث وخیم تر شدن اوضاع منطقه شد. موج افراط گرایی در میان مسلمانان سومالی تا جایی پیش رفت كه طی آن هرگونه اقدام نظامی مداخله جویانه ای از سوی كشور های دیگر با واكنش هایی جدی از جانب مردم منطقه مواجه می شد. در این اثنا بیش از ۵ هزار نفر به كنیا پناهنده شدند. استیلای دادگاه های جدید و متعاقب آن افزایش خشونت و خونریزی، باعث مهاجرت شمار زیادی از مردم به خارج از كشور شد. با توجه به این كه می دانیم دولت كنیا در سامان دادن به دولت موقت و حمایت از آن ایفاگر نقش بسزایی بود، احتمال وجود ردپای القاعده در جریان بمب گذاری سال ۲۰۰۲ سفارت ایالات متحده در كنیا و دیگر اقدامات تروریستی در این كشور تهدیدی جدی را متوجه جامعه سومالی می كرد. از سوی دیگر دولت اسلام گرای خارطوم در مقاطع مختلف دهه ۱۹۹۰ با هدف متحد كردن جنبش های مذهبی پراكنده سومالی در قالب یك امارت اسلامی به مداخله مستقیم و غیرمستقیم در امور این كشور اقدام می نمود. پس از تسلط دادگاه های بر موگادیشو در ژوئن سال ۲۰۰۶، میانجیگری سودان باعث تسهیل در روند عقد توافقنامه ای میان شبه نظامیان اسلامی و دولت موقت شد. اما اتیوپی با حمایت و پشتیبانی نظامی خود از جنگ سالاران مذهبی و تقویت دولت موقت، اعتبار توافقنامه موجود میان این دولت با شبه نظامیان مسلمان را به مخاطره انداخت.●عامل ایالات متحده
وسعت دامنه مسائل پیچیده، متغیر و فراگستر سومالی تا حدی است كه نیرو های ائتلافی ایالات متحده با هدف ممانعت از نفوذ سیستم های حمایتی بین المللی در آب های دریای سرخ لنگر انداخته اند. اما جدای از اختلافات عدیده میان واشینگتن و سومالی كه با وقوع رخداد «سقوط شاهین سیاه» در سال ۱۹۹۳ وارد فاز جدیدی شد، ایالات متحده با بهره مندی از حمایت های بی دریغ جبهه مقابل شبه نظامیان اسلامی گامی بزرگ را در راستای پیشبرد اهداف استراتژیك خود برداشت. پس از حادثه یازده سپتامبر این سیاست ایالات متحده شكل جدی تری به خود گرفت.
پیدایش افراط گرایی در سومالی را می توان پیامد مستقیم اجرای سیاست بی هدف و غیراصولی «جنگ با تروریسم» از سوی ایالات متحده و نیز دخالت های گاه و بیگاه این كشور در امور داخلی سومالی طی دو دهه گذشته دانست. در حقیقت، تلاش ناموفق آمریكا برای خاتمه دادن به جنگ داخلی سومالی از طریق برقراری «ائتلاف ضدتروریسم» با جنگ سالاران غیرمردمی باعث تیرهتر شدن چهره ایالات متحده در سومالی و شكست سیاست های ایدئولوژیك دولت بوش در این كشور شده است. واشینگتن بر پروسه چند جانبه انجام مذاكرات با دولت موقت ضداسلامی و پشتیبانی از آن پا فشاری می كند. واقعیت های موجود در سومالی در حال تغییرند ولی سیاست ایالات متحده كه شاخصه اصلی آن تعصب انزجار از اسلام است، در نهایت رفته رفته منجر به درگیری های طاقت فرسای منطقه ای شده و احتمال پیدایش نبرد مستقیم در مراحل آتی را بیشتر و بیشتر می كند. بنابراین شورای عالی محاكم اسلامی در مسیر تكوینی خود برای گسترش بیشتر در سراسر سومالی با محدودیت هایی مواجه خواهد شد. واشینگتن به لحاظ دیپلماتیك ترجیح می دهد كه از مجرای «گروه تماس بین الملل سومالی» متشكل از نروژ، بریتانیا، سوئد، ایتالیا، تانزانیا و اتحادیه اروپا به پیگیری اهداف خود بپردازد.
اتحادیه عرب، اتحادیه آفریقا، گروهی از كشورهای آفریقای شرقی و سازمان ملل نیز اعضای ناظر «گروه تماس بین المللی سومالی» هستند. «گروه تماس بین المللی سومالی» براساس اطلاعیه مشتركی كه در جولای ۲۰۰۶ منتشر كرد، از دولت موقت به عنوان «چارچوبی مشروع برای ادامه گفت وگوهای مستمر و عاملی تسریع كننده برای نیل به هدف باز تاسیس حاكمیت در سومالی و برقراری حكومتی انتخابی و دموكراتیك در دوره معین شده برای گذار به دموكراسی تا پایان سال ۲۰۰۹» حمایت می كند. با گذشت زمان تلاش های ساختگی ایالات متحده برای حمایت از نهادهای موقت رفته رفته قابلیت انطباق با واقعیت های موجود در كشور سومالی را از دست داد. اصرار ایالات متحده به اتخاذ سیاست حمایت تمام عیار از جنگ سالاران بی اعتبار و سرمایه گذاری برای تقویت آنها علاوه بر مخدوش كردن وجهه این كشور خسارات جبران ناپذیری را متوجه آن كرد.
احتمال وقوع جنگ و درگیری های نظامی، منطقه ای و پیدایش الگوهای جدید برای تجزیه سومالی بیش از پیش احساس می شود. همچنین ممكن است سنت پیشین «تساهل و تسامح» و اعتدال اسلامی در سومالی در آینده برای این كشور خوش یمن نباشد. خواه در صورت موفقیت نیروهای اسلامی برای تاسیس ساختاری مشابه ساختار دولت ملی در سومالی و خواه در صورت عدم موفقیت آنها سنت مذكور، محلی از اعراب نخواهد داشت.مصداق بارز این سخن را می توان در كارهای طالبان مشاهده كرد. از زمان فروپاشی دولت طالبان در اواخر سال «۲۰۰۱» این جنبش عزم خود را برای زدن ضربات سهمگین بر پیكره دشمن جزم كرد. تاثیر ایدئولوژی طالبان بر مناطق قبیله ای پاكستان چیزی كمتر از دامنه نفوذ این جنبش در افغانستان نیست. دادگاه های اسلامی سومالی و ایدئولوژی آنها نیز در قیاس با خودمختاری طالبان تقریبا از دیدگاه مشابهی برخوردارند. آنها توانسته اند بر جامعه بزرگ سومالی رخنه كرده و باعث تشدید درگیری ها میان قدرت های منطقه ای شوند. آنها با استقامت هر چه تمام تر در برابر ترفند «جنگ با تروریسم» آمریكایی روبه رو شدند. به لطف ظهور دادگاه های اسلامی عصر جدیدی از جهاد اسلامی و پیكار در شاخ آفریقا به منصه ظهور رسید.
نجوم مشتاق
ترجمه: فرهاد قربان زاده
منبع : روزنامه شرق