یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


برای گذشتن از این رود...


برای گذشتن از این رود...
محمود مشرف آزاد تهرانی که از ایام جوانی نام م.آزاد را برای خود برگزید، به نحوی غریزی شاعر بود و از جمله شاعرانی که شیوه زندگی اش با آنچه ما از معنای شاعر در ذهن داریم همیشه همخوانی داشت: آزاده، وارسته، شوریده حال و بی اعتنا به زرق وبرق و ظواهر زندگی. این ویژگی ها را آزاد در تمام طول زندگی اش حفظ کرد و تمام طول زندگی را هم تنها با مایه های آرام بخش هنر و ادبیات و شعر و شاعری گذراند. شعر او همیشه برای خودش مستقل و شاخص بود، شعری استوار و آهنگین و مترنم و غالباً غمگین با واژه گزینی دقیق و بجا، مایه گرفته از ادبیات کلاسیک فارسی. او فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی بود و از نسل شاعرانی که در دهه ۱۳۱۰ به دنیا آمدند. آزاد از نخستین کسانی بود که به اهمیت شعرهای نیما یوشیج پی برد و به ستایش از او پرداخت و گفت: «شعرهای نیما تا روزگار، روزگار است، می ماند و مادر زمانه هم، چندان دیرزا و سخت زا است که زمانی در ابد بین حافظ و نیما می خواهد.» شعرهای م.آزاد از دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ در بیشتر نشریه های ادبی و هنری، به صورت شعرهایی متعالی و نو در کنار شعرهای شاملو، اخوان، فروغ و سپهری به چاپ رسیده است.
او نخستین کسی بود که در مقاله ای اظهار کرد که شعرهای فروغ فرخ زاد را باید در سطحی جهانی بررسی کرد.م.آزاد پس از پایان تحصیلاتش در دانشگاه تهران، به آبادان رفت و دبیر دبیرستان های آبادان شد و همراه با حسن پستا به بسیاری از دانش آموزان و جوانان علاقه مند آبادان و نیز جوانانی که پس شکست و ناکامی مبارزات ملی شدن صنعت نفت، مایوس و دلمرده شده بودند، امیدواری ها داد و چیزها آموزاند و خود نیز از محیط فرهنگی آبادان چیزها آموخت و از جمله زبان انگلیسی و آشنایی با فرهنگ و ادبیات و شعر آمریکا و انگلیس. در این ایام بود که سرودن شعرهای غیرآهنگین تا مرز شعر سپید را تجربه کرد.آزاد از آبادان با تجربه و اندوخته های معنوی پروپیمان به تهران بازگشت و به کار معلمی ادامه داد و همزمان در انتشار مجله ادبی آرش با سیروس طاهباز همکاری کرد و در اعتبار و رونق این مجله، سهم زیادی داشت.
در دوران همکاری با این مجله نشان داد که در نقدنویسی هم، دستی چیره دارد و مقاله هایی در باب شعر نیما یوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و فروغ فرخ زاد نوشت و با فروغ مصاحبه جانانه و تاثیرگذاری کرد و در نشریه های دیگر در باب داستان نویسی و شعر شاعران جوان مقاله هایی انتشار داد و نخستین مقاله تحلیلی درباره شعر سپانلو در زمانی که این شاعر فقط بیست و دو سال داشت نوشت و با مطالعه چند داستان کوتاه ناصر تقوایی آینده درخشانی برای او پیش بینی کرد. در این ایام با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری کرد و آثاری نو و ابتکاری برای کودکان و نوجوانان نوشت. او را می توان همراه با سیروس طاهباز و احمدرضا احمدی از بانیان پیشرفت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دانست. او نه تنها خود آثاری برای کودکان نوشت یا ترجمه کرد بلکه با ویرایش بسیاری از کتاب های مولفان دیگر به رواج کتاب های کودک در ایران یاری رساند. آزاد از خوش ذوق ترین ویراستاران کتاب های کودکان بود. بازنویسی ها و بازآفرینی های او از ادبیات کلاسیک فارسی مثل داستان های شاهنامه و نیز قصه ها و مثل های عامیانه فارسی از ماندگار ترین و نیز پرمخاطب ترین کتاب های کودکان هستند. نخستین مجموعه شعر م.آزاد «دیار شب» در سال ۱۳۳۴ منتشر شد.
ا.بامداد مقدمه مهمی بر این کتاب نوشته بود. آثار بعدی اش عبارت اند از قصیده بلندباد و دیدارها، آینه ها تهی است، با من طلوع کن، بهارزایی آهو، گل باغ آشنایی و باید عاشق شد و رفت. آثار پراکنده دیگری نیز از او به جا مانده است از جمله کتابی به نام «یادداشت های جنوبی» و نامه های فراوانی که برای دوستان نزدیکش نوشته است و تصویر روشنی است از اوضاع و احوال غمبار آن زمانه که یاس و نومیدی ذهن تقریباً همه نویسندگان و شعرا را گرفته بود.از لحاظ مشرب فکری آنچه همیشه برای آزاد مهم بوده است سرنوشت انسان و مقام والای انسان است.
در جایی گفته است: «بی عدالتی خشن است و ناآگاهی هم، هیچ چیز مثل ناآگاهی و مظلومیت برده وار این انبوه آدمی دردناک نیست.» حس اجتماعی در شعرهای او شکلی پرداخته با بیانی گاه غنایی دارد. این حس اجتماعی بعدها نمایان تر می شود و مسائل جنگ و ایثار و سینمای رکس آبادان و مصدق را هم در برمی گیرد. آنچه برای او مهم است سرنوشت انسان است: - انسان!/ کوته قدم مباش/ زیر ستارگان/ تا در پناه بدرود/ هنگام رفتن از خویش/ یک آسمان ستاره/ تو باشی.پاره ای از شعرهای م.آزاد از بهترین شعرهای غنایی شعر نو معاصر فارسی است، از جمله شعر «بی تو خاکسترم بی تو ای دوست» و «گل باغ آشنایی» و «نامه» که از دهه ۱۳۴۰ تا به امروز ورد زبان جوانان و علاقه مندان به ادبیات بوده است و نیز شعر «اسم شب»: برای گذشتن از این رود/ رنگین کمانی باید بود.
صفدر تقی زاده
منبع : روزنامه همشهری