دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


مگه تنت می‌خاره؟


مگه تنت می‌خاره؟
توی این شلوغ پلوغی زندگی، حتی لازم نیست برای دعوا كردن دنبال بهانه بگردی، اما لازم است یاد بگیری چطورمی‌شود یك بحث ساده را تبدیل به دعوا نكرد.
مغول‌ها همین‌كه بچه‌شان تاتی‌تاتی می‌كرد و مامان و بابا را (البته به زبان خودشان) تلفظ می‌كرد، اولین چیزی كه به او یاد می‌دادند، چاقو كشیدن و كارد انداختن بود.
زندگی در صحرای مغولستان و آن هم در میان چنین قوم خشنی یادشان داده بود كه تنها راه زنده ماندن كم نیاوردن مقابل حریف است؛ بكش تا كشته نشوی.
حالا اما در كنار دروازه‌های قرن بیست و یك، وقتی ریختن خون كه سهل است، فقط كشیدن چاقو و یا زدن یك كشیده از هر ۲ نوع آبدار و غیرآبدارش، یا نه حتی دادن یك فحش آب نكشیده می‌تواند آدم را ماه‌ها بفرستد تو هلفدونی. باید به جای آنكه یاد بگیری چطور دعوا كنی و چاقو بكشی، یاد بگیری چطور می‌شود دعوا نكرد، چطور می‌شود بدون چاقوكشی و كتك‌كاری زنده ماند.
▪ همه راه‌ها به دعوا ختم نمی‌شود خودتو كنترل كن
دعوا كردن راحت‌ترین كار دنیا است. با این شلوغی و ترافیك و اعصاب‌های درب و داغان، یك نگاه چپ چپ، چند تا بوق پشت چراغ قرمز یا گرفتن كرایه بیشتر و... می‌تواند مثل آب خوردن آدم را تحریك كند دعوایی را كلید بزند كه آخرش را فقط خدا به‌خیر كند! اما اگر این هنر را داشته باشی كه خودت را كنترل كنی و دعوا را بخوابانی، آن وقت است كه دیگر لازم نیست یك پایت همیشه در دادگاه باشد و یك پایت كلانتری... اینها نكات كلیدی‌ای برای دعوا نكردن هستند.
▪ ببخشید لطفا!
ب. ب. خ. ش. ی. د، تركیب این ۶ حرف معجزه می‌كند، هیچ سلاحی بهتر از «ببخشید»نمی‌تواند جان شما را در یك نزاع خیابانی محافظت كند، خیلی از مقتولانی كه حالا تنها به یك خاطره تلخ تبدیل شده‌اند و یا محكومانی كه به خاطر یك جنایت حالا پشت حصارهای بلند زندان در انتظار قصاص و یا طی كردن روزهای تلخ حبس، روز را به شب می‌دوزند، شاید اگر این ۶ حرف را كنار هم می‌چیدند سرنوشت دیگری برایشان رقم می‌خورد.
ببخشید،Excuse me ، pardon me
▪ یاتاقان نچسبان، عزیز!
«ما ایرانی‌ها خیلی خیلی غیرتی بیده‌ایم و فحش ناموسی بدجوری آمپرمان را می‌برد بالا، حسن می‌گوید وقتی كسی چنین فحشی به ننه‌مان و یا آبجی‌مان بدهد، باید خین جلوی چشممان را بگیرد و تا خین طرف را نریخته‌ایم ول‌كنش نشویم وگرنه ما خیلی بی‌غیرت بیده‌ایم.» این بود موضوع انشای ما.
اگر تو هم از این دسته آدم‌ها هستی و فكر می‌كنی كار ترسوها و بچه‌‌ننه‌های بی‌غیرت است كه وقتی فحش این‌طوری را می‌شنوند، به جای كاردی‌كاردی كردن طرف مقابل برای شكایت می‌روند دادسرا، دیگه لازم نیست بقیه مطلب را بخوانی، پاشو برو دكوراسیون طرف را بیار پایین...
اما یادت باشد وقتی كه فردا پشت میز محاكمه می‌ایستی، آن‌قدر باید جلوی شاكی و یا خانواده‌اش به خاك بیفتی و خفت بكشی كه شنیدن یك فحش ناموسی در مقابل آن هیچ است.
اولندش شنیدن یك فحش ناموسی، ادب طرف مقابل را نشان می‌دهد و ربطی به لكه‌دار شدن شرافت جنابعالی ندارد، دویما اینكه اگر خدای ناكرده چنین فحشی را شنیدی و از عصبانیت خواستی یارو را لت و پار كنی، یادت بیاید چقدر بعدا برای گرفتن رضایت باید خوار و خفیف شوی؛ یادت بیاید كه اگر تو بروی زندان سر خانواده‌ات چه می‌آید؛ یادت بیاید چوبه دار چقدر وحشتناك است؛ یادت بیاید كه... البته برای اینكه توی دلت غمباد نشود اگر با ۲ تا شاهد بروی دادسرا شكایت كنی، پوست طرف كنده است...
▪ چاقوتو غلاف كن، رفیق!
از ۲۴۰۰ قتلی كه همین پارسال در سراسر كشور رخ داد، بیش از ۴۰درصد آن یعنی بیش از ۱۰۰۰ مورد آن مربوط می‌شد به جنایت‌های چاقویی.بیشتر جنایتكاران قتل‌های چاقویی هم آدم‌‌هایی بوده‌‌اند مثل من و تو‍، آنها هم موقع دعوا می‌خواسته‌اند تنها طرف مقابل را بترسانند اما وقتی به خودشان آمده‌‌اند كه خون پاشیده شده بود به تمام زندگی‌شان، حالا آنها خانواده‌ای را داغدار كرده‌اند و خودشان هم رسیده‌اند به آخر خط زندگی و «چوبه دار»...، اما اگر آن روز این چاقو در جیبشان نبود، شاید ماجرا جور دیگری رقم خورده بود.
▪ فحش آب‌نكشیده ممنوع!
آقا جان! یعنی چه تا یك بحث كوچك پیش می‌آید، مهلت نمی‌دهی و با هر فحشی كه به خاطرت می‌آید، سریع تمام فامیل طرف خصوصا از نوع مؤنثش را شخم می‌زنی؟!
باور كن خیلی از جنایت‌های خیابانی ثانیه‌هایی پس از آن كلید خورده كه یكی از دو طرف دعوا یك فحش ناموسی آب نكشیده ییهو از دهنش پریده بیرون، طرف مقابل هم كه فكر می‌كرده شرافتش بدجوری لكه‌دار شده، زده دودمان طرف را به باد داده است. اگر می‌خواهی از دعوای خیابانی سر سبزت را به سلامت به در ببری، زبان سرخت را نگه دار؛ یعنی اینكه مخصوصا دور فحش ناموسی را یك خط قرمز كلفت بكش. یادت باشد اگر طرف حتی خیلی آدم حسابی باشد و بی‌خیال دعوای خونین شود، با اثبات فحش ناموسی در دادسرا از طریق آوردن ۲ تا شاهد می‌تواند بدجوری حالت را بگیرد.
اگر می‌خواهی نه بكشی و نه كشته شوی، همین الان جیبت را بریز بیرون، آهان آن چاقو، نه توی ماشینت هم نگذار، بندازش توی جوی آب تا آب، بدبختی را با خودش ببرد، این چاقوی لامسب بدجوری وسوسه‌ات می‌كند سر هر موضوع كوچكی بپری پایین و دعوا كنی...
فكرش را نكن، هنوز آن‌قدر تگزاس‌بازار نشده كه برای دفاع از خودت، احتیاجی به چاقوی دسته سفید زنجونی یا ضامن‌دار چینی‌اش باشد...
▪ اگه مردی بزن!
«اگه جرأتش رو داری بزن»، «اگه مردی بزن دیگه»، «چاقو كشیدن هم جیگر می‌خواد»... این جملات آخرین جمله‌هایی است كه خیلی از مقتولانی كه جانشان را بر سر یك نزاع خیابانی گذاشته‌اند و با دنیا خداحافظی كرده‌اند گفته‌اند. آنها با این جمله طوری طرف را كه اولش فقط قصد ترساندن آنها را داشته تحریك كرده‌اند كه او در آن حالت عصبی و وحشیانه راهی به‌جز فرو كردن چاقو در قلبشان نداشته است.
تحریك طرف مقابل خصوصا وقتی كه او چاقو یا اسلحه‌ای در دست دارد، احمقانه‌ترین راه برای خودكشی است.
موقع دعوا كه حلوا پخش نمی‌كنند، آدم طوری اعصابش خط‌خطی می‌شود و كنترلش را از دست می‌دهد كه حتی منطقی‌ترین آدم‌ها هم نمی‌فهمند دارند چه كار می‌كنند. پس هرگز طرف مقابل را تحریك نكن، خصوصا وقتی كه او چاقو و یا اسلحه با خودش دارد.
▪ فنرها می‌میرند
ماشین‌ عقبی كه به ماشینت می‌زند، مثل فنر از جایت می‌پری پایین و می‌‌دوی طرف راننده‌ و بعد هم یك كتك‌كاری مشتی. طرف كه می‌پیچد جلوت، پشت چراغ قرمز بعدی می‌پیچی جلویش و بعد باز مثل فنر پیاده می‌شوی و با كله می‌روی توی صورتش، فحش كه می‌شنوی ترمز دستی را مثل برق می‌كشی و چاقو به دست می‌پری پایین و می‌روی به طرفش و بعد هم...
این حركت‌های تند تو، مثل یك جرقه است؛ جرقه‌ای برای آتش‌زدن ۲ زندگی (خودت و طرف مقابل). در حالی كه اگر با این عجله به سمت او نمی‌رفتی و تنها چند ثانیه‌ برای آرام‌شدن صبر می‌كردی، هرگز این اتفاق تلخ رخ نمی‌داد.
با خودت تمرین كن بعد از هر حادثه‌‌ای كه روی اعصابت راه می‌رود - مثلا تصادف - به جای آنكه با سرعت و با عصبانیت به سمت طرف مقابل بروی، چند ثانیه صبر كنی و اگر می‌خواهی صحبت كنی، آرام و آهسته از ماشینت پیاده شوی و به جای عربده‌كشی، آرام حرفت را بزنی.
▪ تو قانون نیستی
خیلی از نزاع‌های خیابانی وقتی اتفاق می‌افتد كه ما خودمان را جای قانون می‌گذاریم و خودمان برای اجرای قانون دست به كار می‌شویم. اسمش را هم می‌گذاریم دفاع مشروع. یك آدم بیكار و روانی مزاحم خواهر و یا همسرمان شده، خودمان چاقو بر می‌داریم و می‌رویم سراغ طرف.
یك جوان علاف به دختر موردعلاقه‌مان متلك گفته، خودمان را می‌اندازیم وسط و می‌رویم فردین‌بازی در می‌آوریم و دخل یارو را می‌آوریم. یك نفر وقت و بی‌وقت به همراه خواهرمان زنگ می‌زند، با او قرار می‌گذاریم و می‌زنیم طرف را ناكار می‌كنیم...
چند روز بعد، وقتی كه در دادسرا بازجویی می‌شویم، هنوز در شوك هستیم و نمی‌دانیم چه كار كرده‌ایم و به بازپرس می‌گوییم دفاع مشروع بوده، اما وقتی قاضی می‌پرسد تو اصلا می‌دانی دفاع مشروع یعنی چه، تازه می‌فهمیم گند زده‌ایم.
▪ جنگ داخلی ممنوع
دعوا‌های خیابانی، تنها مصیبتی نیست كه شما با‌ آن روبه‌رو می‌شوید؛ خیلی وقت‌ها دعواهای خانگی و یا دعواهای محیط كار بسیار سخت‌تر و رنج‌آورتر از دعواهای خیابانی هستند. بنابراین، باید با مهارت‌های ویژه‌ای از هفت‌خوان آنها گذشت.
▪ نفس عمیق بكش
یك تكنیك خیلی مهم برای كنترل خشم این است: وقت دعوای خانگی قبل از هر عكس‌العملی به اتاق دیگری برو، راحت در یك‌جا بنشین، چشم‌هایت را ببند، آرام نفس بكش و بدون فشار به ذهنت، سعی كن آرام ‌آرام فقط بر جریان تنفس خودت تمركز كنی و تنها به آن فكر كنی.با خودت تجسم كن اگر در آن لحظه در یك جای توپ مثل اتاقی در كنار ساحل كیش یا در جنگل‌های شمال نشسته بودی، چه حال و احساسی داشتی.
در تصورت مناظر را ببین، صداها را بشنو و از زیبایی و آرامش لذت ببر. عجله نكن، تا وقتی آرام نشده‌ای و فكر انتقام از كله‌ات نزده بیرون همانجا بمان، ببین دنیا چه ارزشی دارد كه بخواهی این صحنه زیبا را خط‌خطی كنی.
▪ به راه‌حل فكر كن
اگر می‌خواهی توی دعوای خانگی، عزیزترین كسی را كه در دنیا داری لت و پار نكنی، هی با خودت دائم تكرار نكن دیگه هیچ راهی نمانده، او اصلا زبان‌نفهم است و آدم‌بشو نیست. دلم می‌خواهد بزنم دك و پوزش را بیاورم پایین. چقدر حالم بد است، عصبانی هستم و... اینها كنده‌هایی هستند كه زیر دیگ خشم و نفرت را شعله‌ورتر می‌كنند...
روان‌شناسان می‌گویند آدم عصبانی در این زمان ها باید روش حرف‌زدن با خودش را كاملا عوض كند. مثلا به جای آنكه مثل یك نوار دائم تكرار كند كه چقدر خشمگین است با خودش بگوید من می‌توانم تصمیم بگیرم كه چه واكنشی نشان دهم. پاسخ عاقلانه یا حداقل بی‌تفاوتی یا بزن بزن...، پس چه بهتر كه راه پاسخ عاقلانه را انتخاب كنم. در این هنگام، خوبی‌های طرف را پیش چشمتان بیاورید، خیلی زود همه چیز تمام می‌شود.
هنگام كنترل خشم، سعی كنید مشكل اصلی را شناسایی كنید، به جای آنكه دائم مثل مار زخمی به خودتان بپیچید و عصبانیت‌تان را بیشتر كنید فكر كنید چطور می‌شود مشكل و اختلاف را حل كرد.
▪ آتش رو بس كن
وقتی اوضاع آرام است، درباره فایده آتش بس كوتاه‌مدت و ترك محل یا همان Time out با آنها به توافق برسید؛ با آنها قرار بگذارید كه وقتی در وسط دعوا شما و یا طرف مقابلتان گفت : من باید Time out بگیرم و یا بروم بیرون، كله‌ام هوا بخورد و... طرف مقابل به جای آنكه بگوید ترسیدی و یا داری فرار می‌كنی و... زیپ دهانش را بكشد و آتش‌ بس بدهد. وقتی این مدت تمام شد، برگردید و به آرامی صحبت كنید. اما اگر هنوز آتش خشمتان خاموش نشده است، باز هم وقت بگیرید.
▪ انتقام را دفن كن
هیچ‌ چیز خانمان‌سوزتر از فكر انتقام نیست؛ با فكر انتقام، هم خودت را داغان می‌كنی هم طرف مقابل را. به جای انتقام، سعی كن با استفاده از تكنیك «با خود حرف زدن»، آرامشت را به‌دست بیاوری.
كلاهت را قاضی كن و ببین آیا موضوع واقعا آن‌قدر اهمیت دارد كه تو تا این حد عصبانی بشوی؟ مثلا اگر سر كانال تلویزیونی با برادر یا خواهرت دعوایت شده، ببین دیدن یانگوم آن‌قدر اهمیت دارد كه یك شب خودت را خراب كنی؟
▪ بزنید بیرون
شب خسته و كوفته از سر كار، دانشگاه و یا كلاس درس برگشته‌ای خانه اما آبجی بزرگه یا داداش كوچیكه و یا خانم خانه گیر سه‌پیچ داده‌ است و از همان اول تابلو مشخص است كه می‌خواهد جنگ و جدال راه بیندازد. در این شرایط، هیچ راهی وجود ندارد به جز آنكه بزنی بیرون، یاالله بزن بیرون تا هوایی به كله‌ات بخورد و بعد كه آرام شدی برگرد سر جای اولت.
البته تكنیك بیرون‌زدن از خانه، تكنیكی نیست كه روان‌شناس‌های امروزی كشفش كرده باشند بلكه از همان قدیم‌الایام و از عهد قلقله‌دون میرزا هم وقتی ننه‌بزرگ‌ها می‌گفتند برو بیرون كله‌ات هوا بخورد، منظورشان همین تكنیك روان‌شناسی بود كه امروزه آن را از تكنیك‌های «كنترل خشم» می‌دانند.
البته روان‌شناس‌ها می‌گویند برای آ‌نكه ترك محل، درست و حسابی، اثر خودش را بگذارد تا جنابعالی بتوانید خشمتان را كنترل كنید‍‍، باید از قبل، این موضوع را با خانواده و اطرافیانتان در میان بگذارید و با آنها درباره اینكه ترك‌كردن محل چقدر آمپر را می‌آورد پایین، توضیح بدهید.
▪ مرد آرام!
مشت زدن توی دهان یك نفر چه مزه‌ای می‌دهد؟ یقه كسی را گرفتن و توی شكمش زدن چه حالی می‌دهد؟ با چشم كبود و لب و دهان خونی به خانه برگشتن چه حسی دارد؟ جواب هیچ كدام از این سؤال‌ها را نمی‌دانم چون تا الان كه بیست و خرده ای سال را پشت سر گذاشته‌ام، اصلا دعوا نكرده‌ام.
البته دعوا به معنی بزن بزن، وگرنه دعوای كلامی زیاد داشته‌ام ولی هیچ وقت این جر و بحث‌ها به یقه‌گیری و كتك‌كاری نرسیده؛ نه توی مدرسه، نه توی كوچه و خیابان، نه هیچ جای دیگر.همیشه برایم سؤال بوده كه چرا تا به حال كتك كاری نكرده‌ام؟ سؤال‌های اساسی‌تری هم داشته ام؛ اینكه اصلا دعوای فیزیكی لازم است؟ این دعوا نكردن ربطی به شخصیت‌ آدم دارد یا هر آدمی در طول زندگی‌اش حتما باید دعوا كند؟ اگر كسی بزن بزن نكرده باشد، كمبودی در شخصیت و روح مردانه‌اش دارد؟
جواب این سؤال‌ها را دقیقا نمی‌دانم، ولی این را می‌دانم كه روحیه‌ام مثل خیلی‌های دیگر (از جمله بیشتر بچه‌های تحریریه) با كتك‌كاری و بزن بزن جور در نمی‌آید. اصلا تصور اینكه با مشت بزنم گوشه چشم یكی را كبود كنم، برایم خیلی سخت است. برای همین تا حالا توی خیابان چند بار تا مرز دعوا هم جلو رفته‌ام؛ مثلا خانمی همراهمان بوده و كسی تیكه انداخته و رگ گردنی شده‌ام و برای هم شاخ و شانه كشیده‌ایم ولی باز هم كار به بزن بزن نكشیده.
شاید بعضی‌ها این دوری از دعوای فیزیكی را به ترس نسبت بدهند یا بگویند خیلی بچه مثبت هستی و از این حرف‌ها ولی من اعتقاد دارم كه فقط و فقط گاهی اوقات لازم است كه آدم حتما با مشت و لگد وارد میدان بشود. برای من كه این «گاهی اوقات» تا به حال پیش نیامده است.
▪ دفاع مشروع چی بیده؟
زد تو گوشم، كشتمش
خیلی از متهمان پرونده‌های نزاع و یا قتل، آدم‌های ساده‌ای هستند كه در جلسه محاكمه ادعا می‌كنند كه جنایتی كه مرتكب شده‌اند، دفاع مشروع بوده است و مثلا چون فلانی مزاحم خواهرشان و یا همسرشان شده است و یا آنكه او با چاقو به آنها حمله كرده است، دفاع مشروع كرده‌اند و طرف را تركانده‌‌اند!
برای آنكه معنی دفاع مشروع كه طبق قانون ما اثبات آن خیلی دشوار است را بدانی اینجا را بخوانید، لطفا: طبق ماده۶۲۷ اگر كسی برای دفاع از جان، آبرو و مال خود و یا دیگری دست به ضرب و جرح یا قتل بزند، با رعایت این موارد قانونی، مرتكب مجازات نمی‌شود:
دفاع متناسب با خطری باشد كه مرتكب را تهدید می‌كرده است. مثلا اگر طرف با دست خالی به شما حمله كرد، شما حق ندارید با چاقو او را بزنید؛ حتی اگر او با چاقو حمله كرد و شما چاقوی او را گرفتید، دیگر حق ندارید با چاقو به او كه دست خالی است، ضربه بزنید.
ترس در مورد آسیب‌دیدن جان، ناموس، آبرو و یا مال به دلایل محكمه‌پسند و معقولی باشد نه اینكه طرف را چون فكر می‌كرده‌اید ممكن است به شما حمله كند، بزنید بكشید.
اما از همه اینها مهم‌تر اینكه تماس با پلیس و یا قوای دولتی و یا وسیله آسان‌تر - مثل فرار- برای نجات ممكن نباشد و شما تنها مجبور باشید طرف را زخمی كنید و یا بكشید.
▪ ماده ۶۳۰ قانون گفته
ماده۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، از آن قوانینی است كه بسیاری از مردم آن را اشتباه می‌فهمند و بعد از دعوا خصوصا دعواهای ناموسی و مزاحمت، می‌خواهند پای این قانون را وسط بكشند و بگویند كه چون می‌دانستم فلانی مزاحم خواهرم می‌شود و یا حتی خدای ناكرده با او رابطه دارد، طبق قانون، او را مجروح كرده یا كشتم.
این متن این قانون است : ماده۶۳۰ هرگاه مردی، همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده كند و علم به تمكین زن داشته باشد، می‌تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی كه زن مجبور شده باشد، فقط مرد را می‌تواند به قتل برساند؛ البته ضرب و جرح هم همین حكم را دارد.
منظور قانون كاملا روشن و مشخص است. بنابراین، ۹۹درصد قتل‌های خیابانی كه به بهانه ناموسی انجام می‌شود، ربطی به این قانون ندارد.
▪ مجازات‌های دعوا كردن
ـ زبان، مشت، تیزی
اگر بعد از خواندن این همه موعظه، هنوز هم قصد دعواكردن داری، بد نیست مجازات هر قلم از دعواهایت را خودت چرتكه بیندازی.
ـ زبان سرخ و سر سبز
جرقه بسیاری از نزاع‌های خونین از یك فحش زبانی شروع می‌شود؛ فحشی كه مثل یك بشكه باروت طرف را می‌تركاند و آن‌وقت ۲ طرف به هم می‌پرند. برای شكایت باید ۲ تا شاهد وجود داشته باشد.
طبق ماده۶۰۸ قانون مجازات اسلامی، توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ ركیك - البته اگر بی‌ناموسی قاتی‌اش نباشد - آدم بددهن به مجازات شلاق تا ۷۴ضربه و یا ۵۰هزار ریال تا یك میلیون ریال جزای نقدی محكوم می‌شود.
البته اگر فحش ناموسی باشد كه كلك طرف كنده است. بر طبق ماده۱۴۴ اگر كسی به دیگری فحش ناموسی بدهد و مثلا با دادن فحشی به او و یا خانواده‌اش نسبت زنا یا لواط بدهد، حداقل مجازاتش ۸۰ تازیانه است. به این نسبت‌دادن قذف می‌گویند.
ـ هر مشت چقدر زندان ؟
شاید خیلی از گنده‌لات‌هایی كه حالا دارند در زندان آب‌خنك می‌خورند، نمی‌دانسته‌اند كه اگر وسط دعوا خون از دماغ كسی بیاید، چقدر بدبختی آوار می‌شود روی سرشان.
طبق ماده۶۱۴ اگر كسی عمدا طرف را طوری جرح و ضرب كند كه باعث ایجاد مشكل و كمبود، شكستن یا از كار افتادن عضوی از اعضای او شده یا سبب مرض دائمی بشود و یا یكی از حواس پنجگانه او را از كار بیندازد یا باعث از بین‌رفتن عقلش بشود، در حالتی كه قصاص ممكن نیست، ۲ تا ۵ سال باید آب خنك بخورد.
اگر هم كه طرف دیه بخواهد، علاوه بر حبس، به پرداخت دیه هم محكوم می‌شود ولی اگر قصاص ممكن باشد كه طرف بیچاره شده است.
البته طبق این ماده اگر ضرب و جرح به‌وسیله اسلحه یا چاقو یا امثال آن پیچ‌گوشتی، قمه و ... باشد حتی اگر هیچ آسیب جدی‌ای هم به طرف نرسیده باشد مرتكب باید ۳ ماه تا یك سال توی حبس بخوابد.
▪ قیصرها را می‌گیرند!
چون بیشتر قتل‌ها در نزاع‌های دسته جمعی اتفاق می‌افتد، قانون بدجوری با آنهایی كه مثلا به اسم رفاقت همین‌طور كتره‌ای راه می‌افتند دنبال دعوا، برخورد می‌كند. طبق ماده۶۱۵ وقتی چند نفر با یكدیگر دعوا كنند، هر كدام از این شركت‌كنندگان به مجازات‌های زیر محكوم می‌شوند:
اگر دعوا خاتمه‌اش با قتل باشد، هر كدام از شركت‌كنندگان - فرقی نمی‌كند دوست‌های مقتول و یا دوست‌های قاتل - همگی به حبس از یك تا ۳ سال محكوم می‌شوند قاتل یا قاتلان هم كه مجازاتشان چوبه دار است.
اگر منتهی به نقص عضو شود، حبس از یك تا ۳ سال.
در صورتی كه منتهی به ضرب و جرح شود، به حبس از ۳ماه تا یك سال.
▪ تیزی كشیدن
طبق ماده۶۱۷ قانون مجازات اسلامی، هر كسی كه با چاقو و یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرت‌نمایی كند یا با آن مزاحم افراد شده و یا آنها را تهدید كند، به حبس از ۶ ماه تا ۲ سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم خواهد شد.
حامد فرح‌بخش
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید