پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


رواج خشونت‌های کلامی در پایتخت


رواج خشونت‌های کلامی در پایتخت
«آخه ۱۰ روز است که تلفن های ساختمان ما قطع است. بماند که روزی چند بار با ۱۷ تماس گرفته ام و هر روز به مخابرات سر زده ام. بعد از این همه رفت و آمد متوجه شدم همسایه دیوار به دیوارمان به خاطر کارهای ساختمانی خود بدون اطلاع به ما و مخابرات تلفن ها را قطع کرده. عصبانی شدن ندارد؟، من هم گرفتارم، ۱۰ روزه زندگی ام فلج است. » خانم چهل ساله یی علت عصبانیت خود را این گونه شرح می دهد.
مواردی از این دست در شهر پر ازدحامی مثل تهران کم نیست. شاید همه ما در زندگی روزمره خود شاهد یا درگیر نمونه هایی از خشونت های کلامی رایج بین شهروندان بوده ایم. پیر و جوان، بالا شهری و پایین شهری، زن و مرد هم نمی شناسد. ما مردم ایران به راحتی و گاهی با واهی ترین دلیل ممکن چنان از کوره در می رویم که بدون توجه به مکان و اطرافیان هر آنچه می خواهیم به زبان می آوریم تا شاید از عصبانیت لحظه یی و آنی مان که در اکثر مواقع نیازی به قیل و قال و هتک حرمت زبانی نیست کم شود.
غافل از اینکه با تداوم این رفتار نه تنها به آرامش نرسیده ایم بلکه به درگیری های ذهنی خود و دیگران افزوده ایم. آزردگی از چنین رفتارهایی بر فعالیت های ما سایه می گسترد و چه بسا خود پیامدهای دیگری را یدک می کشد.
تهران امروز شهری خسته و افسرده است که گاهی تلخ و خسته جلوه می کند و خشونت کلامی موجود در ساحت سیاسی و اجتماعی امروز نشان از خشونت بالا در جامعه است، در نتیجه اعضای شورای شهر وظیفه اخلاقی دارند که با دید کارشناسی و نه سیاسی خود این موارد را مورد توجه قرار دهند.
این روزها تهران گاهی نماد بی اعتمادی، خستگی و خشونت می شود و شهرنشینان با نگاه فرد جدا شده از جمع تنها به فکر خود هستند و در ادب شهروندی ما مشارکت مدنی و اخلاق شهروندی جایگاهی ندارد.
روزانه کلمات ناخوشایندی به صورت ناسزا، لحن خشونت بار، تحقیر و... در برخوردهای افراد در سطح شهر دیده می شود. از دید روان شناسان حرف آزار دهنده، رفتاری خشونت آمیز محسوب می شود؛ افراد جامعه هم بسته به موقعیت و شدت و ضعف پرخاشگری، واکنش نشان می دهند.
بعضی از افراد پرخاشگری خود را تنها واکنشی منطقی می دانند؛ در حالی که طرف مقابل نیز توجیهی مشابه بر رفتار خود دارد. نتیجه اینکه همه مدعی حقی هستند که از آنها ضایع شده و راهی جز پرخاش و اهانت کلامی برای اعاده حق از دست رفته خود نمی یابند. نگرانی خاصی هم ندارند، چرا که مزاحمت های علنی و توهین و خشونت کلامی در کوچه و خیابان جرم محسوب نمی شود.
هر یک از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... می تواند دلیلی بر خشونت های کلامی و خیابانی باشد. مشکلات مسکن، کمبود فضاهای فراغتی و حتی وقتی برای استراحت، آلودگی های زیست محیطی و دشواری های رفت وآمد در شهر را نیز نمی توان نادیده گرفت. بیشتر مردم پایتخت نشین در مشاغل مختلف با معضلات مذکور دست وپنجه نرم می کنند.
کم نیست تعداد افرادی که حتی توان اجاره مسکن که نه، اتاقی برای زندگی هم ندارند، مردمی که هر روز دشواری های عبور و مرور را تجربه می کنند، کسانی که از گرانی و مخارج زندگی می نالند یا خانواده هایی که با دلایل اقتصادی و اجتماعی از هم می پاشند.
تاکسیرانی از کار یکنواخت و ساعات زیاد کاری خود که بیشتر در ترافیک شهری می گذرد، می گوید؛ «هر آدمی ساعت های متمادی در ترافیک تهران پشت رل بنشیند؛ کلافه می شود و با کوچک ترین عملی، عکس العمل شدیدی از او سر می زند. مخصوصاً اگر مشکلات مالی هم داشته باشد.»
وی با بیان اینکه درگیر شدن های روزانه و مکرر سخت تر به نظر می رسد و در ثانی با پرخاش از مشکلات و دغدغه های او کاسته نمی شود، از ذهن مشوش و جسم خسته اش می گوید که در آن لحظه قدرت فکر کردن به این مسائل را ندارد و حتی اعتراف می کند که عادت هم در رفتارهای او بی تاثیر نیست.
با وجود دست اندازهای پر فراز و نشیب زندگی در کلانشهری مانند تهران آیا مشکلات می تواند دلیل قانع کننده یی برای خشونت ها و تهدید های کلامی ما به کسانی باشد که می خواهند روز خوبی را آغاز کنند؟ از طرف دیگر فرهنگی غلط و کم طاقت در ما نهادینه شده و می شود.
واکنشی تند و خشونت آمیز در اعتراض به هر آنچه که از دیدگاه و منظر خود درست نمی دانیم وارد عادت های روزانه جامعه پایتخت نشین می شود، بی خبر از آنکه (فحاشی و فریاد) بسته به نوع آن می تواند آسیب های روانی را در خانواده ایجاد کند و گاهی آستانه تحمل ما در اثر فشارهای اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی آنقدر پایین می آید که با هر بهانه یی به خود اجازه توهین و پرخاش به دیگران را می دهیم تا آنها را در خشم خود شریک سازیم.
شروع خشونت کلامی، زنجیروار از فردی به فردی دیگر ادامه می یابد و پایانی جز صبر و حوصله و کمی هم گذشت ندارد.
مائده گیوه چین
منبع : روزنامه اعتماد