چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


زندگی آری تشریفات نه


زندگی آری تشریفات نه
براساس اعصار مختلف که در تاریخ بشر به چشم می آید می توان گفت که تشریفات، همیشه در زندگی اجتماعی دارای قرب و جایگاه بوده و البته از این به بعد هم خواهد بود. به بیانی می توان ابراز داشت که زندگی بشر به نحوی با این تشریفات کلاف و گره خورده است. کما اینکه با ظهور انقلاب صنعتی در جوامع و استحاله‌ی همین انقلاب در انقلابی بنام انقلاب الکترونیک بر شدت آن نیز افزوده است.
به طوری که جایگاه این گزیده در زندگی های اخلاف کمتر به دیده می آید. لذا در جهت باز کردن موضوع می توان زندگی را در دو زاویه مورد بررسی قرار داد. نخست زندگی ای که در جهت تأمین خواسته های مادی و رفاهی بشر تلاش می کند و هدف از این زندگی نیز زنده بودن در جهت زیبا پنداشتن و زیبا زیستن است (زندگی سطحی) ثانیاً زندگی ای که در تلاش است تا که فراتر از خواسته های مادی و رفاهی قدم گذاشته و اغلب به خواسته های معنوی و ابعاد انسانی و حیاتی بپردازد. لذا با شناختی که از این دو نوع زندگی بدست آمد جایگاه تشریفات را می توان به راحتی پیدا کرد.
و البته به مقوله ای بنام قناعت نیز پی برد. چرا که اکثر زندگی افراد ا به قناعت مرتبط می گردد که سیر تکاملی خود را در جهت رسیدن به زندگی از نوع دوم است و یا اینکه به زندگی در گزینه ی اول مرتبط می گردد که طبعاً افراد در جهت رسیدن به تشریفات در کندوکاو بوده و با این روش زندگی نوع اول را شکل می دهند.
لذا منطقی است که بگوئیم: جمع ضدین محال است. چه اینکه مقوله ای بنام تشریفات دقیقاً نقطه‌ی مقابل قناعت به شمار می رود. به نظر می آید که قناعت در تکامل انسان نقش مؤثر و مفیدی را برعهده دارد. چرا که قناعت از خواسته های زندگی است و در جهت گسترش و تداوم جوامع مبنی بر پیشرفت و توسعه اقتصادی و فرهنگی تأثیر بسزا دارد. هرچند در جوامع صنعتی و به قول امروزه جوامع مدرن بر اهمیت و جایگاه خواسته های زندگی تأکید مؤکد دارند و در پیشرفت و پیشبرد در زندگی نیز به این اصل واقف هستند. اما باید گفت که تشریفات خواسته های زندگی نیستند. چه اینکه خواسته های زندگی به تعبیری همان نیازهای زندگی هستند که این نیازها در استعانت به انسانیت انسان در جهت تثبیت معنوی و اجتماعی می‌کوشند که قناعت نیز از طیف نیازها به شمار می‌رود.
لذا آنچه که می‌تواند فراتر از این مفهوم یعنی خواسته های زندگی که ذکر رفت، باشد و هدفی را در جهت خودبینی و چشم و هم چشمی و تفاخر را دنبال کند و البته خارج از دایره ی فرهنگ عدالت گنجانده شود، طبعاً نه تنها خواسته ی زندگی نیست، بلکه ناخواسته‌ای است که پیامدهای ناگوار و دور از انتظار را برای فرد ایجاد می کند. و اما دو ضرب المثل معقول در این خصوص صدق می کند که امروزه نیز این دو ضرب‌المثل با توجه به انقلاب الکترونیک از هیچ جایگاهی برخوردار نیستند. نخست اینکه: از قدیم گفته اند: «هر که بامش بیش برفش بیشتر» و دیگر اینکه «پا را اندازه¬ی گلیمت دراز کن» که به بیانی باید گفت که واقعیات زندگی در جهت مفهوم واقعی زندگی به کار نمی روند. گر چنانچه افرادی می گویند که با تشریفات و خرج های آنچنانی می توان زندگی را به مفهوم واقعی بدست آورد، دقیقاً آنچه استنباط می شود با این نوع طرز تفکر در تضاد است. یعنی باید بیان داشت که آنانکه پای خود را از گلیم بیشتر می دانند و نیاز به بزرگ شدن گلیم را می طلبند و نه پای خود. و البته آنانکه امتیازاتی در زمینه ی مالی و یا علمی و ... دارند و از آن طرف نیز مشکلات اساسی خود را دارا هستند یقیناً با آنانکه تصور می کنند از چنین ویژگیهایی برخوردار می باشند، کاملاً در تفاوت است.
آری امروزه باتوجه به ظهور انقلاب الکترونیک و پیشرفتی که بشر از این نظر داشته است، بی شک عرصه را در جهت معقول فکر کردن و درست تصمیم گرفتن را در زندگی از اکثر افراد گرفته است. لذا به نظر می آید هرچقدر جوامع از لحاظ علمی به پیشرفت می رسند، از لحاظ مادی و نیازهای مادی نیز باید پیشرفت کنند و در این شرایط است که از نظر طبقات اجتماعی فاصله ها کمتر شده و تشریفات نیز که امروزه به یک فرهنگ فراگیر تبدیل شده است طبعاً از دایره چنین جوامعی به مرور زمان خارج خواهد شد. لذا نظر این است که اغلب کشورهای جهان سوم و یا به بیانی کشورهای پیرامونی از فرهنگ تشریفات تبعیت می‌کنند. ودلیل عمده آن نیز بر می‌گرددبه فاصله‌های طبقاتی ای که در بین مردم آن جامعه حاکم است و همین فاصله ها که نشأت گرفته از نیاز معیشتی و رفاهی مردم به شمار می رود، باعث می گردد تا که مردم آن جامعه در جهت پوشش کمبودهای اجتماعی خود دست به چنین کارهایی بزنند و البته پیامد آن نیز بر همه مبرهن است.
البته زندگی به معنی واقعی نیز بدور از این مسایل هم می تواند باشد. چرا که درست زیستن همان درست اندیشیدن است. یعنی هر فردی علاوه بر شرایط موجودِ در محیط، باید بداند که ابتدا خواسته¬ی زندگی از او چیست؟ و خواسته‌ی او از زندگی چیست؟ خواسته ی زندگی از او به این معنا که: زندگی چه تعاریف منطقی و معقولی را در اختیار آن قرار داده است و البته دوست دارد که براساس همان تعاریف طی طریق نماید. و خواسته ی او از زندگی نیز به این معنا که: ابتدا خواسته های زندگی را برآورده کند و بعد خواسته هایی را به زندگی ارائه دهد که با روحیات زندگی سرسازگاری و آشتی داشته باشند. یعنی رفاقت با زندگی را خوب فهمیده باشد و البته این رفاقت نیز براساس همان ویژگیها مثبتی است که در خود و در زندگی یافته است و لذا امروزه اگر اغلب افراد با مشکلات اساسی در زندگی مواجه می شوند شاید گفت تعریف درست و معقولی را از زندگی برای خویش ارائه نداده¬اند و دیگر اینکه از آن رابطه ی تأثر و تأثیر نسبتِ به زندگی بدور هستند.
دیگر می‌توان گفت که درست زیستن با همان درست اندیشیدنِ نسبتِ به زندگی مهیا می‌گردد. اینکه خیلی از افراد در سطح به زندگی نگاه دارند و اندک قلیلی به عمق آن می‌نگرند. دقیقاً مصداق بارزی است که در این خصوص هم صدق می‌کند. با توجه به اینکه زندگی مقوله ای بسیار پیچیده و وسیع است و به بیانی زیبایی های خاص و جذاب خود را دارد، اما وارد شدن به این حوزه بدون آگاهی و پشتوانه‌ی فکری میسور نیست و بسان شناگری می‌ماند که فکرِ موجهای هایل و توفان‌های سهمناک را نکرده است. و این فرد هم با داد و فریاد کردن در وسط دریا هرگز کسی به یاری آن نخواهد آمد. بنابراین تشریفات شاید همان داد و فریاد شناگری باشد که در وسط دریا دیگر فریادش کارساز نیست. و یا به مانند مسکنی است که درد بیمار را مقطعی درمان می‌کند و دوباره با تمام شدن موعد مقرر باز همان آش و همان کاسه است. اما این روش می تواند برای جوامعی باشد که از مقوله‌ی پیشرفت بدور مانده اند و سعی خویش را در جهت پر کردن خلاءهای اجتماعی و عرفی بکار گرفته اند.
کما اینکه در جوامع پیشرفته هرچند تشریفات می تواند وجود داشته باشد اما حضور آن در زندگی اجتماعی افراد کمتر است. نگارنده با تحقیق در دل اجتماع به این نتیجه رسیدم که تشریفات جای پای خود را متسحکم کرده است. چرا که با گفتگو از یک جوان فهمیدم که این جوان دارای ۵ دستگاه ماشین مدل بالا و ۳۰ عدد کت و شلوار و دخل آنچنانی است که فقط این موارد شامل این جوان ۲۲ ساله می شد، بطوریکه او می گفت: من بچه‌ی آخر خانواده هستم و مابقی خانواده همگی از من پرمایه تر هستند به نحوی که می گفت: ۵ دستگاه تلویزیون و ماهواره و دیگر امکانات خانوادگی در خانه مهیاست. لذا اگر معقول به این مسئله بنگریم در می‌یابیم که بخش عمده‌ای از این موارد که ذکر شد، خواسته‌های زندگی نیستند، چرا که نگاه زندگی یک نگاه عادلانه نسبتِ به اجتماعی است. لذا به نظر می‌آید که حتی اگر در جوامعی این فاصله‌ی طبقاتی هم، نباشد، باز این نوع زندگی کردن در چارچوب اهداف انسانیت نیست و از بهتر اینکه خداوند همیشه برای هرچیزی نقطه‌ی مقابلی را گذاشته است تا که زندگی از زیبایی و آن جذابیت خود نیفتد.
به بیانی مقابل ثروت همیشه فقر را گذاشته و یا مقابل زیبایی، زشتی را گذاشته است و به نظر می‌آید که زندگی با همین فراز و فرودها معنی واقعی خود را پیدا می کند. و آنانکه با این قاعده اغیار هستند، مفهوم واقعی زندگی را در نیافته اند که مفهوم واقعی تشریفات را فهمیده اند. و دیگر مصاحبه ای بود که با سردبیر یکی از روزنامه ها داشتم که ایشان نیز معتقد بود که تشریفات زندگی خواسته های زندگی نیستند. او می گفت: هر چیزی که نیاز واقعی زندگی در هر زمینه‌ای نباشد، خواسته ی زندگی نیست و البته معتقد بود که نیاز زندگی نیز باید بصورت تحقیق و پژوهش و تعمق در دنیای خود و طبیعت برون صورت پذیرد و هر آنچه که با تحقیق و پژوهش و تعمق در درون و برون همراه نباشد، نیاز زندگی نیست. حاصل اینکه اگر برداشت ما از زندگی به معنی درست زیستن و نیل به خواسته ی منطقی و معقول زندگی باشد که عین ثواب و صواب است. ولی اگر چنانچه هدف از زندگی در جهت خودآرایی مبنی بر خودنمایی در بطن جامعه آنهم تحت هر شرایطی باشد که عین زیان و خسران است.
عابدین پاپی