دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


اول شعر بوده‌است یا شاعر؟


اول شعر بوده‌است یا شاعر؟
● مروری بر ضمیمه شماره ۸۶ گیله‌وا نوروز ۱۳۸۵ – شاعران هسا شعر
هسا شعر را اندک می‌شناسم. فقط می‌دانم «هسا» یا «اسا» (به مازنی) یه به قول ما الموتی‌ها «اِسه»، یعنی «اکنون» و هسا شعر به زبان گیلکی یعنی «شعر امروز» یا در شکل متمدن‌ترش، «شعر مدرن». شعری که لااقل صاحب این قلم بیش از یک دهه است درباره‌اش می‌شنود و یا می‌خواند یا که لابد بخاطر آشنایی با شاعر تالشی زبان ساکن قزوین است؛ همان خشتاونی مهربان.با این حال مجله را که باز می‌کنم، می‌خوانم:
«از وقتی که نخستین ویژه‌ی هسا شعر گیله‌وا با نام " تازه ترین آواز قومی" در شهریور ۱۳۷۴ (ضمیمه هساشعر ۳۲) منتشر شد، تاکنون بیش از ده سال می‌گذرد...» (از مقدمه م.پ. جکتاجی مدیر مسئول)
من آن ویژه‌ را ندیده‌ام و بسیار کسان دیگر نیز آن ویژه‌نامه را ندیده‌اند؛ شاعران گیلک و دوستان گیله‌وا را نادیده می‌گیریم و کاش در این ویژه‌نامه که تازه منتشر شده (توجه داشته باشید که هم این ویژه‌نامه هم ویژه‌نامه پیشین به نوعی کارنامه کاری شاعران این‌گونه ادبی به شمار می‌رود) گزارشی از اولین ویژه‌نامه می‌آمد.
انتظار این است که پیش از شروع گزیده شعرها درباره‌ی این‌که هسا شعر چگونه شعری است، چگونه به‌وجود می‌آمد، شعرهای هم‌خانواده‌اش و... توضیح داده شود اما آن‌چه خواننده از ویژه‌ هسا شعر گیله‌وا در می‌یابد، تنها گزارشی کلی‌گویانه از موضوعی است که انگار هنوز حتی برای سرایندگانش عمق پیدا نکرده‌است. درباره هسا شعر هم تنها چیزی باز گو می‌شود که یش از این، اینجا و آنجا خوانده‌ایم و اغلب در سطح روایتگر این موضوع بوده‌اند. گفتن این که:
«هسا شعر بر خلاف تجارب مکتوب شعر گیلکی دردهه‌های گذشته، به توضیح اشیاء و پدیده‌ها نمی‌نشیند، بلکه در دقایق بحرانی به کشف آن‌ها می‌پردازد...» (از بیانیه هسا شعر)
سوال این است آیا شعرهای دهه‌های گذشته این‌طور نیود‌ه‌اند؟ آیا می‌توان تنها به موضوع اشاره کرد و تحلیل و نمونه ارائه نکرد.
«هسا شعر محصول فشردگی و به هم پیوستگی ایجاد تصویر است...» (از بیانیه هسا شعر)
این تعریفی است که پیش از این بارها درباره "هایکو"های ژاپنی خوانده‌ایم. شاید تنها لطف هسا شعر یا اساشعر این می‌تواند باشد که تجربه ایرانی باشد از نمونه‌‌ای خارجی و حالا در نوع مشخص شرقی (واین بشخصه ایراد به شمار نمی‌رود چنات که می‌گویند داستان کوتاه با شکل و شمایل امروزی‌اش، محصولی خارجی است) و آیا هسا شعرهای گیلکی یا اساشعرهای مازنی، این تشخص ایرانی، گیلانی، مازندرانی یا بومی را پیدا کرده‌اند؟ با خواندن برخی از این اشعار می‌توان تصدیق کرد که چنین است.
● مثل:
تی گب، زوموسونه
بیجابیجئی‌ی-
موندنه
بییه
گرد کلای- بزنیم(دریایی لنگرودی)
● ترجمه:
حرف‌هایت
به شبچره‌ زمستان
می‌ماند،
بیا
گرد هم
حلقه زنیم.
حوض تنگ حوصله،
جه نوب‌دان واجارده گب-
به سر بامو.
بهار، خوکش پرا، بتکانه. (محمد بشرا)
● ترجمه:
حوصله‌ی تنگِ حوض
از سخنان جویده ناودان-
به سر آمد.
بهار، دامن‌اش را تکانده‌است.
● و چند شعر دیگر از قبیل:
▪ وا چوما کودم ......ص ۲۴ از پنجه‌ای
▪ سردی دوراشم......ص۳۵ از خالقی
▪ هلونه ورجا.........ص۳۶ از خالقی
▪ نارگردو من ئیم ....ص۴۸ از نادر زکی‌پور
▪ داره...... ص۵۰ از سیف‌پور
▪ شندره مترس..... ص۵۱ از شجاعی فرد
▪ جرگه جرگه مورغابی...... ص ۶۰ هوشنگ عباسی
▪ زرجن...... ص۷۰ از قلی زاده
▪ تا پنجره واوست..... ص۷۴ از مرادیان گروسی
▪ کوگا......... ص۷۴ از مرادیان گروسی
▪ تا، جه باد........... ص ۷۵ از مرادیان گروسی
▪ کرچ افتو هیستا بو........ص ۷۷ علی معصومی
▪ او سال وقتی آمه..........ص۸۴ از آزموده
▪ تورکون خرای و داد........ص ۸۶ از سلیمانی وزمتر
▪ گوده گوده پشمه نه..........ص۸۷ از شمسی‌پور
اما در نگاهی دیگر آیا وجود ۱۷شعر کوتاه (از نوع هساشعر یا هایکویی) با خصوصیت بومی، انتشار این ویژه‌نامه را توجیه پذیر می‌کند؟
نکته دیگر این که من فارسی زبان (البته در اصل تات زبان الموتی که زبان مادری‌ام قرابتی دارد با گیلکی و مازنی و از یک خانواده‌اند) با دیدن این اشعار به این نتیجه رسیده‌ام که اگر تنها ترجمه شعرها مد نظر گیرند و نه اصل شعرها به گویش (گیلکی- تالشی و مازنی) آیا بومی بودن خود را حفظ خواهند کرد؟
بسیاری از اشعار در زبان اصلی شاید بومی باشند، لااقل به خاطر کلمات گیلکی و... اما آیا زمانی که برگردانده می‌شوند، باز بومی خواهند ماند. اگر دقیق‌تر هم به انتخاب‌های بالا نگاه کنیم و موشکافانه بنگریم شاید تنها به اندازه انگشتان یک دست شعری با خصوصیت جغرافیایی و فرهنگی گیلکان و تالشان و مازنی‌ها پیدا کنیم.
در هر حال انتشار چنین مجموعه خود – حتی در همین شکل وشمایل – نیز جای بسی خوشبختی است و اگر چه اطلاعات صفحه ماقبل پشت جلد، حکم آگهی نشر گیله‌وا به شمار می‌رود، اما خود شاید بیش از هر ویژه‌نامه و مقدمه و پیشگفتاری مفید است، با این همه دریغم آمد انتقاد نکنم از برخی ضعف‌های چشمگیر که ویژه نامه را در حد بومی نگه داشته‌است. انتشار عکس بزرگ شاعران چنان به ذوق هر خواننده‌ای می‌زند که پیش از خوانده شدن شعرها، حس ناخوشایندی ایجاد می‌کند، حال آن که اگر عکس‌ها کوچک‌تر می‌شدند و در فضای اشغال شده کنونی، بیوگرافی مختصری از هر شاعر ارائه می‌شد، این ویژه‌نامه، کارکرد دایره‌المعارفی نیز به خود می‌گرفت.
نبود آوا نوشت اشعار، ضعف بزرگ دیگر ویژه‌نامه هسا شعر است که اگر قرار باشد مجله تنها در گیلان و مازندران و تالش پخش شود، خرده‌ای نیست- البته در این حد نیز جای بحث هست- اما وقتی درباره وجود و حضور گونه‌ای ادبی، بیاینه صادر می‌شود، اعلام حضور به شمار می‌آید و دیگر نه گیلان، مارندران و نه ایران که شعر و انسان در جهان و هستی معنا پیدا می‌کند. امیدواریم ویژه‌آینده گیله‌وا، ویژه هساشعر باشد نه ویژه شاعران هساشعر.
یوسف علیخانی
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید