دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


کوچ مرد بختیاری


کوچ مرد بختیاری
رسم ایرانیان است كه بر مردگان مویه كنند. این سنت دیرینه، زندگان را در زمان حیات گاه به فراموشی می سپارد؛ اما به ناگاه در زمان مرگ، متوفی عزیز و گرامی می شود. این حكایت «نسل بی سخنگوی» موسیقیدان است. مرحوم بسطامی تا زنده بود، زندگی پرفراز و نشیب و پر رنجی را در كرمان می گذراند تا زلزله بم او را به یاد همگان اندازد. اینك چراغ مرگ خواننده نامدار موسیقی بختیاری خاموش و به عبارت دیگر روشن شده است.
هر اهل دلی به صدای مسعود بختیاری خو می كرد و در خلسه صدایی گرم و نافذ فرومی رفت. نخستین بار جامعه موسیقی در دهه شصت با اثری از هنرمند گرامی عطا جنگوگ، با عنوان «مال كنون» با این صدا آشنا شد. پیش از آن مردم بختیاری با آواز مردی كه او را علاءالدین می خواندند، آشنا بودند. اینك علاءالدین حكایت كوچ را خوانده است. مال كنون حكایت هجرت است؛ حكایت جدایی و فراق. مال درگویش بختیاری نمادی از خانه، آبادی و روستا، وسایل خانه، دارایی، مال و اموال و دام و احشام است. مال همه چیز است؛ با همه هویت بختیاری و مال كنون حكایت از جای كنده همه آن چیزهاست.
در فصل كوچ ، همه آنچه بختیاری در اختیار دارد، از جای كنده می شود تا در اقلیمی دیگر، مال خود را نظام بخشد. مال كنون حكایت این مردم است به روایت آوازی پرشور، پراحساس، نافذ و تأثیرگذار از مردی كه اینك خود به مال كنون گراییده است. او از تلخی ها، ناكامی ها، كامیابی ها،عشق ها، دردها، حماسه ها و نبردهای بختیاری خوانده بود. وسعت صدای كم، اما چنان فراخ و گسترده در احساس و شور و تغزل كه شنونده را مسحور می كرد. «هی جار» نیز اثر دیگری از كار مشترك جنگوگ و مسعود بختیاری، ادامه این مسیر را پررنگ تر كرد.
در این اثر خواننده حتی اشعار و نغماتی از خود ارائه كرده بود، اما چنان این ترانه ها و اشعار و نغمه ها پراصالت و اصیل جلوه می كرد كه تشخیص آن ازنغمات بومی بسیار دشوار می نمود. تسلط و دانش بهمن علاءالدین بر آوازهای زادگاهش و شناخت او از شعر و ادبیات و حماسه های قومش، او را متمایز و ممتاز ساخته بود. با وجودی كه آثار موسیقایی ارائه شده با صدای او از حالت بومی و سنت موسیقی بختیاری فاصله داشت، اما آواز، وجوه اصیلی از روایت آوازی را می نمایاند تا شنوندگان سختگیر را نیز وادار به تحسین كند. این آثار با سازهای موسیقی كلاسیك ایران و باتنظیم و بازسازی در استودیوهای صدابرداری، ضبط شده اند. با این حال، این مجموعه خدشه ای بر اصالت های آوازی وارد نكرده است.
گویی مسعودبختیاری مسلط بر فضای موسیقی و سازها، صدای پر از سوز و احساس خود را هم بر نوازندگان همراه و هم بر شنوندگان تحمیل می كرد. «تا راز» با ساز نی هنرمندانه علی حافظی منتشر شد. در این اثر از رنگ آمیزی صورتی و گروه نوازی و تنظیم خاصی استفاده نشده ولی هماهنگی و ادغام فضای موسیقایی نوازنده و خواننده، اثری به یادماندنی در اذهان مردم بختیاری باقی گذارده است. آنچه مسلم است در مجموعه آثار مسعود بختیاری بیش از آنكه بتوان بر وجوه موسیقی و موارد خاص موسیقایی آن بحث و تمركز كرد، وجه نوستالژیك و خاطره قومی آن، پررنگ جلوه می كند. برای مثال ممكن است یك اتنوموزیكولوگ و موسیقی شناس قومی، این آثار را غیراصیل، غیرسنتی و موسیقی شهری به شمار آورد، ولی قوم بختیاری، با «مال كنون»، «هی جاز» و«تاراز» زندگی می كند. برای آنها، مسعود بختیاری زنده كننده و احیاگر ادبیات و موسیقی بختیاری است. برای بسیاری از مردم این ایل بویژه آنان كه امروزه بیش از سی سال سن دارند، این آثار خاطرات بسیاری را زنده می كند.
چه عشق ها، شورها، ناكامی یا كامیابی های جوانان بختیاری كه با این آثار پیوند یافته و بخشی از هویت زندگی امروز آنها مدیون این آوازها است. وقتی خبر كوچ مسعود بختیاری را به مردی از این ایل می دادم، قدری سكوت كرد، آنگاه گفت: «یادش به خیر، سال ۶۷ بود، سرباز بودم و تنها چیزی كه از منطقه جنگی مرا با خانواده و عروسی كه چشم به راه بود، پیوند می داد، لحظاتی بود كه هنگام استراحت با یك ضبط صوت قدیمی ، تنها گنجینه پرارزش وسایل شخصی ام، سپری می كردم. نواری كه از بس گوش داده بودم برچسب آن پاره و جلدش گم شده بود. خوب به خاطر دارم، چون هنوز با آن خاطرات زندگی می كنم. نواری كه نامش بود: «مال كنون!»
منبع : روزنامه ایران