دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم «شکوه آمریکایی»


هاروی پاركر داستان مصور شكوه آمریكایی را در ۱۹۷۶ آغاز كرد. تلاش اتوبیوگرافیك او عمیق بود: خلق داستانی درباره یك لئیم معمولی كه كار های روزمره اش را انجام می دهد. چون هاروی هنرمند نبود (طرحش احیای چهره های عصا قورت داده مردم بود)، او در ابتدا با افسانه زیرزمینی داستان های مصور آن كرامب همكاری كرد تا كتاب هایش را غنی كند. ابتدا مجلد های شكوه آمریكایی سالی یك بار به بازار می آمدند و مخاطب محدودی داشتند. با گذشت سال ها آنها به دنباله های محدودشان اوج دادند و هاروی تبدیل به یك شمایل شد. «او در آخر شب، با دیوید لترمن» چندین بار بین اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ ظاهر شد (آخرین اجرای او، در تاریخ، سال ۹۴ بود.) در اوایل دهه ،۹۰ دارك هورس انتشار شكوه آمریكایی را بر عهده گرفت كه منجر به بالا رفتن تعداد خوانندگان شد. هاروی به زودی تبدیل به سوژه مطبوعاتی مشهور و كارشناس رادیو شد و اكران این فیلم پله ای دیگر در این نردبان طولانی شناخت گسترده طی كرد.برای حفظ مشی نامرسوم هاروی در داستان های مصور و فرهنگ عامه، فیلم از ساختار سنتی یك زیست تصویر عام دوری می كند. در عوض ما فریفته تولیدی می شویم كه بخشی داستانی، بخشی انیمیشن و بخشی مستند است. هاروی حداقل به ۵ روش خودش را بازنمایی كرده است: توسط شخصیت بازیگر پل جیاماتی كه به وضوح اجرا شده، خودش در نما های جدیدی كه برای فیلم گرفته شده، در كلیپ های قدیمی از برنامه دیوید لترمن، كارتون های انیمیشن و توسط بازیگر روی صحنه دونال لاگ. چنین تعبیر های نزدیكی هم در مورد همسر هاروی اتفاق افتاد. جویس بابنر (در بعضی صحنه ها توسط هوپ دیویس بازی شد) دختر تعمیدی اش، دانیله (توسط مادلین سوتین بازی شد) و همكارش توبی ردولف (كه توسط جودا فریدلندی اجرا شد).شكوه آمریكایی با صحنه ای ساده در ۱۹۵۰ شروع می شود كه هاروی همه كسانی را در اطرافش كه به لباسی ملبس شده اند حقه باز می خواند _ بتمن، رابین، سوپرمن، فانوس سبز _ ولی هاروی تصمیم می گیرد كه خودش دست به كار شود. به استثنا در یك دنباله ساده در ۱۹۶۲ نشان می دهد كه چطور هاروی با آن كرامب ملاقات كرد. بقیه فیلم در اواخر دهه ۷۰ و دهه ۸۰ می گذرد. شكوه آمریكایی شرح می دهد كه چگونه هاروی داستان مصور را شروع كرد. او چگونه با زنش، جویس آشنا شد و ازدواج كرد (همسر سومش)، چگونه تبدیل به یك انسان تقریباً معمولی در برنامه لترمن شد و بعد جایگاه ویژه اش را وقتی كه نسبت به GE اظهار تنفر كرد از دست داد (كسی كه مالك NBC بود) و چگونه درگیر نبرد با سرطان شد. در طول مسیر ما با نقاط اتكا در داستان آ شنا می شویم و همین طور توبی ردولف نیمه مشهور را می بینیم كه یك بار ۲۰۰ كیلومتر را برای دیدن «انتقام نردها» رانندگی كرده بود.از نقطه نظر بعدی و خلاقیت، فیلم گلچینی از چیزهای جالب برای زنده كردن روایت دارد. نریشن توسط خود هاروی پاركر اجرا شده كه در چند صحنه هم حضور دارد. بعضی وقت ها به شیوه مستند مورد سئوال قرار می گیرد و در بقیه زمان ها با پل جیاماتی همبازی می شود.بعضی از نتایج برنامه لترمن استفاده عملی از نماهایش است. گرچه یكی از آنها نوسازی شد. چند تا لحظه انیمیشن هم وجود دارد و یكی از آنها حداقل موقعیت جالبی است. هاروی كارتونی با بازیگران زنده هم بازی می شود. با این حال تاثیرش به نوعی كمتر از «چه كسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت» است.شكوه آمریكایی خیلی زود دستور كارش را مشخص می كند. هاروی در نریشن تاكید می كند: «اگر شما از آن دست آدم هایی هستید كه به دنبال افسانه، فانتزی و انزوای سیاسی هستید اشتباه كرده اید.» حقیقتاً اگرچه جویس و هاروی یك زوج شدند كمتر عشقی در آنها دیده می شد تا ملاقات دو آدم تقریباً مستقل با عصبیت های مشابه. با وجود اینكه تا اندازه ای به شهرت دست یافته بودند هاروی هیچ وقت پول كافی نداشت كه از كارش در بیمارستان كلیولند به عنوان یك كارمند اداری دست بكشد. او خودش را به عنوان یك «انسان افسرده» تشریح می كند. لترمن می گوید: «تو شبیه طرح های هنرمندان سیاسی هستی كه من تا به حال دیده ام.»
مثل كرامب، مستند برجسته
تری زوئیگوف، شكوه آمریكایی هم یك كاوش شخصیت تكان دهنده روی یك چهره مهم در داستان های مصور زیرزمینی است. كار خوبی كه فیلم انجام می دهد بسط دادن هاروی به عنوان شخصیتی است كه بالاخره شفاف می شود كه آیا ما فرد واقعی را می بینیم یا من متحول او را با بازی جیاماتی. و با این وجود حقیقت این است كه جیاماتی به هاروی شباهت ندارد. (گرچه خیلی از خصوصیات او را كامل می كند.) این خیال هیچ وقت با جابه جایی های فیلم به گذشته و آینده نمی شكند.برای جیاماتی، بازیگری كه همیشه نقش بازنده ها را بازی می كند، شكوه آمریكایی موقعیتی را بازنمایی كرد كه در مركز توجه قرار گیرد. او شروع به چالش می كند و در نشان دادن شخصیت سازی فرو می رود. هوپ دیویس هم به اندازه جیاماتی مبهوت كننده است. این فیلم را به سابقه اش در فیلم هایی مثل ایستگاه بعدی سرزمین عجایب و درباره اشمیت اضافه كنید. نبود یك بازیگر مطرح به شكوه آمریكایی حس عمیق تری از رئالیسمی كه شاید می خواسته نداشته باشد می دهد. (نكته نامتعارف استفاده از رئالیسم برای فیلمی است كه انیمیشن هم دارد!...)این اولین فیلم داستانی كارگردانان مشترك شری اسپرینگر برمن و رابرت پولچینی است، كه قبلاً در سه مستند با هم كار كرده اند. تهیه كننده، تد هوپ، طرفدار سرسخت داستان مصور شكوه آمریكایی است و آنها را برای این كار دستچین كرد و این اعتقاد جوابش را وقتی گرفت كه فیلم تبدیل به خلاقانه ترین اثر سال شد. فیلم با گرفتن جایزه ویژه هیات داوران در ساندنس و جایزه فیپرشی در كن تحسین شد. (جایی كه به عنوان یكی از معدود «نقاط روشن» در فهرست فیلم ها شناخته می شد.) شكوه آمریكایی سزاوار چنین مدایحی است، نه فقط به خاطر روایت كردن داستانی جذاب درباره مردی جذاب تر بلكه به خاطر این كه این كار را با طراوت و آزادی انجام می دهد. آرزو می كنم بیشتر فیلم هایی كه از داستان های مصور الهام می گیرند این چنین باشند.


همچنین مشاهده کنید