شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


یعقوب لیث ، استان سیستان وبلوچستان


ابو یوسف یعقوب بن لیث مشهور به ملك‌الدنیا و صاحبقران مؤسس و اولین امیر (265-247 هـ.ق) از سلسله صفاریان است. وی در روستای كوین یا ترین در حاشیه كویری (شمال خاش رود) در یك خانواده رویگر به دنیا آمد. در دوره جوانی همچون پدر به شغل رویگری پرداخت و سپس به عیاری روی آورد و عده‌ای را دور خود جمع كرد.
یعقوب با یاران خود در سال 232 هـ.ق به خدمت صالح بن نصر كنانی درآمد و درجه سرهنگی گرفت. یعقوب و سپاهیانش در سال 238 هـ.ق در جنگ با خوارج كه آن ایام در منطقه سیستان موجب زحمت مردم شده بودند، لیاقت و رشادت فراوان از خود نشان داد. در سال 247 هـ.ق در جنگ با خوارج كه آن ایام در منطقه سیستان موجب زحمت مردم شده بودند، لیاقت و رشادت فراوان از خود نشان داد. در سال 247 هـ.ق پس از غلبه بر «درهم بن نصر» فرمانروای سیستان شد و پس از آن «بست» را تسخیر كرد. در سال 249 هـ.ق با «رتبیل» پادشاه سند و كابل جنگ كرد. سپس هرات و یوشنگ را از احكام آل‌طاهر گرفت. (253 هـ.ق) یعقوب كه همواره در پی بسط قلمرو خود بود،‌ نخست به كرمان كه اسماً جزء متصرفات آل‌طاهر بود، حمله برد و آنجا را تصرف كرد. (255 هـ.ق) متعاقب آن فارس را از دست علی بن حسین - عامل خلیفه - بیرون كرد و پس از آن، كابل را كه تا این زمان در دست بودائیان بود، فتح كرد و بسیاری از بتكده‌های ایشان را ویران ساخت و غنایم فراوان از جمله بت‌های زرین و سیمین بسیار با خود به سیستان آورد. یعقوب دوباره آهنگ فارس كرد كه خلیفه دگربار بر آن مستولی شده بود، و خلیفه نیز،‌ فرمان امارات بلخ و طخارستان را به او داد و او را بازگردانید. یعقوب بار دیگر به كابل حمله برد (285 هـ.ق) و بلخ را نیز فتح كرد.
مقارن همین ایام، عبدالله پسر محمد ابن صالح سگزی به دعوی امارت سیستان بر یعقوب شورید. یعقوب او و برادرانش را شكست داد و آنان در نیشابور به محمد ابن طاهر طاهری پناه بردند. یعقوب كه در پی بهانه برای برانداختن طاهریان بود، كسی نزد محمد ابن طاهر فرستاد و آنها را طلب كرد. عبدالله، محمد ابن طاهر را به جنگ با یعقوب تشویق كرد،‌ اما محمد زیر بار نرفت و عبدالله و برادرانش ناچار به گرگان نزد «داعی كبیر» گریختند. یعقوب به نیشابور رفت و محمد را با قریب 160 تن از بستگانش دستگیر (259 هـ.ق) و به سیستان فرستاد، و بدین ترتیب سلسله طاهریان به دست یعقوب برافتاد. یعقوب آنگاه به طبرستان لشكر كشید و در آنجا بر عبدالله دست یافت او را به قتل رساند و برادران او را نیز كه از گرگان به ری گریخته بودند از حاكم وی مطالبه كرد. حاكم ری برادران عبدالله را به یعقوب تسلیم نمود و یعقوب آنها را در نیشابور با میخ به دیوار دوخت و سپس به سیستان بازگشت. یعقوب بار دیگر در صدد تسخیر فارس و بغداد برآمد، ولی دعوت «صاحب‌الزنج» را برای پیوستن به او در مخالفت با خلیفه نپذیرفت. «موفق»، از جانب برادر خود «معتمد»،‌ به دفع یعقوب شتاف و در محلی به نام «دیرالعاقول» آب دجله را بر لشكرگاه وی گشادند و لشكر او پراكنده شد و او ناچار عقب نشست (262 هـ.ق) پس از جمع‌آوری لشكر، بار دیگر در سال 263 هـ.ق فارس را تسخیر كرد. در 264 هـ.ق در جندی شاپور خوزستان به تهیه‌ سپاه برای حمله به بغداد مشغول شد، اما معتمد خلیفه در نامه‌ای او را فریب داد و از او خواست كه در بغداد با وی دیدار كند، تا فرمانروائی بر جهان اسلام را به یعقوب دهد و خود به مناسبت انتساب به پیغمبر به خطبه قناعت كند. یعقوب به بغداد رفت و چون لشكریان معتمد حمله آوردند و یعقوب شكست یافت به جندی‌شاپور بازگشت (7 شوال 265 هـ.ق). یعقوب دوباره درصدد تهیه سپاه بود كه به بیماری قولنج دچار شد و به همان مرض درگذشت (20 شوال 265 هـ.ق)‌ و برادرش عمرولیث جانشین او شد. آرامگاه یعقوب لیث صفاری در شهر دزفول قرار دارد.
یعقوب مردی سپاهی‌منش، با تدبیر و عاقل و موقر بود و به دیانت و قناعت شهرت داشت. پایتخت وی زرنج سیستان بود. مدت 7 سال به امر خلیفه به نام وی در مكه و مدینه خطبه می‌خواندند و شهرت او در ممالك اطراف چنان گسترده بود كه او را ملك‌الدنیا و صاحبقران می‌‌خواندند.