جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


برنامه ها و اهداف خود را مرور کنیم


برنامه ها و اهداف خود را مرور کنیم
بامدادان که برون می نهم از منزل پای
حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر
پابه پای ۱۲ماه سال ۱۳۸۷ روز و شب مشغول کار بودیم و چه بسیار مردمی روز و شب حتی در تعطیلات رسمی نیز سرگرم کار در محل پیشه خود بودند.
یک سال فعالیت برای ساماندهی بهینه در تار و پود زندگی و امرار معاش مدت کمی نیست اگر چه شغل فوق العاده باشد و درآمد کم و اگر چه کسانی این جمله مصطلح را می گویند: «تا چشم برهم بزنیم سال گذشت.» در این نخستین روزهای شاداب بهاری سال جدید باید مروری خودمانی و شفاف داشته باشیم درباره این سؤال که در سال ۸۷ چه برنامه هایی در سر و پیش رو داشتیم، چه تحولات موفقیت آمیز و رضایت بخش در بافت کسب و کار و تحصیل و کل زندگی شخصی و خانوادگی عینیت یافتند؟ چنانچه احتمالا پیکان برنامه ای به هدف نخورده فکر می کنیم علتش چه بوده است؛ درونی یا بیرونی؟...
... و حال که در سال۸۸ با تجارب پارسال دفتر زندگی مان را باز می کنیم، چه برنامه ها و اهدافی داریم؟ رمز موفقیت و ناکامی ها در چرخه زندگانی، چیست؟...
عنان زندگی چنانچه به اراده ای مبتنی بر برنامه ریزی نباشد آشفتگی فکر و نارضایتی خاطر تولید می شود. آسمان بهاری یکدست شفاف و آفتاب ملایم دلپذیر است. در تیررس نگاه مان انبوه گل ها و گیسوان آویخته چند درخت بید از نرمه رایحه فروردین و زیر تابش خورشید می درخشد. با شعف رفتن به پارک و قدم زدن در فضای خوش محیط و هوای بهاری لباس سبک می پوشد و از آپارتمان بیرون می زند. با آرامش روی موزائیک های گذرگاه پارک قدم برمی دارد. جویبار سنگفرش شده بستر پر خم و پیچ آب تا وسعت حوض بزرگ (استخر) است. لختی می ایستد. دیدن جریان آب، گذر عمر را در ذهنش تداعی می کند. برخی درخت ها جوانه سبزینگی زده اند... شور و شوق بچه ها و آمد و رفت و گفت وشنود رهگذران، صدای دوره گرد که نوبر بهاره... و هیاهوی ماشین ها همه حواس او را می بلعند. می بیند آفتاب نیست. سر بلند می کند. توده گسترده ابرهای تیره و ارغوانی، خورشید را پنهان کرده است. غرشی و غافلگیر رگبار بهاری... او به ذوق آسمان آفتابی و نسیم روح پرور بهار آمده است...- «کاش لااقل چتر می آوردم» تند می رود سرپناهی پیدا کند نمی یابد. برخی مردم رامی بیند با لباس مناسب و چتر آمده اند... اما رهگذری بدون پوشاک ضخیم و چتر، شادان و با آرامش تا لحظه بند آمدن رگبار قدم می زند و با تبسم به او می گوید: به هوای بهاری نباید اعتماد کرد ولی من انتظار چنین هوا را داشتم.
● آشفتگی های روزمره
عنان زندگی اگر به اراده ای مبتنی بر برنامه ریزی نباشد آشفتگی فکر و نارضایتی خاطر تولید می شود با تیپ های گوناگون مردم درباره سؤالات مطروحه گفت وگو می کنم. همگی بر لازمه داشتن برنامه در زندگی تأکید می کنند اما برخی به طور مشخص موقعیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را کم و بیش تأثیرگذار بر برنامه های از پیش تعیین شده و اهداف خود می خوانند.
در خصوص لزوم برنامه ریزی کلیات نظرات برخی از شهروندان را می خوانیم:
یک دبیر به نام «حمید قاسمی» با تأکید بر ضرورت هدفگذاری و برنامه ریزی در زندگی، معتقد است با هر میزان درآمد در شرایط جامعه باید برنامه ریزی داشت اما برنامه تخیلی نباشد. یک مغازه دار از برنامه ریزی در چارچوب هدف در زندگی شخصی و اجتماعی می گوید. محصل پیش دانشگاهی نیز می گوید برنامه ریزی نشان می دهد که انسان کجای زندگی قرار دارد.
«سلطانی» مغازه دار و فروشنده کفش، می گوید: «هر کس در زندگی برای خود و در اجتماع باید اهدافی در چارچوب برنامه داشته باشد. در همین حال اگر می خواهد به اهداف آرمانی اش در زندگی، یا کار و تحصیل و امور اجتماعی برسد بهترین شیوه آن است که با برنامه ریزی منطقی شروع کند. اصولا داشتن برنامه مشخص اساس موفقیت آرمانی برای هر شخص و جزو ارکان اصلی زندگی است...»
● برنامه ریزی اساس یک زندگی است
در یک مغازه تهیه و چاپ کارت های جشن پیوند زندگی زناشویی زوج جوان مشغول بازخوانی متون کارت های یک آلبوم پرورق هستند. مکث و تبادل نظرشان روی هر برگ آلبوم که چند تا کارت دارد، کوتاه نیست. چند دقیقه ای صبر می کنم و پس از تورق دو سه برگ دیگر که آلبوم به میانه اوراق می رسد ناچار پا پیش می گذارم و با پوزش از آنان، از نظراتشان درباره برنامه ریزی در زندگی می پرسم. «طالبی» با تبسم به آرامی می گوید: «اگر برنامه ریزی نباشد نمی شود زندگی کرد. داشتن برنامه در هر زمینه معنابخش توجه به موقعیت و مسیر زندگی است. برنامه مناسب سرفصل مشخص هدف مورد نظر و آمادگی برای تحول در کار و زندگی انسان لازم است.»
● نظم و گردش فصول الگویی برای برنامه ها و اهداف
«محسن انارکی» کارشناسی محیط زیست خوانده است. او درباره لازمه و تأثیر برنامه ریزی در چرخه مجموعه زندگی، نخست به برنامه ریزی طبیعت اشاره دارد: « اگر هر فردی در هر وضع شغلی و فرهنگی در همین فرصت فصل بهار کمی وقت بگذارد و به گردش سال ها و فصل ها که همواره نظام مند و هدفدار و همسان هم می چرخند، توجه کند بسیار آموزنده است.
با قدری تأمل بر این سیر طبیعت به این می رسیم که همه این تحولات و پدیده های فصول براساس یک نظم و برنامه دقیق صورت می گیرد. حالا درباره زندگی فرد فرد ما هم اگر نظم و ترتیب برقرار باشد، موقعیت مان مشخص و روشن می شود. برنامه ریزی اولین نتیجه اش، آرامش فکر و روان انسان است. موقعی که انسان آرامش داشته، آسایش هم خواهد داشت. مشکل خیلی از مردمی که از همه چیز گلایه می کنند، در وهله اول، نبود برنامه در گستره زندگی متعارف شان است. باورم این است که برنامه ریزی، کم و کاستی های اقتصادی متوازن می سازد چون که شخص می رسد به این که هزینه ها را برابر درآمدشان داشته باشند. دانشجو می خواهد نمرات بالا در ترم های درسی بگیرد، باید برای درس و تفریح برنامه ریزی کند.»
این کارشناس، می افزاید: «شما و هرکس دیگر زندگینامه شخصیت های مشهور و ماندگار در عرصه های مختلف را مطالعه کنید، اگربرخی در بدو امورشان ناموفق و ناکام بودند، ولی این گروه از افراد با برنامه ریزی دقیق و منسجم و وقت شناسی موفق شدند و به خواست شان رسیدند. این موفقیت ها برای عموم مردم و محققان دیگر هم ثمره داشته است. آنچه برای عوام از این رهگذرها عاید می شود، اعتماد به نفس در برنامه ریزی و مقصود عمل و رسیدن به هدف است.»
قدر مسلم این که افکار انسان ها مختلف است و در پاره ای زمینه ها نظام مند و یا نظم پذیر نیست. برخی در اقیانوس مواج زندگی گاه بی گدار شناوری می کنند به گردابه می زنند بی آن که قبلاً شناختی از ساحل داشته باشند. چنانچه زندگانی را یک بوستان فرض کنیم اگر بدون ملاحظه دستی به قصد چیدن و بوییدن گلی برده می شود خاری آسیب می زند. این اتفاقات چه بسا برای افرادی که بی محابا و فقط شوق چیدن دارند و نه توجه به قاعده ها و رسم ایمنی خواست ها دارد رخ می دهد.
جریان زندگی همچون قوانین طبیعت و مدنی بر مبنای برنامه ریزی جامع و فصول و تبصره و... دارد. اعمال هموارگی نظم و امنیت بخشی، راز و رمز آسودگی و دستیافت به اهداف هستند. عبور و حضور در بزرگراه و حتی گذرگاه های فرعی زندگی و کار و سیر و تحصیل و... نیاز به اطلاعات و توضیح های از پیش تعریف شده دارند. کار بدون برنامه ریزی و عدم رعایت قواعد، نتیجه اش قطعاً نامعلوم ، مبهم و پرتردید خواهد بود.
● بدون برنامه به مسیر ناکجاآباد می رسد
می توان همین ماه فروردین را مفرح و محول اندیشه و روان ساخت، بی برنامگی و یا به نقلی هرچه پیش آید خوش است را به دستور کار مشخص، مفید و هدفمند تبدیل کرد. سرسری گرفتن عنان زندگی، به هیچ راه هموار مطمئن نمی انجامد. آزاد راه پیش روی هر کس وجود دارد اما چون پیش بینی نشده معلوم نیست به کجا و ناکجا می پیوندد. چه بسا استعدادها در بیگاری عمر و وجود به خمودگی و ایستایی هدر خواهد رفت. یا جوان و نوجوان در اثر غفلت های گذشته و یا با وجود شوق و استعداد ذاتی و حتی احساسی روی به تحصیل و یا ادامه چند کلاس درس برده و می برند و با برنامه ریزی قاطع، تصمیم به تحصیل دانش و تکمیل مدارج علمی کرده و موفق هم شده اند.
● اراده ای برای بهتر شدن
نمونه ها در کشورمان فراوان است که یکی از آن ها، کارساختمانی بود که اندک سوادی نیاز داشت و ناچار برای امرار معاش به کارگری ساده ساختمانی تن داد اما کارش جدی بود. صاحب کار می دید او بیش از هر کارگر دیگر کار می کند و هیچ ادعایی هم برای برتر بودن کارش ندارد. پس از پایان کار ساختمان او را به دفتر کارش می گمارد. او بسیار خرسند می شود چون فرصتی می یابد درس خواندن را ادامه دهد. صاحب کار هم از اراده و هدف او خوشش می آید. آن کارگر مدرک دیپلم می گیرد و شب ها در اتاقی که اجاره کرده بود مطالعه می کند. سرانجام وارد دانشگاه می شود. مدرک عالی می گیرد و خود دفتری اجاره می کند و کارهای فنی- مهندسی ساختمانی را طراحی و مدیریت می کند و به زندگی مستقل و همسر و فرزند می رسد. صحنه زندگی را می شود به صحنه هنر بازیگری مثال زد و این که بهترین نقش آوران، موفق ترین در صحنه هستند. برای موفقیت در بزرگراه زندگی هیچ راه مطمئن و ثمربخشی غیر از هدف داشتن براساس برنامه مشخص و پایدار وجود ندارد. نظم در برنامه ریزی، هموارسازی دستیافت به مقصد و منظور است. همه کسانی که در هر زمینه چه علمی و کسب آزاد موفق بوده اند یک صف بارزشان وقت شناسی بوده است. قدر عمر و انرژی و استعدادشان را نیک شناخته اند، با شرایط کنار آمده اند و متوقع از کسی نبوده اند.
● برنامه های روزانه، ماهانه و سالانه
یک دبیر فرهنگی هر صبح که از خانه به سوی محل کار و کلاس تدریسش می رود برنامه های خانوادگی و کارش را ردیف و منظم کرده است. سختی های مرتبط با دانش آموزان، مشکلات خانوادگی و تحصیلی فرزندان خود را تدارک کرده و تعیین می کند حتی از طریق برنامه ریزی زندگی اش شکیل شده است.
«حمید قاسمی» می گوید: «صبح که از منزل بیرون می آییم به سرکار و شغل خود برویم باید با برنامه مشخص باشیم که می تواند کوتاه یا بلندمدت باشد.» سال گذشته (۸۷) یک سری برنامه ها در رابطه با کار و زندگی خانوادگی اش داشته و انجام داده است.
در زمینه کار آموزشی سعی کرده مشکلات سال های پیش را با تعامل دانش آموزان برطرف کند. همینطور مسایل خانوادگی و تحصیلی فرزندان خود را. او معتقد است با هر مقدار درآمد و مسایل اقتصادی باید برنامه ریزی داشت تا بهتر بتوان از امکانات موجود استفاده کرد.
وی آنچه گفت را در سال جدید (۸۸) هم تعمیم می دهد: «همان دو بعد فعالیت های اجتماعی و خانوادگی را هم امسال در لیست برنامه هایم اعمال خواهم کرد چرا که کلاً احساس می کنم از نظر اقتصادی با رویه ای که پیش نظر دارم زندگی ام شکل گرفته و به تعاریف خودم رسیده ام، ولی در زمینه کاری (تدریس) دائماً از تجربه ام برای دانش آموزان بیشتر استفاده می کنم...»
انسان اگر برنامه ریزی در آمورش نداشته باشد به نظر من همیشه نمی تواند به هدفش برسد و نمی داند در زندگی دنبال چیست؟ اوقات مفیدش را از دست می دهد.
این هم نظر «محمدرضا علی رحیمی» که پیش دانشگاهی می خواند و از جمله کسانی است که با تاکید بر لازم بودن برنامه ریزی در زندگی در اول صحبتش نیز می گوید یک حسن برنامه داشتن استفاده بهتر از وقت برای سریعتر رسیدن به هدف است.
در سال ۸۷ با هدف شرکت در کنکور برنامه ریزی کرد و سعی داشت از لحظه های وقتش استفاده بهینه کند: «برنامه ریزی به ما می گوید کجای کار هستیم، کجا باید برویم و چقدر برای رسیدن به هدف خود زمان داریم.»
شغلش همیشه و عموماً با جوانان است؛ آنان که با دوره مجردی خداحافظی می کنند.... با دعوت نامه های ده ها و صدها نفری که او سفارش می گیرد و چاپ می کنند، می توان گفت یک حرفه شادمانه ای دارد چرا که مشتریان چنین حرفه ای تصمیم گرفته اند مهمترین تحول خجسته خود در طول زندگی شان را با زیباترین و امیدوارانه ترین جمله سفارش چاپ می دهند.
«بهنام تاجیک» می گوید: «بهترین برنامه من در شغلم تحویل سفارشات کارت ها است که مبادا خلف وعده شود.» می پرسم: مگر ممکن است کارت ها به مشتری که همه کارهایش مراسم شادمانی را ردیف کرده است به موقع حاضر نشوند؟... «معمولاً عروس و داماد یک ماه زودتر از زمان برپایی جشن مراسم شان را سفارش می دهند. ما هم کارمان را انجام می دهیم، کارمان طوری است که حتماً می باید به موقع آماده شود اما خوب، حساس هستیم. حتماً به هر طریق باید سر موعد کار آماده باشد.» حالا غیر از کار، در خانواده هم حساسیت برنامه ریزی دقیق دارید؟ «برنامه ریزی برای پدر و مادر و افراد خانواده مکمل هم است...»... پیش از آن که چند و چون تردید و حواشی رفتارهای گذشته فرصت تمرکز اندیشه اش را سایه بزند با قاطعیت ریشه «ای کاش»... «شاید» و «دریغ»، را از زمینه ذهن و احساس خود بر می کند. چند لحظه مژه بر هم می گذارد... نقطه های شبنم وار شناور در فضایی سپیده دم گسترش می یابند... یک لوح تابنده در قاب بسته چشمانش شکل می گیرد... آهسته پلک می گشاید. مادر را می بیند که در چند قدمی اش مات او ایستاده و انگشت اشاره اش میان صفحات کتابی است. پسر جوان مشتاقانه دستانش را حلقه وار به سمت مادر می گشاید. نفس عمیقی می کشد... تازه شدم... تولدی دوباره... مادر می گوید تفأل گرفتم برایت. گوش کن:
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
... صدای پدر از اتاق دیگر بلند می شود: «کتابم کجاست؟» پدر نزد همسر و فرزندش می آید. هر دو را شادان می بیند. پسر حالتش را و مادر فالش را می گویند. لبخندی پرمعنا چین های ریز گوشه چشمانش را عمیق می کند. کتاب را از دست همسرش می گیرد و این بیت را با صدای بلند می خواند:
ای صبا گر به جوانان چمن باز رسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
قشرهای مختلف مردم در این شماره گزارش از اهداف سال پیش و امسال و میزان موفقیتشان گفته اند که می خوانیم:
در انتهای مغازه تنها روی صندلی نشسته است. اطرافش انواع وسایل بهداشتی ساختمانی و آیینه قاب بندی شده است. وارد مغازه می شوم. تا جلوی میز کارش می روم. همچنان سرگرم بررسی دفتر و دستک کارش است. شروع به صحبت می کنم آرام سر بلند می کند و می گوید: «هدف لازم است» «محمود الهی» با دقت و لحن دلنشین نظرات خود پیرامون لزوم داشتن هدف در زندگی را فراتر از کسب و کار و خانواده ابراز می کند و این که غرض از اهداف، برطرف کردن مشکلات چه در خانواده و چه در بخش اجتماعی و سیاست و کشور است چرا که اگر برنامه و هدف در امور نباشد چارچوب نظم و موقعیت کارهای جاری و متداول در هر بخش به هم برآمده خواهند شد.
او ضرورت هدف در چرخه زندگانی را منحصر و مختص گذرانیدن حیات و معاش شخصی برنمی تابد. به گفته او هدف در زندگی مفهوم پذیرش مسئولیت هر شخص برای برطرف کردن مشکلات در ابعاد گوناگون، دارد.
● چند سویگی مفاهیم هدف
وی ضمن آن که ضعف اقتصادی در بدنه زندگی برخی خانواده ها را باعث چند نوبت کار برخی افراد می خواند، درباره برنامه هدفمند برای ساماندهی موقعیت جوانانی که توانایی تشکیل زندگی مستقل ندارند و یا بیکار هستند، تأکید دارد. او که می گوید پس از سالیان طولانی توانسته دکان و خانه ای قدیمی تهیه کند، می افزاید: «من به اندازه سن خودم زحمت کشیده ام.» سه فرزند پسرش را با برنامه ریزی و هدف مشخص صاحب کار و کارگاه کرده است. در کنار این تحولات مثبت برآمده از نگاه هدفمند در زندگی، نیز از سال های پیش با هدف دیگر در قالب تشکیل و برپایی هیئت ویژه خانم ها در خانه اش مدیریت می کند؛ به ده ها خانواده مستمند در جهت تأمین نیازهای گذران زندگی شان کمک کرده و رسیدگی می کند. در انجام این برنامه، چند نفر خانم وظیفه شناسایی خانواده های تهیدست و کمک به آنان را دارند. وی معتقد است اصولا در هر زمینه چه خانوادگی و چه سیاست و امور اجرایی خرد و کلان چنانچه برنامه ریزی نباشد، کارها سرانجام به ساماندهی کافی نخواهند رسید. می گوید: «زندگی کلا باید با برنامه و هدف باشد و پیش رود. اگر چنین هدفی در هر کار نباشد، آشفتگی فکری پیش خواهد آمد.»
«پارسال چه هدف هایی داشتید و چقدر موفق بودید؟»
می گوید: «سال گذشته رکود در کار، زیاد بود. رکود فعالیت ها روی برنامه و هدف انسان اثر مناسبی ندارد.»
● تأثیر شرایط اقتصادی بر اهداف
سلطانی فروشنده کفش در پاسخ به این پرسش که شما در سال ۸۷ چه اهدافی داشتید و چقدر موفق بودید؟ می گوید: «سال گذشته در بخشی از اهدافم موفق بودم.» مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی عواملی بوده که به زعم او روی افت میزان موفقیتش تأثیرگذار بوده اند.- «فرضاً در بعد اقتصادی، برنامه ام تهیه یک آپارتمان بود اما بالا رفتن قیمت ها مانع انجام آن هدفم شد. اگر قیمت مسکن پایین- مناسب- و با نرخ تورم و سود منصفانه یکسان باشد هر فردی که برنامه ریزی مالی کرده و تصمیم به تأمین مسکن دارد، در شرایط متعادل عرضه و تقاضا و تورم و... می تواند به هدفش برسد.»
● موفقیت در حد تأمین معاش!
چهره شادان و گفتار سریعش هیچ نشان از آن ندارد که پیرامون چگونگی اهدافش در کار و زندگی طی سال ۸۷، چنین می گوید: «کسی که مجرد است هدف ندارد.»
پنداری این تبسم و خنده است که حرف های این جوان را دیکته می کنند!...
از «علی سعادت نیا» می پرسم که پس چگونه و به چه انگیزه و نیتی از خانه بیرون می آید و تا شب کار می کند؟ پاسخش این است: «هدف بسیاری از مردم این است که سرمایه ای برای گذران زندگی شان داشته باشند. هدف به دست آوردن پول است برای تأمین معاش روزمره و آینده.»
می گویم: «همین آمد و رفت ها و داد و ستدها و درآمدها خود یک هدف نیستند؟ شما در همین زمینه ها فکر می کنی چقدر موفق بوده ای؟.»
-«فکر می کنم آن قدر که توانسته ام در زندگی ام لنگ نبوده ام.»
می دانیم همه پدیده های هستی طبیعت در اثر تداوم چرخه یک نظام متوازن و تسلسل دگرگونی های طبیعی ایجاد و ماندگار شده اند. در زندگی بشری با اختراع ابزارهای مکانیکی و علمی و ایجاد تغییر و تحولات در جهت ایمنی، رفع کاستی ها، تأمین نیازها و...، همچنین نوع آوری ها و توسعه و بهسازی محیط و شرایط بهتر زندگانی دستیابی به اهداف میسر و ممکن شده است... هدف کشاورز از بذرپاشی بر خاک، برداشت محصول است.
او اما پیش از آن که دست به کار بذرافشانی شود، زمین را آماده و مناسب تولید می کند لیکن همواره، کاشت و برداشت به همین سادگی نبوده و نیست. تعیین جهت آبیاری، اراده قوی و وارسی شرایط محیطی نقشی حیاتی و مهم در این کار و نیت دارند ولی تصویر زندگی یک مزرعه محدود نیست در حالی که انسان آمال و خواست های فراوان دارد. با این وجود، انتخاب هدف در نهایت برای هرچه بهتر و مناسب تر زندگی کردن به زمینه سازی، تفکر، اعتماد به توانمندی و... و شکیبایی نیاز دارد. اراده و امید به خالق هستی بخش و خلوص قصد، قوای محرک آسودگی خاطر به سمت هدف هستند... همه انسان های موفق در متن و کرانه های زندگانی؛ دانش، اختراع، پژوهش، هنر، کار، برترزیستن و... که فرایند و ثمرات اراده و تلاششان هدف دسترسی برای استفاده، امنیت و رفاه فردی و عمومی در گسترده جهانی بوده و است، مسیر زندگی را به اعتبار توانایی ها در تحقق اهداف بعضا هم خارق العاده که از نسل انسان ها متجلی بوده و می باشد، شکوفا کرده اند سرچشمه همه پدیده های گوناگون درون هر انسان است، کافی است در خلوت خلوص حضورمان گوش به زمزمه درون و عزم خود دهیم.
● بهترین گزینه برای سال نو
یک جوان مشغول انتخاب زیباترین متن مکنون (پنهان) قلبی خود برای هدفی منزه و ستوده در زندگی است؛ تورق و خوانش نوشته کارت های یک آلبوم پربرگ جهت جشن ازدواج... با تلنگر کلامی، آرام سر می گرداند. تبسمی ملایم چهره شاداب «طالبی» را صیقل می زند. می پرسم سال گذشته چه اهدافی در زندگی داشته و چقدر موفق بوده است؟. می گوید به رغم آن که برنامه ریزی برای هدفش داشته است، ولی موفق به تحقق آن نشده است. علتش را می پرسم. -«دلیلش شرایط مناسب، آن گونه که می خواستم نبود. از طرف دیگر خودمان هم آمادگی اجرایش را نداشتیم.» او به اتفاق همسر آینده اش به یک مغازه چاپ و عرضه کارت های جشن زندگی مشترک آمده است.
هدف حرکت است و...
«رضایی» راننده اتوبوس درباره هدف و موفقیت و ناموفقی، پاسخش در حال و هوای شغلش است. او هدف را حرکت، موفقیت را درآمد و ناکامی را پنچرشدن تایر توصیف می کند. او می گوید: «امسال به یاری حق، قسط ماشینم تمام می شود. قصد دارم آنچه هر ماه قسط ماشین دادم، منبعد برای جهیزیه دخترم پس انداز کنم البته بین کار، یک استراحتی به خود و اهل و عیال بدهم و روحمان باز شود. زندگی یک نواخت بی مزه می شود.»
● در موفقیت تردید نکنید
«علی هویدایی» فروشنده کالای شبرنگ، تصویر برنامه ریزی و هدفمندکردن فراروی شغل خود را کمی رنگ تردید می زند و علت آن را ناخوش بودن وضعیت اقتصاد قلمداد می کند. مصداق گفته اش تعدادی چک واخواست (برگشتی) مشتریانش است که از جیب بیرون می آورد و یک یک نشانم می دهد.
می گوید: «فکر نمی کنید با این تجارب، یک تصمیم شفاف و قاطع می تواند امور داد و ستدها را نیز ساماندهی مطلوب دهد؟» «برنامه هدفمند بستگی به وضعیت افراد دارد و این که اقتصاد مردم چگونه باشد. در هر کشور موقعی که اقتصاد بیمارگونه باشد روی اهداف در هر بخش و قشر اثر می گذارد. ما بدون هدف نیستیم. هدف داریم اما میزان موفقیت با ثبات وضعیت عمومی جامعه نیز بستگی دارد.»
● خیز برای آهنگ دیگر
«احمد تهرانی» جوان پرانرژی، کوشا و خودباوری است. تا دیپلم درس خوانده است. از آن که دو سال پیش در آزمون کنکور پذیرفته نشد، بیکار نمی ماند. عطش کارهای فنی و مشخصا، مکانیکی دارد. مدتی در یک گاراژ تعمیرات ماشین به کارهای ساده مشغول می شود. «حواسم به یادگرفتن فنون تعمیر موتور بود.»- چرا؟، از پیش آن شغل را انتخاب کرده بودی؟
-«علاقه فراوانی به ابزارهای مکانیکی و فنی و استعدادش را داشتم. حدود دو سال تقریبا تعمیرکننده و به اصطلاح پایین و بالابردن موتور ماشین می شوم. به یک هنرستان فنی -آموزش علمی حرفه ای رفتم مدرک و گواهینامه گرفتم البته پدرم که بازنشسته چاپخانه ای است از نظر شهریه تأمینم می کرد.» او با تجارب عملی و علمی، مجددا به همان تعمیرگاه سابقش می رود. صاحب تعمیرگاه از او استقبال می کند. «نیتم آن بود که بتوانم جایی برای خودم کار کنم.»- نتیجه آن هدفت چه بود؟. او این طور جواب می دهد: -«یکی از نزدیکان مان پیشنهاد کرد با موتورسیکلت به صورت سیار کار کنم. نظرم آن بود که صبر کنم تا کار اساسی شود اما آن پیشنهاد وسوسه ام می کرد یک ماشین مدل پایین داشته باشم تا کم و کسری از جهت ابزار و بعضی قطعات نداشته باشم. الان چند سالی است که تعمیرکار سیار هستم.»
روی پای خودم ایستاده ام. همان هدفی که از مدرسه تا حال دنبال می کردم را پیگیری می کنم. اعتقادم این است که هر کس دیگر اگر در کار و زندگیش دارای اهداف مشخصی باشد، تردید نکنید، موفق خواهد بود.
«بهنام تاجیک» فروشنده کارت عروسی، از موفقیت هدفش در سال ۸۷ می گوید:
او مدت ها در کارش با یک نفر شریک بود. اما بعدها به دلیل آن که با همدیگر همدل و هم رأی نبودند تصمیم می گیرد به طور جدا کار کند.
«موقعی که می دیدم دیگر نمی توانم شراکتی فعالیت کنم، با برنامه ریزی، به طور مستقل ادامه کار دادم. رسیدن به این هدفم یک موفقیت نسبی در سال گذشته بود.»
● مهمترین علل ناکامی ها
از یک کارشناس و مشاور امور تربیتی درباره کم و کیف اهداف و میزان موفقیتش در سال گذشته، نشانه هایش در سال جاری و آن که علل موفقیت یااحتمالاً عدم توفیق چیست؟ می پرسم «نادر کرمانی» می گوید: زیربنای فکر و شخصیت همه انسان ها تعلیم و تربیت است و این موارد می باید همان منحنی زگهواره تا... دانش جویایی باشد که در آیین باورهای ما به شدت توصیه شده است. افلاطون یکی از حکمای یونان گفته است: «تعلیم زیباترین چیزی است که در بهترین انسان ها آشکار می شود.» بنابراین می توان گفت عمده ترین موضوع در موفقیت ها و یا ناکامی ها را می توان در نحوه تربیت و پردازش آن نخست در خانه بعد در مدرسه جستجو کرد. من به رغم رشته تحصیلی ام اقتصاد، به سمت امور تربیتی گرایش یافتم و مطالعات فراوانی را پشت سر گذاشتم از آنجا که من نیز اعتقاد دارم پیروزی و سعادتمندی هر انسان به اراده، کوشش و هدف هایش وابسته است، شخصاً از این قواعد پیروی کرده ام. این مؤلفه ها را در خانواده ام با تمام حس و توجهم آموختم. در سال گذشته تصمیم گرفتم کارشناسی ارشد بخوانم اما شرایطی پیش آمد که آمادگی شرکت در امتحانات را نداشتم. در بعد زندگی خانوادگی یکی از فرزندانم را که از مقطع ابتدایی تشویق به فراگیری نقاشی آبرنگ کرده بودم، مدرک هنر نقاشگری اش را کسب کرد. من این موفقیت او را ناشی از برنامه ریزی وهدفمند کردن خود نیز می دانم. ضمناً سال پیش تصمیم گرفتم اطلاعات تجربی- علمی خود را در زمینه نقش تربیت و مشاوره جمع آوری کنم.
در صحبت هایم اشاراتی کردم که از کجا و چطور باید شروع کرد تا موفق باشیم ناکامی های برخی افراد در رسیدن اهداف، یک عامل مهم عدم دقت و پشتکار و یا بدون مطالعه ضروری نسبت به آنچه مدنظر است، می باشد. ایراد آن است که بعضی افراد علی رغم هدف و قصد پیشرفت و تکامل، به آز و زیاده خواهی می رفتند که بعضاً انرژی و هدف شان مغلوب طمع و هیچ می شود.»...امروز را دستمایه ای نو برای برنامه ریزی و اهداف سال جدید بدانیم. و ... در فرصتی مناسب، چینش کارت پستال های کارکرد سال گذشته را وارسی و بازبینی و سایه روشن ها و ترکیب بندی آن ها را با دقت سبک و سنگین کنیم: میزان موفقیت ها چگونه بوده و احتمالاً و اگر در مواردی موفقیت حاصل نشده، علت یابی کنیم.
کارنامه سال قبل پیش رو است. تامل و درنگ و مرور دقیق هدف های محک زده شده به تصمیمات نو می انجامد و البته پختگی اندیشه برآمده از تجارب، ضریب اطمینان خاطر را برای برنامه ریزی و نشانه های تازه تعیین شده بالا می برد. در این حالت جایی برای تردید انجام کار هدفمند در سال ۸۸ نخواهد بود. موقعیت سرشار از انرژی، احساس آرامش و ایمنی شخص با امید و اراده را به سمت خواست های منطقی- و نه زیاده طلبی- پیش می برند. هدفمند بودن نوعی قدردانی از توانمندی خود است.
یکی از اندیشمندان این توصیه را دارد:«فقط امروز دراختیار تو است. برخیز و برای کار آماده باش و از هیچ چیز بیم مدار. تاب و تحمل داشته باش.»
در شماره پایانی گزارش، رمز موفقیت و احتمال عدم توفیق در هدف، مورد پرسش و پاسخ واقع شده است که می خوانیم:
هر فردی که به هر شغل و کاری مشغول است دوست دارد پیشرفت کند و شرایط بر وفق مراد در مسیرش سهل باشد اما شرط نخست آن است که خود را در هموار سازی مسیر شریک کند و پیش از آن فلسفه و طعم زندگی را بشناسد. می دانیم که شهد و شرنگ در خمیره زندگی وجود دارند لیکن برخی آنگاه که روی به جنبه شیرین زندگی می برند انتظار دارند همه مراحل آن یک جا در دسترس باشد و آسوده خیال بهره گیرند. بعضی از چنین افرادی اگر یکبار در کسب آنچه ولو برنامه پیش نویس و حتی تصویر هدف در ذهن خود آماده کرده بودند، ناموفق شوند، کل زندگی را مقصر می خوانند! حقیقت آن است که هر کس باید خود را بشناسد تا بتواند راه به سر منزل مقصود برد.
«تئودور باکر» از دانشمندان گفته است:«ای کاش دانسته بودم چگونه زندگی کنم یا کسی را یافته بودم که طریقه زندگی، مطالعه و ورزش را به من تعلیم دهد.»
موفقیت با تلاش مفید و امیدواری محقق می شود. ممکن است در دفعه اول تحقق نیابد. پایمردی لازم است ضمن آن که ناموفق شدن باید تجربه و بازسازی انرژی شود نه احتمالاً به یاس منجر شود.
● تلاش و کوشش؛ رنگی از موفقیت
«سلطانی» مغازه دار درباره تحقق هدف خود در سال جدید، یک جا به جایی در ارقام کرده است. او با تبسمی می گوید: «در سال جدید (۸۸) باید امید در برنامه ریزی و حصول هدف داشت تا به موفقیت برسیم.»
«رضا نوبری» بازاریاب مواد غذایی، می گوید:«امسال تصمیم دارم یک موتورسیکلت تهیه کنم تا وقتم در ترافیک لجام گسیخته، کمتر هدر رود و سریع به کارم برسم.
از او می پرسم: در کار خود موفق هستی؟-«ما از تلاش خودمان نمی زنیم. همینقدر که مشغولیم، خودش موفقیت است. سعی می کنم امروز و امسالم بهتر از دیروز و پارسال باشد.»
وی درباره علت عدم موفقیت در زندگی معتقد است: «ناکامی در کاری که می خواهیم انجام دهیم ممکن است چند دلیل داشته باشد، یکی به قول معروف لقمه بزرگ گرفتن است، یکی بی حساب و کتاب به سمت کاری رفته، کسی ممکن است وسط کار جا خالی کند و خیلی چیزهای دیگر دخیلند. اما هر علتی باشد، جوینده یابنده است و هر کس به قدر توانائیش مزد می گیرد.»
«محمود الهی» فروشنده لوازم بهداشتی می گوید:«همچون همیشه به همسر و بچه ها رسیدگی می کنم تا موقعیت و اعتبار خانوادگی مان محفوظ بماند.»
او در آخر می افزاید:«جامعه به برنامه ریزی اساسی به اقتضای زمان نیاز دارد.»
● برنامه ریزی بر مبنای واقعیات روز
«علی القاعده» همه افراد در زندگی شان برنامه ریزی دارند اما متاسفانه عده ای برنامه ریزی و هدف شان آمیخته به تخیلات و اگرها است.»
«حمید قاسمی» که خود را دبیر معرفی می کند با این نگاه به علل عدم تحقق اهداف برخی از مردم، می افزاید:«هدف ها براساس برنامه ریزی معمولاً نتیجه مثبت می دهند و مردم به خواسته هاشان می رسند. به نظر من برنامه ها مناسب با امکانات مالی و واقعیت های موجود جامعه است.»
‌● کشتی زندگی بر روی امواج دریای روزگار
نظم، گردش و باروری طبیعت همواره مطلع و آغاز کنجکاوی، همت و شکوفایی نبوغ و موفقیت های اندیش ورزان و نوابغ در عمر بشریت بوده است. آنان تنها به تماشای جریان نظام و قوام مترتب با عظمت و شکوهمند طبیعت بسنده نکرده اند. رموز و اهداف شگفت آور ذرات هستی نیز انگیزه تفکر و حرکت و آموزه شان بوده است. در این میان، زمان و فرصت ها را غنیمت دانسته و احساس و اندیشه را در جهت ایجاد تحول و بهزیستن به عمل و هدف آراسته اند. «شکسپیر» می گوید:«روزگار دریایی است که کشتی زندگانی ما روی آن به طرف ساحل مقصود می رود. این دریای بزرگ همیشه در جزر و مد است. اگر امروز آرام باشد مسلماً فردا طوفانی خواهد شد. بنابراین، وقتی آرام است فرصت را غنیمت بشمارید. چه بسا اشخاصی که در نتیجه غفلت از فرصت استفاده نکردند و در اعماق دریا فرو رفتند.» هر یک از انسان ها بنا به اقتضای هدف و کوشش در چرخه زندگی خود می تواند به خواست های بالاتر از موقعیت کنونی خود دست یابد. این امر مستلزم هدف و بهره گیری از زمان است. اما چه بسا وقت در موضوعات و یا مسایل حقیر از دست می رود. در حالی که هر انسان سهم و وظیفه دارد اوضاع کار، تحصیل، خانواده و کلاً زندگی خود نسبت به گذشته را رونق بدهد. این واقعیتی است که کاروان زندگی همواره به سمت پیشرفت و اهداف تازه تر حرکت کرده است. آثار این تغییرات از توجه به همان غنیمت دانستن لحظه ها، ساعات و روزهای بدون بازگشت، حاصل شده است. هدفمند بودن ارزشگذاری زمان و تقدیر از توانمندی خود است.
● دقت و تلاش رمز پیروزی
یک کارگر خیاط، رمز موفقیت در هدف را دقت و تلاش خستگی ناپذیر می داند.
«الیاس نجفی» می گوید از دوران نوجوانی به کارهای متفرقه مشغول بوده که خیاطی آخرین شغلش است.
«بیش از ۱۳-۱۲ سال است که از کارگر ساده به کارگری خبره رسیده ام. به قول همکارانم پیشرفت در کارم به دلیل علاقه به یادگیری بوده است. هر قدر کار می کنم بیشتر احساس رضایت می کنم. انسان به هر شغلی که دارد باید علاقه داشته باشد. این علاقه به اضافه دقت در انجام کار به نظر من رمز پیشرفت می شود. سن ما با کار طی می شود، پس چه بهتر که واقعاً کارمان بدون نقص باشد. این طور هم خودمان راضی می شویم هم مشتریان. کار خوب هم رمز موفقیت است.»
«طالبی» جوانی که تدارک زندگی مشترک در سال جاری را درپیش دارد، بر این باور است که رمز موفقیت ممکن است به هر چیز بستگی داشته باشد. توضیح او در این باره حاکی از آن است که شخص در کار خود نباید دلسرد از آن شود که به هدفش نرسیده است. دنبال کردن هدف راهی به رمزگشایی موفقیت است.
«یونس کشاورز» فارغ التحصیل عمران، درباره این سؤال که رمز موفقیت چیست؟ کمی مکث می کند. بعد می گوید: «هر کس می تواند تعریفی از رمز پیشرفت خود داشته باشد. مثلاً یک نفر اراده، دیگری شجاعت و کسی پول را باعث موفقیت بداند. به نظر من همان خواستن و توانستن معروف می تواند رمز پیشرفت ها باشد. نیاز به هرچه بهتر زندگی کردن خواست همه مردم است اما زحمت و فرصت جامه عمل پوشاندن این نیاز و خواست برنامه و هدف و پشتکار می خواهد.» وی ادامه می دهد: «برای هموار کردن یک مسیر ناهموار باید ابزارهای لازم را تدارک کرده باشیم. خستگی و گرد و غبار را درنظر بگیریم. زحمت بکشیم تا فرضاً یک کوره راه را به یک بزرگراه تبدیل کنیم. این زمان بر است. رمز و موفقیت چیزی سفارشی نیستند. نباید انتظار داشت یک قطعه زمین بکر و شن زار خود به خود تبدیل به یک مزرعه سبز شود.» او با خنده می افزاید: «می شود سفارش داد روی چنان زمینی درخت های مصنوعی کاشت و یا چمن پلاستیکی! کشید... واقعیت با تخیل جور نمی شود. باید کار کرد، تلاش کرد تا به جایی که خواستیم برسیم. به نظر من رمز موفقیت، هدف، پشتکار، امید است و این که ارزش وقت را بدانیم. این نکته را اضافه می کنم توقع زیاده خواهی در زندگی نداشته باشیم و جان و فکرمان را خرج مسایل کوچک روزمره نکنیم و انرژی خود را هزینه بلندپروازی ها نکنیم. این ها از طرف دیگر رمز آرامش هستند ولی دلیلی برای ایستادن و خواستن نیستند.»
● مؤلفه های تأثیرگذار موفقیت
«نشانه» امسال شان بازبینی عملکردهای پارسال شان و شامل دو بخش است: یکی پیگیری و سرلوحه قراردادن کارهای سودمند سال گذشته در اهداف سال ۸۸ (جاری) و دیگری رفع کاستی، ایراد و سختی هایی که چنانچه در انجام امور سال۸۷ داشته، است. خط پایان مجموعه این خواست ها، پیشرفت و تحکیم اهداف شان است.
«بحریننیان» عضو هیئت علمی علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی، درمورد اهداف خود در سال جاری (۱۳۸۸) چنین می گوید: «هدفم در سال جدید بازنگری فعالیت های پارسال و جبران نارسایی ها و ادامه فعالیت های مفیدی که سال گذشته داشته ام است. فعالیت امسالم قطعاً در راستای فعالیت های سال قبل خواهد بود با این تفاوت که اگر نارسایی و مشکلاتی در فعالیت های سال پیش و یا اتلاف وقتی بوده است در سال ۸۸ سعی می کنم آن مشکلات و نقصان را برطرف کنم و این هدف، بیشتر در محور ترقی و تعالی قرار بگیرد.»
«علی رحیمی» که پیش دانشگاهی می خواند، در یک جمله می گوید: «رمز موفقیت در آن است که آدم بتواند برنامه بهتر برای رسیدن به هدف بهتر خود داشته باشد.»
موفقیت در هر کار و پیشه شاید نیاز به تخصص علمی و ویژه ندارد لیکن رموز و شروط دارد؛ قفل رمزداری بر صندوقچه اهداف و آمال است که باید طریقه عمل بازگشایی آن را شناخت و دانست. یقین و عقیده به اضافه رضایت خاطر فرد هدفمند در زندگی از اساسی ترین های رمز دستیافت به هر آنچه که خیز تحقق اش از سر تعقل در ذهن پردازش و پروراندن می شود. لازمه جانبی دیگر پیروزی هدف، سالمیت روان و خواست مستدل شخص است ضمن آن که گرایش به افزون طلبی در کار نباشد.
«دکتر سیدعبدالمجید بحریننیان» عضو هیئت علمی علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی درخصوص «راز یا مطلب پنهان»، می گوید: «رمز موفقیت به مؤلفه های زیادی بستگی دارد که مهمترین آن ها رضایتمندی فردی از خود، داشتن ایمان و اعتقاد به مبدأ محکم است. رضایت شغلی درجه بعدی این پروسه است. در هر کدام از این موارد نکات و اهدافی ریزتر نهفته شده است: فردی که از زندگی اش رضایت دارد، فردی است که از سلامت روانی برخوردار است، او فردی است که به نیازهای منطقی خودش رسیده است ولی زیاده خواه نیست. شخصی که با محیطش سازگار است سعی می کند متعهد و مسئولیت پذیر باشد. یعنی تنها مصرف کننده نباشد بلکه برای جامعه مولد هم باشد. مصرف کننده صرف نباشد. شاداب، متکی به خداوند و در نتیجه دارای اعتماد به نفس باشد.»
وسعت نگاه «دکتر بحریننیان» پیرامون رمز موفقیت در اهداف معطوف به همگرایی گفتار و کردار متناسب و مقتضی زمان نیز می شود. وی در این باره اظهار می دارد: «فردی که مناسب زمان خودش حرف می زند، حرکت می کند، تصمیم می گیرد و به ارزش های متعالی انسانی پایبند است، نهایتاً درزندگی احساس موفقیت می کند چون به اهداف آنی، میان مدت و بلندمدت خود رسیده است.»
حسن آقایی
منبع : روزنامه کیهان