شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فلسفه تعدّد ازدواج‏های پیامبر (ص)


فلسفه تعدّد ازدواج‏های پیامبر (ص)
معاندین اسلام از قدیم و ندیم خواسته‏اند با طرح تعدّد ازدواج‏های پیامبر اسلام (ص) آن را دستاویز شدیدترین حملات مغرضانه، و تهمت‏های ناروا قرار دهند، و از آن با آب و تاب و رنگ و لعاب افسانه‏ها بسازند، و به پندار خود با این گونه ترفندها و شگردها، به اسلام ضربه بزنند، و گاهی بی شرمی را به جایی رسانده‏اند كه آن حضرت را دارای حرم سرا با زن‏های متعدد دانسته و وانمود كنند كه آن بزرگوار به امور جنسی اهمیت بسیار می‏داد، و بخشی از زندگیش در این راستا خلاصه می‏شد. و با القاء چنین شبهه‏ای حریم پاك‏ترین و زاهدترین و كامل‏ترین انسان‏ها را لكه دار سازند، با این كه خانه‏های محقر گلین، و غالباً اجاره‏ای و غیر قابل سكونت، به هیچ وجه به شیوه حرم سرایی این سازگار نخواهد بود، در اینجا با تبیین و تشریح گوشه هایی از فلسفه تعدد ازدواج‏های پیامبر(ص) نظر شما را به بی اساسی این شبهه و مغرضانه بودن آن از سوی دشمنان جلب می‏كنیم.
● ازدواج در بیست و پنج سالگی با بیوه‏ای چهل ساله
پیامبر اكرم (ص) در میان قوم خود و مردم جزیرهٔ العرب، زیباترین، با وقارترین، پاك‏ترین و خوش قامت‏ترین انسان‏ها بود، چنان كه پدرش عبدالله و مادرش آمنه، از نظر جمال و كمال زبانزد همه مردم بودند. آن حضرت پانزده سال قبل از هجرت در حالی كه بیست و پنج سال از عمرش گذشته بود، با بانویی بیوه به نام خدیجه (س) كه بنا به مشهور قبلاً دو شوهر كرده، و از دنیا رفته بودند، و چهل سال از عمرش می‏گذشت ازدواج كرد، و با توجه به این كه حضرت خدیجه (س) در سال دهم بعثت در شصت و پنج سالگی از دنیا رفت، پیامبر (ص) بیست و پنج سال با او زندگی كرد، و تا او بود با هیچ زنی ازدواج نكرد.(۱)
تاریخ نویسانی مانند: كلبی، واقدی، ابن سعد، یعقوبی، سبط بن جوزی و... بر این مطلب اتفاق نظر دارند.(۲)
توضیح این كه آن حضرت در عنفوان جوانی (از پانزده سالگی تا بیست و پنج سالگی) ازدواج نكرد، و از ۲۵ سالگی با یك زن بیوه، حضرت خدیجه (س) زندگی را ادامه داد، بنابراین تا پنجاه سالگی تنها یك زن داشت. با توجه به این كه از نظر كمال و جمال‏و قبیله در سطحی بود، كه می‏توانست بازیباترین و ثروتمندترین دوشیزگان ازدواج نماید. حتی مشركان به ویژه از قبیله قریش عالی‏ترین پیشنهادها را كه جنبه مادی از زرق و برق دنیا داشت توسط ابوطالب عموی پیامبر (ص) به پیامبر(ص) نمودند، مشروط به این كه پیامبر(ص) دست از مبارزه با بت‏پرستی و... بردارد، اما پیامبر(ص) در عنفوان جوانی در برابر این پیشنهادها فرمود:
«ای عمو! اگر مشركان خورشید را در كف راستم و ماه را در كف چپم بگذارند كه دست از كارم بردارم دست بر نخواهم برداشت، تا این كه خداوند آن را پیروز سازد، یا در این راه كشته شوم.»(۳)
به راستی كسی كه تا این اندازه در راه پیشرفت اسلام، آرمانی فكر كند، آیا می‏توان به ساحت مقدس چنین كسی نسبت داشتن حرم سرا، و توجه به امور شهوانی و جنسی داد؟!
● تعدّد همسران پیامبر(ص)
قبل از آن كه به پاسخ شبهه مذكور بپردازیم، شایسته است به طور خلاصه به تعدد ازدواج‏های پیامبر (ص) اشاره كنیم. چنان كه گفتیم آن حضرت در ۲۵ سالگی با زنی چهل ساله به نام خدیجه(س) ازدواج كرد، و زندگی این دو تا ۲۵ سال ادامه یافت، و پیامبر (ص) در پنجاه سالگی با وفات خدیجه (س) روبرو شد، بنابراین تا این هنگام اصلاً ازدواج با زنی دیگر نكرد. پس از وفات خدیجه (س) كه در سال دهم بعثت رخ داد، با این كه می‏توانست در عصر خدیجه (س) و بعد از او تا یك سال ازدواج كند، و هیچ مانعی سر راه آن حضرت برای ازدواج مجدّد نبود. آیا به راستی شخصی كه با وجود امكانات، سی پنج سال از شادمانی عمرش را (از ۱۵ تا ۵۰ سالگی) این گونه بگذراند، می‏توان به ساحت اقدس او نسبت ناروای شهوت خواهی را روا داشت، زهی بی‏انصافی.
پیامبر (ص) یك سال بعد از رحلت خدیجه (س) در سال یازدهم بعثت با زن بیوه‏ای به نام سوده دختر ذمعه ازدواج كرد، این زن شوهری به نام سكران بن عمر داشت كه در صدر اسلام، مسلمان شده بود، و بر اثر فشار مشركان، همراه عده‏ای به حبشه هجرت كرد، ولی در حبشه مسیحی شد، سپس در همانجا از دنیا رفت، سوده بی سرپرست ماند، شرایط به گونه‏ای بود كه بی سرپرستی این زن آبرومند مهاجر، به شخصیت و كرامت او لطمه می‏زد، پیامبر(ص) برای جبران این چالش با او ازدواج كرد، و در حقیقت سرپرستی او را بر عهده گرفت، پس از مدتی پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبكر، كه وصلت با او یك نوع رابطه خویشاوندی با قبیله تیم می‏شد، و همین موجب پیشرفت اسلام می‏گردید، ازدواج نمود، و در میان همسران پیامبر(ص) تنها بانویی كه دوشیزه بود(۴)عایشه بود، قابل توجه این كه او وقتی كه همسر پیامبر(ص) شد بسیار كم سن و سال بود، و سال‏ها گذشت تا توانست یك همسر واقعی برای پیامبر(ص) باشد، این نشان می‏دهد كه ازدواج‏های پیامبر انگیزهای دیگری، و بیشتر جنبه سیاسی داشته است.
پیامبر (ص) در راستای تثبیت اسلام در شرایطی قرار داشت كه لازم بود از تمام وسایل برای شكستن اتحاد و نا مقدس دشمنان استفاده كند، كه یكی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل طوایف مختلف بود، زیرا محكم‏ترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی به حساب می‏آمد، و داماد قبیله را همواره از خود می‏دانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه می‏شمردند. رسوبات این تعصب حتی سال‏ها بعد از اسلام ادامه داشت، تا آنجا كه در سال ۶۱ هجری در ماجرای كربلا، شمربن ذی الجوشن كه با امّ‏البنین مادر حضرت ابوالفضل(ع) خویشاوندی داشت، در روز تاسوعا برای حضرت عباس و برادران مادریش، امان نامه آورد، كه از طرف آن حضرت به شدّت رد شد.(۵)
پیامبر (ص) تا در مكه بود همین دو همسر (عایشه و سوده) را داشت، با توجه به این كه از هیچ كدام از آنها دارای فرزند نشد. پس از آن كه آن حضرت به مدینه هجرت كرد، تا سال چهارم با زنی ازدواج نكرد، در سال چهارم یك حادثه‏ای كه بیشتر جنبه عاطفی و رعایت حریم كرامت زن بود، باعث گردید كه پیامبر(ص) با زن بیوه‏ای به نام ام سلمه كه دارای چند یتیم بود ازدواج كرد. ماجرا چنین بود كه ام سلمه (هند دختر امیه مخزومی) دختر عاتكه عمّه پیامبر(ص) بود، او كه دختر عمه پیامبر (ص) بود با ابوسلمهٔ بن عبدالاسد ازدواج كرد، ابوسلمه در جنگ احد كه در ركاب پیامبر(ص) با دشمن می‏جنگید به سختی مجروح شد، و پس از گذشت هشت ماه از جنگ احد، بر اثر همان جراحات به شهادت رسید، روزی پیامبر(ص) به عنوان تسلیت به ام سلمه و بچه‏هایش، به خاطر شهادت شوهرش ابوسلمه، به خانه ام سلمه آمد، و او را دلداری داده و به او تسلیت گفت. و در حق او چنین دعا كرد: «خدایا اندوه ام سلمه را برطرف ساز، و مصیبت او را (در مورد از دست دادن شوهرش) به برتر از آن عوض بده.»
وقتی كه عدّه ام سلمه (چهار ماه و ده روز) تمام شد، عده‏ای از او خواستگاری كردند، جواب منفی داد، تا این كه رسول خدا (ص) از او خواستگاری كرد، او كه مایل به رسول خدا (ص) بود، گفت: «من یك زن سالمند هستم، به علاوه چند یتیم دارم...» پیامبر(ص) در مورد سن و سال او فرمود: سن من بیشتر از تو است، و در مورد یتیمان، از آنها سرپرستی می‏كنم، غصه آنها را نخور. سرانجام ام سلمه با پیامبر (ص) ازدواج كرد، و همسر پیامبر(ص) گردید(۶) بنابراین ازدواج پیامبر(ص) با ام سلمه، جنبه عاطفی و سرپرستی، و حفظ كرامت و شخصیت دختر عمه‏اش ام سلمه را داشت.
یكی از ازدواج‏های پیامبر(ص) ازدواج با حفصه دختر عمربن خطاب بود، كه در سال سوم یا چهارم هجرت رخ داد، او قبلاً همسر خنیس بن خدانه، هم سوگند و هم پیمان با آل خطّاب بود، با حفصه دختر عمر ازدواج كرد، او از مسلمانان صدر اسلام بود، و همراه مهاجران به حبشه هجرت كرد، سپس همراه همسرش پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه، هجرت به مدینه كرد، و در جنگ بدر حضور داشت، و در جنگ احد كه در سال سوم هجرت رخ داد از مجاهدان پر تلاش بود، مجروح شد، سپس بر اثر همین جراحت جنگی به شهادت رسید.(۷)
پیامبر (ص) با این زن بیوه نیز ازدواج كرد، ازدواج آن حضرت با حفصه، به عمر بن خطاب آرامش داد، و موجب پیوستگی پیامبر(ص) به دودمان عدی شد، كه از نظر سیاسی نقش مهمی در پیشرفت اسلام، و نابودی موانع سر راه آن حضرت گردید.
طبق نقل بعضی خنیس شوهر حفصه در سال سوم هجرت در مدینه از دنیا رفت، پس از اتمام عدّه حفصه، عمر ازدواج او را به ابوبكر پیشنهاد كرد، ابوبكر جواب منفی داد، سپس به عثمان پیشنهاد كرد، عثمان نیز جواب مثبت نداد، عمر به عنوان شكایت به مجضر پیامبر (ص) آمد، پیامبر(ص) برای آرامش عمر (و جذب او و دودمانش) به او فرمود: «شخصی بهتر از عثمان با حفصه ازدواج می‏كند.» آنگاه دستور داد تا حفصه را برایش خواستگاری نمودند(۸)بنابراین ازدواج پیامبر (ص) با حفصه نیز جنبه سیاسی عاطفی داشت، و با پیشنهاد و درخواست خود عمر، و برای آرامش او انجام پذیرفت.
یكی دیگر از ازدواج‏های پیامبر(ص) كه آن هم جنبه عاطفی و سیاسی داشت، ازدواج آن حضرت با ام حبیبه دختر ابوسفیان بود. توضیح این كه ام حبیبه كه نامش رمله بود، با این كه دختر ابوسفیان و خواهر معاویه بود، در همان سال‏های اول بعثت، اسلام را پذیرفت، و با شوهرش عبیدالله كه او نیز مسلمان شده بود، بر اثر فشار و آزار مشركان، همراه گروهی به حبشه هجرت نموده و به پادشاه حبشه به نام نجاشی پناهنده شدند. ولی پس از مدتی شوهرش عبیدالله در حبشه به مسیحیت گروید و مسیحی شد، سرانجام در همان حبشه از دنیا رفت، ام حبیبه بی سرپرست ماند، پیامبر(ص) از بی سرپرستی و رنج‏های ام حبیبه در راه اسلام، آگاه شد، و دریافت كه او نیاز به سرپرست مهربان دارد، تا چالش رنج‏های او جبران گردد، نامه‏ای برای نجاشی شاه حبشه نوشت، و از او خواست كه ام حبیبه را برایش خواستگاری كند.نجاشی كه پادشاه عادل بود و در باطن مسلمان شده بود، به نامه پیامبر(ص) احترام كرد، و ام حبیبه را برای پیامبر(ص) خواستگاری نمود. ام حبیبه با كمال میل پاسخ مثبت داد، و خالدبن سعید یكی از مسلمانان را وكیل نمود كه او را به عقد ازدواج پیامبر (ص) در آورد، عقد اجرا شد، و نجاشی در مراسم عقد به مسلمانان مهاجر ولیمه داد. وقتی این خبر به ابوسفیان رسید گفت: «محمد(ص) دامادی است كه او را رد نمی‏كنند.»
جالب این كه ام حبیبه به قدری شیفته اسلام و پیامبر(ص) بود، وقتی كه به مدینه به محضر رسول خدا (ص) آمد و به او پیوست، پس از مدتی در ماجرای صلح حُدیبیّه (كه در سال ششم هجرت رخ داد) ابوسفیان برای تمدید صلح، به مدینه به خانه پیامبر(ص) آمد، خواست بر روی تشك پیامبر(ص) بنشیند، ام حبیبه از او جلوگیری كرد، و گفت: «تو مشرك و نجس هستی و نمی‏توانی در این مسند بنشینی، زیرا این مسند جایگاه پاك‏ترین افراد است»(۹)
آیا به راستی رواست چنین بانویی رها شود و بر گرامتش ضربه برسد، با این كه او افتخار می‏كرد كه به چنین موقعیتی رسیده و همسر پیامبر (ص) شده است، به علاوه این ازدواج می‏توانست زمینه‏ای برای جذب خاندان ابوسفیان به اسلام گردد، و دست‏كم آزار و كارشكنی این خاندان را نسبت به آن حضرت و آیین اسلام كاهش دهد.
یكی دیگر از ازدواج‏های پیامبر(ص) با جُویْریه بود، توضیح این كه در سال ششم هجرت به پیامبر(ص) خبر رسید حارث بن ابی ضرار (پدر جویریه) رییس قبیله بنی مصطلق در صدد جمع آوری اسلحه و سرباز، برای یورش به مدینه است، پیامبر اكرم (ص) با یاران خود به سوی آن قبیله برای جلوگیری از گزند آنها حركت كرد، و در كنار چاه مریسیع به جنگ با آنها پرداخت، آنها با دادن ده نفر كشته و مقداری غنائم جنگی و چند اسیر، عقب نشینی كردند.
در میان اسیران بانویی به نام جویریه دختر حارث به عنوان كنیز، سهمیه یكی از رزمندگان به نام ثابت بن قیس شد. ثابت با جویریه مكاتبه كرد، یعنی قراردادی بست كه اگر فلان مبلغ پول به اقساط بپردازد، قیس او را آزاد خواهد كرد. او مقداری از مبلغ مورد مكاتبه را پرداخت، و از دادن بقیه درمانده شد، به محضر پیامبر مهربان (ص) رسید، و از او تقاضای كمك برای آزادی كامل خود كرد. حضرت به او قول مساعد داد كه هم با دادن بقیه بدهكاری او، وی را آزاد سازد، و پس از آزادی، با او ازدواج كند، او خوشحال شد، و همین پیشنهاد تحقق یافت. مسلمانان وقتی كه دیدند جویریه همسر پیامبر(ص) شده به احترام او هر كس سهمیه خود از اسیران طایفه او را آزاد نموده، و در نتیجه صد نفر دودمان بنی مصطلق آزاد شدند، پدر جویریه كه برای آزادسازی دخترش به مدینه رهسپار می‏شد، پس از دیدن معجزه‏ای (كه یك خبر غیبی بود) به اسلام گروید، و به طفیل او و دخترش گروهی از طایفه بنی مصطلق مسلمان شدند.(۱۰)
چنانكه ملاحظه می‏كنید این ازدواج نیز پربركت برای مسلمین و دودمان بنی مصطلق بود، همین وصلت باعث گرایش جمعی به اسلام، و رفع و دفع شورش گروهی به اسلام گردید. هم جنبه عاطفی و سیاسی داشت و هم جنبه نظامی و آتش بس و صلح. یكی دیگر از ازدواج‏های پیامبر(ص) ازدواج با ماریه قبطیه (به عنوان ملك یمین و كنیز) بود، توضیح این كه پیامبر اعظم (ص) در سال هفتم هجرت برای شاهان و رؤسای كشورها نامه نوشت و آنها را دعوت به اسلام نمود، یكی از این نامه‏ها را برای مقوقس رئیس قبطیان كه مسیحی بود و در اسكندریه مصر سكونت داشت نوشت، او به نامه پیامبر(ص) و نامه رسان آن حضرت، حاطب بن ابی بلْتعه احترام شایان كرد، ولی برای حفظ سلطنتش، اسلام را نپذیرفت، و به جای آن هدایای بسیار نفیس از جمله سه كنیز كه یكی از آنها ماریه قبطیه بود به محضر پیامبر(ص) فرستاد، پیامبر(ص) هدایای او را پذیرفت.(۱۱)
پیامبر(ص) با ماریه كه با برادرش مسلمان شده بود، و افتخار ازدواج با آن حضرت را داشت، ازدواج كرد، و با این ازدواج شخصیت او را بالا برد، و از كنیزی، به عنوان همسر رسول خدا(ص) ارتقاء یافت و در ماه ذیحجه سال هشتم هجرت از آن پسری به نام ابراهیم شد، ولی ابراهیم یك سال و دو ماه یا یك سال و شش ماه بیشتر عمر نكرد، و در سال دهم هجرت از دنیا رفت.(۱۲) بنابراین ازدواج با ماریه نیز به عنوان كنیز بود، موجب حفظ كرامت ماریه می‏شد، كه از دیار مصر به مدینه آمده بود، و نیاز شدید به پناهگاه مطمئن و آرام بخشی داشت.
یكی از ازدواج‏های پیامبر(ص) با میمونه دختر حارث بن حزن هلالی، خواهر ام الفضل همسر عباس عموی پیامبر(ص) بود. توضیح این كه میمونه بیوه‏ای بود كه قبلاً دو شوهر كرده بود، و آخرین بانویی بود كه در سال هفتم هجرت در حالی كه آن حضرت حدود ۵۹ سال داشت، همسر پیامبر(ص) گردید. او در مكه می‏زیست، و عباس عموی پیامبر(ص) عقد او را برای پیامبر(ص) اجرا نمود. میمونه و خواهرانش از زنان با ایمان بودند، پیامبر(ص) آنها را اهل بهشت معرفی كرد. میمونه از محبان حضرت علی (ع) بود و روایاتی در شأن آن حضرت، از پیامبر(ص) نقل كرده است.(۱۳)
از قرائن و شواهد استفاده می‏شود كه میمونه پس از مرگ شوهران سابقش، بی سرپرست بود، و نیاز به پناهگاهی داشت، عباس عموی پیامبر(ص) او را كه خواهر همسرش بود، به عقد ازدواج پیامبر(ص) درآورد، تا زندگیش سروسامان یابد. یكی از همسران پیامبر(ص) كه در قرآن در شأن او آیه‏ای نازل شد، ام شریك است، این بانو كه در صفاء می‏زیست، بعد از شوهرش ابوعكر مسلمان شد، ابوعكر به مدینه هجرت كرد، ولی از دنیا رفت، او كه تنها مانده بود، و مشركان فهمیده بودند كه ام شریك نیز مسلمان شده، بسیار او را مورد آزار و شكنجه قرار دادند كه داستان طولانی است، سرانجام خود را كه بیوه‏ای بی سرپرست بود، و نیاز شدید به پناهگاه داشت، به مدینه رسانید، و خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض كرد: «من مدتی است كه شوهر ندارم، اینك به محضرت آمده‏ام تا خود را به تو ببخشم.»
پیامبر(ص) فرمود: «فعلاً صبر كن تا از طرف خداوند دستوری برسد» طولی نكشید كه آیه ۵۰ سوره احزاب نازل شد، كه بخشی از آن چنین است: «و امْرأهًٔ مؤمنهًٔ انْ وهبتْ نفسها للنّبیّ انْ اراد النّبیُّ انْ یستنْكحها خالصهًٔ من دون المؤمنین ؛ هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر(ص) ببخشد (و مهری برای خود قائل نشود) چنانچه پیامبر(ص) بخواهد، می‏تواند با او ازدواج كند، اما چنین ازدواجی تنها برای تو (ای پیامبر) مجاز است، نه سایر مؤمنان.»
در پایان آیه می‏فرماید: «لكیْلا یكون علیك حرج ؛ این برای آن است كه (در راه رسالت) مشكلی برای تو (ای پیامبر) نبوده باشد. و بتوانی مسؤولیت‏های خود را ادا كنی.» «و دستت برای تأمین نیاز نیازمندان، و جواب شادآفرین به آنها باز باشد، و در این جهت محدودیتی نداشته باشی. البته این موضوع از مختصات پیامبر(ص) است.»
بدون شك این گونه زنان می‏خواستند به افتخار معنوی همسری پیامبر(ص) برسند، و این موضوع تنها برای پیامبر(ص) مجاز شد، كه بیشتر جنبه عاطفی و حفظ كرامت زن را داشته است.
یكی دیگر از ازدواج‏های پیامبر(ص) ازدواج با زینب دختر جحش، دختر عمه پیامبر(ص) است، كه در قرآن به آن اشاره شده است، او بانویی با جمال و با كمالی بود، همراه پیامبر(ص) از مكه به مدینه هجرت نمود. روزی خواهرش را نزد رسول خدا (ص) فرستاد و توسط او به پیامبر(ص) پیشنهاد ازدواج كرد، ولی پیامبر(ص) زیدبن حازثه غلام آزاد شده خود را برای ازدواج با او پیشنهاد كرد. زینب نخست تمایل به ازدواج با زید را نداشت، ولی پس از نزول آیه ۳۶ احزاب كه بیانگر اطاعت از پیامبر(ص) است، زینب پیشنهاد پیامبر (ص) را پذیرفت، پیامبر(ص) او را به عقد ازدواج زیدبن حارثه درآورد. ولی طولی نكشید كه زینب كه از خاندان قریش بود، با زید كه سابقه بردگی داشت، نتوانست زندگی كند، و ناسازگاری بین آنها آشكار گردید. و زید خواهان طلاق او شد، چنان كه آیه شریفه «فلمّا قضی زیدٌ منها وطراً؛(۱۴)هنگامی كه زید به طور كامل از زینب، كامیاب و سیر شد و بی نیاز گردید.» به این مطلب دلالت دارد.سرانجام زید، زینب را طلاق داد. پس از آن كه عده او گذشت، پیامبر(ص) با او ازدواج كرد. قرآن فلسفه ازدواج پیامبر (ص) با زینب را چنین بیان می‏كند: «زوّجنا كها لكیلا یكون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم...؛(۱۵) او را به همسری تو در آوردیم تا مشكل برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان هنگامی كه طلاق گیرند نباشد.»
بنابراین با توجه به اینكه زید پسر خوانده پیامبر(ص) بود، و مردم خیال می‏كردند كه پسر خوانده در احكام مانند پسر حقیقی است، و نمی‏توان با زن طلاق داده او ازدواج كرد. پیامبر(ص) برای شكستن این سنّت خیالی جاهلی، با زینب ازدواج كرد، تا سنت‏شكنی كرده باشد.
در عین حال یهودیان به پیامبر(ص) تهمت زدند كه خود می‏گوید ازدواج زن پسر حرام است، ولی خودش با زینب زن پسر خوانده‏اش ازدواج نموده است، در رد آنها آیه ۴ و ۵ سوره احزاب نازل گردید، كه ترجمه‏اش این است: «خداوند فرزند خوانده‏های شما را فرزند حقیقی شما قرار نداده است، این سخن شما است كه به دهان خود می‏گویید (سخنی بی پایه و باطل) اما خداوند حق را می‏گوید و به سوی حق هدایت می‏كند، آنها را به نام پدرانشان بخوانید، كه این كار نزد خدا عادلانه‏تر است...»
ازدواج‏های دیگری نیز پیامبر(ص) داشته كه خداوند به خاطر مصالح و اموری به او چنین اجازه‏ای داده بود، و هیچ كدام به خاطر مسایل جنسی و امور شهوانی نبوده است، بلكه جنبه انسانی، فرهنگی، عاطفی، سیاسی، شكستن سنت‏های باطل، و سرپرستی ایتام و ضعیف نوازی و اموری از این قبیل بوده است. حتی در بعضی از تواریخ می‏خوانیم كه پیامبر(ص) با زنان متعددی ازدواج كرد، و جز مراسم عقد، و یا صرف خواستگاری چیزی انجام نشد، و این امور به خاطر آن بود كه زنان بی نوا با همین اندازه با پیامبر(ص) احساس افتخار و شخصیت كنند، و روحیه عزّتمندی خود را حفظ نمایند.
● نتیجه و جمع بندی
از مجموع مطالب یاد شده چنین نتیجه می‏گیریم كه ازدواج‏های متعدد پیامبر(ص) بر اثر یكی یا چندی از شرایط و مصالح زیر بوده است.
۱) پیامبر (ص) در ۲۵ سالگی با بیوه‏ای ۴۰ ساله ازدواج نمود، و تا آخر عمر او یعنی ۲۵ سال تنها همسرش بود، و پس از پنجاه سالگی كه دوران كهولت را می‏گذراند، با زنان متعدد ازدواج نموده است، و این خود حاكی است كه جنبه‏های دیگر غیر از امود جنسی مد نظر آن حضرت بوده است.
۲) در میان همسرانش تنها یكی از آنها (عایشه) باكره بوده است، و ازدواج با او جنبه سیاسی داشته است.
۳) ازدواج او با همسرانی مانند ام حبیبه دختر ابوسفیان، یا حفصه دختر عمر، به خاطر تقویت اسلام، و حمایت قبیله آنها از آن حضرت، و ایجاد اختلاف در بین صفوف دشمنان و تضعیف آنها بوده است.
۴) بعضی از ازدواج‏های آن حضرت جنبه ترحّم و حفظ كرامت و شخصیت زنان بوده است.
۵) و بعضی دیگر به عنوان سرپرستی زن‏هایی كه شوهرشان به شهادت رسیده، و بچه‏هایی داشتند، جهت سرپرستی آنها و یتیمانشان بوده است.
۶) بعضی افتخار ازدواج با آن حضرت را داشتند، و وضع آنها به گونه‏ای بود، كه جواب منفی آن حضرت در آنها عقده حقارت ایجاد می‏كرد، و از زندگی فلج می‏نمود، خداوند این محدودیت را از او برداشته بود، و با اجازه به او، موجب رفع مشكلات زنان بی نوا می‏شد.
۷) بعضی از این ازدواج‏ها به خاطر شكستن سنت‏های جاهلی بوده است.
۸) و بعضی صرفاً در مراسم عفد یا خوستگاری متوقف شده، و همین موجب آثار مثبت برای آن زنان شده است.
۹) بعضی از ازدواج‏های آن حضرت برای رفع یك سلسله مشكلات و گره گشایی اقتصادی فرهنگی و اخلاقی و سیاسی بوده است، محیط عصر پیامبر(ص)، و سایه افكندن بعضی خرافات جاهلی نیز می‏طلبید كه پیامبر(ص) با سرپنجه تدبیر از جمله ازدواج، به تبدیل محیط جاهلی بپردازد.
۱۰) بعضی از ازدواج‏ها، برای كاستن عداوت، و طرح دوستی با اقوام، یا گسترش اسلام و جذب دشمنان بود، چنانكه در ازدواج با جویریه از طایفه بنی مصطلق رخ داد، با توجه به این كه در آن عصر، ازدواج‏ها بسیار ساده و خودمانی، و دور از هرگونه تشریفات و دست اندازها انجام می‏شد، و تعدد زن برای افراد یك امر عادی بود، به طوری كه گاهی همسر اول به خواستگاری همسر دوم می‏رفت.
پی‏نوشت‏ها: -
۱) كشف الغمه، ج ۲، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱۹.
۲) موسوعهٔ التاریخ الاسلامی، ج ۱، ص ۳۳۳ و ۳۳۴.
۳) سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۲۸۵، تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵، كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۴۸۹.
۴) اقتباس از بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۹۱.
۵) مقتل ابن نما، ص ۲۸.
۶) ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۸۴ و ۲۸۵ ؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۱۸ و ۵۸۹.
۷) سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۲۷۴ (پاورقی).
۸) اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۵، اصابه، ج ۴، ص ۲۶۴، بحار، ج ۲۲، ص ۲۰۲.
۹) اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۲۰، ج ۱، ص ۳۲۵.
۱۰) مكاتیب الرسول، ج ۱، ص ۱۰۰ و ۱۰۱.
۱۱) منتهی الآمال، ج ۱، ص ۸۰.
۱۲) ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۲۴.
۱۳و۱۴) احزاب، آیه ۳۷.
منبع : منادی


همچنین مشاهده کنید