یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


کودکان و رقابت


کودکان و رقابت
رقابت بخش مهمی از زندگی کودکان را تشکیل می‌دهد. آنها از طریق رقابت کردن و با سایر هم‌سن و سالان‌شان؛
▪ روش‌های مختلف انجام کارهای گوناگون را یاد می‌گیرند.
▪ شیوه استفاده از تجربه‌های گذشته‌شان را می‌آموزند.
▪ راه‌های دست‌یابی به هدف را بررسی می‌کنند.
▪ رفتارهای شایسته رقابت کردن را می‌آزمایند.
رقابت از سوئی دیگر، می‌تواند بسیار مخرب و تنش‌آفرین نیز باشد، زیرا اگر کودک در مسیر رسیدن به هدفش شکست بخورد، ممکن است ناامید، سردرگم و دچار ضعف اعتمادبه نفس شود. والدین می‌توانند برای کاهش اثر منفی رقابت در بین کودکان به چند نکته زیر توجه داشته باشند:
۱) هیچ‌گاه به کودک برچسب نزنید.
پژوهش‌گران بسیاری دریافتند، برچسب‌ها و لقب‌های ناروائی که گاهی والدین به کودکان خود نسبت می‌دهند، می‌تواند بر خود پنداره آنها تأثیری منفی گذارد. آنها با شنیدن مکرر این گونه لقب‌ها از سوی افرادی که واقعاً دوست‌شان دارند، دچار احساس خود کم بینی و حقارت می‌شوند و رفته‌رفته آن ویژگی‌ها را به خود می‌گیرند.
برای مثال، مادری که بارها به فرزندش می‌گوید، ”تو خیلی دست و پا چلفتی هستی....“، موجب درونی شدن این صفت در فرزندش می‌شود و کودک نیز به تصور این که مادرش بهتر می‌داند، پس از مدتی تمام ویژگی‌های افراد ضعیف و دست و پا چلفتی را به خود می‌گیرد. حتی لقب‌ها و برچسب‌های مثبت نیز می‌توانند در آینده آنها را دچار اضطراب ناراحتی و پریشانی کنند.
برای مثال، زمانی که مدام به کودکی گفته می‌شود که، ”تو هنرمند بزرگی هستی...“، ممکن است تصور کند که اگر نتواند کارهای بزرگی انجام دهد، والدین و اطرافیانش او را طرد خواهند کرد. یا وقتی که به کودک می‌گویند، ”تو ورزشکار بزرگی هستی...“، ممکن است تصور کند که والدینش او را خیلی بزرگ کرده‌اند و او به آن مهمی هم که آنها می‌گویند، نیست و همین امر موجب ضعف درونی او شود.
همان‌گونه که، برچسب زدن‌های مثبت نمی‌تواند نقش مؤثری در تربیت کودک داشته باشند، همان‌گونه هم تشویق بی‌پایه و اساس (بدون دلیل) می‌تواند مانع رشد و پیشرفت کودک شوند، تحقیقات نشان می‌دهند، کودکانی که برچسب باهوش، تیزهوش، هنرمند، نابغه و... می‌خورند، اغلب در آینده مشاغل راحت و ساده‌ای که موجبات ناامیدی اطرافیان‌شان را فراهم نکنند، بر می‌گزینند.
بنابراین، بهتر است سعی کنید گفتار، رفتار و عکس‌العمل‌های سنجیده‌ای نسبت به کودکان خود داشته باشید و بیشتر از آن که به آنها برچسب بزنید، آنها را به‌دلیل قابلیت‌ها و توانائی‌های‌شان تشویق کنید. در این زمینه به چند برچسبی که می‌تواند اثری منفی در ذهن کودک گذارد و به چند جمله تشویق‌آمیزی که رفتار کودک را تحسین می‌کند، توجه کنید:
▪ برجسب‌زدن‌ها
ـ تو پسر / دختر خیلی خوبی هستی.
ـ تو خیلی با هوش هستی.
ـ تو بهترین دختر / پسر دنیا هستی.
ـ تو خیلی قشنگ و زیبا هستی.
▪ تشویق کردن‌ها
ـ از این که به من در انجام کارهای خانه کمک کردی، متشکرم.
ـ این‌طور به‌نظر می‌رسد که تو جای همه چیز را در خانه می‌دانی.
ـ تو برای موفق شدن، واقعاً تلاش کردی.
ـ من از بودن در کار تو لذت می‌برم.
۲) بر احساس رضایت درونی کودک تأکید کنید.
روش‌های حمایت و تشویق کودکان بسیار متنوع هستند. گروهی از والدین به فرزندشان جایزه می‌دهند. گروهی دیگر، با حمایت‌های کلامی خود فرزندانشان را تشوق می‌کنند و گروهی دیگر می‌کوشند با تأئید رفتارهای شایسته کودک موجب تکرار آنها شوند. باید در نظر داشت هر یک از شیوه‌های فوق در عین آن که اثری مثبت بر رفتار کودک دارند، ولی ممکن است در دراز مدت کارآئی خود را از دست بدهند. بهترین پاداش برای تلاش‌هائی که کودک انجام می‌دهد، ایجاد احساس رضایت درونی از انجام دادن کار و فعالیتش است پدر و مادر می‌توانند انگیزه‌های درونی کودکان را به وسیله توجه نشان دادن نسبت به آنها تقویت کنند. به‌خاطر بیاورید، زمانی که موفق می‌شوید کاری را تمام و کمال انجام دهید، چه احساسی دارید! هدف شما باید این باشد که این احساس در دل بچه‌ها شکوفا کنید.
۳) کودکان را با هم مقایسه نکنید.
مقایسه کردن مدام کودکان با یکدیگر، آنها را تحت استرس و فشار قرار می‌دهد. توصیه می‌شود به‌جای این کار، علاقه و محبت خود را بین کودکان‌تان تقسیم کنید. پدر و مادر بیش از آن‌که به مقایسه کردن فرزندان‌شان احتیاج داشته باشند بهتر است هر یک از آنها را به دلیل ویژگی‌هائی که دارند و آن‌چه که می‌توانند انجام دهند، تشویق کنند، هر یک از کودکان استعدادها و توانائی‌های خاص خود را دارند که می‌تواند مورد توجه پدر و مادرشان قرار گیرد.
حتی اگر کودکی، خودش را با کودکی دیگر مقایسه می‌کند و می‌گوید، ”من به باهوشی خواهرم / برادم / دوستم نیستم“. پدر و مادر می‌توانند با توضیحی شفاف، ساده و روشن این تفکر را از ذهن او دور سازند. برای مثال می‌توانند بگویند، ”او در مدرسه سخت درس می‌خواند...، ولی می‌دانی من کدام ویژگی‌ تو را خیلی دوستم دارم، این که خیلی مهربان و خوش رفتار هستی. تو خیلی به فکر دیگران هستی“. همه کودکان ویژگی‌، رفتار و استعدادی مثبت، پسندیده و قابل تحسینی دارند که بتوان در هنگام تعریف کردن، به آن اشاره نمود.
۴) به کودک کمک کنید تا با احساس ناامیدی خود مقابله کنند.
زمانی که کودکی نتواند کاری را به درستی انجام دهد (خوب نقاشی بکشد، خوب ساز بزند، امتحانش را خوب بدهد،...) بدیهی است که دچار ضعف اعتماد به نفس می‌شود. حتی شاید پدر و مادرش در این گونه شرایط ندانند که چگونه می‌توانند به او کمک کنند. اما روشی که در اغلب موارد کارآئی دارد، ”همدلی کردن“ با کودک است. پدر و مادر می‌توانند با ابراز همدردی با کودک، درصدد درک احساس درونی او برآیند. برای مثال به کودکی که دچار شکست و ناامیدی شده است، بگویند، ”ما می‌دانیم که تو برای رسیدن به هدف‌ات چقدر زحمت کشیدی و چقدر تلاش کردی و می‌دانیم که اکنون واقعاً احساس ناامیدی و یأس می‌کنی.
این احساسی است که تمام انگیزه و توان تو را برای تلاش و حرکت مجدد از بین می‌برد. اما باید بدانی که این احساس تو موقت و گذراست و می‌توانی بر کمک‌های ما برای تلاش مجدد حساب کنی“. زمانی که کودکان در می‌یابند که پدر و مادرشان به تلاشی که آنها کرده‌اند و زحمتی که کشیده‌اند، واقف هستن، و ناراحتی آنها را از نرسیدن به هدف‌شان درک می‌کنند، بدیهی‌ است که احساس راحتی و آرامش می‌کنند.
علاوه بر این، وقتی والدین‌شان به آنها یادآور می‌شوند که تلاش آنها برای یادگیری و آموختن بسیار باارزش‌تر از نتیجه نهائی آن است، به‌نفس آموزش و یادگیری بیشتر اهمیت می‌دهند و در صورت شکست، کمتر احساس ناامیدی و یأس می‌کنند.
هر کودکی هنگام کوشش و تلاش برای رسیدن به هدفش رفتاری متفاوت از کودک دیگر دارد. یکی ممکن است نهایت تلاش خود در مبارزه بکند و پیروز شود، دیگری ممکن است توان رقابت و مسابقه را نداشته باشد و از انجام آن منصرف شود. سعی کنید برای هر کودکی بهترین روش را به‌کار گیرید.
منبع : ماهنامه کودک