شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


رقابت، سنگ زیربنای توسعه‌


رقابت، سنگ زیربنای توسعه‌
مدیریت و عامل انسانی، مهم‌ترین دلیل تحولاتی است که امروزه بشر در همه زمینه‌ها شاهد آن است.
امروزه بشر به این نتیجه رسیده که حتی یک نفر هم می‌تواند برای رسیدن به توسعه، نقش مهم و موثری داشته باشد. در این نوشتار، اندیشه‌ها و تجارب آکیو موریتا، مدیر و کارآفرینی که نقش مهمی در توسعه شرکت سونی و کشورش داشته، مورد توجه قرار گرفته است.
آکیو موریتا، از بزرگ‌ترین پایه‌گذاران عصر دیجیتال است. وی بنیانگذار شرکت سونی، غول صنعت الکترونیک و فناوری اطلاعات در جهان امروزی به شمار می‌رود. شرکت او، اکنون به عنوان مظهر و رمز فناوری ممتاز و کیفیت عالی صنعت ژاپن شناخته می‌شود‌.‌ همت والای او و دوست و همکارش ایبوکا، از خاکسترهای ویرانه‌های جنگ جهانی دوم، شرکتی جهانی را پدید آورد‌ ‌که رهبری بلامنازع اختراعات پی درپی و عرضه محصولات و وسایل الکترونیکی صوتی و‌ ‌تصویری و فناوری اطلاعات را در اختیار خود گرفت و در سال۲۰۰۳ با ۱۶۱ هراز و۱۰۰نفر کارمند، فروش ۶۲ میلیارد دلاری را به دست آورد، در حالی که در سال ۱۹۴۶ موریتای ۲۵ ساله، شرکت را یک شرکت تعمیر رادیوهای دست دوم با۵۰۰ دلار سرمایه (۰۰۰/۱۹۰ ین) و۲۰ نفر تاسیس کرد.
موریتا الگوی نوینی که برای حکومت و اداره ژاپن بعد از جنگ تدبیر شد، به طور خلاصه وضع قوانین تازه و اصلاح نظام مالیاتی و اصلاحات ارضی و ازمیان رفتن مجتمع‌های بزرگ صنعتی بازرگانی را بسیار موثر می‌داند و دراین‌ باره می‌گوید: با این اقدامات، ژاپن به صورت جامعه‌ای بر بنیاد مساوات انسانی درآمد و مردم کم‌ درآمد فرصت بهبود بخشیدن به وضع زندگی خود را پیدا کردند. این اقدامات باعث شده که در ژاپن امروز، فکر امتیاز طبقاتی وجود نداشته باشد، هرچند اصل شکاف طبقاتی برجاست و در مناسبات کارگری ژاپن گونه‌ای تساوی هست که در جاهای دیگر نمی‌توان دید. نتیجه آن شده که در بنگاه‌های اقتصادی ژاپن، روحیه خصومت و مبارزه‌جویی کم است، اعتصابات چندان نیست و اختلاف‌های کارگری رو به کاهش داشته است.
ژاپن برای بقا در عرصه پر رقابت فناوری جهانی از اندوخته‌های ارزنده معنوی و سنت دیر پای خود نیز بهره گرفت. موریتا می‌گوید: اروپایی‌ها، ژاپنی‌ها را مردمی معتاد به کار نامیده‌اند؛ اما در ژاپن مردم فکر نمی‌کنند که سخت کارکردن در برابر مزدی که می‌گیرند یا درآمدی که به دست می‌آورند، کار بدی است. کار، نزد ما ژاپنی‌ها چیزی قابل احترام است.
موریتا در کار مدیریت به تربیت و استفاده درست از منابع انسانی تاکید دارد. در اندیشه وی انسان عامل تولید است و این عامل باید کانون توجه مدیران و کارفرمایان باشد و همه افراد واحد صنعتی و بازرگانی باید درکار کردن و فکر کردن سهیم باشند. مدیریت ماشین‌وار، مدیریت ضد انسانی است. مزیت عمده شیوه مدیریت ژاپنی بر امریکایی یا غربی، روحیه و فلسفه مشارکت است.
موریتا واحد صنعتی بازرگانی را به خانواده تشبیه می‌کند. او می‌گوید: هیچ عامل پنهان یا رمز و طلسمی مایه توفیق کار بهترین شرکت‌های ژاپنی نبوده است. هیچ نظریه یا طرح یا سیاست دولت، کسب و کاری را موفق نمی‌کند. این کار فقط از مردم ساخته است. مهم‌ترین کار و مسوولیت مدیر ژاپنی برقرار کردن روابط سالم و سازنده با کارگران و کارمندانش و ایجاد احساس و فضایی مانند محیط خانواده در شرکت است؛ احساس این‌که کارگران و کارمندان و مدیران شرکت سرنوشت مشترک دارند. موفق‌ترین شرکت‌های ژاپنی آنهایی هستند که توانسته‌اند چنین احساسی را در همه اعضای خود به‌وجود بیاورند؛ اعضایی که امریکایی‌ها به کارگر، مدیر و سهامدار تقسیم می‌کنند. وی می‌گوید: ندیده‌ام این نظام ساده مدیریتی در هیچ جای دیگر دنیا به کار گرفته شده باشد. ما ژاپنی‌ها نشان داده‌ایم که این شیوه موثر و کارساز است. شیوه همیشگی موریتا برای متجلی ساختن قدرت خلاقه افراد نشان کردن یک هدف و داشتن نقطه مقصود است. او معتقد است توفیق هرکس به اراده او بستگی دارد.
موریتا قابلیت انعطاف و تطبیق و رقابت را دراقتصاد کارساز می‌داند. وی می‌گوید: رقابت، مایه پویایی و پیشرفت بنگاه‌های صنعتی و بازرگانی ژاپن بوده است. رقابت سخت و پیوسته بینش ژاپنی‌ها نسبت به کار را هم تغییر داده و به آنها آموخته است که باید با سرعت با دگرگونی‌ها هماهنگ شوند. رقابت، پیشرو بودن و ابداع را می‌طلبد و در این وضع، تحقیق و خلاقیت اهمیت پیدا می‌کند. برای پیروز شدن در این مبارزه پیوسته برای بقا باید به افراد انگیزه داد تا خلاقیت خود را نشان بدهند. با همین خلاقیت بود که ژاپن در ثلث سوم سده نوزدهم از ژرفای انزوای سیاسی و از تنگنای فقر و اقتصاد کشاورزی برآمد و روانه میدان صنعت شد. جهانیان همواره ژاپن را نکوهش کرده‌اند که خلاقیت آن اقتباسی است نه خودجوش؛ اما موریتا معتقد است که همیشه چنین نبوده و حقیقت این است که در اقتباس نیز ژاپن هر چیز را گرفته و بهترش را ساخته است و مراقبت در کنترل محصول را تا جایی برده که عیب و نقص کار را به صفر می‌رساند.
موریتا به بروکراسی می‌تازد که سدی است در برابر تحول و انعطاف که در پیشرفت صنعتی بایسته است و می‌گوید: بروکرات‌های ژاپن، موجودهای زیرکی‌اند و بیشتر وقت‌ها رویه و رفتار دیوانسالاران است، نه رهبران سیاسی که ژاپن را در کار توافق‌های اقتصادی سرسخت می‌کند. به پایان رساندن کاری بظاهر ساده در بروکراسی ژاپن بسا که بسیار پیچیده و پر دردسر در آید. او فساد سیاسی را نتیجه این می‌داند که تسجیل و تایید دولت در کارها بیش از اندازه ضروری است. درباره پیشرفت امروز ژاپن و پایه و پشتوانه آن، موریتا بدرستی استدلال می‌کند که این ترقی حیرت‌انگیز، کار چند دهه پس از جنگ نبوده و مایه و زمینه آن ازصد‌ها سال پیش وجود داشته است. آموزش و تلاش، ستون‌های استوار این کاخ بلند است. در سال‌های ۱۸۶۷ ۱۶۰۳ پدر و مادرهای بی‌سواد، ارزش و اهمیت مدرسه رفتن بچه‌هایشان را می‌دانستند. موریتا سال ۱۹۸۹ در مصاحبه‌ای با نیوزویک، به امریکا هشدار داد و گفت: وضع صنعت امریکا رو به وخامت است، زیرا که مدیران صنعتی در پی منافع زود بازده‌اند و سرمایه‌گذاری بلندمدت را در این راه فدا می‌کنند. او گفت: ما در تجارت ۱۰ سال آینده را در نظر داریم، در حالی‌که امریکایی‌ها تنها در مورد سود ۱۰‌ماه آینده فکر می‌کنند.
در سوم اکتبر ۱۹۹۹، آکیو موریتا درگذشت. در همان روز نخست‌وزیر و مقامات بلندپایه ژاپن به احترام او به منزلش رفتند. نخست‌وزیر ژاپن پس از ادای احترام به او، در جمع حاضران گفت: آکیو موریتا به توسعه اقتصاد ژاپن کمک کرد، به‌گونه‌ای که امروز ژاپن دومین اقتصاد بزرگ دنیاست.
سید حسین امامی‌
منبع : روزنامه جام‌جم